واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: از عوامل مؤثر در شكوفايى علم و انديشه در يك جامعه، گسترش بستر گفتگوها و مناظرههاى علمى است و رشد كمى و كيفى هر دانشى زاييده تضارب آراى و تبادل انديشهها مىباشد. تكامل علم كلام نيز از اين اصل مستثنا نيست و اين زمينه به لطف الهى بعد از انقلاب در جامعه ما پديد آمده است و با طرح ديدگاهها و عقايد مختلف در باب دينشناسى و كلام اسلامى نيز بسط بيشترى پيدا كرده و از خمودى و خموشى بيرون آمده است. اين گونه جريانهاى علمى باعثشد تا نسبتبه دلايل و براهين خداشناسى تعمق بيشترى شود و مسائل جديدى چون وحى و ايمان، مساله تحقيق پذيرى و معنا دارى گزارههاى دينى، مسايل زبان دين، تكثرگرايى اديان و غير آنها به عرصه كلام اسلامى نيز پا نهد.
اين نوشتار به طور اختصار در صدد توضيح، تبيين و نقد رويكردهاى مختلف در باب وحدت و كثرت گرايى اديان است; گرچه تفصيل آن فرصت و مقالات ديگرى را مىطلبد. پلوراليسم مكتبى است كه اصل و مبناى خود را تعدد و تكثرگرايى مىداند و پلوراليستشخصيتى است كه به كثرت گرايى گرايش دارد، در مقابل كسانيكه به وحدت و يگانگى و نوعى انحصارگرى دين رو مىآورند. اين مكتب به زير بخشهاى پلوراليسم اخلاقى، پلوراليسم سياسى و پلوراليسم دينى دسته بندى شده است. پلوراليسم اخلاقى مكتبى است كه مبدا و معيار خوبى و بدى را بيش از يكى بداند كه لازمه آن، نسبيت اخلاق خواهد بود و نتيجه آن التزام به تساهل و مدارا در صحنه عمل فردى و جمعى است. پلوراليسم اجتماعى يكى از مباحث فلسفه علوم اجتماعى است كه اعتقادش بر اين است كه جامعه بر اساس گروههاى قومى يا نژادى پيدايش يافته است. پلوراليسم سياسى يكى از اصول بنيادين دمكراسى ليبراليسم است كه به توزيع قدرت سياسى ميان گروهها و سازمانهاى مستقل از دولتبراى مشاركت آنها در صحنه سياست و سياستگذارى اعتقاد دارد.
در روزگار گذشته اديان و مذاهب نسبتبه يكديگر هيچگونه آشنايى نداشتند و اگر كنش و واكنشى بين آنها برقرار مىشد عمدتا مبتنى بر نوعى تعارض و كشمكش دينى و مذهبى بود و كمتر به بحث و گفتگو براى نيل به شناخت عميق و يا رسيدن به تفاهم مىپرداختند. ولى در يك قرن اخير پژوهشهاى علمى در جهت درك و شناسايى دقيقتر اديان به وجود آمد و اولين ارمغان اين پژوهشها، نشان دادن وجود دعاوى متعارض در ميان اديان بود و در نتيجه ورود مسالهاى جديد در قلمرو فلسفه دين.
اگر بخواهيم ملموستر سخن بگوييم، در واقع، ما الان با اين پرسش مواجهيم كه با وجود پيشفرض انحصارگرايى كه در اديان آسمانى و غير آنها وجود دارد، چگونه مىتوان راه رستگارى را به ساير اديان سرايت داد؟ بديهى است هر شخصى در هر مملكتى پا به عرصه گيتى نهد، آيين و مذهب آن سرزمين را انتخاب و پيروى مىكند و همه اين اديان در باب غايت و سعادت آدميان و بيان حقايق مربوط به خدا و انسان اختلاف نظر دارند. به گفته جان هيك «برخى بر اين پندارند كه هر دينى براى باور داشتن به حقيقى بودن خود به دليل يا دلايلى استدلال مىكند و در ضمن به نادرستى دين مخالف فتوا مىدهد. نتيجه اينكه براى هر دين خاص، همواره دلايل بسيار بيشترى براى اثبات نادرستى آن دين وجود خواهد داشت. » (جان هيك، فلسفه دين; مترجم بهرام راد، ص 226.)
از همه مهمتر براى هر متكلمى اين واقعيت محرز است كه غير از دين او اديان و مذاهب ديگرى نيز وجود دارد. در نتيجه بايد نسبتبه آن اديان نيز اظهار نظر كند، ويژگيهاى مشترك و مختص آنها را بشناسد و با روش تشخيص صدق و كذب، به داورى ميان آنها بپردازد و با شيوههاى خرد پسندانه از گزارههاى دينى و معتقدات موجود در متون مقدس دين خود دفاع عقلانى كند، و به شبهات و اعتراضات پيروان ساير اديان و مذاهب جواب منطقى ارائه دهد و نيز بايد به اين پرسشها پاسخ دهد كه آيا راه رستگارى، سعادت و نيل به حقيقتبراى ساير اديان امكان پذير استيا خير؟ آيا براى همه اديان مىتوان گوهر واحدى فرض كرد و آيا با گفتگوى بينالاديان و يا نسبيت گرايى ومانند آن مىتوان به حل دعاوى متعارض در اديان پرداخت؟ نكته قابل توجه اين است كه پلوراليسم ومكتب تكثر گرايى را به دو بخش درون دينى وبرون دينى تقسيم كردهاند; پلوراليسم درون دينى يامذهبى بر اين اعتقاد است كه همه تفسيرهاى مختلف از دين واحد، كه به پيدايش مذاهب و فرقههاى مختلف منجر شده است، صاحب حقيقت و سعادت مىباشند. همانند اين سخن در نظريه تصويب اشاعره و معتزله - كه به نوعى به جمع نقيضين منجرمىشود - وجود دارد.پلوراليسم برون دينى ايناست كه همه اديان متفاوت، واجد حقيقت و سعادت مىباشند.
تقسيم ديگر پلوراليسم، اين است كه برخى از آنها هدف و حقيقت را متعدد مىدانند و گروهى ديگر هدف را واحد ولى راههاى رسيدن به آن حقيقت و هدف را متعدد مىشمارند. در مقابل پلوراليسم، بنيادگرايى مذهبى قرار داردكه نه تنها حقيقت را واحد مىداند بلكه همه راهها را مسير درستى به طرف هدف قلمداد مىكند.
بعد از طرح و باز شدن مساله، اينك به توضيح رويكردها و رهيافتهاى مختلف كه توسط متكلمان و فيلسوفان دين ارائه شده است مىپردازيم. بسيارى از اين رويكردها را آقاى پروفسور ريچاردز گلين رئيس دپارتمان تحقيقات دينى در دانشگاه استرلينگ در كتاب به سوى يك الهيات چند دينى نگاشته است. اين كتاب در مقالهاى توسط يكى از اساتيد حوزه و دانشگاه در شماره اول فصلنامه حوزه و دانشگاه معرفى گرديد و اين نوشتار بيشتر ناظر به همان مقاله است، گرچه به ديدگاههاى برخى از انديشمندان داخلى نيز توجه شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]