تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831377475




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تلنگر صفحه چشمانم


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گاهی آن قدر نگاهم را به نگاه گرفته ی قلم پیوند می زنم تا شاید چند جمله ای از تو بنویسم ولی نمی شود و تنها خاطره های خیس است که چشمان هربرگ خاطراتم را نم دار می کند چقدر بی رحم شده ای!
هر روز که به بهانه ی پیدا کردن رد پای تو لابه لای کلبه های گرفته قدم می زنم حقیقتی را می یابم که دل گیر می شوم و کاش می شد حرف هایی که از تو در کوچه های دلم مانده را به بن بست نکشم و بازگو کنم ولی نمی شود عادت کرده ام که سکوت را نشکنم وقتی تنها کسی بود که مرا نشکست.
برگ زرد پاییزی بی آن که بخواهد زیر بار توفان خرد می شود و می شکند چون دستان سرد و بی روح درخت خواب بهار را دارد نه برگ های زرد و خشکیده را و او به ناچار مجبور می شود سر بر بالین جوی آب بگذارد و آن چنان خیس خاطرات شود که جان کندن خود را نظاره کند می بینی برگ پاییزی خودت را!
ثانیه ها را بشمار که توفان نزدیک است چون من از رفتن هراسی ندارم از ماندن شاخه های غرورت هراس دارم!
تو چه می دانی شاید میان راه بارانی غبار خاطرات تو را از روی چشمانم شست ولی نه! دوست ندارم دقایق آخر فراموش کار شوم. روزی می رسد که برگ های بهاری آغوش تو را از عطر وصال پر می کنند و اوج شکوفایی تو را رقم می زنند ولی روزی این برگ ها هم پاییز می شوند و تو هم خشک می شوی تنهاتر از همیشه ، سرنوشت انتقام قلب های شکسته را بی خبر می گیرد شاید خشک شوی و شاید با تبر .......
می بینی ؟ بالشت افکارم پر از برگ های پاییزی شده است و زیر سایه ی چشمانت آرام آرام خشک می شود شاید دلیل نخواندنم این باشد و شاید ........

نامه ای عاشقانه به آن که بغض را با تلنگری از صفحه ی چشمانم محو کرد!!



و باز هم من ماندم و احساسی که از تو سرشار می شود،اگر دست من بود هر ثانیه هزار برگه ی کاغذ را به احترام حسی که از وجود تو مرا در برگرفته پر می کردم ولی گاهی باید به دقیقه ها احترام کرد و سکوت شان را با بی حرمتی نشکست!






دیروز دلم گرفته بود و امروز آرام می شوم می دانم تحمل کردنم کاری راحت نیست وقتی که احساس مرا بازیچه ی دست رویا قرار می دهد ولی تو بگو من اگر خیال نبافم پس چه ببافم ؟ این روزها آن قدر شکستنی شدم که با یک تلنگری در هم می پاشم و ساعت ها گریه می کنم تو به جای این که مرا آرام کنی تحمل کن تا چشم های نیمه باز شاعری تنها بسته شود چون هیچ کس به اندازه ی تو مرا تنها نگذاشت به همین خاطر است که تنهایی را دوست دارم، دوست ندارم که تنها یادگار تو را از دست بدهم وقتی دستان تو را گرفته اند نمی دانم که و چگونه فقط می دانم کم است جای دست هایت در خلوت گیسوان من!






برای من گفتن این جمله هایی که می نویسم کار راحتی نیست! نه به این خاطر که حرف هایم دروغ است بلکه حرف زدن زیاد را دوست ندارم، بر عکس زیاد حرف زدن تو را در لابه لای حجم سکوتم دوست دارم.






من دوست دارم ثانیه هایم را از نفس های تو پرکنم و خودم را لابه لای فضای خالی آن جاسازی کنم و با لبخند عاشقانه ای در آغوشت منفجر شوم.

کم کم دارم به خودم شک می کنم تو چطور؟






دیروز آن نامه ی دلتنگ گرفته و امروز ..... عجیب است هوا را که سال ها از ما دور است می شود پیش بینی کرد ولی احساس شاعر را نه!

به هر حال من چه دلتنگ باشم و گرفته و چه لبریز از خیال بارانی تو، دوستت دارم و کیست هم چون من این گونه تو را بنویسد و باور کند.










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن