محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826756370
مدیتیشن یعنی...
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مدیتیشن >> مدیتیشن یعنی...
مدیتیشن مفهوم گسترده ای دارد که نمیتوان آن را در قالب کلمات محدود کرد و کل قضیه را منتقل نمود، تا زمانی که فرد تمرینات را شروع نکرده و تجربه ای از انرژی درون نداشته باشد به سختی این ابزار قدرتمند بیداری روح قابل درک خواهد بود.
از طرفی نگاه ما در این مجموعه به مدیتیشن و معرفی آن، به اشکال معمولی که تا کنون در جوامع به آن پرداخته شده نخواهد بود به طور مثال بررسی سوابق و انواع مدیتیشن ها و جزئیات آنها که در بیشتر موارد خسته کننده است و به دلیل اختلافات ظاهری سردرگم کننده بوده و ایجاد ابهام کرده و پیام مدیتیشن را آن طور که باید نرسانیده است، بلکه همانطور که قبل توضیح دادم ما به بُعد معنایی و مفهومی مدیتیشن که ریشه اصلی آن میباشد خواهیم پرداخت.
مدیتیشن(MEDITATION) اصطلاحی جهانی و لاتین میباشد که معادل این اصطلاح در فرهنگ عربی و فارسی مراقبه نام دارد. این اصطلاح برای بیان حسی درونی و تجربه ای روحانی به کار میرود و با وجود تفاوتهای ظاهری در تعاریف و شرح کیفیت مدیتیشن یا مراقبه، همه توضیحات ریشه در تجارب یکسانی از دنیای درون دارند.
اگر بخواهیم تعریفی کلی از مدیتیشن ارائه بدهیم میتوان گفت روندی فراذهنی و مجموعه ای از تمرینات درونی است که سبب رشد و پرورش روحی و توان حضور در لحظه و به موازات آن تغییرات بنیادین در کل زندگی مادی و معنوی فرد میشود.
وجود انسان در یک نگاه کلی از سه بُعد تشکیل شده: ذهن یا حافظه/ جسم یا فیزیک/ روح یا انرژی. جسم و روح با حالتی بالقوه و رو به رشد در هماهنگی با هم و طبیعت همراه با یک ذهن یا حافظه خالی آفریده میشود به اصطلاح کودک بی ذهن میباشد. روح منبع انرژی کیهانی و خدادادی است و بعد ماندگار وجود ماست.
ذهن به طور معمول در جامعه معادل افکار انسان شناخته شده و علم روانشناسی به اسم روان انسان آن را در بخشهای خودآگاه و نا خودآگاه برسی می کند و روی مدل افکار به عنوان مولفه ای از تظاهرات ذهنی مانور میدهد. ولی ذهن طیف گسترده ای دارد که شامل توان فکری، خاطرات، آموخته ها بوده و کم کم لایه بندی شده و به شکل عادتهای ذهنی یا ذهنیتها عمل میکند که بعد از بلوغ ذهنی به طور نسبی شخصیت و خودمجازی یا زمینی فرد را تشکیل میدهد، از طرفی ابزار شناختی و منطق فردی است که برای زندگی موفق در دنیای مادی و کمک به تکامل روحی لازم است. ذهن ارتباط نزدیکی با فیزیک انسان داشته و تأثیرات خود را از طریق سیستم عصبی در بدن جاری میکند. در حالت ایده آل ودر یک انسان سالم ذهن و جسم در هماهنگی با روح بیدار فرد عمل میکنند که از گذر این هارمونی خوشبختی انسان حاصل میشود.
ذهن نیز مانند روح دارای ارتعاشات و امواج خاص خود میباشد، ولی سطح انرژی آن از انرژی روحی پایین تر و محدود به دنیای مادی بوده و به اصطلاح جنس آن زمینی است و میدان عمل آن ماده و ذهن میباشد، بنابراین دارای اشکال مثبت و منفی خواهد بود. در حالی که انرژی روحانی جریان واحدی داشته و مثل ذهن در دنیای مادی ساخته نمیشود و در مورد آن کم یا زیاد بودن مطرح میباشد. هر ذهن برای خود دارای دامنه و بُرد میباشد، وقتی میدان های مغناطیسی دو ذهن به هم نزدیک میشوند، بسته به وضعیتهای ذهنی و روحی افراد میتوانند روی هم تأثیر گذاشته و همسویی داشته باشند و این تأثیرات با توجه به شرایط میتواند به کالبد و محیط تزریق شوند. ذهن خاصیتی اکتسابی داشته و در تعامل خودکار با محیط بوده و بر اساس داده های قبلی یا گذشته فرد عمل کرده و معمولاً خارج از کنترل میباشد که این حالت ذهن نشان از حساس بودن آن دارد. امروزه با نزول معنویت و عشق در جوامع و کمرنگ شدن کیفیت ارتباط با خدا، روح فرصت رشد پیدا نکرده و شعور روحانی یا آگاهی درون کودک مانده و از طرفی وجود محرکها و عاملهای چسبنده محیطی دامنه نوسانات ذهنی را بالا برده است.
این فراروی ذهن از جایگاه خود و داشتن حالتی پُرکار و خودکار، شکل مخرب ذهنی میباشد که امروزه دامنگیر انسانها شده که عواقب زیادی را برای انسان معاصر به همراه داشته از جمله راکد ماندن انرژی درون و بلوکه شدن حسهای درون، به عبارتی انسان امروزی زیاد فکر میکند و از منطق ساختگی خود در هر زمینه ای حتی موضوعات حسی و فراحسی کار میکشد و از شهود و احساسات قلبی خود و ابزارهای درونی استفاده نکرده یا نمیتواند استفاده کند. از عواقب دیگر ایجاد قفلهای ذهنی و همپوشانی آنها با بدن فرد است که این قضیه به تحلیل رفتن توان خود ذهن که نمونه بارز آن تضعیف تمرکز و قدرت حافظه میباشد، منجر میشود و از طرفی ضعف عمومی بدن را سبب شده که شاهد رواج بسیاری از بیماریها از جمله عصبی و روانتنی و شیوع بسیاری از سندرمها در جوامع هستیم...
این وضعیت باعث شده فرد بین رویدادهای گذشته و تخیلات آینده سرگردان بوده و ناخودآگاه در دایره ذهنیتها عمل کند، بنابراین لحظه حال در زندگی مردم گم بوده و یا سهم کمتری دارد، در حالی که تمام دستاوردهای روحی و معنوی با تعمق پیوسته در لحظه حال اتفاق می افتد و سلامت روانی و جسمی و موفقیتهای افراد معادل درجه حضور در لحظه میباشد و چنین فردی با تکیه بر توان روحی و خودجوش عمل خواهد کرد.
با این حساب امروزه بیش از پیش نیاز انسان به مدیتیشن یا مراقبه و ابزارهای روحی مشابه مثل عشق، دین و معنویت حس میشود. مدیتیشن با تمرینات خاص خود که متنوع میباشد دوباره وضعیت ذهنی فرد را بالانس کرده و موجب ترمیم ذهن وجسم شده و فرصت بالندگی روح را فراهم میکند و تعادل وجودی لازم را به انسان هدیه میدهد. مسیر مدیتیشن همراه با تجارب آرامش درون و نشاط، سکوت ذهن و بعدها گذر از ذهن یا بی ذهنی میباشد.
تمامی مکاتب و ادیان و سیستمهای روحی از جمله دین اسلام لزوماً بخش مهمی از تعالیم خود را به تمرینات مراقبه اختصاص داده اند که در صورت هدایت، فرد را به مکاشفه ها میرساند.
بسته به فرهنگها و مقتضیات زمانی و مکانی سبکهای مختلفی از مدیتیشن که معمولاً شرقی میباشند ابداع شده که برخلاف تنوع و اختلافات ظاهری، ریشه همه آنها در پایه واساس یکی بوده و هدف یکسانی را دنبال میکنند. برای مثال در برخی از روشها از ذکرهای خاص (مانترا) و در برخی دیگر از تصاویر سمبلیک (ماندلا) برای پیشبرد فرد در مدیتیشن استفاده میشود.
برای مدیتیشن یا مراقبه نمیتوان قدمتی را متصور شد. همراه با آفرینش انسان بدوی حس و گرایشی درونی به سمت بُعد متعالی و آسمانی وجود و روح طبیعت در فرد بود و این حس در گذر حالتها و اعمال خاصی متجلی شده و کیفیت مدیتیشن را پیدا میکرد و روح طبیعت گرای فرد را به جوشش در آورده و باعث بیخودی عرفانی در فرد میشد. مثلاً وقتی در نگاه خود به درختان و گیاهان و پرندگان عمیق میشده در حال مراقبه بوده، وقتی شبها به آسمان پرستاره نگاه میکرد به نوعی مدیتیشن میکرده، وقتی در خلوت خود فرو میرفته یا وقتی عاشقانه به رقص و آواز میپرداخته به نوعی مدیتیشن میکرد. یعنی با وجود روح طبیعت گرا و بیدار انسانی میتوان گفت تمامی حالتها و اعمال انسانی با تعمق در لحظه حال کیفیت مراقبه را پیدا میکند که این خاصیت در انسان دوره های قبل بارزتر بود.
کم کم به تناسب پیشرفت تمدن و خاموش شدن یا کم سو شدن روح طبیعت گرای فرد به عبارتی ذهنی یا ماشینی شدن آدمها که امروزه به اوج خود رسیده، توجه و نیاز انسان به این حالتهای عمیق انسانی بیشتر شده و شکل رسمی به خود گرفته و در قالب تمرینات و روشهای متنوع در فرهنگهای مختلف ساماندهی و نامگذاری شده که الان به طور جهانی بنام مدیتیشن شناخته میشود.مدیتیشن >> مدیتیشن اصولیمن بخش جدایی را در سایت به این بحث اختصاص دادم چرا که نکته ظریف و خیلی مهمی را در خود دارد که امروزه پنهان مانده و اساتید ما از آن آگاهی ندارند یا به این موضوع توجهی نمیشود.
روشهای متافیزیک یا ماوراءالطبیعه در یک دید کلی شامل معادلات یا LEVEL ذهنی و فراذهنی است. علم روانشناسی و تکنیکهای متداول مثل هیپنوتیزم و NLP در سطح ذهنی قرار میگیرند که کاربرد و جایگاه مفید خود را دارند. سیستم های روحی مانند انواع مدیتیشن، یوگا، ذن و تجارب عمیق مانند ارتباطهای معنوی، پرواز روح، انرژی درمانی کیفیتی درونی تر داشته و در سطح فراذهنی جا میگیرند ولی برای عملیاتی شدن خود از ذهن و جسم فرد کمک گرفته ولی ریشه در انرژی روحانی دارند.
این دو LEVEL به ظاهر تشابهات زیادی دارند و دارای مرز مشترکی هستند ولی در اصل دو دنیای متفاوت هستند. امروزه به دلیل فراروی ذهن این مرز مشترک گم شده و شاهد تداخل این دو سطح هستیم. تجارب روشهای سطح ذهنی بنا به شرایط زندگی فرد حالتی ساختگی دارد ولی در سطح فراذهنی، تجارب اکتشافی است بهتر بگویم باید اکتشافی باشد.
به خاطر حساسیت ها و ترفندهای ذهن جهشی، تجارب سطح روحانی نیز میتواند شکلی ذهنی به خود بگیرد یعنی ذهنیت یا یک دنیای مجازی بر اساس تعالیم مربوطه برای فرد ساخته شود و این به خاطر بالا رفتن درجه خودهیپنوتیزمی ذهن معاصر میباشد.
امروزه به خصوص در کشور ما شاهد این هستیم که در بعضی جاها مدیتیشن را به عنوان تکنیکی ساده در کلاسهای روانشناسی برای آرام سازی فرد یعنی هم ردیف روشهای ذهنی آموزش میدهند در حالی که در اصل مدیتیشن واقعی کیفیتی روحانی داشته و روشی فراذهنی است که یکی از فواید پرورش روحی در آن احساس آرامش پایدار در فرد میباشد، چراکه اگر فقط هدف کسب آرامش باشد روشهای ذهنی جوابگوست، هرچند کیفیت آرامشی که در علوم روحی و مدیتیشن تجربه میکنیم ماندگارتر و عمیقتر و انرژی دهنده میباشد و یا در جاهایی که رویکرد معنوی به مدیتیشن دارند به خاطر عدم هدایت درست همانطور که در بالا توضیح دادم شکلی ذهنی و تلقینی به خود میگیرد.
بنابراین تمام تجارب روحی، تجربه ذهنی موازی با خود را دارند، از طرفی در مواردی ناخواسته مسیر کسب تجارب روحی از حالت موازی آن یعنی اشکال ذهنی شروع میشود که بایستی این تجارب درست هدایت شده تا در ادامه شکلی روحانی به خود گرفته و حالتی ساختگی پیدا نکنند، به تعبیری با توجه به شرایط میتوان از تجارب ذهنی خاص به عنوان ابزاری برای رسیدن به مکاشفاتی درونی استفاده کرد مثلاً از تجسم یا داشتن حسی مجازی از واقعیت برای رسیدن به حسی درست و کامل از واقعیت، که با حضور استادی آگاه و به تناسب پیشرفت روحی فرد و رسیدن به حالتهای بی ذهنی تمام تجارب ذهنی و مجازی ذوب شده و به شکل واقعی و روحانی خود تبدیل میشوند.
بنابراین مهم نیست مدیتیشن با چه اسم و سبکی آموزش داده میشود، اصل اساسی این است که محدود به تعالیم نبوده و در مسیری روحی هدایت شده و فرد را به ورای تعالیم برده و به کشف خود و واقعیتهای درون برساند و روشهای تمرینی باید انعطاف لازم را داشته و در هر شرایط زمانی و مکانی و سنی عملیاتی باشد.مدیتیشن >> مدیتیشن و عشق
عشق تجربه ای روحانی است که با جریان و جوشش انرژی درون همراه بوده و میتواند حس عمیقی از نشاط ، مستی ، سبکی ، آرامش و رهایی را با خود داشته باشد و در صورت هدایت، نیروی عشق عامل حرکت معنوی و سیر و سلوک فرد شده و عاشق را به سمت وحدت وجود ، بی خودی عرفانی و کشف خداوند میکشاند.
تعاریف و تحلیلهای زیادی از عشق شده ولی ما در اینجا از دید متافیزیک آن را بررسی میکنیم. عشق نیز برای خود اشکالی دارد که نوع آن را خلوص عشق یا درجه روحی آن تعیین میکند، مثل بقیه تجارب روحانی که تجارب ذهنی موازی با خود را دارند، عشق نیز میتواند دارای ابعاد ذهنی باشد
بالطبع عشق واقعی جنسی روحی داشته و این نوع عشق مثل نیرویی کیمیایی وجود فرد را متحول میکند و ناخواسته نفس فرد ذوب میشود، به عبارتی خودذهنی خاموش شده یا به تبع خودروحی به سمت معشوق و بعدها انرژی طبیعت جهت گیری میکند. وقتی با نیروی عشق، روح فرد به رستاخیز در می آید تمامی لحظات عاشق غنی شده و کیفیتی روحانی پیدا میکند و روح بیدار در لابه لای حرکات فرد جریان دارد، نگاه و حواس عاشق عمیق و متفاوت میباشد، کلام عاشق متفاوت میباشد، راه رفتن و حتی نفس کشیدن او متفاوت میباشد و کل زندگی فرد عاشقانه و آگاهانه خواهد بود به عبارتی عاشق با هر عملی در مراقبه و نیایش میباشد، حضوری پُرانرژی و وجودی با خیروبرکت خواهد داشت.
انسان بدون عشق یعنی بدون روح! به عبارتی نشانه بیدار بودن روح افراد داشتن کیفیت عشق در وجود میباشد، پس اگر سیستمی با پرورش و بیداری روح، تجربه و کیفیت عشق را به همراه دارد برعکس، جوشش عشق نیز در صورت تمرین و شکل گیری میتواند موجب بیداری روح گردد، حال اگر هردو آنها یعنی تمرینات ریاضتی و روحی با تجارب یا تمرینات عشقی با هم جلو رود، مسیر سیر و سلوک و تکامل روحی هموارتر میشود.تمرینات عشق و کشف تجارب عشقی یعنی تلاش در عاشق نامشروط کل بودن، با باور اینکه روح طبیعت و انرژی خداوندی در ورای تمام جلوه های هستی حضور دارد دید عاشقانه به زندگی داشتن، یعنی عاشق تمام انسانها و پرندگان و حیوانات و گلها و درختان و... بودن. در این حالت عشق ویژگی پایداری از وجود فرد میشود یعنی نیروی عشق خودجوش عمل میکند و عشق محدود و وابسته به فرد یا موضوعی دیگر نمیباشد.
همانطور که قبل توضیح دادم کشف تجارب روحیِ عشق از اشکال ذهنی آن نیز ممکن است شروع شود پس به تعبیری در تمرینات عشق میتوان در شرایطی از تجارب ذهنی خاص مثل انواع دوست داشتن های زمینی به عنوان ابزار استفاده کرد که باید به کمک تمریناتی روحی مثل مدیتیشن درست هدایت شود تا شکل ذهنی ادامه دار نشده و ذهنیت و دنیایی مجازی ساخته نشود و بتوان به تجربه واقعی و درونی از عشق رسید.
بنابراین با توجه به فلسفه وجودی انسان، عشق نه تنها لازمه زندگی است بلکه عامل خوشبختی مادی و معنوی فرد میباشد. ولی به دلیل نزول معنویت و خاموشی روح همراه با طغیان نفس و جهش ذهن در طول زمان، عشق در جوامع کمرنگ شده یا به شکل ذهنی و ساختگی درآمده است. نیروی عشق همچون آتشی ست که قیود و انجماد ذهنی را ذوب کرده و فرد را به رهایی و عشق الهی میرساند، پس تا میتوان باید تمرین عاشقی کرد و این ربطی به شرایط معشوق و محیط ندارد، بنابراین به خاطر خاصیتی که عشق در تصفیه سازی وجود دارد، عاشق همیشه برنده ست.
با توضیحات فوق نقش و معجزه مدیتیشن در مکاشفات عشقی بیشتر معلوم میشود. تمرینات مدیتیشن با کنار زدن موانع رستاخیز عشق یعنی با شکست حصارهای ذهنی و کنترل نَفس و از طرفی بیداری و جوششهای روحی به فوران عشق در وجود فرد و رشد عشق الهی در جوامع کمک میکند.مدیتیشن >> مدیتیشن و عرفان
عالم عرفان بعد از شناخت راه و روش حرکت یا عرفان نظری، بیشتر در مسیر سیر و سلوک و خداجویی و خدابینی سالک یا عرفان عملی مطرح شده و اهمیت دارد. عرفانهای زیادی در گوشه کنار دنیا به همراه عرفانهای کاذب شکل گرفته که یکی از روشهای ناب آنها عرفان اسلامی میباشد.
در مسیر سیروسلوک واقعی سوای شیوه های حرکت و اختلافات ظاهری، هدف سالک معشوق و معبود بوده و رسیدن به او یا بهتر بگویم یکی شدن با اوست. موانعی که سالک یا خداجو در سیروسلوک خود بین روح خود و روح طبیعت میبیند نفس سرکش و ذهن سردرگم خود میباشد.
تعاریف زیادی از چند و چون نفس شده ولی اکثریت حس و تجربه ای درست از آن ندارند، فقط وقتی به خودشناسی میرسیم این خود یا نفس و کم و کیف آن را کشف میکنیم. نفس ما خود ما هستیم، منیت، خواسته ها و خودخواهی های ماست. نفس و ذهنمان در یک مجموعه قرار میگیرند، به عبارتی نفس محصول اختلاط خود ذهنی و غرائز فیزیکی ما به خصوص غریزه جنسی میباشد. مشکل از آنجا شروع میشود که ذهن و نفس هم به شکلی لازمند و به شکلی هم مانع! نفس فاسد که در فرهنگ ما بنام نفس اماره شناخته میشود بخش جدا و قابل تمایزی از کلیت نفس یا وجود نیست که مثلاً بریده و پاکسازی شود، بلکه تمامی حالتهای منفی یا مثبت ذهن و نفسمان ماهیتی تلفیقی دارند نه تفکیکی، مثلاً وقتی جامدی در آب باشد جداشدنی هستند اما وقتی مایعی در آب حل میشود مخصوصاً موقعی که مایع، ماهیت آب را خراب کند جدا شدنی نیستند جز اینکه کل آب رد شود، ولی نمیتوان وجودی را که با نفسمان تسخیر شده انکار کرد، پس کار سالک بسیار سخت است. باید از خود نفسانی به خود روحانی رسید و در آن حل شد.
اولین مرحله از سیروسلوک و بیداری روحی، شناخت خود و محدودیتها و ضعفها و چسبندگی های آن میباشد. خود ما جنس نفسانی داشته و خود واقعی مان را گم کرده ایم پس چطور میتوان به کشف خدا رسید، در اینجا دو طیف نا همجنس نمیتوانند ملاقات کنند، برای رسیدن به او باید خود را خالص کرد و این با خودشناسی یا نفس شناسی شروع میشود. در مراحل تغییر و تزکیه نفس ابتدا بدن و غرائز ما به خصوص جنسی از تداخل و پرس ذهنی رها میشود، کم کم به تناسب رشد روحی و افزایش بُرد بیداری درون، نفسمان ذوب شده و محدود به غریزه حیوانی سالم و ذهن کنترل شده خواهد بود، این وضعیت به طور نسبی نفس پاک و حالت کاربردی آن میباشد، کاربردی از نظر ابزار حرکتی و اوج گیری روح تا مرز بیخودی و وحدت با روح طبیعت که در مرتبه کمال، نفس پاک نیز مانع است چون رگه هایی از خود زمینی در فرد مانده، اینجاست که صوفی و مردراه از مرز خود و بقا عبور کرده و در فنا connection یا وصل اتفاق میافتد، تا زمانی که عمر صوفی به این دنیا باقی است، این پرواز روح و حرکت از بقا به فنا و بالعکس ادامه پیدا میکند.کودک با نفس محدود به غریزه سالم یا نفس پاک به دور از هر خودخواهی و منیت به دنیا میآید، به اصطلاح کودک معصوم میباشد. اگر فرد این معصومیت خود را از کودکی تا سنین رشد و بعد از آن حفظ کند، یک انسان خداگونه را خواهیم دید! ولی با فراروی ذهن، حالتهای روحانی در سنین رشد کم کم بلوکه میشود، از طرفی ذهن جهشی با خاصیت فیلتراسیون خود شروع به تغییر و فیلتر کردن حواس پنجگانه کودک میکند.
از دید متافیزیک واقعیتها را آنطور که هست نمیبینیم بلکه آنطور که ذهن ما به طور خودکار تفسیر کرده و به ما نشان میدهد میبینیم، به تعبیری واقعیتها از کانالهای ذهن تخریبی فیلتر شده و یا در نهایت بخشی از واقعیت را حس میکنیم. همچنین حس ششم کودک یعنی کانال ارتباطهای روحی فرد رفته رفته مسدود میشود.
یک سالک باید از تمام حواس فیزیکی و حس درونی خود به طور سالم و کامل استفاده کرده تا با تمام وجود به دل طبیعت و پدیده ها نفوذ نماید و لحظه ها و نشانه ها را شکار کرده و پیام هستی را درک کند و از طرفی با تزکیه نفس و شکستن حصار نفسانی و گذر از آن به منبع الهی وصل شود.
بنابراین با توجه به استراتژی مدیتیشن که در بخشهای قبل توضیح داده شد نه تنها اهمیت مدیتیشن برای عرفان و سالک معلوم میشود بلکه روند مراقبه و مکاشفه برای خود طریقتی کامل میباشد. تمرینات مدیتیشن که در شروع با ذهن و خود نفسانی فرد سروکار دارد، در ابتدا با بلوکه شکنی و قفل شکنی ذهن، بدن را از پرس ذهنی آزاد کرده و غرائز شروع به تزکیه و برگشت به حالت نرمال خود میکنند بعد با فیلتر شکنی و ساختارشکنی ذهن، حواس فیزیکی را تصفیه کرده، تیز و کارآمدتر میکند و حواس به یک هارمونی و وحدت با هم میرسند که عامل این یگانگی حس درونی یا ششم فرد میباشد که با جهشهای روحی در طول مدیتیشن، حس درون رشد کرده و با حواس فیزیکی همسو میشود، به خصوص چشم و بینایی نافذ شده و کیفیت و میدان دید فرد تا باز شدن چشم دل یا درون، به اصطلاح چشم سوم تغییر میکند.
با این حساب مدیتیشن سالک را از قید و بند نفس و عوارض آن مثل شهوت، کینه، دروغ و... رها کرده و آن را تزکیه میکند که این نفس یا خود سالم، ابزاری است که به تبع خود روحی فرد عمل خواهد کرد، به موازات ذوب شدن نفس، نیروی روحی عشق که موتور حرکت سالک میباشد وجود سالک را غنی میکند، اینجاست که سالک نیمی از سفر را پیموده، عشق الهی قدرت تسلیم و ایمان را به همراه دارد. با ادامه ریاضتها و تمرینات منظم مدیتیشن و جوششهای درون، مراقبه ها به مکاشفه ها هدایت شده و سالک را به مقصود میرساند. البته تا مراحلی حضور استاد آگاه و پیر طریقت الزامی است.
مدیتیشن >>ارتباط جنسی
با توجه به توضیحات داده شده در بخشهای قبلی و با مشکلات روحی و ذهنی انسان معاصر یعنی انرژی روحی بلوکه یا هوشیاری ضعیف و از طرفی جهش یا فراروی ذهن، ارتباط جنسی فلسفه ی خود را از دست داده و از مسیر طبیعی و اصولی خود، ناخواسته خارج شده و مشکلات روانی و رفتاری بسیاری برای فرد و جامعه پیش آورده است. ما در این اینجا نگاهی بی طرفانه به موضوع سکس داشته و از دید متافیزیک آنرا بررسی میکنیم.
مدیتیشن >> ارتباط جنسی >> چرا سکس
تمامی غرائز فیزیکی بنا به حکمت آفرینش در فیزیک انسان جا گرفته و اهداف مادی یا روحی را دنبال میکنند، و به خاطر رسیدن به همین اهداف هر غریزه باید در مسیر طبیعی خود جریان داشته باشد و در جایگاه خود عمل کند. بسیاری از اندامها در بدن بنا به ضرورت، ساز و کار و عمل آنها تا زنده بودن فیزیک کاملاً خودکار و پیوسته میباشد مانند تپیدن قلب و سیستم گردش خون و تنفس و.... ولی غرائز دیگر و اندام مربوطه که هدفی مادی و روحی را دنبال میکنند به عنوان ابزاری در بدن با این که سازوکار اولیه آنها خودجوش است ولی چون نیاز به زمانبندی و کنترل و هدایت به سمت اهداف مربوطه را دارند بنابراین مرحله عملی شدن آنها آگاهانه و به دست انسان میباشد. از طرفی به عنوان انگیزه حرکت اولیه انسان به سمت اهداف مادی و روحی غرائز، ارضاء هر غریزه همراه با لذت فیزیکی اولیه میباشد.
پس هدف از ارضاء هر غریزه فقط لذت فیزیکی نمیباشد، به عنوان مثال غریزه خوردن برای تأمین انرژی لازم جسم و ادامه زندگی سالم میباشد ولی شما برای لذت مادی غذا نمیخورید هر چند ارضاء گرسنگی شما همراه با لذت میباشد! حال اگر شما فقط برای لذت بردن غذا بخورید به خاطر عدم تعادل غریزه و کارکرد نامنظم، غریزه و جسم از حد طبیعی خود خارج شده و عوارض جسمی و ذهنی شدید خواهید داشت. به طوری که به جرأت میتوان گفت بیشتر بیماریها ریشه در فرهنگ تغذیه نامناسب و عدم کنترل و تعادل غریزه خوردن، شکل میگیرند.
در این حالت میتوان گفت به خاطر هوشیاری ضعیف یا نبود توان روحی لازم و از طرفی طغیان ذهن یا نفس یک قفل ذهنی در غریزه ایجاد شده و کارکرد آن عادتی و مخرب شده و از دایره آگاهی انسان خارج میشود، که این حالت در انسان معاصر به اوج خود رسیده. غریزه جنسی در بدن نمادی از گرایش روحی انسان به سمت وحدت وجود میباشد و تا زمانی که روح و جسم همسفر میباشند انسان به طور خودجوش گرایش به روح و جسم جنس مخالف را دارد تا از هدایت این تماسهای "فیزیکی - روحی" افراد فرصتی برای عشق و یگانگی و گذر از خود و ذهن را پیدا کرده و از طرفی با تولد همنوع، بقا در نسل بشر حفظ شود.
سکس برای شروع با گرایش جنسی یا شهوت و همراه با لذت فیزیکی اولیه میباشد که با روند آگاهانه و طبیعی آن، لذت فیزیکی تبدیل به نشاط و شعف روحی شده و در آن صورت است که سکس شکل معنوی و مقدسی به خود میگیرد و با ادامه این حالت و هدایت غریزه، رفته رفته ارتباط های جنسی کم میشود و فرد به طور خودجوش از بُعد فیزیکی غریزه و گرایشات زمینی رها شده و از سکس به سمت جهشهای روحی و ارتباطهای عمیق الهی و مستی عرفانی حرکت میکند. در واقع سکس به عنوان ابزاری زمینی، هدفی روحی را دنبال میکرده که پس از رساندن فرد به هدف معنوی ضرورت اولیه خود را از دست میدهد و همزمان با ذوب شدن نفس نیاز فیزیکی بدن هم به سکس شسته میشود!
بنابراین اگر غرائز فرد در مسیر سالم و طبیعی جریان داشته و ارضاء آنها هدفمند شود، فرد به اهداف بالاتر از غرائز هدایت شده و در مواقع لازم هم، کارکرد هر غریزه همراه با لذت های روحی خواهد بود....
مدیتیشن >> ارتباط جنسی >> ذهن سکسی
یکی از عوارض بلوکه شدن جریان انرژی روحی در انسان و کمرنگ شدن عشق و معنویت در جوامع، طغیان نفس و جهش ذهن است که نمود آن شکل گیری ذهنیتهای سکسی در ساختمان ذهن میباشد که این حالت در دوره ما تشدید شده؛ به عبارت دیگر ذهن بیمار امروزی فُرمت سکسی و جنسی به خود گرفته که این موضوع طبق قوانین طبیعت عواقب مادی و معنوی برای فرد خواهد داشت!
با تکثیر ذهن های سکسی، امواج منفی و مخربی در بُرد وسیع تولید میشود و این پدیده به شیوع بسیاری از مشکلات و انحرافات جنسی و روانی در حد فردی و جمعی دامن میزند. ذهن سکسی از حالات خفیف و معمولی آن شروع شده و در صورت ادامه و ناتوانی فرد میتواند ناخوداگاه به سمت حالات شدید آن کشیده شود.
ذهن سکسی در حالت عادی سبب انجماد ذهن و به تبع آن بسته شدن قابلیتهای ذهنی (که برای یک زندگی سالم لازم است) میشود؛ که از عوارض آن میتوان تضعیف تمرکز و حافظه و عدم تعادل روانی و در نتیجه بیماریهای عصبی و روانتنی را نام برد. از پیامدهای خطرناک ذهن سکسی همگانی شدن خودارضایی در تمام سنین میباشد که باعث هدر رفتن انرژی ذهن و پتانسیل عصبی و ضعف عمومی بدن شده و رفته رفته انسان کنترل روی ذهن و عادتهای خود را از دست داده و برده ذهن سکسی میشود، به طوری که خودارضایی عادت ماندگار فرد خواهد بود!
در حالات شدیدِ ذهن سکسی (علاوه بر عوارض حالات عادی آن) فرد به سمت نوعی جنون کشیده میشود به طوری که فکر و ذهن فرد تماماً جنسی شده، monodialog و تصویر سازی ذهن به سمت حالات روانی و رفتارهای خشن جنسی تشدید میشود و زندگی و روان فرد ناخواسته به نوعی فلج میشود؛ از نشانه های آن رواج همجنس گرایی و شکل گیری گروه های lesbian و gay میباشد.
با ساخته شدن ذهن سکسی فرد توان سکس طبیعی را ناخواسته از دست میدهد و فرد نمیتواند وارد جریان سکس آگاهانه و طبیعی و خودجوش شده و لذتهای روحی را تجربه کند! زیرا سکس اصولی، عملی فراذهنی است و زمانی فرد میتواند از نظر جسمی و روحی به طور کامل ارضاء شود که فرایند سکس به صورت جسمی و روحی و بدون دخالت ذهن ادامه یابد و شاید ذهن در شهوت و گرایش اولیه و شروع این فرایند نقشی داشته باشد ولی باید در ادامه خاموش شده و فرد به ورای خود و ذهن و فضای بی ذهنی حرکت کرده تا انرژی روحی در کالبد جریان داشته و به چرخش درآید و تخلیه و ارضاء کامل شود و هر نوع فکر و ذهنیتی (خوب یا بد) در طول این روند، ایجاد پرس کرده و مانع جریان طبیعی و آگاهانه سکس شده و نه تنها انرژی روحی به چرخش در نمی آید، جسم هم به طور کامل تخلیه نشده و همراه با لذتهای روحی نخواهد بود و چنین سکسی نه تنها فرد را به اهداف سکس (وحدت وجود، تولد عشق روحانی و گذر از سکس) نمیرساند بلکه فرد در یک ابزار زمینی درجا زده و گره های زیادی برای خود درست میکند! و ذهن سکسی شروع به ساختن لذتهای مصنوعی کرده و فرد را به خصوض در مواقع تنهایی تحت فشار میگذارد؛ اگر فرد بارها سکس هم داشته باشد، چون با ذهن خود سکس کرده نه با دل، غنی نشده و برای پر کردن خلأ خود به سمت پُرکاری جنسی و تخیلات سکسی کشیده میشود به طوری که به هر موضوعی سکسی نگاه کرده و حواس فرد فیلتر میشود.
طبق سنتهای الهی چون چنین فردی بر خلاف جریان هستی و طبیعت انسانی خود حرکت کرده عواقب و گرفتاریهای زیادی در زندگی برای خود میتراشد، که تمامی طریقتها و ادیان آسمانی بر این واقعیت تأکـید دارند...
نکته آخر اینکه تمامی عوارض و عواقب فوق برای کجروی های جنسی واقعیت داشته، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد! مانند نوعی اعتیاد میباشد که بعد از مدتی دیر یا زود عوارض جسمی و ذهنی اعتیاد رو میشود ولی اعتیادهای جنسی سوای اینکه مخرب تر بوده، به طور پنهانی عمل میکنند به طوری که تا مدتها فرد متوجه لایه های سکسی ذهن خود نمیشود و تازه بعد از آگاهی از این وضعیت به خاطر محدودیت های اجتماعی و فرهنگی، چون معمولاً نمیتواند موضوع را جایی مطرح کرده و یا اساسی درمان شود، بنابراین در باتلاق ذهن سکسی فرو میرود!!
مدیتیشن >> ارتباط جنسی >> مدیتیشن و سکس
روشهای متافیزیک از جمله سیستم و مدیتیشن RMعلاوه بر اینکه روند سکس را آگاهانه و طبیعی و هدفمند کرده بلکه در مشکلات و انحرافات جنسی نقش درمان را به طور کامل ایفا میکند.
جنسیت، تنها غریزه فیزیک میباشد که اگر درست هدایت شود برای گذر از خود غریزه استفاده میشود! اگر افرادی هم سکس طبیعی و آگاهانه را از اول درست تجربه نکنند ناخواسته به خاطر ارتباط متقابل جسم و ذهن، غریزه جنسی تأثیرات منفی خود را در روان فرد گذاشته، ذهن و غریزه همپوشانی کرده، یک غریزه مجازی در ذهن ساخته میشود. به عبارتی یک قفل جنسی ایجاد شده و بدن را پرس کرده و کارکرد غریزه را مختل میکند! بنابراین فرد با روح بیدار خود سکس نخواهد کرد و با افکار و حسهای ساختگی به دنبال ارضاء خواهد بود. به طوری که نگاهی به زندگی های مشترک در دوران ما نشان میدهد روابط زناشویی مشکلات زیادی برای زوج ها پیش آورده است...
پس خیلی مهم است که روابط جنسی هر فردی آگاهانه و در مسیری هدفمند شروع شود تا در ادامه شاهد قفلهای جنسی نبوده و ارتباط افراد، محوریت عشق را داشته باشد. هر چند در دوران معاصر به دلیل نبود توان روحی و عشق لازم در افراد و تراکم امواج منفی در محیط احتمال آن وجود دارد که در سنین پایین و قبل از شروع ارتباط های جنسی، ذهن سکسی، آگاهی نوجوان را پوشش دهد. در آن صورت نباید انتظار داشت که با وجود لایه های پنهان سکسی، فرد بتواند روند سکس را آگاهانه و در مسیر طبیعی غریزه ادامه دهد..!
پس از دید متافیزیک در رابطه با تهدید جنسی فرد یا جامعه، سه استراتژی را خواهیم داشت:
1) قبل از شروع گرایشات جنسی اولیه یعنی تا حدود دوران بلوغ، فرد اسیر ذهن سکسی نشود.
2) بعد از بلوغ جنسی فرد سکس عاشقانه و درستی را شروع کند تا مسیر فعالیت غریزه از حد طبیعی و هدفمند آن خارج نشود
3) برای کسانی که اسیر ذهن سکسی شده و قفلهای جنسی دارند، قبل از اینکه گرفتار عوارض جسمی و روانی برگشت ناپذیر شوند، به کمک راهکارهای متافیزیک از این وضعیت نجات پیدا کنند.
حال با شناختی که شما از مدیتیشن در بخشهای قبلی پیدا کردید نقش و اهمیت آن را در رابطه با موضوع ارتباط جنسی درک میکنید. بنابراین بهتر است از دوران کودکی فرد را وارد جریان مدیتیشن کرده تا تهدید ذهن سکسی (که در قرن ما به اوج خود رسیده) برطرف شود؛ بعد در ادامه تمرینات مدیتیشن و با عمیق شدن حالات آن، افراد رویکرد و شروع مناسبی از ارتباط جنسی خواهند داشت.
برای کسانی هم که خواسته یا ناخواسته گرفتار ذهن سکسی و عواقب آن شده اند، مدیتیشن کمک بزرگی در درمان ایشان میکند:
اول اینکه انرژی بلوکه روحی به جوشش در آمده و با حرکت و چرخش در کالبد، توان روحی فرد بالا رفته و تعادل ارگانیک لازم تأمین میشود که رستاخیزعشق را خواهیم داشت...
دوم اینکه لایه های پنهان سکسی فرد رو شده و شروع به شکستن کرده و از انجماد اولبه خارج میشود و با بالانس شدن ذهن، قفلهای جنسی از بین رفته و غریزه از پرس ذهن سکسی رها میشود که تزکیه نفس را خواهیم داشت...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]
-
گوناگون
پربازدیدترینها