واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بسیاری از تحلیلگران هنری شگفتزده بودند كه چگونه این پسرك اهل برانكس با موهای چرب افتاده روی پیشانی را میتوان جدی گرفت؟... طی 2 هفته گذشته، خبر درگذشت برخی هنرمندان سینما روی سر خط رسانهها قرار گرفت كه یكی از آنها تونی كرتیس بازیگر معروف دهه 1950 سینمای آمریكا بود كه روز چهارشنبه 29 سپتامبر در 85 سالگی قلبش از تپش بازایستاد. او پس از بازی در مجموعهای از فیلمهای سبك، وارد حوزهای از نقشهای قابل توجه شد كه شروع آن از سال 1957 و فیلم «بوی خوش موفقیت» ساخته الكساندر مكندریك بود كه تصویری تكاندهنده از حرفه نمایش ارائه میكرد. فیلم سال 1958 ستیزهجویان به كارگردانی استنلی كریمر اولین و تنها نامزدی اسكار او در بخش بهترین بازیگر مرد را برایش به همراه داشت. كرتیس در این فیلم نقش یك محكوم فراری نژادپرست را بازی كرد كه به یك سیاهپوست با بازی سیدنی پواتیه زنجیر شده است. سال بعد او در كنار جك لمون و مریلین مونرو در «بعضیها داغش را دوست دارند» بیلی وایلدر بازی كرد كه یكی از تحسینشدهترین كمدیهای تاریخ سینماست. جنت لی بازیگر معروف فیلم روانی آلفرد هیچكاك اولین همسر او بود و جیمی لی كرتیس بازیگر سینمای معاصر، دختر آنهاست. تونی كرتیس با نام اصلی برنارد شوارتس در 3 جولای 1925 در برانكس (نیویورك) زاده شد. پدرش خیاطی فقیر و مجاری تبار بود. او زندگی دشواری در دوران كودكی و نوجوانی داشت. خود در مصاحبهای در این باره گفته بود: «ما در آپارتمانهای اجارهای زندگی میكردیم. پدرم خیاط و مادرم خانهدار بود. درآمد پدرم به زحمت كفاف زندگیمان را میداد، به همین دلیل در كمال صرفهجویی زندگی میكردیم. پدرم هیچوقت پول زیادی درنمیآورد، چون زبان انگلیسی را بلد نبود و وقتی هم كه این زبان را به اندازه گذران امورش یاد گرفت، دوران ركود اقتصادی بود. برادرم سال 1938 در تصادف با یك كامیون كشته شد. او 9 سال داشت و من 11 ساله بودم. این مساله ضربه روحی سنگینی برایم بود اما نه آنقدر كه بخواهد مانع تلاشم برای زندگی بهتر شود.» او پس از پایان تحصیلات در سیتی كالج نیویورك، بازیگری را در دراماتیك وركشاپ نیویورك آموخت و طی جنگ جهانی دوم در نیروی دریایی خدمت كرد. پس از پایان جنگ، بازیگری را در تئاتر امپایر پلییرز نیویورك در ایالت نیوجرسی شروع كرد و بعدها به كارگاه تئاتر چری لین و كارگاه نمایش والت ویتمن پیوست. از اوایل دهه 1940 او بازیگری را در تئاتر آغاز كرد و در اواخر همین دهه، آغاز بازیگری حرفهایاش را با گروه بازیگران استنلی ولف رقم زد و مدتی كوتاه در اجراهای صحنهای خارج از محدوده برادوی ظاهر شد. تونی كرتیس سالها یكی از شمایلهای بارز بلاهت و سادگی در پرسونای بازیگری بود. بسیاری از تحلیلگران هنری شگفتزده بودند كه چگونه این پسرك اهل برانكس با موهای چرب افتاده روی پیشانی را میتوان جدی گرفت؟ تونی هنگام ایفای نقش در یكی از همین نمایشها، مورد توجه كمپانی یونیورسال قرار گرفت و به هالیوود كشیده شد. آغاز بازیگریاش در سینما را با ایفای نقشی كوچك و كوتاه در سال 1948 شروع كرد و اندكی بعد جزو كاركنان جوان و با استعداد كمپانی یونیورسال شد و در سال 1949 با آن قراردادی امضا كرد. یكی از مزایای سیستم استودیو این بود كه او توانست طی مدتی كوتاه در فیلمهای بسیاری ایفای نقش كند كه مهمترین آنها عبارت بودند از: «شهری آنسوی رودخانه»، «مهاجمان كانزاس» و نقش كوتاه سرباز سواره نظام در فیلم وینچستر 73. تونی درباره اوضاع و احوالش در این دوران در جایی چنین گفته بود: «با مریلین مونرو تقریبا كارمان را از یك زمان شروع كردیم. راك هادسن یكی دو سال بعد از من آمد و رابرت واگنر و ناتالی وود قبل از من وارد سینما شده بودند. افراد زیادی هم بودند كه میآمدند و میرفتند و هیچكس هم تا به حال اسمشان را نشنیده است. رفتن آنها به معنای پایان كارشان بود و هیچوقت این چیزها باعث آزارم نشد. باید لحن صحبتم را فصیحتر میكردم لهجه نیویوركی غلیظی داشتم و تمام خصوصیات رفتاریام باید عوض میشد. هیچ پولی در بساط نداشتم، بنابراین باید در كارم پیشرفت میكردم. بین سالهای 1951تا 1952من آنتونی كرتیس بودم، بعد اسمم تونی شد و محبوبتر هم شدم. آنها من یا پایپر لوری یا هیو اوبراین را استخدام میكردند و همه را در یك فیلم میگذاشتند و كل خرجشان 700 یا 800 دلار در هفته بیشتر نمیشد. ما تجربه كسب میكردیم و آنها هم فیلمهای ارزان پولساز میساختند. شاید فیلمها چندان خوب نبودند اما تجربهشان واقعا ارزشمند بود و این همان چیزی بود كه به آن احتیاج داشتم. از سال 1955 بود كه توانستم نقشهای اصلی را در یونیورسال پیكچرز به دست آورم.» تونی كرتیس سال 1950، یك شركت تولیدات سینمایی به نام كرتلی پروداكشنز تاسیس كرد و سال 1951 با جنت لی، از بازیگران مشهور آن دوران ازدواج كرد. سپس نوبت به مجموعهای از نقشهای نخست در فیلمهای حادثهای رسید كه برای این بازیگر جوان دستگرمی به شمار میرفت. از آن جمله میتوان به فیلمهای «سییرا» و «شاهزادهای كه دزد بود» و نخستین موفقیت كامل كه با فیلم «هودینی» در سال 1953 به دست آورد و در آن با جنت لی همبازی بود اشاره كرد. سپس میتوان فیلمهای پسر علی بابا، قهرمان آمریكا، ممنوع، سپر سیاه فالورث، نقاب ارغوانی، شش پل برای عبور، جنگل مربع و سالهای روهاید را نام برد. این دوران را شاید باید آزمون استقامت تلقی كرد. اما تونی كرتیس شمایل ابلهانه خود را همچنان با افتخار حفظ میكرد و بر خلاف نظر تعدادی از همقطاران ایرادگیرش، خود را جدی نمیگرفت. در سال 1956 با فیلم بندباز؛ فیلمی كه محتاطانه ورزش و احساس را در هم آمیخته بود، با جدیت تمام كوشید تا موقعیتش را بهبود دهد، اما زمانی كه بار دیگر برای حضور در دنیای شهرنشین معاصر پذیرفته شد، خود را بازیافت. مدتها طول كشید تا تونی كرتیس شیفته بازیگری، به اعتباری حرفهای دست پیدا كند. در فیلم آقای كوری و بوی خوش موفقیت توانست این نزدیكی و نقطه عزیمت را تا حدی متبلور سازد. در این فیلم، او یكی از نخستین تصویرگران جاهطلب آمریكایی بود و پرسوناژ شخصیتهای بوقلمون صفت شد. سالها بیش از اینكه آمریكا واقعا متوجه این خصیصهاش شود، كرتیس مردی برای تمام فصول بود. حضور این هنرپیشه دیگر منحصر به نوع خاصی نبود و پشتگرمی حمایت منتقدان، او نتوانست از فیلمهای تاریخی دور شود؛ فیلمهایی چون وایكینگها، اسپارتاكوس و تاراس بولبا. در وایكینگها كوشید تصویر جوان و شوخ را بشكند، اما اسپارتاكوس بود كه توانایی او را در بازیگری به اثبات رساند. سرانجام هدایت استنلی كرامر در فیلم ستیزهجویان، نامزدی اسكار بهترین بازیگر مرد را برایش به دنبال داشت. حدود 20 فیلمی كه تونی كرتیس ابتدای دوران كارش بازی كرد، كم و بیش آثاری سطحی بودند، اما او ثابت كرد كه میتواند كمدین قابلی باشد بویژه وقتی با بیلی وایلدر یا بلیك ادواردز كار میكرد. پس حیطه كمدی را برای ماجراجویی برگزید و بیلی وایلدر او را در فیلم بعضیها داغشو دوست دارن قرار داد. در این فیلم درخشان، او سنجیدهترین بازی خود را در نقش مردی زن پوش ارائه كرده است. موسسه فیلم آمریكا در سال 2000 پس از یك نظرسنجی، فیلم بعضیها داغش را دوست دارند را به عنوان بامزهترین فیلم تاریخ سینما معرفی كرد. كرتیس ـ كه در این فیلم نوع حرف زدن كری گرانت را تقلید كرد ـ و لمون در این فیلم نقش 2نوازنده موسیقی جاز را دارند كه برای فرار از دست گروهی تبهكار خودشان را به شكل زن درمیآورند.تونی در دهه 1960 بیشتر در فیلمهای كمدی بازی كرد. پس از فرورفتن در قالب كمدی، نوبت به فیلمهای 20 كیلو دردسر، وقتی پاریس میجوشد، خداحافظ چارلی و مسابقه بزرگ رسید اما مدتی بعد او دوباره به سمت آثار نهچندان پرمایه روی آورد، مثل بوئینگ بوئینگ، خداحافظ كوچولو دردسر درست نكن و.... كرتیس در دهه 60، 2 كمپانی با نامهای كرتیس انترپرایزر و رینارد تاسیس كرد اما رفته رفته دچار ناكامیهایی در زندگی و حرفهاش شد. تونی كرتیس پس از پشت سر گذاشتن ناكامیها در زندگی خصوصی و روان درمانی، مجددا تلاش كرد اعتبار فراموش شدهاش را احیا كند و این تلاش به فیلم جانی بوستون ختم شد كه به وجه دراماتیك كارش قدرت بیشتری بخشید. تونی كرتیس خودش تصور میكرد كه این فیلم نقطه شاخصی در كارنامهاش خواهد بود و در واقع هم این فیلم آخرین نقش مهم تونی را رقم زد، چون پس از آن بیشتر در فیلمهای كم هزینه، خارجی و تلویزیونی بازی كرد. او در دهه 70 و اوایل دهه 80 در 2 مجموعه تلویزیونی ظاهر شد كه در یكی از آنها به نام حادثه جویان همراه با راجر مور در انگلستان بازی كرد و بعد در فیلم لپكه كه البته هر دو آنها مایوسكننده بود. در فیلم كنت مونت كریستو ایفاگر نقش شخصیتی خبیث شد. او در سالهای 1980 در مصاحبهای گفت: «از 22 تا 37 سالگی خوششانس بودم، اما از اواسط دهه 1960 به بعد دیگر نمیتوانستم نقشهایی را كه دوست داشتم به دست بیاورم و این واقعا برایم تلخ بود.» تونی كرتیس در 20 سال آخر زندگی در كنار بازیگری، به عنوان نقاش نیز مطرح شد. او در سال 2005 كتاب خاطرات خود را با نام یك شاهزاده آمریكایی منتشر كرد و در آن از كودكی پرتلاطم و ماجراهای مربوط به حرفه بازیگریاش نوشته است.كرتیس كه زمانی به عنوان جذابترین بازیگر مرد در دهه 1950 شناخته میشد، در سالهای آخر عمرش در پاسخ به سوالی كه چه نگاهی به مسیر طی شدهاش دارد، گفت: «اتفاق خاصی نیفتاده است، فقط دیگر علاقهای به این كار ندارم. میدانید چرا؟ زمانی كه بچه هستید، زمان در دست شماست و هر كاری بخواهید میتوانید انجام بدهید. هر كاری كه فكرش را میكنید. سپس زمانی میرسد كه از خود میپرسید، خب دیگر چه كار باید بكنم؟ و میفهمید اوقات شخصیتان مهمتر است. تنها امتیاز من این است در دورانی كه فیلم بازی میكردم، خیلی معروف شدم و این برچسب تا ابد با من خواهد بود.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 712]