تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804590743




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ذكر شهادت حضرت على اصغر علیه السلام


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ذكر شهادت حضرت على اصغر علیه السلام

شد چو خرگاه امامت چون صدف‏خالى از درهاى دریاى شرف‏شاه دین را گوهرى بهر نثارجز درّ غلطان نماند اندر كنارشیرخواره شیر غاب پر دلىنعت او عبدالله و نامش علىدر طفولیت مسیح عهد عشق‏انّى عبدالله گو در مهد عشق‏بهر تلقین شهادت تشنه كاماز دم روح القدس در بطن مامماهى بحر لدنى در شرفناوك نمرود امت را هدف‏داده یادش مام عصمت جاى شیردر ازل خون خوردن از پستان تیركودكى در عهد مهد استاد عشق‏داده پیران كهن را یاد عشق‏طفل خرد اما به معنى بس سترككز بلندى خرد بنماید بزرگ‏خود كبیر است ار چه بنماید صغیردر میان سبعه سیاره تیرعشق را چون نوبت طغیان رسیدشد سوى خیمه روان شاه شهیددید اصغر خفته در حجر ربابچون هلالى در كنار آفتاب‏چهره كودك چو دردى برگ بیدشیر در پستان مادر ناپدیدبا زبان حال آن طفل صغیرگفت باشه كى امیر شیر گیرجمله را دادى شراب از جام عشقجز مرا كم تر نشد زان كام عشق‏طفل اشكى در كنار، افتاده‏ام‏مفكن از چشمم كه مردم زاده‏امگرچه وقت جانفشانى دیر شدمهلتى بایست تا خون شیر شدزان مئى كاكبر چو رفت از وى ز پابا سر آمد سوى میدان وفاجرعه‏اى از جام تیر و دشنه‏امدر گلویم ریز كه بس تشنه‏امتشنه‏ام آبم ز جوى تیر ده‏كم شكیبم خون به جاى شیر دهتا نگرید ابر كى خندد چمنتا ننالد طفل كى نوشد لبنشه گرفت آن طفل مه اندر كناریافت درّى در دل دریا قرارآرى آرى مه كه شد دورش تمامدر كنار خود بود او را مقامبرد آن مه را به سوى رزمگاه‏كرد رو با شامیان رو سیاه‏گفت كاى كافر دلان بد سگال‏كه به رویم بسته‏اید آب زلال‏گر شما را من گنهكارم به پیشطفل را نبود گنه در هیچ كیش‏آب ناپیدا و كودك ناصبورشیر از پستان مادر گشته دورچون سزد كه جان سپارد با كربدر كنار آب ماهى تشنه لب‏زین فراتى كه بود مهر بتول‏جرعه‏یى بخشید بر سبط رسولشاه در گفتار و كودك گرم خوابكه ز نوك ناوكش دادند آبدر كمان بنهاد تیرى حرملهاوفتاد اندر ملایك غلغله‏رست چون تیر از كمان شوم اوپر زنان بنشست بر حلقوم اوچون درید آن حلق تیر جانگدازسر ز بازوى یدالله كرد بازالله الله این‏ چه تیر است و كمانكس نداده این چنین تیرى نشان‏تا كمان زه خورده چرخ پیر راكس ندیده دو نشان یك تیر راتیر كز بازوى آن سرور گذشتبر دل مجروح پیغمبر گذشتنوك تیر و حلق طفلى ناتوانآسمانا باژگون بادت كمان‏شه كشید آن تیر و گفت اى داورمداورى خواه از گروه كافرم‏نیست این نوباوه پیغمبرت‏از فصیل ناقه كم‌تر در برتكز انین(1) او ز بیداد ثمودبرق غیرت زد بر آن قوم عنودشه به بالا مى‏فشاند آن خون پاكقطره‌اى زان برنگشتى سوى خاكپس خطاب آمد به سكان ملاءكه فرود آئید در دشت بلابنگرید آن كودكان شاه عشق‏كه چه سان آرند بر سر راه عشق‏بنگرید آن مرغ دست‏آموز عرشكه چه سان در خون همى غلطد به فرش!ره كه پیران سر نبردندش به جهدچون كند طى یك شبه طفلان مهداین نگارین خون كه دارد بوى طیب‏تحفه‏اى سوى حبیب است از حبیب‏در ربائید این نگار پاك راپرده گلنارى كنید افلاك راكآید اینك مهر پرور ماه مایك دم دیگر به مهمانگاه مادر ربائید این گهر‏هاى ثمینكه نیاید دانه‏اى زان بر زمینباز داریدش نهان در گنج باركز حبیب ماست ما را یادگارقطره‏اى زین خون اگر ریزد به خاكگردد عالم گیر طوفان هلاك‏تیر خورده شاهباز دست شاهكرد بر روى شه آسیمه(2) نگاهغنچه لب بر تبسم باز كرددر كنار باب خواب ناز كردره چه گویم من كه آن طفل شهیداندران آئینه روشن چه دیدوان گشودن لب به لبخند آن چه بودوان نثار شكر و قند از چه بودرمز كنت كنز بودش سر به سرزیر آن لبخند شیرین مستتررمز خلق آدم و حوا ز گلوان سجود قدسیان پاك دل‏رمز بعث انبیاى پر شكیبوان صبورى بر بلایاى حبیب‏رمزهاى نامه عهد الست‏كه شهید عشق با محبوب بست‏پس ندا آمد بدو كاى شهریاراین رضیع(3) خویش را بر ما گذارتا دهیمش شیر از پستان حورخوش بخوابانیمش اندر مهد نورپس شه آن در ثمین در خاك كردخاك غم بر تارك افلاك كردآرى آرى عاشقان روى دوستاین چنین قربانى آرد سوى دوستعشق را مادر ز زاد اِستروَنستعاشقان را قاف وحدت مسكن است‏اندر آن كشور كه جاى دلبر است‏نه حدیث اكبر و نه اصغر است‏پی‌نوشت‌ها:1- ظرف سفالی2- مضطرب3- طفل شیرخوار"دیوان آتشكده، نیرّ تبریزى"‏





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن