تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836006244
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران -خبرگزاري ايسكانيوز :روزنامه هاي آفرينش ،اعتماد ملي ،دنياي اقتصاد، رسالت ،كيهان و مردم سالاري در سرمقاله هاي امروز خود به مسائل مهم سياسي روز داخلي و خارجي پرداختند.
به گزارش روز چهارشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز " سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**آفرينش : حفاظت از حقوق شهروندي
روزنامه آفرينش در سرمقاله امروز خود در خصوص خبر اخير مبني بر تجهيز محله هاي جرم خيز با دوربين هاي مدار بسته مي نويسد:
بيست و پنجم مهرماه جانشين فرمانده نيروي انتظامي در حاشيه همايش پليس پيشگيري، در جمع خبرنگاران از تجهيز محله هاي جرم خيز به دوربين هاي مداربسته خبر داد; موضوعي كه حساسيت بسياري را برانگيخت و در نهايت رئيس جمهور خواستار توقف اجراي آن شد.
سردار "رادان" در آن روز به عنوان نخستين مقام انتظامي از تجهيز محله هاي جرم خيز به دوربين هاي مدار بسته خبر داده بود. اما موضوع "پليسي شدن" شهر، تحديد حريم خصوصي اشخاص و قانوني بودن اجراي اين طرح، از جمله مواردي بود كه حساسيت بسياري را پس از شنيدن اين خبر بر انگيخت. در اين راستا رئيس شوراي عالي امنيت ملي اولين نفر در قبال آن واكنش نشان داد و اين اقدام را بر خلاف مصالح، در جهت پليسي كردن فضاي آرام و امن كشور و رو در رو قرار دادن پليس با اكثريت مردم و زدودن امنيت خاطر و اعتماد از جامعه دانست.
آنچه مسلم به نظر مي رسد اين است كه در كليت هر دو، آزادي و امنيت شهروندان بيشترين اهميت را نشان مي دهد. در اين راستا نيروي انتظامي هيچ گونه طرحي براي استفاده از دوربين جهت كنترل افراد و شهروندان نداشته و بيش تر با هدف كنترل مجرمين مد نظر بوده است. شايد هدف از اين اقدام نيروي انتظامي، در اصل ارائه پاسخ مناسب به مطالبات مردم است ولي همانطور كه رييس جمهور هم اشاره كردند، اين موضوع در واقع تهديدي براي آزادي و امنيت خاطر شهروندان است.
در قانون اساسي هم، اصلي مبني بر تفكيك ناپذير بودن تماميت ارضي، امنيت و آزادي مردم وجود دارد كه براساس آن نمي توان با موضوع امنيت، آزادي را از مردم سلب كرد و حقوق شهروندي را ناديده گرفت. هر چند اين طرح اجرا نشد ولي بايد گفت در يك جامعه انساني، تحقق امنيت اجتماعي در سايه حفظ حريم ديگران، حفظ شان و منزلت افراد، توجه به نيازها، خواسته ها وعلايق آن ها و احترام به جايگاه هر فرد در جامعه چندان دشوار به نظرنمي رسد. از سوي ديگر كنترل مجرمين و ارتقا» امنيت اقدام خوبي شناخته مي شود ولي بايد دانست، امنيت مقوله اي است حساس و شكننده كه اگر در جامعه صحيح و كاربردي تبيين نشود داراي تبعات خطرناك همچون بي تفاوتي و ضد رفتار حاكميت در ميان سطوح قشرهاي جامعه پديدار مي شود. براثر تداوم اينچنين شرايطي و افزايش ناامني اجتماعي، سرمايه اجتماعي در جامعه رو به زوال مي رود و در درازمدت پيامدهاي منفي بي شماري بر جامعه انساني مي گذارد. لذا با توجه به اندك بودن تعداد مجرمين و بزهكاران در مقايسه با جمعيت آن منطقه به نظر مي رسد نيروي انتظامي مي تواند با استفاده از روش هاي پيشرفته و درست اطلاعاتي نسبت به برخورد با متخلفين و صيانت از حقوق عمومي اقدام نمايد.
**اعتماد ملي : پاشنهآشيل اصولگرايان
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود در خصوص ايجاد فراكسيون اصولگرايان در مجلس مي نويسد:
حال كه وزير پيشنهادي جديد كشور به مجلس معرفي شده و اين ميتوانست به معناي پايان داستان دولت- علي كردان و مجلس هشتم باشد، شواهد گوياي امر ديگري است. ديروز در صحن مجلس خبر مهم تشكيل فراكسيون جديد بخشي از اصولگرايان با عنوان پخش شد. اين اقدام تنها حامل پيام مجلس هشتم با اكثريت اصولگرايان بسيار زودتر از آني كه تصور ميشد، طعم چندپارچگي را چشيده است. اين رفتار از آن جهت قابل توجه و نقد است كه يادآور شويم مجلس هفتم اصولگرا در پايان كار خود با انشعابهاي دروني روبهرو شده بود. اما تحليل چرايي اين اتفاق چندان هم سخت نيست. داستان راي اعتماد و استيضاح علي كردان، نشان داد ساختار مناسبات و روابط معقول و منطقي دولت و مجلس دچار انكسار و بحران شده است. حال رابطه دولت و مجلس به بدترين حد خود رسيده است، عليرغم تمام تظاهرات، توصيهها و درخواستهاي سياسي، رفتار و عملكرد دولت نهم و نحوه تعامل مجلس با دولت مستقر كار را به نقطهاي رسانده كه امكان تعامل مثبت ميان آنها هزينهبر و توانفرسا خواهد بود. اين در حالي است كه ميتوان اينگونه پذيرفت كه اتفاقات و رويدادهاي آتي در جامعه سياسي ايران، همدلي و توافق اين دو قوه را سختتر ميكند و اين همان پاشنهآشيل اصولگرايان است. حال هرچند انشعاب مذكور در ظاهر براي كارآمدي بيشتر اصولگرايان و انسجامبخشي مضاعف آنها صورت گرفته اما در عمل بيانگر شكست ديگر آنها در اداره بهتر امور است؛ انشعابي كه نشان ميدهد اصولگرايان در آينده با مشكلات بيشتري مواجه خواهند شد.
**دنياي اقتصاد : واقعيتها را بپذيريم
روزنامه دنياي اقتصاد در خصوص كمبود منابع ارزي در كشور در سرمقاله امروز خود نوشت :
اقتصاد ايران در ماههاي آتي با كمبود نسبي منابع ارزي براي تامين مالي هزينههاي عمراني و جاري روبهرو خواهد بود.
كاهش 60درصدي بهاي نفت واقعيتي انكارناپذير است و تاثير چشمگير آن بر زندگي اقتصادي كشور را نميتوان ناديده گرفت. خوش بينانهترين تحليلها در مورد پيشبيني بهاي نفت در سال 2009، در شرايط كنوني روي قيمتهايي در دامنه 75 تا 90دلار تاكيد دارد. به عبارت ديگر، در خوشبينانهترين حالتها نيز شاهد كاهش حداقل 40درصدي درآمدهاي نفتي ايران در سال آينده خواهيم بود.
ديگر منبع كسب درآمدهاي ارزي، يعني صادرات غيرنفتي نيز به سبب كاهش جهاني قيمت فرآوردههاي نفتي و كالاها و محصولات اوليه و وقوع ركود در اقتصاد جهاني، حال و روز چندان خوشي نخواهد داشت. از سوي ديگر، جذب سرمايهگذاري مستقيم خارجي و نيز دريافت اعتبارات ارزي از منابع خارجي نيز با توجه به شرايط جاري و نيز ركود كمسابقه اقتصاد جهاني چندان اميدواركننده نيست.
در چنين شرايطي، بروز ركود نسبي در بخش واقعي اقتصاد در ماههاي آتي اجتنابناپذير است. بحران مالي و به دنبال آن ركود اقتصاد جهاني نميتواند بر شرايط اقتصاد ايران تاثيرگذار نباشد. اين ركود بهروشني فرصتهاي در دسترس اقتصاد را محدود ميسازد و تنگناهاي آن را تشديد ميكند. در چنين شرايطي، برنامههاي اقتصادي و طرحها بايد متناسب با اوضاع جديد اقتصادي طراحي شود.
اجراي برنامههاي اصلاح ساختار و شوك درماني از نوع طرح تحول اقتصادي، كه انجام جراحي بزرگ در اقتصاد ايران است، بنابر اذعان طرفداران و منتقدان آن داراي پيامدهاي خاص جهشي در قيمتها است كه خود باعث تشديد ركود ناشي از افزايش هزينهها خواهد شد. واقعيت شرايط جديدي را كه اقتصاد ايران در آن قرار گرفته است، بايد بپذيريم و بر اساس آن برنامهها و راهكارهاي اقتصادي را تعديل و باز مهندسي كنيم.
**رسالت :موسم حج و افشاي توطئه ها
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود به مناسبت فرا رسيدن موسم حج مي نويسد :
الف- با آغاز تشرف حجاج به سرزمين وحي كه از كشورهاي مختلف صورت ميگيرد، عملا «موسم حج» به عنوان بزرگترين همايش و اجتماع سالانه مسلمين در حال برپا شدن است. فرصتي بينظير كه علاوه بر ابعاد معنوي آن، فراهم شدن فضا براي گفتگو و تعامل ميان ملتهاي مسلمان در زمره بركات اين «سنت ابراهيمي» است. حج به عنوان ذخيرهاي بيپايان و چشمهاي جوشان هم ميتواند نقطه اميدي براي «وحدت» و تشكيل «امت واحده» باشد و هم بهترين امكان براي معرفي ريشه مصائب و گرفتاريهاي دنياي اسلام، دشمنشناسي، سرعت دادن به نهضت بيداري اسلامي، تشخص بخشي به هويت اسلامي و ديني و استقامت در برابر توطئهها و تهديدات. بنابراين علما، روشنفكران و نخبگان سياسي و فكري بايستي نسبت به آگاه سازي حجاج از ابتلائات جامعه مسلمين دريغ نورزند و با تشكيل حلقههاي فكري، نشستهاي همانديشي و محافل نخبگي و دعوت عام از حجاج همه ملتها، عمدهترين آسيبها و مسائل جهان اسلام را با استدلال قوي و متقن براي ايشان بازگو كنند. مهمترين محورهايي كه ميتواند در اين راستا مورد تعمق قرار گيرد از اين قرار است:
-1 تلاش دنياي استكباري براي دامن زدن به موج اسلام ستيزي و اسلام هراسي در غرب و لزوم هوشياري در برابر چنين جرياني
-2 ارائه تصويري خشن و حامي تروريسم از انديشه و تفكر اسلامي و تلاش براي تبليغ اسلام حقيقي
-3 القاي تفرقه در بين فرقههاي مختلف اسلامي (ترساندن شيعه از سني و سني از شيعه، بزرگنمايي اختلافات و ...) و به طور ويژه شيعه هراسي كه نبايد مورد غفلت و يا سادهانديشي قرار گيرد.
-4 هدايت يك جريان رسانهاي در اهانت به مقدسات مسلمين (مطبوعات، رسانهها، فيلم، كتاب و ...)
-5 اشاعه آفات و بلياتي چون فحشا و فساد، مصرفگرايي، غربزدگي، فقدان اعتماد به نفس، عقبماندگي در حوزههاي گوناگون اقتصادي، علمي و سياسي
-6 وابسته كردن سران دولتها به غرب
-7 تحقير هويت و شخصيت جوامع و ملتهاي مسلمان
-8 دامن زدن به مرزهاي جغرافيايي، نژادي، قومي، زباني و ...
-9 توجه به مسائل جاري در اقصي نقاط جهان اسلام از جمله در فلسطين، عراق، افغانستان، لبنان، حملات اخير آمريكا به پاكستان و سوريه
ب- با توجه به آنچه بر شمرده شد فريضه سياسي و عبادي حج، به عنوان يك واجب بينظير نيازمند «برنامهريزي و مديريت هوشمندانه» است. روح اساسي حج، «برائت از شرك دروني و بيروني» و ايادي آن است. علني كردن تنفر از استكبار، رمي شياطين زمان، تقويت حس سازش ناپذيري با ظلم، استكبار ستيزي، تحجرستيزي، التقاط ستيزي، توجه به مظلومان و مستضعفان، بيتفاوت نبودن به حوادث عظيم دنياي اسلام، پرورش روحيه جهادي، انسجام اسلامي و ... همه و همه در زمره لوازم بهرهگيري از اين فرصت استثنايي هستند.
ج- رويدادي كه بايستي امسال در آستانه حج به طور ويژه مورد توجه نخبگان و روشنفكران و دلسوزان جهان اسلام باشد، اظهارات جنجالي و ضد شيعي شيخ يوسف قرضاوي است. البته اظهارات آتشين قرضاوي عليه شيعيان و جمهوري اسلامي تازگي ندارد و وي با عدول از شان علمي و فقاهتي خود، سالهاست كه رويكرد سياسي پيدا كرده و تحت تاثير فضاي سياسي برخي از دولتهاي عربي موضعگيري ميكند.
از منظر رويكرد شناسي با توجه به تحولات حادث در حوزه ژئوپليتيك شيعه (تحولات عراق، جنگ 33 روزه و ...) جرياني در منطقه با هدايت دستهاي استعمار طراحي و شكل گرفته كه «شيعه هراسي» و «ايران هراسي» محور اصلي گفتمان آن است و در شبكههاي خبري معروف جهان عرب نيز به انحاي مختلف انعكاس دارد. در مجموع خطر اين موج جديد در چند سطح ارزيابي ميشود:
-1 قرابت آن با اهداف و برنامههاي استراتژيك آمريكا در رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه
-2 تشديد فعاليت جريانات متعصب و راديكال سني مذهب و جرياناتي چون القاعده و وهابيون
-3 آسيب ديدن مواضع يا جايگاه جمهوري اسلامي در فلسطين و تاثير آن بر مبارزات حماس و جهاد اسلامي
-4 امكان تقويت ارتباط بين جريان وهابيت سعودي و سلفي با جريان الازهر مصر
با اين اوصاف به منظور خنثي سازي چنين احتمالاتي كه قطعا مورد نظر كانونهاي جاسوسي و استكباري دنياي غرب است و تكاپوي هر چه بيشتر علماي جهان تشيع و نخبگان و روشنفكران اسلامي پيشنهاد ميشود از فرصت حج براي زدودن ذهنيتهاي غلط در خصوص «تشيع» و «ايران» استفاده كامل صورت گيرد. امت اسلامي بايد بدانند كه امروز خطر اصلي دنياي مسلمين همانا وجود غده سرطاني اسرائيل در قلب جهان اسلام است نه جمهوري اسلامي و يا تفكر شيعي! ضروري است فرياد برائت امروز مسلمانان رساتر و كوبندهتر از هر زمان، متوجه ايادي كفر جهاني باشد كه با شگردها و حيلههاي موذيانه و البته پر مخاطرهتري وحدت و عظمت دنياي مسلمين را نشانه رفتهاند.
**كيهان :راززدايي از يك شكست
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود مي نويسد:
نتايج و روند انتخاباتي آمريكا بيش از آنكه از يك «پيروزي» خبر دهد از يك «شكست مطلق» خبر داد و از اين رو در تحليل صفحه انتخاباتي 14 آبان- 4 نوامبر- اين ميراث آمريكا در دوره بوش بود كه محمل اكثر تحليل ها و تفسيرهاي سياسي رسانه ها بود و دقيقاً همين زاويه بود كه از حدود دو سال پيش، انتخابات سال 2008 آمريكا را «بسيار مهم» معرفي مي كرد.
انتخابات آمريكا پيروزي يك حزب و شكست يك حزب نبود بلكه اين انتخابات آثار شكست بزرگ آمريكا- و نه فقط شكست حزب جمهوري خواه و يا شكست گروه نئوجمهوري خواهان- را نمودار گردانيد. اين «شكست بزرگ» داراي دو بعد داخلي و خارجي بود: از بعد داخلي بحران سنگين اقتصادي آمريكا كه به سرعت به اروپا و شرق آسيا سرايت كرد خاطرات مردم اين كشور را از بحران سال 1308 ش- 1929م- محو نمود چرا كه ابعاد اين بحران فراتر از آن بحران تاريخي بود. از بعد خارجي هم شكست سياست هاي آمريكا در خاورميانه خاطرات شكست آمريكا در جنگ هاي ويتنام و كره را محو كرد چرا كه شكست آمريكا در لبنان و تكرار اين شكست در عراق، شكست در صحنه فلسطين در مبارزه با اسلام گرايان، شكست در بركناري يا تضعيف دولت جوان بشاراسد، شكست آمريكا در برنامه هسته اي ايران و نيز شكست آمريكا در مواجهه با پشتونهاي افغاني و پاكستاني از شكست آمريكا در جنگ هاي ويتنام و كره اهميت بيشتري داشت.
شكست آمريكا در صحنه داخلي اين كشور شكست يك حزب نبود چرا كه آنچه شكست آن برملا شد نه فقط حزب جمهوري خواه بلكه سياست اقتصادي چندين دهه آمريكا بود و حتي فراتر از آن اين سيستم اقتصادي آمريكا و ساير كشورهاي غرب بود كه شكست خورد و در صحنه اي منطقه اي نيز آنچه فروپاشيد اقتدار بين المللي آمريكا بود.در تحليل شكست بزرگ آمريكا اين پرسش خودنمايي مي كند؛ «شكست تاريخي آمريكا بيشتر تحت تأثير شكست برنامه هاي داخلي- بحران اقتصادي- است يا شكست برنامه هاي خارجي و سياست هاي خاورميانه اي. كم نيستند تحليلگراني كه سهم اقتصاد را در شكست جمهوري خواهان و بطور كلي «سيستم سياسي آمريكا» برجسته تر از سهم خاورميانه در شكست آمريكا تلقي كرده اند. آنان با استناد به بعضي از آمارها مي گويند اگر بحران دو ماه اخير اقتصادي آمريكا نبود، اوباما و حزب دموكرات بازنده و مك كين و جمهوري خواهان برنده اين جنگ بودند اما اين يك ادعاي غيرعلمي و غير مستند بيشتر نيست چرا كه اكثر تحليلگران در درون جامعه آمريكا حتي در زماني كه اوباما و هيلاري كلينتون مشغول مبارزه انتخاباتي درون حزبي بودند از شكست سنگين حزب جمهوري خواه خبر داده بودند. وضعيت اقتصادي آمريكا فقط وضع حزب حاكم آمريكا را وخيم تر كرد. در واقع آنچه آمريكايي ها را بشدت ناراحت كرد «سرمايه گذاري بي حاصل» آمريكا در خاورميانه و شكسته شدن پرستيژ آمريكا در عرصه بين المللي بود.
آمريكايي ها طي سه دهه گذشته با گرايش پياپي به جمهوري خواهان نشان داده اند كه براي آنها «اقتدار» و «حفظ برتري آمريكا در سطح بين الملل» از اولويت و اهميت بيشتري برخوردار است و دقيقاً به همين دليل است كه «جو بايدن» رئيس فعلي كميته روابط خارجي سنا و معاون آينده رياست جمهوري آمريكا در روز 28 مهر گذشته- 17 روز پيش از انتخابات آمريكا- در سخنراني خود در سياتل از اولويت تلاش براي بازگرداندن اقتدار آمريكا سخن گفت. تأثير شكست آمريكا در عرصه بين الملل و بخصوص شكست در عرصه خاورميانه از اهميت دامنه دارتر و عميق تري برخوردار است و اين نقطه اصلي در انتخابات ياد شده بوده است كه در تحليل ها آنگونه كه بايد ديده نمي شود.
نكته اساسي در شكست تاريخي آمريكا اين است كه جرج بوش و تيم او در طول 8 سال رياست جمهوري با تكيه بر ميليتاريسم و كشتار تلاش كردند تا بر جريان «مقاومت ضد آمريكايي» فايق آيند ولي امروز به وضوح مي توان ديد حاصل كار آنها در پايان 8 سال هيچ تناسب و سنخيتي با هدف گذاري و برنامه شان ندارد. آمريكايي ها و ساير مردم دنيا در روز ورود بوش به كاخ سفيد شاهد اقتدار آمريكا در عرصه روابط بين الملل بودند؛ در آن روز در فلسطين سازشكاران حرف اول را مي زدند، در لبنان اسرائيلي ها كارگرداني تحولات را به عهده داشتند، در عراق رژيم صدام حسين حاضر به هر نوع همكاري با آمريكايي ها بود، سياست خارجي حاكم بر ديوانسالاري اداري و دولت ايران با سيستم آمريكا همگرايي داشت و سوريه يك دولت ضعيف كه به آساني از ميان مي رفت و حاضر به تمكين بود، داشت. اما 8 سال پس از آن روز، همه اين معادلات به ضرر آمريكا تغيير كرده است. در ايران يك دولت اصولگراي انقلابي كه تعارفات ديپلماتيك را هم كنار گذاشته و قدرت آمريكا و اردوگاه غرب را به هيچ مي انگارد بر سر كار آمده است، در فلسطين سازشكاران منزوي شده و اسلام گراها حرف اول را مي زنند، در لبنان مقاومت اسلامي مهمترين عامل تعيين كننده معادلات سياسي و امنيتي است، در سوريه اينك دولتي معارض آمريكا و در عين حال قوي و تأثيرگذار بر سر كار است، در عراق يك رژيم وابسته و ضد ايراني از ميان رفته و با آراء مردم دولتي انقلابي و همگرا با ايران بر سر كار آمده است و اين موارد در آمريكاي لاتين تكرار شده و به پيدايي حدود 10 دولت مخالف آمريكا انجاميده است.
شكست سنگين آمريكا در خاورميانه در طول6 دهه گذشته - در حدفاصل جنگ جهاني دوم تا كنون- كاملا بي سابقه است و اين در حالي است كه آمريكايي ها قدرت آينده خود را در خاورميانه و از طريق آن جست وجو مي كنند. بسيارند انسان هاي تيزبيني كه معتقدند در كلام حضرت امام خميني(ره) بايد تعمق كرد چرا كه در بسياري از آنان راز و رمزهاي ملكوتي وجود دارد. حضرت امام(ره) پس از پايان جنگ 8 ساله در پيامي كه خطاب به رزمندگان دوران دفاع مقدس صادر كردند با صراحت از آثار دفاع مقدس 8 ساله در پيروزي هاي آينده مسلمانان در افغانستان، عراق، فلسطين، لبنان و ... خبر دادند. از اين كه بگذريم كم نيستند تحليلگراني كه با صراحت سرچشمه مقاومت در منطقه را «ايران» مي دانند و از همين روست كه محافل سياسي و رسانه اي آمريكا بارها گفته و نوشته اند كه «صلح در خاورميانه بدون در نظر گرفتن منافع ايران امكان پذير نيست.»
باراك اوباما در شرايط شكست فاحش آمريكا و افت شديد اقتدار اين كشور پا به كاخ سفيد خواهد گذاشت از اين رو او با دو گزاره متناقض مواجه خواهد بود؛ « آمريكا دچار ضعف اقتدار است» ؛ «اقتدار گرايي نظامي باعث افول قدرت آمريكا شده است.»
به همين دليل ما به احتمال زياد شاهد سياست هاي متناقض اوباما خواهيم بود. او از يك طرف به مانورها و شاخ و شانه كشيدن هايي- از نوع آنچه اين روزها مشاهده مي كنيم كه به احتمال زياد در آينده تشديد هم مي شود- روي مي آورد تا اثبات كند آمريكا مقتدر است و در عين حال ناچار است به توصيه واقعگرايان توجه كند و دست وپاي آمريكا را تا حد ممكن از مناطق پرحادثه و پرهزينه جمع كند.
**مردم سالاري :در ضرورت سربازي حرفه اي
روزنامه مردم سالاري در خصوص خبر تكذيب فروش خدمت سربازي در سرمقاله امروز خود مي نويسد:
فروش خدمت سربازي تكذيب شد.
اين خبركوتاه و به ظاهر تكراري امروز به يكي از چالش برانگيزترين حوزه هاي مرتبط با قشر وسيعي از افراد جامعه يعني جوانان تبديل شده است، به نحوي كه هر روز شايعه اي جديد مبني بر طرح خريد يا اصلاح خدمت سربازي در سطح افكار عمومي پخش مي شود و اتفاقا همين خبر خيلي هم سريع از جانب مسئولان امر در ستاد كل نيروهاي مسلح تكذيب مي شود.
سربازي و خدمت به كشور به عنوان يكي از مترقي ترين طرح هايي كه تاكنون در كشوري چون ايران به اجرا گذارده شده است تمامي دلسوزان اين كشور مي بايست به دنبال تشكيل نوعي ارتش باشند كه امروزه به ارتش حرفه اي شهرت يافته است; ارتش و سربازي حرفه اي بدين معناست كه خدمت سربازي براي جوانان داراي نوعي مقبوليت گردد كه نه تنها از آن پس جوانان به دنبال فرار از آن نباشند كه وضعيت به گونه اي گردد كه اتفاقا جوانان راغب باشند كه اين دوران را با افتخار بگذرانند زيرا در اين وضعيت آرماني نه تنها اين دسته از سربازان به عنوان نيروهاي حرفه اي آموزش هاي لازم را براي تشكيل ارتش حرفه اي مي بينند كه در آمد مكفي اي نيز نصيبشان مي شود و بدين وسيله شايد خيلي ها ترجيح دهند در اين وانفساي كنوني، تن به خدمت سربازي دهند تا تن به فرار از آن ...
از سوي ديگر سربازي اجباري و هر مقوله اي كه صفت «اجبار» پشت آن است، بي شك نمي تواند اهداف متوليان امر را از گذراندن اين دوران براي جوانان برآورده سازد زيرا در اين سالها تنها مساله اي كه در ذهن جوانان نمي گذرد، خدمت به كشور و نظام است و هر كدام از اينان به نوعي مي كوشند تا سختي اين دوران را تنها اندكي براي خود هموار نمايند تا شايد اين دوران نيز بگذرد و آنان بر جريان عادي زندگي خود بازگردند.
واقعيت اينجاست كه خدمت سربازي و بود و نبود آن داراي آن چنان تبعات مثبت و منفي گسترده اي است كه كارشناسان و صاحب نظران خيلي با احتياط مي بايست به آن ورود پيدا كنند و مسائل مختلف حاشيه اي آن را واكاوي نمايند اما آنچه به روشني و صراحت رخ مي نمايد، برداشتن صفت اجبار از روي اين طرح مترقي است -البته مترقي در شرايطي كه بتوان عنوان ارتش حرفه اي را بر روي آن نهاد- و سوق دادن دوران سربازي به يك دوران جذاب و داراي مقبوليت براي جوانان. اگر از حق نگذريم گذراندن 2 سال آن هم در بهترين و شكوفاترين دوران زندگي هر فرد در داخل پادگان ها و اردوگاه ها نمي تواند به خودي خود داراي جذابيت براي هر جوان ايراني باشد از همين رو بر نمايندگان مجلس و صاحبنظران است تا با تصويب قوانين مترقي در خصوص خدمت وظيفه، از يك سو گذر اين دوران را براي جوانان مطلوب و مقبول نمايند و از سوي ديگر زمينه تشكيل يك ارتش حرفه اي و مدرن را براي كشورمان بيش از پيش مهيا سازند./198/
چهارشنبه 22 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]
-
گوناگون
پربازدیدترینها