واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: افت تحصيلي، اتلاف سرمايه
افت تحصيلي امروزه يكي از نگراني هاي مهم خانواده و دستاندركاران تعليم و تربيت است. همه ساله شمار زيادي از دانشآموزان در كشورهاي مختلف جهان با پديدهاي به نام افت تحصيلي مواجهاند. اين پديده علاوه بر زيانهاي هنگفت اقتصادي كه به دليل تكرار پايه يا صرف هزينه مجدد براي دانشآموختگان انجام ميپذيرد، آثار سوئي كه سلامت روحي دانشآموز را مخدوش مينمايد برجا ميگذارد. كاربرد اصطلاح افت تحصيلي يا اتلاف در آموزش و پرورش، از زبان اقتصاددانان گرفته شده و آموزش و پرورش را به صنعتي تشبيه ميكند كه بخشي از سرمايه و مواد اوليه كه بايد به محصول نهايي تبديل ميشد، تلف كرده و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورده است. لذا مساله موفقيت و شكست تحصيلي سابقهاي طولاني و نامشخص دارد و تاريخ آن مقارن با آغاز خواندن و نوشتن توسط بشر است. اما به طور رسمي پس از اجباري شدن آموزش و پرورش در اواخر قرن نوزده و همگام با تحول صنعتي و نياز به نيروهاي تربيت شده و متخصص، افكار دولتمردان و دستاندركاران آموزش و پرورش به مساله پيشرفت و شكست تحصيلي معطوف شده است. به نظر ميرسد افت تحصيلي به مفهوم عام از گذشته دور، حتي دوران باستان در ايران و جهان وجود داشته است اما افت تحصيلي به معناي خاص آن يعني ناكامي در تحقق انتظارات آموزشي و شكست در موفقيتهاي تحصيلي (آموزشي) در صد ساله اخير در ايران و چند قرن اخير در كشورهاي ديگر جهان، به وجود آمده است. افت تحصيلي در نظام آموزش و پرورش در بسياري از كشورها بهويژه جهان سوم به صورتي حاد مطرح است. منظور از افت تحصيلي يا شكست تحصيلي، شكستي است كه بر اثر قصور نظام آموزشي در دستيابي موثر به اهداف و برنامههاي آموزشي حاصل ميشود، يعني عدم موفقيت دانشآموزان در دستيابي به حداقل معيارهايي كه براي موفقيت آنان به وسيله نظام آموزش در نظر گرفته شده است، كه معمولاً اين نوع شكست به مردودي يا به ترك تحصيل زودرس ميانجامد. اگر آموزش و پرورش را به يك صنعت توليدي تشبيه كنيم كه دانشآموزان به عنوان مواد اوليه تحويل آن ميشوند و اين دستگاه با حجمي از سرمايه و مواد اوليه، محصول نهايي كه همان انسانهاي با سواد و تحصيل كرده باشد، توليد ميكند، در آن صورت افت تحصيلي آن بخش از سرمايه و مواد اوليه است كه به محصول نهايي تبديل نشده و نتيجه مطلوب به بار نياورده است. از اين نظر افت تحصيلي شامل غيبت مطلق از مدرسه، ترك تحصيلي قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي، نسبت ميان سنوات تحصيل دانشآموز و سالهاي مقرر آموزش، كيفيت نازل تحصيلات متعلم در مقايسه با آنچه بايد باشد، كسب محفوظات به جاي معلومات كه در زمان اندكي به فراموشي سپرده ميشود، ميباشد. منظور از افت تحصيلي كاهش عملكرد تحصيلي و درسي دانشآموز از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب است. توجه به اين تعريف نشان ميدهد كه مقايسه و سنجش سطح عملكرد تحصيلي قبلي و فعلي دانشآموز بهترين شاخص افت تحصيلي است با اين شرايط زماني ميتوان از افت تحصيلي صحبت كرد كه فاصله قابل توجهي بين توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعاليتهاي درسي و پيشرفت تحصيلي مشهود باشد. اگرچه اين تعريف ميتواند همه كساني را كه به دنبال شكستهاي پي در پي تحصيلي، از تحصيل عقب مانده و عمدتا به اصطلاح تجديد يا مردود ميشوند، در برگيرد، اما مفهوم افت تحصيلي صرفاً در مردودي و شركت در امتحانات مجدد خلاصه نميشود و ميتوان شامل هر دانشآموز و دانشجويي شود كه آموختههاي آموزشگاهي و پيشرفت دانشگاهي او كمتر از توان بالقوه و حد انتظار اوست. افت تحصيلي، كاهش فاصله بين وضعيت آموزشي مورد انتظار با وضعيت علمي موجود فراگير است. به اين ترتيب افت تحصيل به عنوان شاخص اتلاف آموزش از نظر مفهوم عام به هرگونه ضعف در سوادآموزي و يا وجود بيسوادي گفته ميشود اما از نظر مفهوم خاص عبارتست از محقق نشدن انتظارات آموشي و شكست در اهداف آموزشي است و نابساماني در فرايند ياددهي و يادگيري را در بر ميگيرد. لذا با اين شرايط ميتوان افت تحصيلي را به شكل زير دستهبندي كرد:
- افت كمي: عبارتست از درصد دانشآموزان يك دوره تحصيلي كه به سبب مردود شدن يا ترك تحصيلي نتوانستهاند آن دوره را با موفقيت بگذرانند.
- افت كيفي: عبارتست از نارسايي در رسيدن به هدفهاي تعيين شده و يا عدم تحقق بخشي از اين هدفهاست. بنابراين تفاوت بين دانش و مهارت فارغالتحصيلان يك دوره آموزشي و هدفهاي تعيين شده براي اين دوره، افت كيفي را نشان ميدهد.
- افت تحصيلي كلي (كلان): شامل شكست تحصيلي فراگيران در تمامي دروس و حتي سال تحصيلي ميشود كه نهايتاً به ترك تحصيل ختم ميشود و قريب به اتفاق ترك تحصيل كنندگان، بازگشت به تحصيل نخواهند داشت.
- افت تحصيلي جزئي: شامل ضعف تحصيلي دانشآموزان در يك درس در طي سالهاي مختلف مانند ضعف خواندن يا نوشتن و كند فهمي مفاهيم در مسائل رياضي است و يا افت تحصيلي در مدت كوتاه چند روزه تا چند ماهه به دليل مشكلات عاطفي مانند از دست دادن يكي از والدين ياورشكستگي اقتصادي خانواده، مسائل زلزله و... افت تحصيلي جزئي گفته ميشود.
به تجربه ديده شده كه در دوره راهنمايي نسبت به دورههاي ابتدايي و متوسطه عمومي افت تحصيلي بيشتر وجود دارد. اين موضوع را ميتوان به وضعيت خاص اين دوره كه دانشآموز بايد دروس متنوعتري را نسبت به دوره ابتدايي بگذراند و همچنين به بحران بلوغ و مشكلات آن كه در اين دوره اتفاق ميافتد نسبت داد. معمولا مشاهده ميشود كه ميزان ترك تحصيل كردهها و افرادي كه مردود ميشوند در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه پسران بيش از دختران است، اين تفاوت را احتمالاً به عوامل زير ميتوان نسبت داد:
1- تعداد دانشآموزان دختر در كلاسها كمتر از پسران است و تراكم دانشآموز پسر در كلاسها بهخصوص در نواحي دور افتاده بيشتر است.
2- دختران اوقات فراغت خود را بيشتر درخانه ميگذرانند و فرصت و امكان سرگرمي در بيرون از منزل را كمتر از پسران دارند و بيشتر مطالعه ميكنند.
3- معمولا دختران به نمره و قبول شدن بيش از پسران اهميت ميدهند و انگيزه قويتر دارند.
4- دختران به حضور در كلاس و يادداشت از مطالب كلاس بيشتر اهميت ميدهند.
عوامل افت تحصيلي را ميتوان در سه دسته كلي فردي، آموزشگاهي و اجتماعي و نيز خانوادگي مورد بررسي قرارداد.
الف] عوامل فردي:
يكي از مباحث مهم در روانشناسي تربيت مساله تفاوتهاي فردي است. از ويژگيهاي بدني با يكديگر متفاوتند، بلكه از نظر ساير ويژگيهاي روان شناختي و شخصيتي از قبيل عزت نفس، انگيزه، هوش، توجه، برنامهريزي، شرايط عاطفي رواني و... و همچنين شرايط محيط خانوادگي و اجتماع با يكديگر تفاوت دارند.
1) عزت نفس: عبارت است از احساس ارزشمند بودن. اين حس از مجموع افكار، احساسها، عواطف و تجربياتمان در طول زندگي ناشي ميشود. بهرهمندي از عزت نفس، علاوه بر آنكه جزئي از سلامت رواني محسوب ميشود، با پيشرفت تحصيلي نيز مرتبط است. مطالعات متعددي نشان داده است كه بين عزت نفس و پيشرفت تحصيلي همبستگي قابل توجهي (6 تا 4/0) وجود دارد.
2) انگيزه: در روانشناسي تربيتي و يادگيري اصلاح انگيزش در مورد عاملي به كار ميرود كه دانشآموز يا به طور كلي يادگيرنده را براي آموختن درس به تلاش و كوشش وا ميدارد و به فعاليت او شكل و جهت ميدهد. انگيزه از لحاظ تأثيرش در رفتار هميشه متوجه هدفي است. مثلاً شخص گرسنه به جستجوي غذا ميپردازد و تا آن را به دست نياورد، نخورد و سير نشود، تلاش و جستجوي خود را ادامه ميدهد. دانشآموز فاقد انگيزه بين رفتار تحصيلي خود و اتفاقات مدرسه هيچگونه رابطهاي تشخيص نميدهد. اگر معلم از آنها پرسشي كند و آنها پاسخ درست بدهند شايد اين موفقيت را به شانس و يا آساني پرسش نسبت دهند، اما وقتي در آزموني نمره پايين ميگيرد، واقعيت اين است كه آنها مطالعه نكردهاند و بنابراين نتوانستهاند نمره خوب بگيرند، هيچ رابطهاي نميبينند.
يکشنبه 26 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]