واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خاتمى : "حافظ"، حافظ فهمى از قرآن است که مىتواند دنیا رارییس جمهورى ایران ، گفت : "حافظ" در حافظه ما، معنایى از قرآن را حفظ کرده است که امروز مىتواند ما و جهان را نجات دهد .سید "محمد خاتمى" یکشنبه شب در آیین یاد روز حافظ در شیراز افزود : حافظ در حقیقت علاوه بر حفظ کلمات قرآن در حافظه خود، حافظ فهمى از قرآن است که مىتواند امروز و فرداى ما را نجات بخشد."حافظ"، لقب یکى از بزرگترین شاعران جهان ، مطابق آنچه ارباب تراجم و تذکره نویسان ذکر کرده اند، ناشى از آن بود که خواجه شمس الدین محمد، حافظ قرآن مجید بود و آن کتاب عزیز را با چهارده روایت از حفظ مىخواند وى گفت : همه حافظان و مفسران قرآن ، همیشه فهم درستى از آن نداشته اند.منظور از "فهم درست "، تنها فهمى نیست که از لحاظ نظرى، داراى منطقى استوار و خالى از تناقض باشد، بلکه بیش از آن ، فهمى را باید "درست " خواند، که در سطح تنظیم روابط اجتماعى و سیاسى، موجب پیدایش مناسباتى شود که در نهایت زندگى مردم را سامان دهد، عدالت و آزادى و نشاط به ارمغان آورد و از اندوه و پریشانى و اغتشاش بکاهد.خاتمى اضافه کرد : مسایلى در زندگى اجتماعى امروز ما وجود دارد که از حیث صورت و معنى با آنچه در زمان حافظ بوده است ، تفاوتى ندارد و امداد و هدایتى که امروز مىتوان از حافظ انتظار داشت ، طبعا در حوزه همین مسایل خواهد بود.مسایل مشترک دیروز و امروز جامعه ما، لاجرم ناشى از وحدت بعضى از نهادهاى اصلى زندگى اجتماعى ماست و از میان آن نهادهاى اصلى مشترک ، طبع دینى زندگى اجتماعى ما، بیش از سایر حایز اهمیت است .جامعه دینى، جامعه اى نیست که حقایق دینى بىهیچ نقض و عیبى، به نحو تام و تمام ، در ضمن مناسبات اجتماعى، متحقق و متجسم شده باشد، فرض چنین امرى، خالى از تناقض نیست ، زیرا جامعه انسانى، جامعه اى است فراهم آمده از همه خصوصیات بشرى و از جمله خصوصیات بشرى، ضعفها و نقصها و محدودیتهاىوجود بشرى است . فرض جامعه اى که حقایق دینى در ضمن مناسبات واقعى زندگى به نحو کامل تجسد و تعین پیدا کند، فرضى است که مستلزم وجود فرشته بجاى آدمى است . فرشتگان ، گناه و عصیان را نمىشناسند، اما جامعه انسانى فراهم آمده از انسانهاى ضعیف و محدود است و این محدودیت از جمله شامل فکر و فهمایشان نیز مىشود.رییس جمهورى ایران گفت : تلقى از انسان به عنوان موجودى که کامل نیست ولى طالب کمال است ، بذاته غیر از تلقى انسان به عنوان موجودى بىنقص و بىعیب و کامل است . اگر کسى از پذیرش این حقیقت آشکار، تن بزند، همه راه حلهایى که براى حل مشکلات اجتماعى پیشنهاد مىکند، نه تنها هیچ مشکلى را مرتفع نمىکند،بلکه موجب پیدایش مشکلاتى مىشود که یکى از آنها نفاق و ریا و تزویر است .وى افزود : کسى که ریاکار است و خود را عین حق و عدل قلمداد مىکند، در حقیقت مدعى تملک فضایلى است که فاقد آن است ، اما او مىکوشد تا از همین فقدان ، با تزویر و نفاق ، فضیلتى جعل کند، تا بتواند از مزایاى آن فضیلت به منافع مادى وامتیازهاى اجتماعى نایل شود، بىدلیل نیست که بزرگترین گروهى که حافظ هیچ فرصتى را براى افشاى بطلان فعل و نظر ایشان از دست نمىدهد، منافقان و مزوران و اهل روى و ریا هستند. اما فاصله گرفتن از ریاکاران ممکن است با اندکى کج فهمى به معنى تفاخر به فسق و فجور باشد، خطایى که به هیچ وجه از خطاى اول، کوچکتر نیست .خاتمى یادآور شد که جامعه ایران از دیرباز، حتى قبل از اسلام جامعه اى بوده است دینى، یعنى دین ، هم ملاک فضیلت بوده است و هم معیار عمل صالح ، این خصوصیت تا امروز نیز وجود دارد و وجود همین خصوصیت واحد است که مجوز استمداد از فکر و شعر حافظ را براى بهتر کردن زندگى اجتماعى ما صادر مىکند.وى گفت : جامعه دینى را خطرهایى چند، تهدید مىکند. یکى از بزرگترین تهدیدها، ترویج زهد فروشى و ریاکارى و تزویر است . زیرا وقتى امکانات و امتیازات سیاسى و اجتماعى، به حسب دیندارى و شریعت مدارى تقسیم مىشود، کسانى که فاقد حقیقت دین و طالب امتیازات دنیا هستند راه را در دین فروشىو تظاهر به احکام دینى مىبینند. این خطر باعث تضعیف دین و تقویت تزویر و ریا مىشود.خاتمى خاطرنشان ساخت : اگر حافظ "آسایش دو گیتى" را تفسیر این دو حرف مىداند که با "دوستان مروت " و با "دشمنان مدارا"، این توصیه ناشى از فهم اوست نسبت به نظرى که در باب انسان و محدودیتهاى وجود او دارد. جامعه آرمانى حافظ، خراب آبادى است که در آن "نقش خود پرستیدن " و تحقیر دیگران "نقش خرابى دارد". این خرابات ، آبادترین جاى زمین است ، جایى که با دشمنان مدارا مىکنند و با دوستان مروت ، و طبعا در چنین جایى، نه از جنگ خبرى است و نه از ظلم .در مقابل، نظریات کسانى چون ابن تیمیه وجود دارد که از بیخ و بن با چنین امورى ناآشنا هستند و میان نگاه آنان به اسلام و مسلمانى با آنچه شاعران و عارفان ما مىگویند، حقیقتا تفاوت از زمین تا آسمان است .وى افزود : مقابله این دو نظر، کار را براى سنجش و مقایسه میان این دو گروه ، آسان مىکند. این مقایسه تنها در سطح مسایل اجتماعى و ارتباط مسلمانان با سایر اقوام و رفتار مسلمانان با یکدیگر، باقى نمىماند و بهطبقات عمیق تر فکر کلامى و فلسفى نیز تسرى مىیابد. تا این لایه هاى زیرین فلسفى و کلامى که در حقیقت شالوده هاى فکرى جریان سلفیه ، در راس شعارهاى خود خواستار رجوع مسلمانان به "توحید" بوده اند و سرمنشا همه نابسامانیهاى مسلمانان را دور شدن ایشان از "توحید" مىدانسته اند و بسیارى از اهل اسلامرا رافضى و منحرف و سنگ و چوب پرست مىنامیدند.از عجایب تاریخ این است که دیرى نگذشت تا همه مسلمانان توانستند با چشم سر ببینند که دعوت کنندگان به "توحید خالص " وقتى به قدرت رسیدند، از تشکیل سپاه واحد با استعمارگران ابا نداشتند.خاتمى گفت : کیست که نداند، اگر تا دیروز پرداختن به اینگونه مسایل، تفنن ادبى یا تجمل فلسفى، محسوب مىشد، امروز از نان شب براى زندگى مادى و معنوى مسلمانان و از آن میان ، ما ایرانیان حیاتىتر است .وى تاکید کرد : اگر بسیارى از اختلافات در میان مشارب و مذاهب عالم اسلام امروز براى ما صورى، لفظى و بىاهمیت جلوه مىکند، اختلاف میان فهم کسانى مثل حافظ از یک طرف و ظاهربینان از طرف دیگر، به مثابه دو علامت و نشانه براى دو نوع فهم کاملا مختلف نسبت به اسلام و قرآن و سنت و تاریخ ، مساله اىبسیار حیاتى جدى و سرنوشت است .رییس جمهورى ایران گفت : اگر کسانى امروز مىخواهند رمز نفرت ایرانیان از خونریزى را بفهمند، باید بتوانند با عالم حافظ آشنا شوند. حافظ، در حافظه ما، معنایى از قرآن را حفظ کرده است ، که امروز مىتواند ما و جهان را نجات دهد. آنچه او جمع میان "لطائف حکمى" با "کتاب قرآنى" مىنامد، در حقیت تقسیرى عارفانه از خود قرآن است ، تفسیرى که موجب پیدایش لطایف حکمى در میان حکیمان و عارفان ما شده است و در اینجاست که معنى کلمه "حافظ" یعنى حافظ قرآن ، عمق و ظرافت خاصى مىیابد، او در حقیقت علاوه بر حفظ کلمات قرآن در حافظه خود، حافظ فهمى از قرآن است که مىتواند امروز و فرداى ما را نجات بخشد، براى فهم آن معنى باید بتوانیم به صداى او گوش فرا دهیم و آشنایان این راه ، بخوبى با مشکلات و خطرات آن آشنا هستند.منبع : ایرنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]