تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834913464




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اخلاق اسلامى و دانش هاى بديل


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: دانش رقيب علم اخلاق


علم اخلاق در دنياي اسلام از دو دسته دانشهاي رقيب برخوردار است؛يكي دانشهاي هم عرض و ديگري دانشهاي بديل.


مراد از دانشهاي هم عرض، دانشهايي است كه در كنار علم اخلاق قابليت استمرار و تدوام دارند و در مجموعه علوم و دانشهاي بشري نقش متمم را براي علم اخلاق ايفا ميكنند و مراد از دانشهاي بديل، علومي است كه نسبت به علم اخلاق نقش جايگزين را داشته و بر اساس اصول موضوعه و مبادي خود، هويت علم اخلاق را مورد پرسش قرار داده و در مقام نفي و انكار آن قرار دارند.





ويژگي دانش هايي هم عرض


دانشهاي هم عرض در تقابل با علم اخلاق قرار نمي گيرند، بلكه با هدف و يا روشي غير از هدف و روش علم اخلاق به موضوعات اخلاقي ميپردازند. اين دانشها را همانگونه كه به عنوان يك معرفت هم عرض در كنار علم اخلاق ميگيرند، در كنار دانشهايي كه بديل و جايگزين اخلاق ميباشند نيز ميتوان نهاد.


روش علم اخلاق كه به عنوان يك دانش علمي به شناخت حقايق امور ميپردازد، روش برهاني است؛حال آنكه روش دانشهاي هم عرض كه با رويكردهاي صرفآ ترويجي و تبليغي به موضوعات اخلاقي ميپردازند شعري يا خطابي و يا صرفآ نقلي است.


هدف علم اخلاق نيز معرفت علمي نسبت به فضائل و رذائل و راههاي تحصيل و تأمين آنهاست؛ در حالي كه هدف دانشهاي هم عرض اموري ديگر نظير حفظ، تبليغ و ترويج هنجارهاي اخلاقي با صرف نظر از صحت و يا سقم آنها ميباشد.





ويژگي دانش هاي بديل


دانشهاي بديل علم اخلاق دانشهايي هستند كه اصول موضوعه و مباني و گاه نيز، در اثر تغيير مباني، روش آنها مغاير روش علم اخلاق است. دانشهاي بديل را ميتوان دانشهايي دانست كه درباره موضوعات اخلاقي در پارادايمي مغاير با پارادايم علم اخلاق به بحث ميپردازند. در پارادايمهاي مربوط به دانشهاي بديل علم اخلاق گاه اصل موضوع علم اخلاق انكار شده و موضوع ديگري به عنوان موضوع جايگزين معرفي ميشود و گاه روش معرفتي علم اخلاق مورد ترديد قرار ميگيرد و از روشهاي ديگري استفاده ميگردد و گاهي نيز مباني و اصول موضوعه علم اخلاق تغيير ميكند.


تغييراتي در اين سطح از نوع تغييرات دروني علم اخلاق نيست، بلكه تغييراتي است كه در سطح مبادي و اصولي انجام ميشود كه مربوط به ساير حوزههاي معرفتي و مخصوصآ مربوط به قلمرو و دانش فلسفي و متافيزيك ميباشد.





دانش هاي بديل علم اخلاق


در يك تقسيم بندي كلي براي علم اخلاق اسلامي دو نوع ديدگاه و نظريهپردازي رقيب و بديل ميتوان در نظر گرفت:


اول، ديدگاهي كه بر اساس بنيادهاي عرفاني، مباني متافيزيكي و روش شناختي علم اخلاق را در معرض نقد قرار داده و مراتب سير و سلوك را بر اساس هستي شناسي و روش شناسي عرفاني پي مينهند.


دوم، نظريههايي كه بر اساس فلسفههاي مدرن بنيانهاي فلسفي و معرفتي اخلاق اسلامي را بر نميتابند. اين نظريات يا تفاسير فلسفي مشايي، اشراقي و يا صدرايي را از مراتب هستي و كمال و سعادت آدمي نميپذيرند، يا عقل نظري را در شناخت علم ناتوان مي دانند و يا آنكه اعتبار عقل عملي را مورد ترديد و شك قرار مي دهند. تنگناهاي معرفتي فلسفههاي مدرن از عمدهترين عوامل شكلگيري پارادايمهاي نوين در تدوين علم اخلاق هستند كه رويكرد دنيوي و سكولار بر آنها غلبه دارد.


بنابراين، رويكرد عرفاني و همچنين نظريههاي سكولار و دنيوي دو نوع دانش بديل و جايگزين نسبت به علم اخلاق پديد مي آورند. اين دو دانش با آنكه در عمل هدفي مشترك براي شناخت موضوعات اخلاقي دارند؛ يعني در پي شناخت حقيقت اين موضوعات هستند، در روشهاي معرفتي خود يكسان نيستند.





نظريه هاي سكولار اخلاقي


در روش معرفتي اخلاق اسلامي، عقل عملي و برهانهايي كه براساس آن سازمان مييابد، نقش محوري و بنيادين دارد. عقل نظري و همچنين دانشهاي نقلي كه از وحي بهره ميبرند نيز در اين خصوص كار آمد ميباشند.


در رويكرد عرفاني، دانش شهودي و حضوري عارف نقش محوري و بنيادين دارد، و عقل مفهومي اعم از نظري و عملي و همچنين دانشهاي نقلي، در مراتب بعد قرار ميگيرند. در نظريههاي اخلاقي مدرن، وحي و عقل نظري و عملي به تدريج مرجعيت و اعتبار معرفت شناختي خود را از دست داده اند. در برخي از آن نظريات تنها عقل عملي معتبر است، و در بعضي ديگر علم اخلاق با از دست دادن ابعاد عقلاني از روشهاي پوزيتيويستي استفاده ميكند. روششناسيها و بنيانهاي معرفت شناختي مختلف به نوبه خود در موضوع علم اخلاق و تعريف اين علم ديدگاههاي متفاوتي را به دنبال آورده اند.





دو معناي عرفان عملي


دانش بديلي كه رويكرد عرفاني در قبال علم اخلاق در دنياي اسلام پديد آورده است، عرفان عملي و يا علم سير و سلوك است. عرفان عملي در دو معنا به كار مي رود؛ معناي نخست مربوط به بعد عملي و رفتاري انسان عارف است. اين معنا نظير همان معناي از عقلي عملي است كه به قوه عامله انسان و بعد رفتاري او باز ميگردد. عرفان عملي در اين معنا به عنوان يك علم در قبال ساير علوم قرار نميگيرد، بلكه اين معنا از عرفان عملي خود رفتار، سلوك و شهود عارف ميباشد.


معناي دوم عرفان عملي، ناظر به نوعي دانش است كه عهده دار تبيين و توصيف سير و سلوك عارف ميباشد.اين معنا از عرفان عملي در قبال علم ديگري قرار ميگيرد كه از آن با عنوان عرفان نظري ياد ميشود. عرفان نظري دانشي است كه هستي را از منظر عارف تبيين و توصيف ميكند.





نسبت عرفان عملي و عرفان


نسبت عرفان عملي با عرفان نظري نظير نسبت علم اخلاق با فلسفه اولي و متافيزيك است. همان گونه كه علم اخلاق مباني هستي شناختي و برخي از اصول موضوعه خود را از فلسفه اولي و متافيزيك ميگيرد، عرفان عملي نيز مباني هستي شناختي و بسياري از اصول موضوعه خود را از عرفان نظري اخذ ميكند.


هستيشناسي عرفاني، انسان شناسي، روش شناسي و معرفت شناسي مناسب با خود را براي ديگر علوم و از جمله براي علم عرفان عملي، به دنبال مي آورد.





آثار برجسته عرفان عملي


در دنياي اسلام آثار فراواني در عرفان تدوين شده است. عرفان عملي به معناي يك علم با آنكه به لحاظ منطقي متأخر از دانش عرفان نظري تدوين شده است، به لحاظ زماني مقدم بر عرفان نظري است؛ يعني آثار و متون برجسته اي كه در عرفان عملي تدوين شده است بر آثار برتري كه در عرفان نظري تدوين شده تقدم دارد. اولين كتابهايي كه در فن عرفان تدوين شده بيشتر مشتمل بر مطالب عرفان عملي است.


برجستهترين آثاري كه در عرفان عملي تدوين شده است از خواجه عبد الله انصاري (396ـ481) است. از او سه اثر به نامهاي صد ميدان، منازل السائرين، و علل المقامات، در اين فن به يادگار مانده است. او خود در مقدمه علل المقامات به برخي تصانيف ديگر اشاره ميكند كه قبل از او در فن سلوك تدوين شده است، هر چند كه اكثر آنها را در بين مقامات اهل سلوك كافي نمي داند. از جمله آثاري كه قبل از خواجه در اين فن تصنيف شده، رساله نهج الخاص، اثر ابو منصور محمد بن احمد بن زياد اصفهاني (متوفي 418) است كه در چهل باب و هر باب در سه مقام است.


بر منازل السائرين خواجه عبدالله انصاري شروح فراواني نوشته شده است؛ از جمله شرح المعطي لخمي اسكندري (آغاز قرن هفتم هجري) و عفيف الدين تلمساني (قرن هفتم) و عبد الرزاق كاشاني (آغاز قرن هشتم) و شمس الدين تستري (آغاز قرن هشتم) و برخي شرحهاي ديگر ناظر به شرحهاي ياد شده است كه در اين ميان شرح كاشاني از معتبرترين آنها است.


شرحهايي كه بر منازل السائرين نوشته شده، مجموعه اي ارزشمند را در عرفان عملي پديد آورده اند.


خواجه نصير الدين طوسي نيز با آنكه كتاب اخلاق ناصري را در علم اخلاق و بر مبناي فلسفه مشاء نگاشته است، كتاب اوصاف الاشراف را در عرفان عملي و با رويكرد عرفاني تصنيف كرده است.





هستي شناسي عرفاني


در دنياي اسلام، هستي شناسي عرفاني كه عمدهترين مبادي و اصول موضوعه عرفان عملي را تأمين ميكند در تقابل با هستي شناسي فلسفي قرار دارد. وجه مشترك هستي شناسي فلسفي در مكاتب مختلف، كثرت حقيقي موجودات است.


در حكمت اشراق كه قائل به اصالت ماهيت و اعتباري بودن وجود است، اين كثرت به تمايز ماهيات موجود باز ميگردد و در حكمت مشاء كه قائل به اصالت وجود و اعتباري بودن ماهيت است، كثرت موجودات به كثرت تبايني وجودات آنها بازگشت ميكند. در حكمت متعاليه كثرت حقيقي موجودات به كثرت تشكيكي مراتب وجود باز ميگردد.


در عرفان نظري به دليل اينكه حق سبحانه و تعالي هستي نامحدود و مطلق است در عرض و يا در طول او هيچ موجودي كه حقيقتآ مفهوم وجود و موجود از آن انتزاع شود، قرار نميگيرد؛ بلكه همه امور محدودي كه غير از آن وجود نامحدود و نامتناهي هستند تنها به خاطر انتساب به مشيت، اراده وجود حق تعالي است كه خوانده ميشوند ؛ بنابراين انتساب وجود به غير حق از آن جهت است كه آن غير، آيت و نشانه حق است كه اين نوعي انتساب مجازي است، فقط انتساب وجود به حق سبحانه و تعالي انتسابي حقيقي و بالذات است؛ بنابراين در عرفان نظري موجود حقيقي يكي بيش نيست و ديگر موجودات چيزي جز آيات و نشانهها، و به بيان ديگر نامها و اسماء الهي نيستند و به همين دليل موجود بودن آنها بالذات و حقيقي نيست، بلكه بالعرض و المجاز است. هستي شناسي عرفاني، دقتهاي فلسفي فيلسوفان اشراق و مشاء را انكار نميكند، بلكه همه آن دقتها را مربوط به آيات و نشانه و مراتب نامها و اسماء الهي مي داند. در اين ديدگاه عليت بين موجودات نيز نفي نميشود، بلكه به تبع مجازي بودن وجود موجودات به نشاني و ظهورات الهي باز ميگردد.





انسان شناسي عرفاني


عرفان نظري مشتمل بر دو مسئله اساسي است: اول توحيد و دوم موحد؛ مسئله توحيد ناظر به هستي شناسي عرفاني است و مسئله موحد نظر به انسان شناسي آن دارد.


در هستي شناسي عرفاني همان گونه كه عالم به عنوان آيت و نشانه الهي تعريف ميشود، از آدم به عنوان برترين آيت و نشانه خداوند و مظهر تام و اسم اعظم الهي ياد ميگردد.


انسان در فلسفه اسلامي موجود دنيوي و اين جهاني نيست، بلكه نفس و كمالات نفساني آن مجرد و عقلاني است. انسان كامل و سعادتمند از نظر فلسفي موجودي است كه از كمالات عقلاني بهرهمند است؛ اما انسان در عرفان اسلامي خليفه الله و مظهر اسم جامع الهي است. انسان كامل در اين نگرش نه تنها موجودي از عالم طبيعت و دنيوي و اين جهاني نيست، بلكه مقيد به امور برزخي، مثالي و يا حتي عقلاني هم نباشد. انسان كامل از همه عوالم عبور كرده و به عنوان خليفه جامع الهي و مظهر اسم خداوند بوده و اسماء و صفات الهي را ظاهر و آشكار ميسازد. در اين مكتب، فرشتگان كه موجودات مجرد عقلي هستند داراي مرتبه و مقامي محدود بوده و شايستگي خلافت الهي را ندارند و انسان كامل است كه در قرب به خداوند با گذر از عوالم طبيعي، فوق طبيعي و همه مراتبي كه در انديشه فلسفي براي كمال انساني متصور است و نيز گذر از مرتبه فرشتگان، بر اسماء و صفات الهي آگاه و به نامهاي خداوند سبحان متصف گشته و آن اسماء را به فرشتگان تعليم ميكند و به اذن الهي بر ما سوا ولايت تكويني مييابد.


اين معنا از كمال و سعادت، سير و سلوك خاصي را كه غير از سلوك اخلاقي است، طلب ميكند. در سلوك اخلاقي سعادت مورد نظر رسيدن به مقام تجرد عقلاني و جايگاه فرشتگان است، اما در سلوك عرفاني، كمال مورد نظر، عبور از جميع عوالم و نيل به خلافت و قرب الهي است.





تعريف، موضوع و هدف عرفان عملي


تفاوت در بنيانهاي هستي شناختي و انسان شناختي اخلاق و عرفان عملي موجب ميشود كه تعريف، هدف و موضوع آن دو تفاوت يابد. علم اخلاق درباره نفس انسان از آن جهت كه با اراده، فعل زيبا و زشت از او صادر ميشود، بحث ميكند. موضوع علم اخلاق، خُلق و ملكات نفساني آدميان است و هدف آن آراستگي نفس به ملكات و فضائل اخلاقي است؛ حال آنكه عرفان عملي سير و سلوك به سوي خداوند و وصول انسان به مراتب قرب حق تعالي بوده و موضوع آن سلوك و مراتب آن است. اين سلوك مستلزم گذر از مراتب عقلاني وجود و عبور از عالم خلق، و ورود به عالم اسماء و صفات الهي ميباشد. در اين سلوك، عبور نفس از عوالم گوناگون و گذر آن از مراتب عقلاني وجود به عنوان «فنا» ياد ميشود.


همه مراتبي كه در علم اخلاق درباره فضائل گفته شده، بخشي از سلوك عرفاني است كه در اولين مرتبه سير عارف و سفر نخستين او طي ميشود و به همين دليل موضوع عرفان عملي مقيد به بحث از نفس و ملكات نفساني نميباشد، بلكه بسيار گستردهتر از آن است.


هدف از عرفان عملي نيز، بر خلاف اخلاق، رسيدن به عالم عقلي و فرشته گونه شدن انسان نيست، بلكه خلافت انسان و ولايت اوست.





نسبت عرفان عملي و اخلاق


با آن كه از عرفان عملي به عنوان بديل براي علم تهذيب اخلاق ياد شد. لكن از آنچه درباره موضوع و هدف عرفا عملي بيان شد، دانسته ميشود كه بديل بودن عرفان عملي براي علم اخلاق به نحو طولي است؛ يعني مباني عرفان عملي به گونه اي نيست كه در تقابل با آموزههاي اخلاقي به نفي و انكار آنها بپردازد، بلكه علم اخلاق و آموزههاي آن را مربوط به مرتبه اي مادون دانسته و افقهاي نويني را فرا روي آن ميگشايد.


تقابل عرفان عملي در حقيقت مربوط به محدويتهايي كه علم اخلاق با آن مواجه است و محدوديتهاي علم اخلاق ناشي از مباني فلسفي آن است، چه اين كه وسعت دامنه عرفان عملي مربوط به مباني عرفان آن ميباشد.


علم اخلاق به تبع مباني فلسفي و انسان شناختي خود، كمال و سعادت انسان را مربوط به عالم عقول مي داند، و حال آن كه عرفان عملي ضمن آن كه عبور از عوالم برزخي و وصول به حقايق عقلي را لازم مي داند، استقرار در اين مقام را مانع از وصول آدمي به كمال حقيقي آن مي داند.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن