واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نگاهی به فیلم خونبازی ؛ همهچیز دربارهِ مادرم

تمام چیزهای خوبی كه در خونبازی وجود دارد دلیل آن نیست كه آخرین فیلم رخشان بنیاعتماد بهترین فیلم او باشد. تمام تحقیقات گستردهای كه پشتیبان نقشآفرینی باران كوثری و موقعیت بسته و پرتنش مادر و دختر است، ویژگی خاص مستندسازی است كه به بهترین شكلاش به یك فیلم داستانی اجتماعی كمك و آن را خلق كرده.تمام تجربهِ بیستسالهای كه در پس اجرای قوی فیلم است رشدیابندگی كارگردانی را یادآوری میكند كه فیلم به فیلم، كارگردانیاش قدرتمندتر شده است. اما تمام این خوبیها دلیلی برای آن نیست كه خونبازی بهترین فیلم سازندهاش باشد.رخشان بنیاعتماد آگاهانه به بیان مستقیم روی آورده است، میخواهد حرفی را با فریاد بگوید، كاری كه همیشه عامدانه از آن خودداری میكرد و این یك تشخیص بدیع نیست، چون خود او بارها اعلام كرده كه در این فیلم میخواهد با فریاد به خانوادهها بگوید مراقب بچههایشان باشند.اما خاصیت فریاد گرچه ابتدا شوك و به خود آوردن همگان است، اما هر صدای بلندی پس از چند لحظه تأثیرش را از دست میدهد.صحبت از تفاوت قدرت جاودانهشدن و تأثیر لحظهای یك فیلم است و اینكه از این نظر هنوز <زیر پوست شهر> با وجود ارجاعات سیاسی تاریخ انقضادارش در اولین پلهِ كارنامهِ رخشان بنیاعتماد میایستد. صحبت از فیلمی است كه برای تصویر كردن ناتوانی فرد در ترك اعتیاد ساخته میشود و اشارهای تمثیلی به ناتوانی جامعه در خلاص شدن از این بلا دارد، یا فیلمی كه هدف آن روشن كردن اذهان است و میخواهد بگوید مواظب باشید؟در مورد خونبازی دومی است. تصمیم برای به خود آوردن خانوادهها و نقش اصلاحگری كه برای فیلم در نظر گرفته شده تمام هدف را بر این قرار داده كه دختر جوان معتادی را آن قدر واقعی تصویر كنند تا وحشت اعتیاد همه را فرا بگیرد. این هدف برآورده میشود اما این برای فیلم كافی به نظر نمیرسد. تسری دادن مسأله به تمام جوانها از طریق پرسه در شهر، كه منطق فیلمنامهای آن هم مواد تهیه كردن سارااست، برخلاف تمام تلاشی كه در مورد غیر كلیشهای بودن تصویر سارا وجودداشته، تصویری ناب و غیر كلیشهای از وضعیت به دست نمیدهد.صحنههای شهر و رد و بدل كردن مواد در میان جوانها، بهخصوص تحویل جنس در ماشین و انتظار جنسی از دختر و كتك زدن و تحقیر در آن صحنه تیپیكال است و این در مقابل استناد به واقعیت در جهت دور شدن از كلیشهها میایستد، چون تصویری بدیع و دیده نشده نیست. این نكته در مورد صحنههایی كه به عكسالعمل اجتماع اختصاص داده شده نیز صدق میكند؛ واكنش مردم به دود سیگار سارا در قهوه خانهِ وسط راه، واكنش پدر دوست سارا دیالوگ توهینآمیز او با مادر... ظاهرا اینها همه وجوه اجتماعی مسألهاند كه به ماجرای سارا و مادرش متصل شدهاند.تصاویری كه عامدانه شرایط رقتباری برای سارا میسازند مانند عجزولابهِ او به دوستانش و یا قلابی بودن جنس، پیش رفتن فیلمساز در مسیری است كه گام ابتدایی آن تأثیرگذار بوده و ادامه اش آن را لوث و بیش از اندازه سانتیمانتال میكند. اما بیشتر از تیپیكال بودن یا نبودن این صحنهها و اینكه چهطور میشد تصویری غیرتكراری از جنبههای شهری و اجتماعی مسأله ارائه داد، این مهم است كه فیلمساز نگران این مسأله بوده كه اگر این وجوه را نشان ندهد از ذكرآنها خودداری كرده است. درحالیكه سارا به تنهایی و به خودیخود تجسم كامل یك عارضهِ اجتماعی است. به تنهایی و بدون نشان دادن هیچ چیز.همچنانكه در نفس عمیق كامران و منصور تجسم كامل یك وضعیت نابهنجار بیرونی و درونیاند، بدون اینكه چیزی از چگونگیاش ببینیم. پس آنچه در درجهِ اول در خونبازی جالب به نظر نمیرسد استراتژی فیلمساز در ارائه مسأله است. ریشهیابی مسأله در خانوادهِ سارا نیز مصداق این بحث قرار میگیرد، اما در كنار آن، موقعیت پارادوكسیكالی كه بین هدف و عمل فیلمسازان ایجاد كرده است مهمتر است. فیلمساز میخواهد از ویروسی بودن اعتیاد بگوید و از اپیدمی فراگیری كه حتی اگر نخواهید، شما را مبتلا میكند و ربطی هم به طبقهِ اجتماعی و وضعیت اقتصادی و فرهنگی و هیچ چیز دیگر ندارد. انتخاب خوب بنیاعتماد برای آن كه این مادر و دختر زندگی مرفه و شیك داشته باشند گویای این است كه هیچ كس نمی تواند خود را از این بلا بری بداند و با دیدن فیلم راحت سر بر بالین بگذارد.حال اگر هدف فراگیر كردن موضوع است چرا در زمینهِ ریشهیابی خانوادگی، ناگهان موقعیت آنقدر خاص میشود؟ با این كار موقعیت محدود میشود به خانوادههایی كه طلاق گرفتهاند و مثلا پدر دائمالخمر است. حتی در چندجا اشارهِ مستقیم هم به این موضوع وجود دارد؛ سارا مادر را سرزنش میكند كه بابا هنوز عاشق تو است و چرا ازش جدا شدی. پدر به مادر میگوید من عاشقت بودم و تو گذاشتی و رفتی و غم انگیزترین آنها، دیالوگ خود مادر است، كه در پایان فیلم میگوید شاید اگر تحقیر را تحمل میكردم و جدا نمیشدم كار سارا به اینجا نمیكشید.آیا بانوی اردیبهشت از حس <به یادآوردن خود> به همان حس افراطی و تاریخی مادرانه؛ <فراموشو حذف كردن خود> برمیگردد؟ با این همه، وجه مادرانگی فیلم كه تمركزی اغراقآمیز بر آن نیست و در كنار مشكل سارا خود را به ما نشان میدهد اتفاقا به خاطر همین عدم تأكید با ظرافت بیشتری تصویر میشود. انتخاب این طبقهِ اجتماعی به طراحی مادری انجامیده كه میتواند با دخترش دوست باشد.نزدیكی او به سارا و آگاهیاش به اعتیاد او با حس مادرانهاش كه آن همه رنج را به دنبال میآورد تركیب تأثیرگذاری ایجاد كرده است. ویژگی مادر بدون آن كه هنر مادر بودناش با انجام كارهای سخت و پست برای نان در آوردن و یا موسیقیدان كردن یك بچهِ شیمیایی اثبات شود، تصویر میشود. شاید برای آنكه این دیدگاه پشت آن نیست كه باید هنر مادر را به همه ثابت كرد. فقط باید آن را بهیاد همه آورد. گرچه فیلم ابتدا دربارهِ اعتیاد است اما بهدلیل فریادش در آن وجه و نجوای تأثیرگذارترش در این یكی، بیشتر دوست داریم آن را فیلمی بدانیم گویای همه چیز دربارهِ یك مادر.

منبع : روزنا - نسیم نجفی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]