نويسنده: علي معروفي شاهنامه به هزاره رسيد

واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: علي معروفي شاهنامه به هزاره رسيد
خبرگزاري فارس:هزاره به پايان رسيدن سرايش شاهنامه چندي است در محافل فرهنگي و پژوهشي كشور پيگيري مي شود.سرايش شاهنامه به هزارمين سال خود رسيده است .برخي از محافل فرهنگي مي كوشند هزاره سرايش شاهنامه" رادر فهرست رويدادهاي فرهنگي هنري و مشاهير يونسكو ثبت نمايند.

مقدمه
"هزاره به پايان رسيدن سرايش شاهنامه" چندي است در محافل فرهنگي و پژوهشي كشور پيگيري مي شود.سرايش شاهنامه به هزارمين سال خود رسيده است .برخي از محافل فرهنگي مي كوشند هزاره سرايش شاهنامه" رادر فهرست رويدادهاي فرهنگي هنري و مشاهير يونسكو ثبت نمايند.
در اين ارتباط اميد مي رود نهادها و سازمان هاي مردم نهاد ، ثبت سرايش هزاره شاهنامه را در قالب برنامه هاي گوناگون، در شهرهاي مختلف ايران نيز برگزار نمايند. در اين ارتباط، موسسه فرهنگي اكو كه 10 كشور را در عضويت خود دارد اعلام آمادگي كرده تا به صورت بين المللي، هزاره شاهنامه فردوسي را با حضور 9 كشور ايران، تاجيكستان، افغانستان، قرقيزستان، پاكستان، تركيه، ازبكستان، تركمنستان و قزاقستان جشن بگيرد.
موسسات و بنياد هاي فرهنگي برنامه هاي متعددي را در اين زمينه در سه حوزه كشوري، منطقه اي و بين المللي در دست دارند كه راه اندازي دانشنامه جهاني شاهنامه از جمله آنهاست. ضمنا با توجه به اينكه سال 2008 سال جهاني زبانها نامگذاري شده، اين مراكز فرهنگي قصد دارند با همكاري نهادهاي ديگر، كنگره هايي را با عنوان نقش زبان و ادب فارسي در ميان ساير زبان هاي جهاني برگزار كند.
در سالهاي 2008 و 2009 ، 67 سده و هزاره از سوي يونسكو در زمينه مشاهير ادب به ثبت رسيده كه از اين جمله مي توان به هشتصد و پنجاهمين سالگرد درگذشت سنايي غزنوي، نهصد و پنجاهمين سالگرد تولد امام محمد غزالي، صد و پنجاهمين سالروز زندگي و حيات فعال سيد جمال الدين اسدآبادي و هزار و صد و پنجاهمين سالروز تولد رودكي نام برد كه در يونسكو به ثبت رسيده است.
از سوي ديگر سال 2009 ميلادي از سوي يونسكو به بهانه چهارصدمين سالگرد تولد شيخ بهايي، سال نجوم نام نهاده شده است.

سيري در زندگي فردوسي و شاهكار حماسي شاهنامه
فردوسي در سال سيصدو بيست و نه يا سيصد و سي هجري در روستايي از روستاهاي توس به نام باژ به دنيا آمد و در همان جا در سال چهارصدو شانزده چشم از جهان فرو بست.در خصوص چگونگي آغاز و انجام كار شاهنامه اطلاعات اندكي در دست است اما فردوسي در حدود سال سيصدو هفتاد در سن چهل سالگي به اصرار و سفارش يكي از دوستان خود بر آن شد تا كار ناتمام دقيقي شاعر معروف دوره سامانيان را به پايان رساند و داستانهاي كهن فارسي را به نظم در آورد.
به نام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جاي خداوند روزي ده رهنماي
خداوند كيوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهيد و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست نگارنده‌ي بر شده پيكرست
به بينندگان آفريننده را نبيني مرنجان دو بيننده را
نيابد بدو نيز انديشه راه كه او برتر از نام و از جايگاه
سخن هر چه زين گوهران بگذرد نيابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزيند همي همان را گزيند كه بيند همي
ستودن نداند كس او را چو هست ميان بندگي را ببايدت بست
خرد را و جان را همي سنجد اوي در انديشه‌ي سخته كي گنجد اوي
بدين آلت راي و جان و زبان ستود آفريننده را كي توان
به هستيش بايد كه خستو شوي ز گفتار بي‌كار يكسو شوي
پرستنده باشي و جوينده راه به ژرفي به فرمانش كردن نگاه
توانا بود هر كه دانا بود ز دانش دل پير برنا بود
از اين پرده برتر سخن‌گاه نيست ز هستي مر انديشه را راه نيست

شاهنامه اثر حكيم ابوالقاسم فردوسي، يكي از بزرگ‌ترين حماسه‌هاي جهان، شاهكار حماسي زبان فارسي و حماسهي ملي ايرانيان و نيز بزرگ‌ترين سند هويت ايشان است.
شاهنامه شرح احوال، پيروزيها، شكستها، ناكاميها و دلاوريهاي ايرانيان از كهنترين دوران (نخستين پادشاه جهان كيومرث) تا سرنگوني دولت ساساني به دست تازيان است (در سده هفتم ميلادي).
كشمكشهاي خارجي ايرانيان با هنديان در شرق، تورانيان در شرق و شمال شرقي، روميان در غرب و شمال غربي و تازيان در جنوب غربي است.
علاوه بر سير خطي تاريخي ماجرا، در شاهنامه داستان‌هاي مستقل پراكنده‌اي نيز وجود دارند كه مستقيماً به سير تاريخي مربوط نمي‌شوند. از آن جمله: داستان زال و رودابه، رستم و سهراب، بيژن و منيژه، بيژن و گرازان، كرم هفتواد و جز اينها بعضي از اين داستان‌ها به طور خاص چون رستم و اسفنديار و يا رستم و سهراب از شاهكارهاي مسلم ادبيات جهان به شمار ‌مي‌آيند.
فردوسي در آفرينش كلام و وصف كردن خوبيها و پليديهاي بوجود آمده در اشعارش تمام جوانب شعريش را در نظر گرفته است . در سرودهايش چون ، ستايش خرد،گفتار در آفرينش عالم ،در آفرينش مردم،آفتاب ، ماه ، ستايش پيامبر (ص)،فراهم آوردن كتاب ،بنياد نهادن كتاب ،داستان ابو منصور ، ستايش مردمان و خلق و ....به خوبي و روشني مشاهده مي شود.

پيشينه داستان‌هاي شاهنامه
بايد دانست كه بن‌مايه‌هاي داستان‌هاي شاهنامه ساختهي فردوسي نيست و اين داستان‌ها از ديرباز در ميان ايرانيان رواج داشته‌اند. مثلاً در كتب پهلوي مانند بندهشن، اياتكار زريران (كه مشابهتهاي بسيار با گشتاسب‌نامهي دقيقي دارد) و دينكرد تلميحات و اشارات بسياري به قهرمانان و پهلوانان شاهنامه وجود دارد. همچنين در اوستا خصوصا در نسك يشت‌ها اشارات فراواني به بسياري از شخصيتهاي شاهنامه (پيشداديان و كيانيان) شده است.
اين قضيه در تمام آثار حماسي بزرگ به چشم مي‌خورد به اين معنا كه در آغاز (و شايد براي مدتي مديد) داستان‌هاي حماسي در ميان مردم دهان به دهان و از نسلي به نسلي سينه به سينه مي‌گردد تا آنكه شاعر توانا و با ذوق و قريحه‌اي پديدار شده و اثري بزرگ از روي آنها مي‌آفريند.
مأخذ اصلي فردوسي در به‌نظم كشيدن داستان‌ها، شاهنامهي منثور ابومنصوري بود كه چندي پيش از آن توسط يكي از سپهداران ايران‌دوست خراسان از روي آثار و روايات موجود گردآوري شده بود. فردوسي در شاهنامه از پنج راوي شفاهي نيز به نام‌هاي آزادسرو، شادان برزين، ماخ پير خراساني، بهرام و شاهوي ياد كرده كه او را در بازگوكردن داستاه‌ها ياري رسانده‌اند اما ذبيح‌الله صفا در كتاب "حماسه‌سرايي در ايران" با ذكر دلايلي آورده است كه به احتمال فراوان راويان يادشده مربوط به روزگاران پيشين بود‌اند و فردوسي به جهت احترام از آنان سخن به زبان آورده و هيكدام معاصر با حكيم طوس نبوده‌اند.
اين نكته داراي اهميت است كه داستان‌هاي شاهنامه در آن دوران نه به عنوان اسطوره بلكه به عنوان واقعيتي تاريخي تلقي مي‌شدند. يعني فردوسي تاريخ ايرانيان و حماسه‌هاي ملي آنان را به نظم كشيد نه اسطوره‌هاي آنان را.
شاهنامه و ادبيات فارسي

پي افكندم از نظم كـــاخي بلند
كـه از بـاد و بـاران نـيـابـد گـزنـد
بـريـن نـامـه بـر سـالـهـا بگـذرد
همي خواند آنكس كه دارد خرد
بسي رنج بردم درين سال سي
عجـم زنـده كردم بـدين پارسي

از آن‌جايي كه شاهنامه در آغاز ادبيات فارسي واقع شده‌، بيشترين اهميت را هم براي ادبيات فارسي دارد و در شاعران بعد از خودش چه شاعران حماسي، چه شاعران غير‌حماسي تاثير بسيار زيادي گذاشته است.
تمام آن چيزي را كه ما از فرهنگ كهن ايران و از‌ آداب و رسوم مي‌دانيم، مديون شاهنامه هستيم.شاهنامه، يك حلقه ارتباطي است بين ايران اسلامي و ايران پيش از اسلام. يعني آن تاريخ و فرهنگ ايران كه با حمله اعراب از هم گسسته شده بود، به‌وسيله شاهنامه به هم پيوند پيدا كرد و همان آگاهي ملي ‌و آگاهي فرهنگي كه نسبت به ايران گذشته داريم و قبول آداب و رسوم نياكان كهن خودمان را بيش از اندازه به شاهنامه مديون هستيم و اگر شاهنامه نبود حتي خود زبان فارسي هم در معرض خطراتي بود چه برسد به خودآگاهي ملي و فرهنگي ما. يعني آن استمرار تاريخي و فرهنگي را كه با حمله اعراب قطع شده بود، درواقع دومرتبه با شاهنامه به هم وصل شد و هويت ايراني با بودن زبان فارسي، ايراني باقي ماند.علاقه مردم ايران به فرهنگشان و به تاريخ‌شان و به ادبيات‌شان همچنان غني است و به خصوص دانشجوها و جوانان به فرهنگ ايراني بسيار علاقمند هستند و هيچ ترديدي نداريم كه هويت‌شان را نه فراموش كردند و نخواهند كرد و جاي بسيار خوشبختي است از اين جهت كه چنين خودآگاهي ملي، تاريخي و فرهنگي در ميان همه‌ي مردم ايران و به خصوص در ميان جوانان وجود دارد.
از خاصيت‌هاي ويژه شاهنامه كه در حماسه‌هاي ديگر مشاهده نمي‌شود هماهنگي خاص در بين اشعار فردوسي است. شاهنامه تركيبي از فرهنگ نقاط مختلف است و تمام آنچه به گيو و گودرز مربوط مي‌شود داستان‌هاي اصل اشكاني است و آنچه به خاندان نريمان، رستم، زال و گرشاسب مربوط مي‌شود داستان‌هايي است كه در اوستا آمده است و يك رشته تركيب شده و پيوسته به هم نيز در تاريخ شاهنامه آمده است. در شاهنامه بخشي به استوره‌ها كه پيشداديان هستند مربوط مي‌شود و سپس شبه تاريخي‌ها كه كياني نام دارند و تا آخر پادشاهي گشتاسب به تصوير كشيده شده است
دكتر فتح‌الله مجتبايي شاهنامه پژوه در موردفردوسي و مواريث فرهنگي ايران مي گويد : "مواريث فرهنگي ما در دنيا استثنايي هستند. گستره بسيار بزرگ ايران، فرهنگ ايراني از مرزهاي چين تا دامنه‌ كوه‌هاي قفقاز و از سواحل دجله و فرات فراتر رفته است. در طول دوران اسلامي اين مناطق يا با فرهنگ ايران ارتباط داشته‌اند و يا تحت‌الشعاع فرهنگ ايراني قرار داشته‌اند"."فردوسي خاصيت ويژه‌اي دارد اين شاعر بزرگ با بود و نبود ايران و هويت ملي ما سروكار دارد. فردوسي تاريخ ما را زنده كرد و رابطه ما را با گذشته محكم كرد و بين ايران پيش از اسلام و ايران بعد از اسلام پيوند داد والا ما نيز مثل اقوام ديگر هويت ملي و فرهنگي خويش را فراموش مي‌كرديم". "فردوسي كيفيت ويژه‌اي دارد اين شاعر بزرگ زبان فارسي را زنده نگه داشت. شاهنامه از اول خلقت بنا بر انديشه‌هاي ايراني شروع مي‌شود و تا آخر حيات يزدگرد ادامه پيدا مي‌كند و كليه خلاء‌ها را نيز پر مي‌كند و يك واحد فرهنگي مي‌سازد كه اگر اين وزنه ملي نبود ما هم مانند كشورهايي مي‌شديم كه هويت ملي و فرهنگي خود را فراموش كرده‌اند".

شخصيت فردوسي در سرودهايش بيانگر تاديب وي به جامعه و مردمانش مي باشد . مردمي كه فردوسي را مي شناختند او را جوان مودب ، متين و عاقل با انديشه هاي معنوي نام مي بردند.و مي گفتند بسيار شاعر مودبي است. او وقتي كه به قول حرامزاده بودن ضحاك مي رسد بااينكه در منابع اصلي شاهنامه لفظ
حرامزاده صراحتا آمده است اما فردو سي از بيان مستقيم اين مدعا شرم مي كند وزيركانه و مودبانه كلام را در لفافه مي پيچد: كه فرزند بد گر شود نره شير به خون-پدر هم نباشد دلير مگر در نهانش سخن
ديگر است پژوهنده را راز با مادر است(يعني برويد از مادرش بپرسيد) مشاهده مي كنيد كه فردوسي در مورد اسناد حرامزادگي به يك شخصيت منفور اسطوره اي اينقدر دقت مي كند .
فردوسي مسلمان بوده است.فردوسي از اينكه بچه هايش سوره حمد رااز حفظ ميخواند بسيار خوشحال ميشود.فردوسي يك شيعه 12امامي است و به زيارت امام رضا(ع) ميرود.او دغدغه اسلام ومسلمانان را دارد ودر مرقد امام رضا (ع)براي بهروزي آنها دعا ميكند.هدف نوشتن شاهنامه پند و اندرز و دست بالا انتقاد از نظام خودكامه موجود بوده و گفتن سرنوشت شاهان تنها به اين اهداف بوده است.
آنچه فردوسي بزرگ هزار سال پيش در طوس سروده ، امروز در دوشنبه ، خجند ، سمرقند ،بخارا ،هرات ،قندهار ، مشهد ،شيراز ، تبريز و جاي جاي ايران و ساير كشورهاي منطقه و جهان طنين انداز است و ملت‌هاي ما را به هم پيوند داده است .
امروز ايرانيان ،افغانها، تاجيكها و ديگر فارسي زبانان مفتخرند كه روح حماسي و هويت خود را از سروده‌هاي فردوسي گرفته‌اند و بواسطه آن سند هويت خود را به جهان عرضه مي‌كنند.
اين كه امروز فرزندان ما با نام خداوند جان و خرد كه حكيم فردوسي نظم خود را باآن آغازيده درس و زندگي مي‌آموزند ارزش بسيار بزرگي است و تا زماني كه از فردوسي ديندار و دانشمند بزرگ درس مي‌آموزيم هجوم فرهنگ بيگانه نخواهد توانست فرهنگ ما را از بين ببرد. تاآدمي و فضليت‌هاي انساني زنده است ،شاهنامه نيز زنده است چون آن باامري قدسي ، فضايل انساني ، روح بلند آزادگي ، شجاعت و آزادمردي پيوند خورده است . شاهنامه خواني سالهاي سال است كه سينه به سينه در ايران ، افغانستان ،تاجيكستان و ديگر مناطق فارسي زبان نقل شده و ادبيات شفاهي ما براساس شاهنامه خواني استوار است و ادبيات و مفاهيم آن كه بر عقل وخرد تاكيد دارد به رونق خود ادامه خواهد داد

كرسي هاي فردوسي شناسي در جهان
دانشكده ي خاورشناسي دانشگاه لنينگراد ( سن پترزبورگ فعلي ) در مسكو ،انستيتوي خاو رشناسي و انستيتوي زبان شناسي وابسته به آكادمي علوم اتحاد روسيه، كرسي فردوسي شناسي در آلمان همراه با كتابهاي "فرهنگ شاهنامه فردوسي" تاليف فريتس ولف، "حماسه ملي ايرانيان" نوشته تئودور نولدكه، "تاريخ ادبيات ايران" اثر يان ريپكا يا "مزدك: تاريخ جنبشي اجتماعي در دوران ساسانيان" نوشته اوتاكار كليما. افزون بر اين بايد به تاليفات و ترجمه هاي كساني چون يوزف هامر پورگشتال، فريدريش روكرت، هلموت ريتر، هانس هاينريش شدر، اوتو فون متسلر، فريتز ماير، والتر هينتس، هانس روبرت رومر، برتولد اشپولر، كارل يان، ويلهم آيلرس و ديگر خاورشناسان و ايران شناسان آلماني زبان اشاره كرد.همچنين كرسي هاي ديگري در دانشگاه فردوسي ايروان به رياست مناساكان هارويان ، تاجيكستان ، افغانستان ، قزاقستان ،ازبكستان ، كويت ، امارات متحده عربي، اوكراين ،پاكستان ،ايتاليا ،يمن ، عربستان ، كشورهاي آسياي مركزي و حوزة خليج فارس، در حوزه شبه قاره، افغانستان ، مصر، هند،چين ،ژاپن ،فرانسه ، انگلستان ، آمريكا .
همچنين كتب و نسخه هاي خطي ارزشمند و نادر هم اكنون در كتابخانه هاي ناپل، رم، فلورانس، بولونيا و پاريس نگهداري شده و مورد استفاده و پژوهش خاور شناسان و دانشجويان علاقمند باين بخش از مطالعات شرقي قرار ميگيرند. از ميان اين متون ارزشمند ميتوان به نسخه خطي نخستين جلد شاهنامه فردوسي كه بوسيله پروفسور آنجلو ميكله پيه مونتسه شناسايي شده اشاره كرد.
اين دستنوشته گرانبها و نفيس كه بوسيله جرولامو كيتي از قاهره به ايتاليا آورده شده است امروزه در كتابخانه ملي فلورانس نگهداري ميشود. اين نسخه در 30 محرم سال 614 هجري قمري پايان يافته و كهن ترين شاهنامه فردوسي در جهان بشمار مياِيد.
شاهنامه فردوسي اين حماسه ملي ايرانيان تاكنون به بيش از 30 زبان دنيا ترجمه شده است. طبق برخي آمار شاهنامه تاكنون به بيش از 30 زبان ترجمه شده و در بسياري از كرسي هاي شرق شناسي تحقيقات فراواني درباره آن انجام شده است. اولين تصحيح شاهنامه در دوران معاصر در كلكته بر اساس نسخه هاي محدودي انجام شد. اين شاهنامه در قرن هجدهم به صورت چاپ سنگي منتشر شد.

تاثير شرق شناسان از شخصيت فردوسي
هانس هاينريش شِدِر"، ايران شناس نامدار آلماني، در يي سپتامبر سال يييي ميلادي (پنجم مهرماه يييي خورشيدي) به‌مناسبت هزاره‌ فردوسي و در مراسمي كه در گراميداشت شاهنامه و بزرگداشت سراينده آن در شهر برلين بر پا شده بود، خطابه‌اي بلند ايراد كرد كه نخستين بار در هفتاد سال پيش از اين، با عنوان "فردوسي و آلماني‌‌ها" در مجله‌ "جامعه‌ شرق شناسان آلمان" منتشر شد.او در سخنان خود، سال يييي ميلادي را نقطه‌ عطفي در تلاش آلماني‌‌ها براي درك فرهنگ مشرق‌ زمين مي ‌داند. در اين سال "ديوان غربي - شرقي" "وولفگانگ گوته" منتشر مي‌شود.در بهار همين سال بود كه "يوزف فون گورِس" در شهر "كوبلنز" پيشگفتار خود را بر ترجمه‌ شاهنامه اندكي پيش از آنكه ناگزير شود آلمان را به‌مقصد استراسبورگ ترك كند، به‌پايان مي‌برد..شِدِر پس از آنكه شرحي تاريخي از پيدايش و سرايش شاهنامه به‌دست مي‌دهد، به‌تحولات زبان و شعر فارسي پس از حمله‌ي اعراب به‌ايران اشاره مي‌كند و از جايگاه فردوسي و نقش شاهنامه مي‌گويد و سپس به‌موضوع اصلي گفتار خود كه تلاش‌هاي آلماني‌ها براي ترجمه‌ي شاهنامه و تأثير اين حماسه بر فرهيختگان آلماني و نيز به‌پژوهش‌هاي گسترده‌اي كه درباره‌ي شاهنامه در سرزمين‌هاي آلماني‌زبان صورت گرفته است، مي‌پردازد.اما نكته اي كه در خطابه‌ي شِدِر بيش از همه جلب توجه مي‌كند، تشابهي است كه او در اوضاع اجتماعي و سياسي ايران در زمان سروده شدن شاهنامه از يك سو و وضعيت انقلابي آلمان در زمان ترجمه‌ي شاهنامه از سوي ديگر مي‌بيند.
او گمان دارد كه انگيزهء اولين مترجم شاهنامه، نشان دادن اين تشابه بوده است؛ به‌ويژه كه گورِس ترجمه خود از شاهنامه را به "هاينريش فريدريش فون اشتاين"، دولتمرد نامدار پروسي در دوران جنگهاي ناپلئون تقديم مي‌كند و او را با شخصيت اسطوره اي كاوه آهنگر مقايسه مي‌كند.
خطابهء شِدِر با بررسي كوتاه ترجمه‌هاي ديگري كه از شاهنامه فردوسي تا آن زمان صورت گرفته بود، ادامه مي‌يابد؛ از آن جمله ترجمه اي كه "آدولف فريدريش فون شاك" در سال 1851 ميلادي به‌انجام رساند و نيز ترجمهء فريدريش روكرت كه پس از مرگش انتشار يافت و يكي از بهترين ترجمه‌هاي شاهنامه به‌زبان آلماني است؛ اما متأسفانه اين ترجمه هم چون ديگر آثاري كه روكرت از زبانهاي شرقي به‌دست داده است، كامل نيست.

آرامگاه فردوسي
نخستين منبعي كه از مدفن حكيم توس نام برده؛ چهار مقاله نظامي عروضي بوده كه آن را جايي نزديك دروازه رزان توس در محل باغ خانوادگي او ذكر كرده است. در ارديبهشت سال 1305 خورشيدي، ارباب كيخسرو شاهرخ براي تعيين مكان دقيق مدفن فردوسي راهي توس شد. با تحقيقات به عمل آمده مشخص شد كه احتمالا مقبره فردوسي در باغ حاج ميرزا علي قائم مقام است. با همكاري مقامات استان، سراسر باغ كاوش شد كه در نهايت تخت گاهي در باغ يافتند كه طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و بدينگونه مدفن حكيم توس تعيين نمودند.نقشه بنا، شبيه آرامگاه كوروش بزرگ هخامنشي، توسط "آندره گدار" و پروفسور هرتسفلد طراحي شد و مهندس كريم طاهر زاده بر آن نظارت كرد. معمار ساختمان نيز حسين لر زاده بود. مساحت ساختمان 945 متر مربع مي باشد و بهترين حجاران، تصاويري از شاهنامه را بر ديوارهايش حك كردند.
مناسبت هاي ملي وبين المللي در هزاره فردوسي
دربرگزاري مراسم هاي هزاره فردوسي در داخل و خارج از كشور دو نوع چشم انداز مطرح مي شود :
1-مراسم هزاره در ايران: در اين مراسم ها مي توان برنامه ها ، ميزگردها ، نشست ها ، كنگره ها و ... ديگر مراسم هاي را از قبيل پرده برداري از تنديس و پيكره فردوسي در كليه فرهنگسراها و مراكز فرهنگي و ايرانشناسي ، پرده خواني در ميادين اصلي شهرها مثل شهر مشهد، برگزاري هفته فردوسي و فردوسي شناسي در ايران ،برگزاري ميز گردهاي تخصصي توسط گروه فرهنگ و ادب تلويزيون و راديو جوان،برگزاري كنسرتهاي موسيقي در فرهنگسراها و تالارهاي فرهنگي شهرها در مقام فردوسي و .... . . . .......
2- مراسم هزاره در خارج از كشور :با عنايت به شهرت عالم گير فردوسي ، سفارت خانه ها و نمايندگان فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور مي توانند در زمينه هاي ، رونمايي ار كتاب شاهنامه ، كنسرت هاي حماسي از شاهنامه ، برگزاري مسابقه در زمينه هاي فردوسي شناسي ، مقاله ، شعر ، سرود ،نمايش فيلم چهل سرباز،با زير نويس زبانهاي دوبله شده ، پرده برداري از تنديس و پيكره هاي فردوسي ،انتشار تمبر يادبود، سخنرانيها ، همايش ها ، نشست هاو ...
مي توان شخصيت ادبي ، حماسي و معنوي فردوسي را به بهترين وجه تجليل كرد . قبل از آنكه شرق شناسان زودتر از ما اين كار سترگ فرهنگي را انجام دهند.البته سازمان صداو سيما مي تواند در همراهي و معرفي اين شخصيت بزرگ ادبي ايران كمك هاي شاياني نمايد.
منابع:
تاريخ ادبيات ايران، ادوارد براون
جهان بيني فردوسي، غلامعلي رعدي آذرخشي
..........................................................................................
انتهاي پيام/
يکشنبه 26 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]

[مشاهده در: www.farsnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]