واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ذكر مصیبت ضربت خوردن امیرالمونین(ع) به روایت رهبر معظم انقلاب
اینطور وارد شده است كه «فلمّا احسّ الامام بالضّرب لم یتأوّه»؛ وقتى ضربت شمشیر بر فرق مبارك امیرالمؤمنین فرود آمد، هیچ آه و نالهیى از آن حضرت سر نزد. «و صبر واحتسب»؛ حضرت صبر كردند. «و وقع على وجهه»؛ امیرالمؤمنین با صورت روى زمین افتادند ذكر مصیبت و عزاداری اهل بیت همواره دارای ابعاد گوناگونی بوده است كه مهمترین دغدغه علما و مراجع عظیم الشان تقلید را نیز بواسطه حفظ شان ایشان و همچنین بیان حقایق ناب سیره و تاریخ اهل بیت مورد توجه قرار داده اند.مقام معظم رهبری همواره در بیانات خویش ذكر مصیبت و مداحی مقبول برای اهل بیت را با استعانت از متون مستند تاریخی ذكر كرده اند، این مهم در مناسبت های مختلفی كه معظم له در آن بعنوان خطیب حضور داشتند نمود عینی یافته و به نوعی راهكار عملی برای غنی سازی منابر مذهبی محسوب می شده است. آنچه بیش از پیش در زمانه ما مهم و حیاتی است استفاده از متون متقن تاریخی، اسناد معتبر و بدون انحراف و غلو و حاشیه پردازی های عوامانه است.خطبه های نماز جمعه این هفته تهران بزرگترین مكتب آموزشی برای صحابی منبر و خطابه است كه شیوه عزاداری مطلوب و مقبول را درس بگیرند. آنهم با حال و هوایی معنوی بدور از بدعت های مرسوم و ...باشد كه چراغ راه مداحان، ذاكران و منبری های كشورمان باشد تا علاوه بر حفظ معنویات دینی معلومات و دانسته های مذهبی مان نیز در این شب های عظیم افزوده شود.در سحر نوزدهم این فاجعهى عظیم اتفاق افتاد؛ یعنى امیرالمؤمنین - مظهر عدالت - بهخاطر مبارزهى در راه عدل و داد و انصاف و حكم الهى، در محراب عبادت در خون خود غلتید و محاسن مباركش به خون سرش رنگین شد. من یك عبارتِ وارد شدهى در روایت را مىخوانم و براى شما معنا مىكنم تا توسلى پیدا كرده باشیم. اینطور وارد شده است كه «فلمّا احسّ الامام بالضّرب لم یتأوّه»؛ وقتى ضربت شمشیر بر فرق مبارك امیرالمؤمنین فرود آمد، هیچ آه و نالهیى از آن حضرت سر نزد. «و صبر واحتسب»؛ حضرت صبر كردند. «و وقع على وجهه»؛ امیرالمؤمنین با صورت روى زمین افتادند.«قائلا بسماللَّه و باللَّه و على ملّة رسول اللَّه»؛ درست مثل حضرت اباعبداللَّه كه وقتى در گودال قتلگاه روى زمین افتادند، نقل شده است كه عرض كردند: «بسم اللَّه و باللَّه و فى سبیل اللَّه و على ملّة رسول اللَّه». مردم شتابان دنبال قاتل بودند تا او را دستگیر كنند. «ولا یدرون این یذهبون من شدّة الصّدمة و الدّهشة»؛ از بس این حادثه دهشتآفرین بود، مردم را سراسیمه كرد.همینطور مىدویدند تا بتوانند قاتل را پیدا كنند. «ثم احاطوا بامیرالمؤمنین علیهالسّلام»؛ بعد آمدند اطراف حضرت را گرفتند. «و هو یشدّ رأسه بمأزره و الدّم یجرى على وجهه و لحیته»؛ خون بر صورت و محاسن حضرت جارى بود. خود آن بزرگوار مشغول بستن زخم سرش بود. «و قد خضبت بدمائه و هو یقول هذا ما وعداللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله»؛ حضرت زخم سرشان را مىبستند و مىفرمودند این همان چیزى است كه خدا و پیغمبر به من وعده كرده بودند. پیغمبر قبلاً فرموده بود كه این حادثه پیش مىآید. امام حسن (علیهالسّلام) سر رسیدند، سر پدر را در دامن گرفتند، خونها را شستند و زخم را بستند.«و هو یرمق السّماء بطرفه»؛ حضرت همانطور كه خوابیده بودند، با گوشهى چشم آسمان را نگاه مىكردند. «و لسانه یسبّح اللَّه و یوحّده»؛ در آن حالت، زبانشان در حال تسبیح و حمد پروردگار بود. حضرت از هوش رفتند و امام حسن مشغول گریه شدند. «و جعل یقبّل وجه ابیه و ما بین عینیه و موضع سجوده»؛ امام حسن چشمش به چهرهى پدر بود. وقتى دید از هوش رفت، خم شد پیشانى و محل سجدههاى طولانى امیرالمؤمنین را بوسید؛ صورتش را بوسید؛ ما بین دو چشمش را بوسید. «فسقط من دموعه قطرات على وجه امیرالمؤمنین علیه السّلام»؛ از اشك چشم امام حسن چند قطرهیى روى صورت امیرالمؤمنین ریخت.«ففتح عینیه»؛ حضرت چشمشان را باز كردند. «فرءاه باكیا»؛ دیدند امام حسن دارد گریه مىكند. «فقال یا حسن ما هذا البكاء»؛ فرمود حسن جان! چرا گریه مىكنى؟ «یا بنىّ لا روع على ابیك بعد الیوم»؛ پسرم! بعد از این لحظه، پدر تو هرگز ناراحتى و ترسى ندارد. «هذا جدّك»؛ این جدت پیغمبر است.«و خدیجه»؛ این خدیجة است. «و فاطمة»؛ این فاطمه است. «والحور العین محدقون»؛ همه اطراف من را گرفتهاند. «منتظرون قدوم ابیك»؛ همه منتظرند كه من بروم زودتر به اینها ملحق شوم. «فطب نفساً و قرّ عینا و اكفف عن البكاء»؛ اشك نریز پسرم! صلّى اللَّه علیك یا امیرالمؤمنین، صلّى اللَّه علیكم یا اهل بیت النبوة.بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبههاى نماز جمعهى تهران.29/ 07/ 84شبستان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 208]