تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816908102




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شکایت همسر از بی.وفایی خانوم دکتر


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: قدس: من بازاری و دارای وضع مالی بسیار خوبی بودم که به پیشنهاد مادرم با او که تازه به 15 سالگی رسیده و تا سیکل بیشتر سواد نداشت ازدواج کردم تا... .

من از نوجوانی.ام وارد بازار شدم و به شاگردی در حجره پرداختم تا اینکه با کمک استادم و حمایت.های او که از من خیلی راضی بود زود توانستم خودم را جمع و جور کرده و از شاگردی دربیایم و مغازه.ای برای خودم اجاره کنم و بعد از گذشت مدتی کوتاه برای خودم در بازار بروبیایی داشته باشم.

مدتی گذشت تا توانستم یک مغازه بخرم و به کسب وکارم برکت بیشتری بدهم و وضع مالی خیلی خوب و روبه.راهی را برای خودم و خانواده.ام مهیا کنم.

بعد از این مدت به پیشنهاد مادرم با دختر مورد علاقه.اش که خیلی وقت بود دوست داشت تا او عروسش شود ازدواج کردم. او در حالی که 15 ساله بود، وضع مالی خانواده.شان تعریفی نداشت که با من ازدواج کرد، در آن زمان بنا به دلایلی از جمله مشکلات مالی و تنگدستی، پدرش او را از مدرسه بیرون آورده بود و او تنها تا سیکل بیشتر سواد نداشت. ناگفته نماند که سیکل را هم کامل نخوانده بود و ترک تحصیل کرده بود. پس از آن به خواسته من که خیلی او را دوست داشتم و به او عشق می.ورزیدم برای ادامه تحصیل در مدرسه ثبت.نام کرد و ادامه تحصیل داد. با هزینه.های من او دیپلم گرفت و در کنکور شرکت کرد و در رشته دندانپزشکی وارد دانشگاه شد.

در مدتی که او در دانشگاه درس می.خواند من جدا از پرداخت شهریه دانشگاه و هزینه رفت و آمد و هزینه.های کتاب، زحمت نگهداری از 2 بچه خردسالمان را نیز به دوش می.کشیدم. در آن زمان من یک مغازه دیگر نیز خریده بودم و وضع مالی.ام خیلی بهتر از سابق شده بود و حتی به خانواده همسرم نیز کمک مالی می.کردم تا اینکه این اواخر همسرم از دانشگاه فارغ.التحصیل شده و حالا چند سالی است با افتتاح مطب به طبابت می.پردازد و برای خود بروبیایی پیدا کرده است.

این درحالی است که من به دلیل ورشکستگی با مشکل مالی مواجه شده و مجبور شدم یکی از مغازه.ها را بفروشم و بدهکاری.هایم را بپردازم. او که از محل طبابتش درآمد بسیار خوبی به دست آورده بود، وقتی کمک مالی خواستم در حالی که دارای حساب.های بانکی گوناگون و پس.اندازهای بسیار خوبی است، نه.تنها هیچگونه کمک مالی به من نکرد بلکه از من به عنوان یک مرد امل و بی.سوادی یاد می.کند که عرضه هیچگونه کاری را ندارد. او پس از ورشکستگی.ام حالا که همه او را خانم دکتر صدا می.زنند نه.تنها فرزندانمان را که در حال حاضر در سنین بلوغ قرار دارند علیه پدرشان تحریک می.کند بلکه از من می.خواهد که او را طلاق دهم، به.خاطر همین وقتی متوجه شده که من مخالف طلاقش هستم مهریه.اش را به اجرا گذاشته است.

من که به هیچ.وجه او را طلاق نمی.دهم اما صرفا برای درد دل با شما و تخلیه خودم می گویم، آیا این انصافه که یک زن جواب خوبی.های همسرش را که او را از فرش به عرش رسانده اینجوری بدهد؟ من مرد بازارم و بازار یک روز می.آورد و یک روز می.برد، هر زمانی که باشد من دوباره برای خودم همان کسی خواهم بود که بوده.ام حتی با مغازه اجاره.ای، ولی ای کاش می.شد به همه زنان و مردان سرنوشت زندگی من و همسر بی.وفا و نامهربانم را گوشزد کرد تا درس عبرتی برای زن و شوهرهای دیگر، بویژه جوانان باشد. به همه زن و شوهر.ها بگویید که وجدانا زندگی این قدر ارزش ندارد که بخواهند تا این حد با یکدیگر نامهربان باشند. من مانند سابق همسرم را دوست دارم و عاشق خانواده.ام هستم و به هیچ.وجه او را طلاق نمی.دهم، ای کاش او به یاد آورد وقتی که به خانه من آمده بود دختری کم.سواد و از خانواده.ای فقیر بود نه خانم دکتر دندان پزشک مدعی طلاق از همسر.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن