واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: جهان - تفاوت بحران آمريكا با شوروي
جهان - تفاوت بحران آمريكا با شوروي
دكتر حسين دهشيار:نگاه ايدئولوژيك به پديدهها جدا از اينكه چه خصلت و چه ويژگياي دارند، سببساز اين ميگردد كه فهم علت اساسي شكلگيري آنها و پيامدهاي قابل انتظار بهوجود نيايد. پديد آمدن بحران مالي در آمريكا كه در طول 70 سال گذشته بيسابقه ميباشد، دولت آمريكا را مجبور كرد به اقداماتي دست بزند كه براي بسياري باور كردن آن مخصوصا در آمريكا و بالاخص براي محافظهكاران اقتصادي مشكل بود.
كاخ سفيد براي جلوگيري از تبديل بحران مالي به بحران اقتصادي در مراحل مقدماتي و با توجه به تجارب ركود اقتصادي برآمده از وقايع سال 1929 به مديريت شرايط از طريق مداخله فزاينده اقدام كرد. بسياري در خارج از آمريكا و بالاخص در كشورهاي جهان سوم اين اعتقاد را به صحنه آوردند كه آمريكا در حال فروپاشي است و در آينده نهچندان دور شاهد اين خواهيم بود كه مركز ثقل قدرت در صحنه گيتي يعني آمريكا به سرنوشتي مشابه ابرقدرت ديگر در دو دهه گذشته مبتلا شود.
در كشورهاي جهان سوم و در بين تحليلگران با گرايشهاي اقتصادي انتهاي طيف سياسي در پايتختهاي اروپايي اين بحث مطرح شد كه سرنوشتي كه رهبر جهان كمونيستي با آن روبهرو شد، در انتظار سمبل و نماد سرمايهداري يعني آمريكاست.
اما آنچه از همان ابتدا در بحث و تحليلهاي ايدئولوژيك بهطور وضوح به چشم ميآيد، ناتواني در فهم اين نكته حياتي بود كه تفاوت فاحشي بين آمريكا و بحران حادث شده در اين كشور و شوروي وجود دارد. اتحاد جماهير شوروي با وجود اينكه داراي زيربناي اقتصاد صنعتي بود و از نيروي كار تحصيل كرده و درجهاي قابل قبول از توسعه تكنولوژيك برخوردار بود قادر به اين نبود كه در كنار كالاهاي نظامي به توليد كالاهاي مصرفي و صنعتي پر دوام بپردازد.
به علت ماهيت سيستم اقتصادي حاكم بر شوروي كه براساس برنامهريزي و كنترل از مركز و عدم توجه به معادله عرضه و تقاضا بود، اقتصاد اين كشور به سويي حركت نكرد كه در حيطه توليد كالاهاي صنعتي و مصرفي به تكنولوژي و ظرفيت مطلوب براي يك قدرت برتر در صحنه جهاني دست يابد. ناتواني شوروي در توليد سبب شد كه اين كشور قادر نباشد نيازهاي اوليه رفاهي و عمراني را برآورده كند.
كشوري كه بهترين تانكهاي رزمي را توليد ميكرد و قادر به اين بود كه انسان را به مدار زمين بفرستد و ايستگاه فضايي بهوجود آورد، از تامين آرد مورد نياز مردم خود و توليد پوشاك و البسه با كيفيت متناسب به جايگاه نظامي عاجز بود. شوروي با بحران مشروعيت به علت ناتواني در توليد كالاهاي غيرنظامي مورد نياز و مطلوب نظر مردم روبهرو شد و به همين دليل سقوط اجتنابناپذير گشت.
چگونه ميتوان به مشروعيت دست يافت وقتي كه سيستم سياسي قادر نيست حداقل رفاه را كه يكي از دو وظيفه اصلي هر حكومتي است، فرصت بهوجود آمدن اعطا كند، اما در رابطه با بحران مالي در آمريكا بايد توجه كرد كه بحران اين كشور از نظر كيفي و ماهوي علل كاملا متفاوت و غيرهمسان دارد.
سيستم حاكم بر آمريكا از نقطه نظر مباني همچنان به مانند غولهاي اروپايي و آسيايي برخوردار از استحكام است. نيروي كار تحصيل كرده، كارآمدي فزاينده نيروي كار، سطح بالاي سرمايهگذاري، حجم فراوان سود، قدرت خريد بالا و تنوع و نوآوري تكنولوژيك در صحنه حيات اقتصادي آمريكا كاملا برجسته و محرز است. آمريكا از توانايي، ظرفيت و تكنولوژي لازم و مناسب براي توليد برخوردار است. حال با توجه به مقوله هزينه و سود است كه بنگاههاي اقتصادي و توليدكنندگان تصميم ميگيرند چه چيزي را توليدكنند و در چه زمينهاي به توليد نپردازند و به واردات از كشورهاي ديگر اقدام كنند. اقتصاد آمريكا از قابليت فراوان براي بر آوردن نيازهاي رفاهي، عمراني و خدماتي برخوردار است. آنچه در آمريكا اتفاق افتاد، ناتواني در برآوردن نيازهاي جامعه در زمينههاي مالي و اقتصادي نبود بلكه ناتواني در حيطه مديريت و برقراري قواعد، مقررات و رويههاي متناسب با تحولات مالي بود.
ضعف در پيشبيني نواقص سيستم و ناكارآمدي در برطرف كردن معايب بود كه منجر به بحران شد. آنچه شوروي را به زبالهدان تاريخ فرستاد، ناتواني بنيادي در توليد كالاهاي مورد نياز مردم بود. آنچه بحران مالي را در آمريكا سبب شد ناتواني بنيادي يا عملكردهاي ضروري نبود بلكه ضعف مديريت و نقص الگوهاي مديريتي بود. سيستم خود را با شرايط روز و الزامات مقرراتي جديد تطبيق نداده بود و به همين دليل بحران، حيات يافت. اما سيستم سياسي آمريكا به جهت حدوث بحران در هم فرو نپاشيد چونكه مشكل بهوجود آمده امكان تصحيح دارد و مديريت بحران حادث شده امكانپذير است. بنيادها در حيطههاي مالي و اقتصادي كاملا توسعه يافته هستند و آنچه نياز دارند وجود قواعد و مقررات متناسب با ضرورتهاي تكنولوژيك و نوآوريهاي مطلوب است. آمريكا برخلاف شوروي بحرانهاي بهجود آمده در حيطههاي اقتصادي را قادر به مديريت بوده است چونكه بنيادهاي ضروري براي توليد در راستاي ايجاد رفاه و ارتقاي سطح زندگي از قابليتهاي بالايي برخوردار هستند.
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]