تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835336903
باید مراقب مخلوطکنهای خطرناک ذهن جوان امروز باشیم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - «مخلوطکن مجازی این ناشران کاسبکار، تمام تفکرات و تعالیم زیبای عرفای بزرگ عالم را با هم مخلوط کرده است تا یک معجون عجیب و غریب مغشوش کننده به جوانان دنیا ارائه کند و آنها را از هر مسیر الهی منحرف سازد...» مریم خطیبی: فریده مهدوی دامغانی، مترجم شناخته شده ایرانی که آثار بسیاری از او در کشورهای مختلف جهان منتشر شده است و از افتخارات وی می توان به دریافت چندین نشان لیاقت از کشور ایتالیا، دریافت چندین مدال افتخار از شهر فلورانس و راونا (ایتالیا)، دریافت عنوان بهترین مترجم در سال 2003 از شهر منسلیچه ایتالیا و نشان لیاقت از رئیس جمهور ایتالیا (2006)، شهروند افتخاری شهر راونا (ایتالیا) در 2005 و نیز پرکارترین مترجم ایرانی 1378 و 1379، برگزیده جایزه کتاب سال ولایت (1384) و برنده جایزه نیایش در گستره هنر و پژوهش به خاطر ترجمه فرانسوی صحیفه سجادیه 1384، و برگزیده کتاب سال رضوی به خاطر ترجمه زیارتنامه کامله حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به فرانسه و انگلیسی 1389و دریافت لوح تقدیر در مراسم تکریم و تجلیل از شیخ عباس قمی (ره) در قم به خاطر ترجمه کتاب نفس المهموم به زبان فرانسه 1389 اشاره کرد؛ 23 دی با حضور در «کافه خبر» به بررسی وضعیت نومیدکننده حوزه ترجمه در کشور پرداخت. وجود شورای عالی ترجمه یک نیاز ضروریوی معتقد است باید شورای عالی ترجمه وجود داشته باشد تا کتابهای ضد دین به نام عرفانهای نوظهور در بازار نباشد. باید توجه بیشتری به آثار ترجمه در کشور شود. شورای عالی ترجمه در کشور وجود دارد اما عملاً این شورا فعال نیست و خود من سالها است که یکی از اعضای این شورای غیرفعال هستم... در حالی که قرار بر این بود که این شورا بر آثار ترجمهای موجود در بازار کتاب نیز نظارت مستقیم داشته باشد و همزمان از میان چند ترجمه از یک کتاب واحد، ترجمهای را که بهترین است انتخاب کند. اما عملاً چنین اتفاقی نیفتاده است در حالی که ما در شرایط کنونی به این مهم نیاز داریم. باید کارشناسان متبحر در حوزه ترجمه وارد میدان شوند تا کتابهای خوب و مفید را تعیین کنند و به واسطه رونق ترجمه و وجود ترجمههای خوب قدر آثاری را که داریم، بدانیم. به گفته این عضو شورای عالی ترجمه از میان 9 هزار ناشری که در کشور وجود دارند و فعالیت میکنند شاید هزار ناشر تنها دغدغه فرهنگ و اشاعه فرهنگ به معنای ناب کلمه را داشته باشند و باقی فقط میخواهند از اینکار درآمدی کسب کنند. به طور مثال چند سال پیش کتابهایی از شعرهای ترانه های معروف بسیاری از خوانندگان خارجی موسیقی پاپ در بازار نشر ایران ارایه شد و من از روی کنجکاوی با ناشران این آثار صحبت کردم و درباره علت چاپ این نوع کتابها از آنان سوال کردم و افزودم که گرچه مخالف این نوع موسیقی نیستم اما خب... آن قدرها هم حضور این نوع کتابها در ایران حائز اهمیت نیست و از ارجحیت و اولویت مهمی برای ارتقا روح و اندیشه نسل جوان ممکلت برخوردار نیست و این که جای داشت آثاری با کیفیت و محتوای مفیدتر و بهتر و سودمندتری به بازار کتاب و به خصوص به جوانان این مرز و بوم عرضه میشد... آنان در جواب گفتند که این کتابها سود مالی زیادی را عایدشان کرده است. به آنان گفتم کشور ما شاعران خوبی دارد و شاعران معاصر ما نیز اشعار زیبایی سرودهاند و میتوان آثار آنان را منتشر کرد... پس چرا سراغ آن نوع ترانهها رفته بودند؟ اما ظاهرا تنها سود و منفعت مالی این نوع کتابها مد نظر آنان بود و کیفیت محتوای کتابهایی که چاپ میکردند به هیچ وجه برایشان مهم نبود... وی ادامه داد: البته این مسائل در همه کشورها وجود دارد به عنوان مثال در کشور ایتالیا یک سری کتابهای کودک منتشر شده است با نقاشیها و جملات خاص در 10 تا20 صفحه و با نرخهای بسیار بالا به فروش میرسد به طوری که یکی از دوستان نویسنده من در آن کشور که بیش از شصت سال از عمر خود را با کتاب و اشاعه فرهنگ سپری کرده است، حضور چنین کتابهایی را در ایتالیا بسیار اشتباه و شرم آور میدانست! نکته جالب اینکه این کتابها در ایتالیا و فرانسه و انگلستان و آمریکا فروش بسیار دارد... یعنی کتابهایی با محتوایی ناچیز و همزمان با بهایی بالا که صرفا برای جلب افرادی که کتابخوانهایی حرفهای نیستند عرضه میشود و بس... شهروند افتخاری شهر راونا (ایتالیا) در خصوص دریافت بالاترین نشان لیاقت از رییس جمهور ایتالیا در سال 2006 اینگونه توضیح داد: در ایتالیا اعضای هیئت وزرا همه کاره هستند. آنها این نشان را با موافقت رییس جمهور وقت ایتالیا به افرادی که به نوعی، خدمتی برای کشور ایتالیا کرده باشند اهدا میکنند. در مورد بنده، این کار به خاطر خدمات فرهنگیای بود که برای ادبیات کلاسیک و منظوم آن کشور به انجام رسانده بودم. دغدغه مسئولان کشور ایتالیا بیش از هر چیز، ارتقا و اشاعه فرهنگ و ادبشان است نه مانند برخی کشورهای آسیای دور که صرفا به اقتصاد و تجارت میاندیشند و بس. در کشور ما متاسفانه با داشتن شاعران و نویسندگان خوب، افراد کمی قدر آنها را میدانند یا علاقهای به مطالعه آثار آنان از خود ابراز میدارند. وی معتقد است: برای درک بیشتر نویسندگان و شاعران توانای کشور باید نوشتههای نویسندگان سایر کشورها را مطالعه کرد تا دانست آن عطر و رایحه و زیباییای که در آثار شاعران ما وجود دارد و آن لطافت و ظرافت موجود در ابیات پارسی به مراتب زیباتر از بسیاری آثار دیگر است! شاید تلاشی که من انجام دادم در ظاهر نوعی خدمت برای کشورهای اروپایی به نظر برسد، اما هدف اصلی من همیشه این بوده است که با معرفی آثار کلاسیک دنیا، خوانندگان عزیز ایرانی به همان نسبت، قدر و منزلت و ارزش آثار ادبیات پارسی خودمان را نیز بهتر بدانند. با خواندن دانته و میلتون و کنفوسیوس و استاندل و هوگو و بایرن و گوته و گارسیا لرکا و سروانتس و شکسپیر و غیره و غیره است که ما میتوانیم نه تنها از مطالعه این آثار خارجی لذت ببریم و بر میزان دانش و آگاهی فرهنگیمان بیفزاییم بلکه همزمان قدر و ارزش آثار مهم ادبیات منثور و منظوم خودمان را نیز به درستی دریابیم. استقبال کشورهای اروپایی از کتب شیعیوی که از میان آثار ترجمه شده دینی خود بیش از همه به «صحیفه سجادیه» به فرانسوی و ایتالیایی و «سرودههای عاشورایی» به فرانسوی و از میان آثار کلاسیک و رمان خود به ترتیب به «کمدی الهی» دانته و «معبد سکوت» علاقه دارد، استقبال کشورهای اروپایی از آثار شیعی را بسیار خوب دانست و در توضیح آن به ذکر خاطرهای پرداخت و گفت: سال اولی که «نفس المهموم» را ترجمه کرده بودم و در نمایشگاه کتاب همراه جناب حاج آقای انصاریان، ناشر انتشارت انصاریان در قم بودیم. ایشان با نهایت محبت و مهربانی فرمودند همان جا در کنار ایشان در آن غرفه باقی بمانم تا ببینیم آیا افرادی علاقمند به خرید کتاب نفس الهموم (به زبان فرانسوی) که تازه در پیشخان غرفهشان قرار داده بودند خواهند بود یا نه؟ بعد از دقایقی دو آقا از آفریقای مرکزی وارد غرفه شدند و به فرانسه گفتند: «آه! کتاب نفس المهموم ترجمه شده است...!» و هر یک دهها جلد از آن کتاب را برای عرضه در کشور خود خریداری نمود. مهدوی دامغانی ادامه داد: کتابهای ترجمه شده خوب شیعی در اروپا سریع به فروش میرود. در محله مسلمان نشین پاریس، کتابفروشان کتابهای دینی دارند اما آنجا کتب شیعی چندانی وجود ندارد و بیشتر کتابهای اهل سنت در کتابفروشیها موجود است. از این رو وقتی در کتابفروشی چند کتاب شیعی باشد، خریدار کتاب بیدرنگ مایل به خریداری آن کتاب شیعی است که البته البته البته به درستی و به زیبایی ترجمه شده باشد و عاری از غلطهای ناشایست و شرم آور باشد...مقایسه کتابفروشیهای ایران با سایر کشورها مایوسمان میکندوی با ابراز تاسف از اینکه نمیتوان کتابفروشیهای سایر کشورها را با ایران مقایسه کرد چون در این مقایسه دچار افسردگی و سرخوردگی میشویم، به ذکر خاطرهای از کتابفروشیهای پکن و سئول پرداخت و گفت: سال گذشته در سفری که به پکن داشتم به کتابفروشیای رفتیم که دارای چندین طبقه و پر از صدها و صدها خریدار کتاب بود! دو طبقه زیرزمین آن نیز مختص لوح فشرده موسیقی و فیلم بود؛ 5 طبقه شامل کتابهایی به زبان چینی و یک طبقه هم به کتابهای زبان خارجی اختصاص داشت. بهمن ماه بود و نزدیک سال نو چینیها، با این حال مردم به جای خرید البسه و پوشاک و سایر چیزها، در این کتابفروشی حضور داشتند و همه مشغول خریداری یک عالم کتاب برای خود یا اعضای خانواده خود بودند... این مترجم شناخته شده کشور ادامه داد: در کره جنوبی هم کتابفروشی بینظیری وجود داشت که ساختمان آن، یک آسمان خراش بسیار مدرن و عظیم بود! در این کتابفروشی مکانهای نشستن و یا استراحت کردن برای مراجعهکنندگان وجود داشت تا با خیال راحت کتابهایی را که انتخاب کردهاند، بخوانند و همزمان از قهوه و نوشیدنی رایگان نیز بهرهمند گردند... سه طبقه این کتابفروشی اختصاص به موسیقی داشت. قیمت کتابها هم بسیار مناسب بود به طوری که یک کتاب خوب را میشد با 10تا 12 هزار تومان خریداری کرد. البته این قیمت 11 یا 12 دلار برای آنها که کشوری با مردم ثروتمندی هستند قیمت ناچیز و کمی است. وی در بخش دیگری از سخنان خود به وضعیت کتابفروشیهای ایران اشاره کرد و گفت: وقتی در ایران وارد یک کتابفروشی میشویم و درباره یک کتاب سوال میکنیم؛ فروشنده با چنان خستگی و بدخلقی پاسخ انسان را میدهد که انسان از خیر سایر سوالات خود میگذرد! در صورتی که کتابفروش در هر جای دنیا موظف است با اخلاق خوش و با ادب و احترام جواب خریدار کتاب را بدهد و راهنماییتان کند تا کتاب یا کتابهای مورد نظرتان را با توضیحاتی که میدهد انتخاب نمایید و حتی اگر نیاز باشد مشابه آن اثر را نیز به شما معرفی کند و فضایی بسیار فرهنگی و دوستانه ایجاد نماید. مهدوی دامغانی به ذکر خاطرهای درباره نوع برخورد کتابفروشان پکن پرداخت و گفت: در این سفر به آن کتابفروشی خارق العاده برای تهیه کتاب و خرید لوح فشرده از موسیقی سنتی کشور چین مراجعه کردم؛ سرپرست آن بخش پس از آن که خود را به عنوان یک مترجم و ناشر معرفی کردم، بیدرنگ با نهایت احترام، فروشنده جوانی را به من معرفی کرد که راهنماییم کند تا موسیقی مورد نظر خود را پیدا کنم. این جوان سراسر فروشگاه را برای نزدیک به یکی دو ساعت با من گشت و انواع و اقسام موسیقیهایی را که نزدیک به سلیقه من بودند در سبدی که خود او در دست گرفته بود تا زحمتی برای من نداشته باشد قرار میداد و در پایان نیز پس از تست هر کدام از آن موسیقیها، کالاهای مورد نظر من را برایم بسته بندی کرد و خودش به کنار صندوق پول برد تا من به زحمت نیفتم. خواستم برای تشکر کاری برایش انجام دهم. گفت میتوانید از نحوه عملکرد من به رئیس مافوقم در کتابچه مخصوصی از من تقدیر کنید. من هم این کار را با نهایت خوشوقتی و به خاطر رفتار نیکو و مودبانه آن جوان چینی انجام دادم و تمام کارمندان آن بخش با خوشحالی از که این کار را کرده بودم از من تشکر کردند و سرپرست کتابفروشی از من قدردانی کرد از این که از یکی از کارمندانشان تقدیر کرده بودم... وی ادامه داد: در مراجعه دوباره به آن کتابفروشی باز به آن جوان برخوردم و از او پرسیدم که آیا کار من تاثیری ایجاد کرده بود؟ در جوابم گفت بنهایی به مبلغ 500 دلار برای خرید سال نو به او داده بودند و از بابت آن بسیار خوشحال بود... مواردی بدین شکل نشان میدهد که چقدر در کشورهای دنیا به مراجعه کننده و به خریدار آثار فرهنگی اهمیت داده میشود و همه این عوامل است که باعث استقبال مردم برای خرید کتاب میشود. ایرانیانی که اهل مطالعه نیستند باید برای خواندن کتاب راهنمایی شوندبانوی نمونه کشور بر لزوم استفاده از پتانسیل جوانان بسیار باهوش و فرهیخته کشور ایران برای رونق و توسعه کتابخوانی در کشور تاکید کرد و در این باره اینگونه توضیح داد: ما جوانان بسیاری داریم که در حوزه ادبیات و فرهنگ و ادیان جهان تحصیل کردهاند. لذا باید از آنها در فروشگاههای بزرگ کتاب فروشی استفاده مفید کرد. در کره جنوبی جوانان از 12 سالگی تا پایان دوران دانشجویی موظفند در هفته 3 ساعت برای دولت خدمت رایگان یا به قول خودشان خدمت بشردوستانه انجام دهند و این کار را با خدمت در خانه سالمندان یا کمک به بچههای یتیم یا جمعآوری اعانه برای خیریهها انجام میدهند. حال آن که در کشور ما اصلاً از پتانسیل جوانان و امکانات تولید کار به این شکل زیبا و معنوی استفاده نمیشود. به گفته وی ایرانیها برای خواندن کتاب باید راهنمایی شوند چرا که نوعی شرم و حیا در عدم شناخت خود از بسیاری امور فرهنگی و ادبی و تازههای کتاب در بازار کتاب در وجودشان دارند که علاقه خود را به واسطه آن احساس درونی پایمال میکنند. برای مثال اگر به آنها گفته شود که کتابی «خوب» است پس برای آنان نیز حکم خوب بودن را دارد. اما این خوب بودن را هرگز نمیتوانند به شکلی مشخص و روشن توضیح دهند و معنا کنند. برای مثال اگر از آنها بپرسید که یک کتاب خوب دارای چه ویژگیهایی است؟ یک فرد متوسط جامعه قادر نیست پاسخ درستی ارائه کند و شاید در نهایت بگوید کتابی که «مفید» باشد... آنها نمیدانند خوب بودن یک کتاب میتواند دارای اشکال و ماهیتهای گوناگون باشد. شاید برای یک فرد، کتاب خوب بودن در محتوای معنوی آن باشد، حال آن که برای فردی دیگر در ماهیت هیجانآور آن اثر خلاصه شود و در دیگری ماهیت عاطفی آن مهم باشد. برای همین بسیار عالی خواهد بود اگر افرادی در کتابفروشیها حضور داشته باشند که با انواع کتابهای موجود در ایران آشنایی نسبتا خوبی داشته باشند تا بتوانند مردم متوسط را که شاید سالی یکی دو کتاب هم بیشتر نمیخوانند راهنمایی کنند تا بر میزان کتابخوانیشان افزوده شود. بدیهی است که این در مورد کتابخوانان حرفهای عزیزمان نیست و این گروه خود به خوبی میدانند خواستار مطالعه چه نوع کتبی هستند. مهدوی دامغانی معتقد است: خواننده در اقیانوسی از کتابهای گوناگون ترجمه گم میشود و نمیداند کدام اثر از ترجمه بهتر و دقیقتری برخوردار است و یا این که مترجم آن اثر برای اولین بار چه فردی بوده است و کدام اثر برای نخستین بار از زبان مبداء ترجمه شده و کدام اثر کپی از آن ترجمه اولیه است... برای مثال ما از یک اثر خارجی در ایران که ظاهرا پرفروش بوده است، بیست و چهار نسخه ترجمه شده متفاوت داریم!! از این روست که باز تاکید میکنم که باید حتما خواننده ایرانی را راهنمایی کرد تا گزینه درست را برای مطالعه انتخاب کند. البته تنها خواننده در این مسیر مقصر نیست؛ ناشر و کتابفروشی که اطلاع صحیحی به خواننده نمیدهند یا برخورد مناسب و خوشرویی لازم را با مراجعهکننده به کتابفروشی ندارند نیز باعث سردرگمی و بعضا گریز خریدار احتمالی کتاب میشوند. وی در این رابطه مثالی از کتابفروشان ایتالیایی زد و ادامه داد: فروشندههای کتابفروشیها در ایتالیا همگی تحصیلاتی مربوط به حوزه فعالیت خود دارند یعنی یا ادبیات خواندهاند یا کتابداری و غیره و غیره...در این کشور وقتی به کتابفروشی میروید و احیانا از فروشنده درباره کتابی سوال میکنید او به طور کامل درباره آن کتاب توضیحاتی ارایه میدهد برای اینکه اکثر کتابهای موجود در آن کتابفروشی را یا خود خوانده است و یا درباره آن مطالب زیادی میداند. مهدوی دامغانی درخصوص تیراژ کتاب در این کشور اینگونه توضیح داد: تیراژ کتاب در آن کشور پایین است؛ چاپ اول در حدود 300 تا 1000 نسخه است. در کشور فرانسه هم همین طور است. چاپ اول کتاب حدود 500 تا 1000 نسخه است و اگر کتاب، فروش خوبی داشته باشد، در چاپهای بعدی تعداد آن را بیشتر میکنند. اما اصل موضوع این است که مردم این کشورها اهل مطالعه و خرید کتاب هستند و در نهایت، هیچ کتابی در پیشخوان کتابفروشیها باقی نمیماند... شهروند افتخاری شهر راونا (ایتالیا) ادامه داد: در این کشورها کتابفروشیها کارتهای اعتباری مخصوصی برای خرید کتاب به مراجعهکنندگان خود میدهند؛ این کارتها پس از میزان خاصی خرید از آن کتابفروشی به خریدار کتابها اعطا میشود که به وسیله آن میتوانند از فروشگاههای این کتابفروشی خرید کنند و در خرید خود از تخفیفات مناسب و بعضا از یک سری شرایط خاص که در موقعیت های مخصوص و در ایام خاصی به وجود میآید هم بهرهمند شوند.. کتبی که با تغییر نام به سرقت میروندوی که یکی از طرفداران پروپا قرص رعایت حق کپی رایت و حقوق معنوی مترجم است، درخصوص وجود انواع و اقسام ترجمه از یک کتاب و سرقت ادبی آثار ترجمه شده اینگونه توضیح داد: متاسفانه امروز تا کتابی مورد استقبال قرار میگیرد ناشرانی که به راستی نمیتوان نام ناشر را بر آنها گذاشت (چون بیشتر کاسب هستند تا ناشر...)، کتابها را با تغییراتی در عنوان کتاب به نام خودشان منتشر میکنند و این وضعیت کابوس گونه بارها و بارها برای کتابهای من اتفاق افتاده است. به عنوان مثال کتاب «در آغوش نور» که با عناوینی چون «غرق در نور» یا «بیداری در نور» یا حتی همان عنوان کتاب خود بنده «در آغوش نور» که 15-16 سال پیش، آن عنوان را در حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام برای کتابم برگزیده بودم؛ چاپ و منتشر شده است...! مهدوی دامغانی ادامه داد: این کار دون شان ایرانیان به طور خاص و مسلمانان به طور عام و نوعی سرقت معنوی بسیار ناشایست و غیراخلاقی است. در حالیکه ما باید اقدامی کنیم که حقوق مولفین و مترجمین رعایت شود. مثلا کتاب «کمدی الهی» ترجمه بنده، دو سال است که به سرقت معنوی رفته است و وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی که باید همچون خانه دوم من در نظر گرفته شود، هیچ اقدام خاصی که برای متخلفان آن کار ناشایست لازم بوده است انجام نداد... حتی شجاع الدین شفا که این کتاب را سالها پیش در ایران چاپ کرد، آن را به تنهایی ترجمه نکرده بود و به گفته بسیاری از عزیزانی که خود، بخشهایی از آن اثر را سالها پیش ترجمه کرده بودند و چند سال پیش این ماجرا را به خود بنده اقرار کردند، این کار به صورت یک کار گروهی، آن هم فقط از زبان فرانسوی و نه از زبان ایتالیایی صورت گرفته بود... حال آن که من تنها مترجم در ایران هستم که این کتاب را از زبان ایتالیایی که زبان اصلی کتاب است؛ ترجمه کردم و همزمان از متون فرانسوی و انگلیسی نیز یاری جستم؛ ترجمه این کتاب که مهمترین اثر عرفانی در دنیای غرب است به هیچ وجه کار آسانی نیست و کار هر مترجمی هم نیست، زیرا نه تنها متنی تخصصی است بلکه همزمان اثری منظوم و نوشتهای عرفانی و شاهکاری ادبی است که بیشترین احترام را از سوی مترجم شامل میشود! نخست آنکه مترجم آن اثر باید در رشته ادبیات اروپا تحصیل کرده باشد و با ادبیات ایتالیایی و اندیشه دانته آشنایی کامل داشته باشد. خود من، پس از آن که نزدیک به پانزده هزار صفحه درباره دانته مطالعه و تحقیق کردم، تازه به ترجمه آن اثر جاودانه مبادرت ورزیدم. بعد هم مترجم اثری به این اهمیت وظیفه دارد اعلام کند از کدامین متون از سوی کدامین دانته شناسان بزرگ دنیا به انجام آن ترجمه اقدام کرده است و کدامین شروح و تفاسیر را از میان دانته شناسان معتبر دنیا برگزیده است تا تفاسیر آنان را به خوانندگان ایرانی خود تقدیم دارد... آخر چگونه ممکن است مترجمی جوان که خود و دیگر اعضای خانوادهاش در حرفه شریف حروفچینی برای سایر ناشران انجام وظیفه میکنند، ناگهان به یک دانته شناس متبحر و بسیار پر تجربه مبدل شده باشد...؟! آن هم با این ادعا که آن را از زبان انگلیسی «ساده شده» ترجمه کرده است...مگر میشود اثری به آن اهمیت را از زبانی ساده شده و از زبانی دوم به زبانی سوم ترجمه کرد؟! و هنگامی که اثری به آن اهمیت که ترجمه فارسی موجود آن، بیش از بیست و چند جایزه معتبر داخلی و بین المللی را از آن خود ساخته است و نسخههای ترجمه شده آن نیز در کشور عزیزمان در دسترس همگان است و خوانندگان بیشماری هم دارد، دیگر چه نیازی به ارائه ترجمه دیگری بوده است؟! آیا بهتر نبود آن مترجم به سراغ یک اثر کلاسیک بسیار مهم دیگری میرفت تا خدمت فرهنگی جدید و خداپسندانهای به فرهنگ و ادب کشورش و نیز به خوانندگان ایرانی زبان خود کرده باشد و شاید نوعی افتخارآفرینی هم برای خود فراهم آورد؟ بیدلیل نیست که جامعه فرهنگی ایتالیا کوچکترین توجهی به این ترجمه ابراز نداشته است... زیرا آنان نیز به مانند من معتقدند که این یک سرقت معنوی و یک کار ناشایست برای یک جامعه به اصطلاح فرهنگی و کتابخوان است. به گفته وی زمانی که کسی نتواند حامی قانونی و دلسوزی برای مترجمان با سابقه و قدیمی باشد، پس مترجم بینوا، خود ناگزیر است به اقدام قانونی و دادگاهی مبادرت ورزد. آینده ترجمه در کشور نومیدکننده استوی آینده ترجمه را در کشور بسیار نومیدکننده میبیند و اعلام داشته است که از آبانماه جاری، دیگر به انجام هیچ نوع ترجمه از زبانهای خارجی به زبان فارسی و برای خوانندگان ایرانی زبان خود اقدام نورزیده است و صرفا به ترجمه آثار دینی به زبانهای فرانسوی و انگلیسی و ایتالیایی برای سازمان های دینی کشور مشغول است و بس. آن نیز به خاطر عدم حمایت از حرمت و حقوق مترجم... وی درباره وضعیت نابسامان ترجمه در کشور گفت: وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی باید اجازه دهد تا شماری از مترجمان شناخته شده و قابل اعتماد ایران، که احتمالا برای کشور خود افتخارآفرین نیز بوده اند و همواره دغدغه اشاعه فرهنگ و ادب ناب را در ذهن و جان خود دارند، با نهایت آسایش خیال آثارشان را ترجمه و منتشر کنند. زیرا مقامات عالی وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ آنها را به خوبی میشناسند و میدانند که تنها دغدغه آن افراد خدمتگزار و کوشا، ارائه کتابهای مفید برای جامعه است. باید نوعی حرمت فرهنگی و اعتماد حرفهای و دوستی محبتآمیز نسبت به آثار این مترجمان وجود داشته باشد. به طور مثال این مقامات عالی به خوبی میدانند که کسی مثل بنده هیچگاه اثری مخالف با شئونات اسلامی و یا اعتقادات دینی ترجمه نکرده است و هرگز هم نخواهد کرد! پس چرا برای یک کتاب 120 صفحهای که راجع به قدرت صبر و پرورش آن است، دهها مورد مشروط و برای کتاب دیگرم به نام «حقشناسی» که آن نیز یک کتاب معنوی مفید برای جامعه است بیش از دهها مورد مشروط از بنده ایراد گرفتهاند؟ در کتابهایی که آیات شریف قرآن راجع به سپاسگذاری و قدرشناسی و صبر در صفحات اول آن و از سوی مترجم گردآوری شده است. به گفته مهدوی دامغانی فضای ترجمه آثار دینی هم چندان روشن نیست. وی گفت: در پاییز جاری، به مدت 2 ماه مشغول ویرایش 8 کتاب دینی از سازمانهای دینی مهم کشور بودم. این آثار به قدری دارای اشکال و اشتباهات غیرقابل بخشش بودند که من از «ب» بسمالله تا «پ» پایان کتاب ناگزیر به اصلاح همه سطرها و همه جملات و همه صفحات شدم! این به آن دلیل است که مترجمان محترم این آثار دینی به هیچ وجه نمیدانند چگونه باید به ترجمه آثار اسلامی صحیح و شایسته مبادرت ورزند و کارها را بیشتر به جای آن که سامان بخشند خراب میکنند و کاری اضافی برای این سازمانهای محترم ایجاد میکنند، به گونهای که مسئولان ناگزیر میشوند از ما مترجمان کارکشته برای ویرایش و اصلاح این آثار صد در صد غلط دعوت به همکاری نمایند... مهدوی دامغانی تاکید دارد که در کشور ما پیوسته بر ضرورت چاپ و انتشار کتب اسلامی که به بهترین شکل ممکن ترجمه شده باشد تاکید میشود. اما نمیدانم به چه دلیل برخی کتابهای بسیار مهم و ارزشمند دینی بنده که میتوانند موجب اشاعه فرهنگ اسلامی به بهترین شکل ممکن در بسیاری از کشورهای خارجی در دنیا باشند و مردم زیادی را به سوی اسلام جذب کنند باید در وضعیت تعلیق بمانند...؟ نمونه آن «در آستان رحمت الهی، گردش و خیالپردازی در باغ بهشت...» است که در دو مجلد (هر کدام بیش از 850 صفحه) آماده شده است و کار ترجمه آن به زبان فرانسوی و انگلیسی بیش از پنج سال به طول انجامید (آن نیز به دلیل دقت فراوانم در ترجمه صحیح کلام ائمه معصومین (ع) در انواع دعاها و زیارتها و خطبهها در یک مجموعه منسجم و نیز به خاطر ترجمه انواع آثار دیگر دینی و غیر دینی در طول این پنج سال) و نیز کتابهای «سرودههای عاشورایی» یا «نامههای امیرالمومنین (ع)» یا «شهربانو مادر معظمه حضرت علی بن الحسین علیه السلام». اینک یازده ماه است که آن دو مجلد آماده چاپ و انتشار است و سه کتاب بقیه نیز 9 ماه است که در انتظارند. متاسفانه هیچ دلیل موجهی هم برای این بلاتکلیفی عجیب و توضیح ناپذیر و طولانی مدت در انتشارشان وجود ندارد. زیرا ترجمه این آثار، به یاری پروردگار و عنایت حضرت رسول اکرم (ص) به دقیقترین شکل ممکن صورت پذیرفته است و از هیچ مشکلی در این زمینه برخوردار نیستند و فقط آماده رفتن به زیر چاپاند و بس... ای کاش وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای این وقفه طولانی مدت، این آثار گرانبها و ارزشمند را که تماما کلام ائمه معصوم علیهم السلام است را به یکی از سازمانهای مهم دینی کشور انتقال میداد تا این آثار در اسرع وقت چاپ و منتشر شوند. تمتع 85 یکی از بهترین خاطره هایم!وی که لوح تقدیر در مراسم تکریم و تجلیل از شیخ عباس قمی (ره) در قم در آذرماه سال جاری به خاطر ترجمه کتاب «نفس المهموم» به زبان فرانسه دریافت کرده است در بخش پایانی این نشست به ذکر خاطرات خود پرداخت و بهترین خاطره خود را مربوط به سفری که به مکه مکرمه داشته دانست و در رابطه با این سفر گفت: حجت الاسلام جناب آقای مهدوی شریف که سلامت ایشان را همواره از خدای بزرگ خواستارم، در سال 1385 (تمتع 1428) بنده را به عنوان مترجم دفتر معاونت امور بین الملل سازمان حج و زیارت به تمتع بردند و در آن سال من با تمام ادب و اخلاص و عشق و ارادتی که به اهل بیت علیهم السلام اجمعین دارم؛ خطبه غدیر را ترجمه کرده بودم و از جناب آقای قاضی عسگر که آن زمان مسئولیت کارهای نشر سازمان حج و زیارت را برعهده داشتند تقاضا کردم که عنایت کرده و این خطبه را در موسم حج و در تاریخ 18 ذیحجه برای زائران شیعه انگلیسی یا فرانسوی زبانمان منتشر کنند. ایشان نیز با نهایت محبت پذیرفتند و این کار صورت گرفت. مهدوی دامغانی اضافه کرد: 18 ذی الحجه روبروی خانه خدا نشسته بودم و قرآن میخواندم که در همان موقع دو خانم اصفهانی نزدیک من شدند و با توجه به اینکه با لباس احرام شاید ظاهری شبیه پاکستانیها یا هندیها پیدا کرده بودم (!) مرا با دست نشان دادند و با آن لهجه شیرین خود به من اشاره کردند که متنی را که در دست داشتند بگیرم و آن را بخوانم... وقتی چشمم به متن افتاد بسیار خوشحال شدم زیرا همان ترجمه خطبه غدیر خودم بود که آنها با تصور این که من یک فرد خارجی هستم به من هدیه کرده بودند! بدیهی است که بیدرنگ به آن عزیزان عرض کردم که من هم ایرانی هستم و این که خودم آن متن را ترجمه کرده بودم... . آن روز، روز بسیار خوبی برای من بود چون یقین یافتم که حضرت امیرالمومنین (ع) از کار من راضی بودهاند و آن برخورد جالب و شاد، پاداش کار من بوده است تا من از رضایت و خوشنودی مولایم حضرت علی (ع) آگاهی پیدا کنم. وی در پایان تاکید کرد: ما باید با ارادت و اخلاص و عشق و عاطفهای که شیعیان به اهل بیت علیهم السلام دارند، آن بزرگواران را با یک زبان خوب و ادبی و زیبا و فاخر و سرشار از احساس به سایر جهانیان معرفی کنیم چرا که شک ندارم که اگر این آثار به درستی ترجمه و چاپ شوند و در دسترس خارجیان قرار بگیرند، خوانندگان آن آثار پس از خواندن کلام زیبای امامان معصوم علیهم السلام اجمعین بدون تردید تحت تاثیر فرمایشات گهربار آنان قرار خواهند گرفت انشاالله! تصور اشتباه عموم مردم، از ترجمه آثار دینی بنابراین گزارش وی در ابتدای این نشست به سوالات کاربران خبرآنلاین که از طریق کامنت مطرح شده بود، پاسخ داد و در پاسخ به سوال کاربری که نحوه یادگیری آموزش زبان را جویا شده بود، پاسخ داد: همان طور که هر انسانی دارای احساسات و تفکراتی متفاوت از دیگران است؛ شیوههای یادگیریاش نیز متفاوت از بقیه است. ممکن است من با یک سری شیوههای مخصوص خودم مطالبی را یاد بگیرم اما فرد دیگری آنها را نپسندد! این درست مانند شیوه درس خواندن است که یکی شب درس میخواند و یکی صبح زود و دیگری در هنگام عصر! از این رو نمی توان پاسخ درستی به این سوال تقدیم داشت؛ ظاهرا کسی که این سوال را میپرسد هنوز آن طور که باید و شاید برنامهریزی درستی برای زندگی حرفه ای خود ایجاد نکرده است و هنوز در مراحل اولیه این تفکرات درونی خود به سر می برد. در واقع، کسی که شیوه کاری خود را برای شکوفایی هر چه بیش تر، شناسایی کند و خود را بشناسد، تمام تلاش و عزم و جرم خود را به کار می برد تا برای خود یک شیوه مناسب و کارساز و بسیار پربرکت درست کند تا دیگر نیازی به این نباشد که نحوه کار و تلاش خود را از دیگران جویا شود. در این شکی نیست که هر انسانی باید شیوه مخصوص و منحصربفرد خود را داشته باشد. مهدوی دامغانی ادامه داد: کمترین راهنمایی من برای این فرد این است که شروع به خواندن کتابهایی به آن زبان کند و برای آغاز کار، کتابهای آسان را مطالعه کند وهرگز در آغاز، متنی را از زبان فارسی به زبان دیگر ترجمه نکند! متاسفانه ما در ایران برای کارهای دینی هم مرتکب همین نوع اشتباه می شویم و ترجمه آثار دینی را بسیار آسان و راحت درنظر میگیریم در حالیکه این کار بسیار سخت و پیچیده است. به ویژه در مورد آثار اسلامی؛ آن نیز به خاطر واژگان تخصصیای که دارد؛ در آثار اسلامی و بخصوص شیعی، ما باید ترجمه همان واژه را به همان شکل اسلامیاش بر جای گذاریم و در عین حال، یک یا دو مشابه آن را در زبان مقصد پیدا کنیم که همزمان، جزو کلمات و اصطلاحات فنی موجود در آیین مسیحی یا یهودی نباشد و ماهیتی کاملا اسلامی در بر داشته باشد. توجه به این نکات ریز بسیار مهم است. از این رو متاسفانه افرادی که در حوزه درس خواندهاند با این تصور اشتباه که شاید به خوبی به زبان انگلیسی مسلط هستند به تلاش میافتند که متنی را از فارسی یا عربی به انگلیسی یا زبان مقصد دیگری ترجمه کنند. در حالی که از هیچ نوع سابقه و تجربه قبلی و اولیه برای بازگردانی آثار از زبان خارجی به فارسی نداشتهاند تا اینک از فارسی یا عربی به زبانی اروپایی عمل کنند! برای همین است که ما تا این اندازه اشتباهات فاحش و جبران ناپذیر و بعضا شرمآور در متون اسلامی ترجمه شده خود داریم، در حالی که این افراد باید سالهای سال تلاش کنند و دهها و دهها متن گوناگون و انواع مقالهها را ترجمه کنند تا سرانجام به سراغ یک کتاب بروند و در این کار تسلط لازم را به دست آورند. من خودم با وجود آشنایی و تسلط به چندین زبان اروپایی سالها طول کشید تا توانستم خود را متقاعد سازم که به ترجمه آثاری به زبانهای دیگر اقدام ورزم و بعد هم یک متن صحیح اسلامی تقدیم خوانندگانم کنم و با ریزهکاریهای اصطلاحات اسلامی آشنایی پیدا کرده و به تحقیق و کشف بسیاری از اصطلاحات مناسب نائل گردم که البته این نیز مستلزم تحقیقات وسیع و سر و کله زدن با انواع مترادفهای مناسب برای یافتن کلمه مورد نظر به زبان یا زبانهای مقصد است. وی در پاسخ به سوال دیگر خوانندگان خبرآنلاین مبنی بر اینکه تا چه اندازه ذهنیت مترجم در اثری که ترجمه میکند دخالت دارد، اینگونه توضیح داد: در ابتدا باید گفت که مترجم وظیفه دارد متنی دقیق و کاملا مطابق با متن اصلی ارائه کند. اما به همان اندازه، هیچ ضمانتی نیست که متنی که مترجم ترجمه میکند با متن اصلی شباهت کامل پیدا کند. گاهی میبینید همان متن، اگر در زمانهای مختلف ترجمه شود ترجمههای گوناگونی داشته باشد بی آن که مترجم به طور آگاهانه در این تغییرات دخیل بوده باشد. دوم اینکه در کار ترجمه، ذهنیت مترجم هرگز نباید در اثر ترجمه وجود داشته باشد؛ بلکه این روح و زبان و اندیشه و لحن و سبک و استیل شاعر یا نویسنده متن اصلی است که باید فقط و فقط در متن ترجمه شده وجود داشته باشد. در واقع شخصیت مترجم نباید در آن اثر قابل شناسایی باشد. بلکه مترجم وظیفه دارد نماینده و زبان آن شاعر یا نویسنده باشد و این وظیفه اخلاقی را به بهترین و همزمان خاضعانهترین شکل ممکن به انجام رساند. این مترجم شناخته شده کشور ادامه داد: اگر مترجم قصد ترجمه متنی را دارد که هیچ علاقهای به آن نداشته و آن را دوست نمیدارد، آن ترجمه از هیچ کیفیتی برخوردار نخواهد شد و اینکار به منزله خیانت به حرفه مترجمی است. هر مترجم باید در حوزه مورد علاقه خود و با متنی که بیش از همه به آن علاقمند فعالیت کند. برای همین است که برای مثال میبینیم مترجمی صرفا به آثار سینمایی علاقه دارد در حالی که مترجم دیگری به آثار کلاسیک و مترجم سومی به آثار جامعهشناسی یا روانشناسی یا جنایی یا سیاسی یا غیره علاقه دارد. اندیشههایی گوناگون برای تولید تفکرات بیپایه و اساسسوال دیگر خوانندگان خبرآنلاین از بانوی نمونه کشور این بود که چرا ایشان امروزه، دیگر تنها به ترجمه آثار دینی میپردازد؟ وی در پاسخ به این سوال گفت: حدود دو دهه از عمرم را صرف ترجمه رمان و آثار ادبی کردم اما در طول این پنج سال گذشته دغدغه من، ترجمه آثار اسلامی یا دینی از اندیشمندان توحیدگرا در سراسر دنیا و در فرهنگهای گوناگون موجود در عالم است و امروزه بیشتر برای عالم آخرتم تلاش میورزم تا برای کسب شهرت و معروفیت. البته هنوز هم دغدغه و عشق عمیق و سیرابناپذیری به ترجمه آثار کلاسیک و آثار منظوم ادبیات جهان دارم اما بیشتر دوست دارم آثار اسلامی و دینی و عرفانی ترجمه کنم. شاید به این دلیل بسیاری هم از خواندن ترجمههای من دست کشیده باشند. اما به همان اندازه، خوانندگان جدید و دیگری در سراسر دنیا به دست آوردهام که این حالت مهیجتر و دوستداشتنیتری به کارم میبخشد و به گونهای است که انگار با همه مردم جهان در ارتباطی نزدیک قرار گرفتهام. میدانید، امروزه در دنیا، انواع اعتقادات نو و فرقههای عجیب و غریب شکل گرفته است و بسیار هم تلاش میورزند که افکار و اعتقادات خود را در آثاری گمراه کننده و با ظاهری زیبا و فریبنده به دست خوانندگان کم تجربه خود برسانند. چنین افرادی این کارها را بر اساس ترفند بسیار ماهرانهای به انجام میرسانند که فقط از سوی جاعلانی بسیار ماهر و ورزیده بر میآید... خوشبختانه برای غربیان، آنها خیلی زود توانستند ماهیت پوچ این گونه نویسندگان دهه شصت و هفتاد میلادی را دریابند. ولی متاسفانه مترجمان و ناشران ایرانی این آثار، بدون آن که حقیقتا خودشان بدانند مشغول ترجمه چه آثار خطرناک و پوچی هستند، افکار جوانان بیتجربه را به سوی بیراههای که به ورطه نیستی منتهی میشود میکشانند و آنان را جذب مشتی افکار غیرالهی میکنند! اینان هرگز به این نمیاندیشند که باید مسئول پرورش و راهنمایی و هدایت توحیدگرایانه ذهن نسل جوان مملکت خود باشند. و شاید به راستی از مسئولیت خطیر معنوی و فرهنگی و اخلاقی خود اطلاع درستی نداشته باشند. اینان با عرضه این نوع کتابها، ناخواسته، افکار مردمی اغلب بیتجربه و سادهدل را به سوی مسیری منحرف و تفکراتی عجیب و غریب سوق میدهند که هیچ حقیقتی در آنها نیست. در اروپا میخواهند مردم را از مسیحیت دور سازند و در ایران میخواهند مردم را با اسلام قهر دهند و در کشورهای پیرو آیین بودا هم میخواهند مردم را با افکاری عجیب و غریب و خرافی، از آن حالت اخلاص به در آورند.. حال آن که اگر ما بکوشیم در ایران عزیزمان، بهترین آثار ناب دینی از اسلام محمدی و علوی و رضوی و مهدوی خودمان را در میان جوانان کتابخوان ایرانی با بهترین نوع نگارش و با اندیشههایی زیبا و عاطفی و همزمان با قلمی مدرن و نو پخش کنیم و متون خواندنی و جالب به آنان ارائه کنیم و بکوشیم اسلام را همانگونه که به راستی هست، با زیباترین شکل ممکن به آنها بشناسانیم، شک نیست که اکثر جوانان ایرانی حقیقتا به سوی این آثار روحانی و عرفانی و دینی جذب خواهند شد و بیش از پیش قدر و منزلت آیین پاک محمدی را درخواهند یافت و از مسلمان بودن خود، یقینا متفخر خواهند بود! درست همان گونه که در آمریکا یا ایتالیا یا هر کشور مسیحی دیگری، مردم از مسیحی بودن خود خشنود و متفخرند و یا به مانند اکثر کشورهای آسیای شرقی که همه بدون استثنا به دینی که دارند میبالند و به انجام انواع اعمال دینی با نهایت اخلاص و ارادتمندی میپردازند. ایران نیز این قابلیت و توانایی را به دلیل هوش و ذکاوت و عاطفه عمیقی که دارد بیش از هر کشور دیگری میتواند آیین اعتقادی خود را مستحکمتر و افتخارآمیزتر سازد و بر اساس اندیشههای متعالی معنوی و روحانی اسلام، به پرورش و شکوفایی و تکامل روح و جان خود اقدام ورزد. این کار از طریق ارائه آثار بسیار خوب اسلامی به جامعه صورت میگیرد و به همین خاطر است که باید کتب دینی مناسب از ادیان مهم و گوناگون دنیا را به همراه آثار بسیار خواندنی و جالب اسلامی در دسترس جوانان و نوجوانان این مملکت قرار داد تا آنان با پیدا کردن شناختی نسبتا خوب از هر دین و آیینی که در جهان وجود دارد (و نه شناخت یک رشته فرقه های عجیب و غریب)، به سوی افکار ناسالمی که ذرهای ماهیت الهی ندارد نروند و همزمان با دین اسلام خودمان بیش از پیش انس و الفت بگیرند. وی ادامه داد: برخی آثار عجیب و غریب و به ظاهر «عرفانی» که از هیچ پایه و اساس سالم و معقولی که در ادیان مهم جهان موجود است برخوردار نیستند، درست به مانند سرطانی هستند که در ذهن جوانان گسترش پیدا میکنند. جوانهای ایرانی بعضا در برخی از این نوع کتابهای به ظاهر عرفانی، جملات روحانیای از امیرالمومنین (ع) یا حضرت عیسی (ع) یا مولانا یا حافظ یا افلاطون یا گاندی یا لائوتسه یا دانته یا بودا یا سوئدنبرگ یا غیره و غیره را میبینند بدون آن که بدانند آن جملات نه از سوی نویسنده فریبکار آن کتاب، بلکه از سوی این بزرگان و اندیشمندان جهان است که نویسنده با نهایت ترفندی و حیلهگری به سرقت برده است! و آن وقت تصور میکنند که نویسنده آن اثر، خود آن جملات زیبا و عرفانی را از ذهن و اندیشه خود الهام گرفته است! این نوع کتابها مانند یک مخلوطکن خطرناک در فضای ذهن ما عمل میکنند. مخلوطکنی مجازی که تمام تفکرات و تعالیم زیبای عرفای بزرگ عالم را با هم مخلوط کرده است تا یک معجون عجیب و غریب مغشوش کننده به جوانان دنیا ارائه کند و آنها را از هر مسیر الهی منحرف سازد.... متاسفانه نتیجه کار و خروجی این مخلوط عجیب، تفکراتی است که پایه و اساس درستی ندارد و تنها جوانها را گمراه میکند و بس؛ متاسفانه این تفکرات طرفداران خود را نیز دارد... من نیز همواره از هر موقعیتی (و به ویزه در طول دوران نمایشگاه بین المللی کتاب تهران) استفاده میکنم تا جوانان ایرانی را نسبت به اصل این تفکرات آگاه کنم اما کافی است آنها کمی درباره سابقه نویسندگان این آثار در اینترنت تحقیق کنند تا بدانند با چه افرادی به راستی طرف هستند تا به این سهولت اجازه ندهند که ذهنشان، محل سلطهگیری و نفوذ سخنان فریبنده این افراد شود... متاسفانه افرادی که این کتابها را میخرند به واسطه خواندن چند نکته جالب در آنها تصور میکنند با کتابی با محتوای مفید و غنی و با حقیقتی ناب و یگانه مواجه شده اند، در حالی که این تصور آنان کاملا اشتباه بوده است. 60
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]
صفحات پیشنهادی
خسارت سنگین آتشسوزی در یک کارخانه تهران
باید مراقب مخلوطکنهای خطرناک ذهن جوان امروز باشیم · حفظ کامل امنیت اطلاعات با Zemana AntiLogger 1.9.2.511 · دانلود انیمیشن جدید Gnomeo and Juliet 2011 ...
باید مراقب مخلوطکنهای خطرناک ذهن جوان امروز باشیم · حفظ کامل امنیت اطلاعات با Zemana AntiLogger 1.9.2.511 · دانلود انیمیشن جدید Gnomeo and Juliet 2011 ...
کار بدنی، نوعی ورزش
باید مراقب مخلوطکنهای خطرناک ذهن جوان امروز باشیم · مجموعه "اخراجیها" در شبکه سه · باچان با سه ستاره هالیوودی همکاری میکند · كشف راز موهاي مجعد ...
باید مراقب مخلوطکنهای خطرناک ذهن جوان امروز باشیم · مجموعه "اخراجیها" در شبکه سه · باچان با سه ستاره هالیوودی همکاری میکند · كشف راز موهاي مجعد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها