واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: تصوير واقعي جنگ ويتنام
فضاي فيلم سازي و دنياي تصوير اين روزها در هاليوود، كاملا خونين و جنگ آلود است.فضاي تاريكي كه سرشار است از ترس، خفقان، خيانت و جاسوس هاي تعليم ديده.حتي برجسته ترين و برگزيده ترين آثار روز سينماي جهان به واقعيت تلخ جنگ و حواشي اش مي پردازد، درست است كه اكثر اين سينمايي ها در پايان و نهايت امر، پيامي ضد جنگ را القاء مي كند اما تاثير تاريكي و دردناك بودنش همچنان به قوت خودش باقي است.
در اين بازار تجاري و مصور فيلم هاي جنگي ما نيز ترجيح داديم يكي از عظيم ترين پروژه ها و پيچيده ترين روايت جنگي را معرفي كنيم: اينك آخرالزمان ساخته فرانسيس فورد كاپولا يكي از آثار ماندگار و خاص دنياي تصوير و هنر هفتم است كه به طور تكان دهنده اي به جريان جنگ ويتنام مي پردازد.اين سينمايي به طور واضح و مشخص فضاي واقعي و حس و حال و جنس اصلي ويتنام را به تصوير كشيده است.اين فيلم اثري است حيرت آور و موفق؛ صحنه هاي حمله رعب آور هلي كوپترها و بمباران هاي پي در پي و وحشتناك تصاوير و صحنه هايي فراموش نشدني، ترسناك و پر فراز و نشيبي از حقايق بي رحمانه جنگ به تصوير كشيده است.اينك آخرالزمان محصول سال 1979 مي باشد و اقتباسي از كتاب قلب تاريكي مي باشد كه به بهترين نحو به مشكلات روحي و رواني سربازان ويتنام مي پردازد.
*خلاصه داستان:
به سروان ويلرد (مارتين شين) كه تا به امروز به اندازه كافي از خشونت ها و بي رحمي هاي غير انساني جنگ لطمه خورده است ماموريت داده مي شود تا سرهنگ والتركروتز (مارلون براندو) قهرمان جنگي را پيدا كند و بكشد.اين وظيفه سرآغاز تحولات و اتفاقات زيادي مي شود كه نوعي رفتن به گوشه هاي پنهاني و تاريكي هاي وجود بشر است. در پايان نيز ويلرد با سلحشور ديوانه در مخفي گاهش ( جايي كه پيروانش او را ستايش مي كنند) روبه رو مي شود و سپس در حالي كه بومي هاي منطقه گاوي را قرباني مي كنند، ويلر نيز كورتز را مي كشد.جالب است بدانيد: اين پايان و تقابل كشتن گاو با قتل كورتز ايده اي بوده كه همسري كاپولا (بعد از ديدن صحنه كشتن احشام توسط بومي ها) به او پيشنهاد داده است.كاپولا ايفاي نقش اصلي و اول (ويلرد) اين سينمايي را به آل پاچينو، جيمزكان، جين هكمن جك نيكلسون و كلينت ايستوود پيشنهاد كرد و همه آن ها عذر خواستند.
سال ها بعد ايستوور اظهار داشت: كه اين نقش را به اين خاطر رد كرده، كه حدس زده نقش آفريني او باعث خواهد شد كه از همان ابتدا،پايان فيلم مشخص باشد و مخاطب بفهمد كه بالاخره ويلرد مي تواند كورتز را بكشد و اين كار از شروع پايان محتوم فيلم مشخص است و مخاطب فقط بي صبرانه لحظه شماري خواهد كرد كه چه وقت ويلرد اين كار را خواهد كرد و مطمئنا اين اتفاق بخش اعظم جذابيت فيلم را از بين مي برد.
*حاشيه هاي بازي مارلون براندو: (قدرت و غرور: دو برادر هم زاد)مارلون براندو: هنوز هم به عنوان نمونه اي از نبوغ بازيگري و خارق العاده بودن در دنياي تصوير مثال زدني مي باشد اما او متاسفانه در اينك آخرالزمان نه تنها خوب نبود بلكه به بچه اي لجباز و لوس در امر بازيگري بدل شده بود.براندو در حالي كه پيشاپيش يك ميليون دلار از كاپولا گرفته بود ولي به علت غرور بي جايش سر فيلم برداري نيامده و مدام نيز كاپولا را تهديد مي كرده كه پروژه را ترك خواهد كرد و پول را هم پس نخواهد داد و در پي اين تهديدها كاپولانيز به كارگزار براندو پيغام داده كه برايش اهميتي ندارد و اگر نتواند با او كار كند از جك نيكلسون در اين نقش استفاده مي كند. (بعد از كلي پيغام جناب براندو متوجه شده كاپولا شخص مناسبي براي فخر فروشي نيست در پي همين كشف ناگريز و دست از پا درازتر به پروژه بر مي گردد) براندو در حالي به كار بر مي گردد كه 50 كيلو اضافه وزن داشته و با جسارت بي اندازه اش، اعتراف مي كند كه نه فيلم نامه را خوانده و نه حتي كتاب قلب تاريكي را.بعد از اين همه درد سر وقتي هم فيلم نامه را مي خواند، حاضر نمي شود طبق آن كار كند (به اين مي گويند بازيگر پر درد سر)
پس از روزها جر و بحث و دعوا سر تك تك ديالوگ ها، بالاخره سر بداهه پردازي ها و جولان دادن بر اساس همان ديالوگ ها توافق مي شود و در نهايت برپايه خواسته براندو، در سايه روشن از او فيلم برداري مي شود (حتما نمي خواسته هيكل و شكم گنده اش تو ذوق بزند)
*و اما جذابيت هاي حاشيه اي اين سينمايي پيچيده:1-فيلم برداري اين سينمايي كيلومترها ادامه داشته و به غير از چند مكان مشخص لوكيشن خاص و معلومي نداشته است، زيرا كاپولا نمي دانسته دقيقا چه داستاني را مي خواهد تعريف كند و چه طور بايد تمامش كند.
2-كاپولا در بروشورهاي تبليغاتي فيلمش مي نويسد: وحشت كرده بودم مبادا فيلم زياد طولاني شود و زيادي عجيب و غريب.
3-مارتين شين بازيگر ويلرد آن قدر نقشش را جدي گرفته و براي ايفاي آن تمرين كرده و زحمت كشيده است كه در حين فيلم برداري سكته مي كند، اما خوشبختانه پس از مدت كوتاهي استراحت دوباره به پروژه بر مي گردد.
4-وقتي مارتين شين سكته مي كند، كاپولا آن چنان نگران قطع حمايت استوديو و پخش كننده ها بوده كه صداي مشكل جسمي مارتين را در نياورده و در توضيح بستري شدن او در بيمارستان گفته است كه وي به خاطر گرمازدگي به اين روز افتاده است.5-دولت فيليپين از كاپولا خواسته بود تا پس از پايان فيلم برداري، قرارگاه كورتز را ويران كند.كاپولا از منفجر كردن آن، فيلم مي گيرد و مصمم مي شود آن را در پايان بندي فيلم استفاده كند.
6-اين طور كه مشخص است دولت فيليپين و رئيس جمهور وقت (ماركوس) خيلي خوب با گروه و پروژه همكاري كرده است، او براي صحنه حمله هاي هلي كوپترها، خلبان ها و هلي كوپترهاي كشور فيليپين را در اختيار گروه قرار داده است و گاهي اوقات كه به آن ها براي جنگ هاي داخلي احتياج داشته، هلي كوپترها را پس گرفته و دوباره با خلباني مطلع از جريان فيلم آن ها را به گروه پس مي داده است.
7-ابتدا فيلم برداري شش هفته برنامه ريزي شده بود ولي در نهايت 16 ماه طول كشيده است.
9-كشتن گاو در صحنه پاياني فيلم (توسط بومي ها) واقعي مي باشد.
9-كاپولا بدون در نظر گفتن شرايط جوي، در فصل باران تصميم به فيلم برداري در فيليپين گرفته كه منجر به نابودي كامل دكورها طي طوفاني شديد مي شود.
10-آن طور كه والتر مرچ تدوين گر اينك آخرالزمان بيان كرده، تدوين اين سينمايي دو سال طول كشيده است.بعد از بيان سختي ها و دشواري هاي اين پروژه كاملا روشن است كه ساختن اين سينمايي با پيچيدگي ها و ناگواري هاي زيادي همراه بوده است: سكته مارتين شين، انتخاب مناطقي كه از لحاظ سياسي و جوي دچار مشكلاتي مي باشد براي فيلم برداري، بهانه گيري هاي مارلون براندو و ...ولي هيچ كدام از اين دشواري ها از شكوه و عظمت فيلم كم نكرده و بلكه آن را چشم گيرتر و درخشان تر كرده است.و اما كارگردان:فرانسيس فورد كاپولا بعد از ساخته شدن پدرخوانده در سال (1972) اينك آخرالزمان را ساخت. او در مورد اين فيلمش اظهار كرده كه اينك آخرالزمان درباره ويتنام نيست، بلكه خود ويتنام است.شكي نيست كه كاپولا فيلمي عالي، فراموش نشدني و از لحاظ تصويري، نفس گير ساخته است.كاپولا از آن آدم هايي نيست كه سنگ هاي كوچك را بردارد و فيلم سازي هاي كم ارزش او را راضي كند.جالب است بدانيد او براي تهيه اين فيلم هر چه دارايي داشته فروخته و روي اين پروژه سرمايه گذاري كرده است.البته لطمه اي كه از لحاظ روحي خورده است از همه چيز شديدتر و غير قابل تحمل تر بوده است.به قول خودش بارها در جريان فيلم برداري قصد خودكشي كرده است.كنار آمدن با براندوي دم دمي مزاج و طوفان شديد منطقه از ديگر مشكلات اين پروژه بود كه به نوعي مزيد بر علت و نمكي بر زخم كاپولا بود، او كه از ابتدا با خودش و چگونگي پايان فيلمش درگير بوده ديگر تحمل مسائل حاشيه اي را نداشته است.(شما تصور كنيد و قضاوت كنيد: در حالي كار مي كنيم كه پايان فيلمتان را نمي دانيد، دستاورد تمام زندگيتان را در اين پروژه سرمايه گذاري كرده ايد، يك بازيگر بدعنق و بهانه گير داريد كه به علت شهرتش، به خودش اجازه مي دهد فيلم نامه را عوض كند، طوفان شديد تمامي دكورها را از بين مي برد و شما بايد دوباره سرمايه گذاري كنيد و دكور بسازيد، يكي از بازيگرانتان (نقش اصلي) در روند فيلم برداري سكته مي كند و ....كاپولا در جريان فيلم حدود 50 كيلوگرم لاغر مي شود (و در مقابل براندو 50 كيلوگرم اضافه وزن پيدا مي كند)اين مشقت ها و سختي هاي پيچيده كاپولا را ترغيب به ساخت فيلمي به نام قلب هاي تاريكي: آخرالزمان يك كارگردان در سال 1991 مي كند، اين فيلم مستندي است از وقايع نگاري پشت صحنه فيلم (اينك آخرالزمان).
سه شنبه 21 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]