واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در حالی كه مادر و ناپدری هانیه به اتهام كودك آزاری دستگیر شده اند، مسوولان بهزیستی تهران به خاطر قصور در عدم رسیدگی بموقع به این موضوع و اخذ توضیحات، از سوی بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۲۹ تهران احضار شدند.
به گزارش «جام جم»، روز ۳۰ فروردین دختری ۸ ساله به نام هانیه كه از سوی ناپدری اش بشدت شكنجه شده بود، به بیمارستان رسول اكرم(ص) تهران منتقل شد و با تلاش پزشكان در حالی كه با مرگ دست و پنجه نرم می كرد، نجات یافت.
با دستگیری مادر و ناپدری این كودك، تحقیقات درباره این كودك آزاری آغاز شد. ابتدا حمید، ناپدری دختر ۸ ساله روز شنبه همین هفته از زندان رجایی شهر كرج به بازپرسی شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۲۹ تهران انتقال یافت و با اعتراف به كودك آزاری، به بازپرس آذرتاش گفت كه پس از مصرف مواد مخدر (شیشه) حالت تعادل نداشته و هانیه را كتك زده و با سیخ داغ سوزانده است.
وی پس از ابراز ندامت، با تجدید قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات در این زمینه ادامه یافت.
روز گذشته با دستور ویژه بازپرس آذرتاش، رئیس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۲۹، مادر هانیه كه برای ترك اعتیاد به كمپی در تهران منتقل شده بود، به این بازپرسی انتقال یافت.
زن معتاد: شوهرم هانیه را شكنجه داد
مادر هانیه با تشریح ماجرای تلخی كه برای دخترش رقم خورده بود، گفت: هنوز باورم نمی شود كه شوهرم حمید، این بلاها را سر دختر خردسالم آورده است. من پس از فوت همسر سابقم، با او ازدواج كردم تا شاید سرپناهی برای خود و دخترم پیدا كنم؛ ولی این گونه نشد.
زن جوان ادامه داد: شوهر معتادم مدام با هانیه بدرفتاری می كرد و وقتی اعتراض می كردم، مرا هم كتك می زد. من مجبور بودم برای تامین هزینه اعتیاد و زندگی مان، تكدیگری كنم.
وی افزود: وقتی به خانه برمی گشتم، هانیه مرا در آغوش می گرفت و با گریه می گفت كه حمید او را كتك می زند. او همیشه با التماس می خواست از آن خانه برویم؛ چون از حمید می ترسید.
مادر هانیه ادامه داد: وقتی نسبت به رفتارهای شوهرم اعتراض می كردم، او با تهدید از من می خواست سكوت كنم و من نیز كاری از دستم برنمی آمد. من هرگز كودكم را شكنجه نكرده ام، این همه بلاها را حمید سر من و دخترم آورده است.
پس از اظهارات مادر هانیه، بازپرس پرونده برای بررسی زوایای پنهان این پرونده، جلسه رسیدگی را به طور غیرعلنی برگزار كرد و بازجویی از مادر كودك، پشت درهای بسته ادامه یافت.
مادر كودك در دادسرا بازداشت شد
با پایان گرفتن تحقیقات از زن معتاد، معلوم شد این مادر شاهد كودك آزاری و شكنجه شدن فرزندش بوده و برای نجات او اقدام مناسبی انجام نداده است، بنابراین با دستور قضایی بازپرس آذرتاش، اتهام معاونت در كودك آزاری برای این زن تفهیم و او با قرار قانونی روانه زندان شد.
احضار مسوولان بهزیستی به دادسرا
بازپرس آذرتاش از احضار مسوولان اداره بهزیستی تهران برای اخذ توضیحات درباره قصور در ارتباط با این كودك آزاری خبر داد و گفت: روز ۱۴ اسفند سال گذشته زنی با انجمن حمایت از كودكان و نوجوانان تهران تماس گرفته و از شكنجه شدن هانیه خبر داده است.
وی افزود: مسوولان انجمن فوق نیز چند بار با بهزیستی تماس گرفته و این كودك آزاری را گزارش داده اند؛ ولی معلوم نیست چرا بهزیستی در این زمینه قصور كرده و مراجع قضایی را در جریان قرار نداده است تا از عمق فاجعه جلوگیری شود.
پیگیری های انجمن حمایت از كودكان، هانیه را نجات داد
رئیس شعبه پنجم دادسرای ناحیه ۲۹ ادامه داد: چند هفته بعد وقتی كارشناسان انجمن حمایت از كودكان و نوجوانان تهران در پیگیری های خود متوجه می شوند كه هانیه همچنان شكنجه می شود و ناپدری اش دستگیر نشده است، دوباره موضوع را از بهزیستی پیگیر می شوند تا عاقبت مسوولان اورژانس اجتماعی برای بررسی موضوع به محل حادثه می روند و راز شكنجه شدن هانیه كوچولو فاش می شود و با تشكیل پرونده ای در این ارتباط، عاملان حادثه دستگیر می شوند.
بازپرس پرونده تصریح كرد: دستور قضایی برای احضار مسوولان بهزیستی تهران به دادسرای ناحیه ۲۹ صادر شده تا آنها درباره این پرونده كودك آزاری توضیح دهند و به محض مشخص شدن متخلفان، بشدت با آنها برخورد قانونی می شود.
گزارش خبرنگار ما حاكی است، روز گذشته هانیه كوچولو تحت عمل جراحی قرار گرفت. او پس از بهبود كامل تحویل بهزیستی می شود.
گفت وگو با مادر هانیه
از نخستین ازدواجت بگو.
۱۶ سال پیش عاشق یك مرد معتاد شدم كه در كشتارگاه كار می كرد. خانواده ام با این وصلت مخالف بودند و بعد از آن كه ما با هم ازدواج كردیم، اعضای خانواده ام با ما قطع رابطه كردند و دیگر به سراغم نیامدند.
چطور معتاد شدی؟
شوهرم ـ پدر هانیه ـ هروئین مصرف می كرد و چند ماه بعد از ازدواجمان مرا هم به منجلاب اعتیاد كشاند و حدود ۱۶ سال است كه هروئین مصرف می كنم.
چطور با حمید ـ ناپدری هانیه ـ آشنا شدی ؟
حوالی محل كار حمید كه یك غذاخوری بود، من همراه شوهر معتادم و هانیه تكدیگری می كردیم و حمید همیشه برایمان غذا می آورد.
در این مدت به بهزیستی مراجعه كردی؟
بله، بعد از مرگ شوهرم به بهزیستی مراجعه كردم كه مسوولان بهزیستی با پی بردن به وضعیت زندگی من و دختر ۸ ساله ام، فقط ۱۵ روز اجازه دادند ما در مركز نگهداری از افراد بی خانمان بمانیم و بعد از آن هر دویمان را بیرون كردند و دوباره سرگردان كوچه و خیابان شدیم.
دوباره با حمید ملاقات كردی؟
بله، بعد از فوت شوهرم وقتی حوالی محل كار حمید تكدیگری می كردیم، او ما را دید. یكی از مردان كارتن خواب از حمید خواست برای مدتی از ما نگهداری كند. حمید هم یك ماه ما را به خانه مادرش برد و بعد به من پیشنهاد ازدواج داد و من قبول كردم .
از كی متوجه بدرفتاری های حمید نسبت به دخترت هانیه شدی؟
از ۲ ماه پیش بدرفتاری های شوهرم شروع شد و بی دلیل من و دخترم را كتك می زد.
وقتی من در خانه نبودم، هانیه را بیشتر شكنجه می كرد. حمید با كابل، هانیه را چنان كتك می زد كه گریه و ضجه هایش تا ساعت ها ادامه داشت. دست هایش را هم او شكست.
در برابر این شكنجه ها چرا كاری نكردی؟
از حمید می ترسیدم، او مرا هم بشدت كتك می زد، بخصوص مواقعی كه نسبت به رفتارهایش اعتراض می كردم. حمید پس از مصرف هروئین حالت تعادل نداشت و به جانمان می افتاد.
چرا ماجرا را به خانواده شوهرت نگفتی تا آنها به شما كمك كنند؟
مادرشوهرم، برادر شوهرم و همسر وی كه در یك خانه با هم زندگی می كردند، با این كه شاهد بدرفتاری های حمید نسبت به من و دخترم بودند، به خاطر ترس و وحشت از او ـ حمید ـ نمی توانستند به ما كمك كنند.
از شب حادثه بگو؟
عصر آن روز به خانه مادرشوهرم رفتم و وقتی بازگشتم، هانیه بدحال روی زمین افتاده بود و گریه می كرد و با التماس می خواست كمكش كنم. سراسیمه به او نزدیك شده و بغلش كردم. آنجا بود كه پی بردم شوهرم هانیه را بشدت شكنجه كرده و دست و پایش را سوزانده و شكسته است بعد مرا هم كتك زد.
از وضعیت هانیه باخبری؟
در شب اول كه هانیه را به بیمارستان رسول اكرم(ص) منتقل كردند، بالای سرش بودم. ولی از روز بعد او را ندیدم. از پرستاران شنیده ام كه حالش بهتر شده است. من هم یك مادرم و عاطفه دارم و نگران هانیه ام.
وی ادامه داد: وقتی در كمپ بودم، با او تلفنی صحبت كردم. او بی قرار بود و می خواست مرا ببیند، اعتیاد آتش به زندگی ام زد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]