تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):توفيق [انجام كار نيك] از خوشبختى و بى توفيقى از بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802767853




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كثرت گرايي ديني در بوته نقد


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اشاره

كثرت گرايي دين ، دست كم دو ديدگاه مهم و وابسته به هم دارد ؛ نخست تعدد اديان و آنگاه تعدد قرائتهاي يك دين . هر يك از آن دو ، مدعياتي دارد كه به شدت نقد پذير است . آنچه در اين نوشتار مورد توجه قرار مي گيرد ، نقد و بررسي ديدگاه نخست ، آن هم بر اساس آنچه در مقاله ششم از كتاب فلسفه دين نوشته “ كيث . اي پاندل ” آمده است ، مي باشد .

1. يكي از برآيندهاي تكثر اديان كه مبناي تكثر گرايي ديني قرار گرفته است ، اين ادعاست كه دين عبارت است از واقعيت پديداري ، و آنچه از دين به دست ما مي رسد مجموعه اي از ظهورات ، نمودها ، پديدارها و بالاخره عرضياتي از دين است ، نه حقيقت دين ( اگر حقيقتي داشته باشد ! ) ؛ دين وجود في نفسه ندارد يا اين كه به دست ما نرسيده است .1

پرسشي كه مطرح مي شود ، اين است كه آنچه پديدارهاي ديني ناميده اند و از لوازم و ويژگيهاي يك سنت ديني است ، امري عيني و برگرفته از خارج است يا اموري ذهني و انتزاعي محض يا قراردادي است كه به گونه اي ، حتي منشأ انتزاع يا اساسي واقعي براي قرارداد آن نيز وجود ندارد ؟ در صورت نخست ، پديدارهاي اديان مختلف . از صدق و كذب برخوردار است و اگر يكي از آنها صادقق باشد ، پديدارهاي مقابل آن كه مربوط به اديان ديگر است ، كاذب خواهد بود و اگر هر كدام بهره اي از صدق داشته باشند ، مجموعه گزاره هاي صادق تركيبي همه آنها كه به صورت سنتهاي يك دين ارائه شده باشد ، پيامدهاي دين را خواهد داشت ، نه هر يك از آن اديان ، و اين آغاز فروپاشي كثرت گرايي ديني است .

در صورت دوم ، اديان ، مجموعه اعتبارهاي ذهني وو قراردادهاي شخصي و اجتماعي خواهد بود كه ارزش آن نيز اعتباري است و وابسته به همان اعتبارها و قراردادهاست و بحث از آنها و نيز ارزش آنها ، تابع انگيزه هاي پديد آورندگان آن خواهد بود ، نه يك بحث حقيقي كه معيار صدق داشته باشد .

2. يكي ديگر از مدعيات كثرت گرايي ديني است كه “ پاسخ به پديدار ديني خاص يكي از سنتهاي ديني ، به همان ميزان ، مايه پرورش افراد شايسته مي گردد كه پاسخ به پديدار ديني ديگر در يك سنت ديني متفاوت ” 2 چنين نتيجه اي به دنبال دارد . پرورش افراد شايسته در سنتهاي ديني خاص ، يا بر اين امر استوار است كه اديان ، هسته مشتركي دارند و در ارائه نظريه هاي پرورشي ، با يكديگر همساني دارند يا بر اين امر بنيان نهاده شده كه پرورش و شايستگي ياد شده ، امري عيني كه با بيرون ا زخود مطابقت داشته باشد ، نيست و در واقع ، از امور اعتباري و قراردادي كه هر كس در هر شرايط و با رعايت نظريه هاي مختلف ، مي توان شايسته باشد ؛ اگر چه همين فرد شايسته ، در سنت ديني ديگري ، ناشايست باشد . يا بر اساس كه مقاصد انسانها چنان گسترده و متفاوت است كه زا راههاي مختلف ، بلكه متقابل ميتوان به آن دست يافت يا بر اين اساس كه انسانها چنان ناهمگونند و يا در شرايط مختلف ،چنان ناهمگون مي شوند كه هر يك از نظريه هاي مختلف با حفظ اختلاف خود، مي تواند در پرورش آنها تاثير بگذارد .

هيچ ييك از اين مباني ، دفاع پذير نيست . علاوه بر اين ، مدعاي تاثير همسان اديان در شايسته پروري ، بر اين اساس استوار شده است كه شايستگي ، داراي تعريف حقيقي يگانه اي است كه مي توان به همه اديان نسبت داد و حال آن كه چنين تعريفي از شايستگي و نجابت كه مورد وفاق همه پيروان اديان باشد ، وجود ندارد . از اين گذشته . تاثير يكسان اديان در شايسته پروري ، به هيچ رو اثبات پذير نيست . اگر شايستگي را بتوان به گونه ههاي مختلف و متفاوت تعريف كرد يا آن را امري تشكيلي دانست ، نه متواطي و يا اگر بتوان تاثير يكسان اديان را انكار كرد ، ازز ادعاي ياد شده ، چيز قابل توجهي براي كثرت گرايي باقي نمي ماند .

علاوه بر اين ، برابري اديان جهاني با اديان قبيله اي ، بلكه با عقايدشخصي و حتي با نظريه هاي روان شناسي، از پيامدهاي اين مدعاست . چه كسي ميتوان بگويد نظريه هاي روان شناسي نمي تواند افراد شايسته تربيت كند ؟ بويژه با توجه به اين كه شايستگي مي تواند امري نسبي باشد و در اين صورت ، خشونت گراترين نظريه ها نيز به تربيت افرادي مي پردازد كه از ان ديدگاه ،، شايسته و نجيبند .

3. مدعاي ديگر كثرت گرايي ديني ، اين است كه “ تمام سنتهاي ديني ،، اعتبار يكساني دارند ” 3 . مي توان پرسيد كه ايا اين اعتبار ، به معناي صدق 4 منطقي است يا به معناي ما بازاء داشتن خارجي و صدق فلسفي ؟ 5

در صورت نخست ، بايد گزاره هاي مربوط به سنتهاي ديني ، تحليلي باشد تا از صدق منطقي برخوردار باشد و حال آن كه كه چنين چيزي امكان پذير نيست . صورت دوم ، مستلزم آن است كه سنتهاي متعارض ، مطابقت خارحجي داشته باشدو حال آن كه عينيت سنتهاي متعارض ، سبب تضاد فلسفي مي شود و اين خود پيامدهاي بسياري دارد كه هيچ يك از آنها با كثرت گرايي ديني ، سازگار نيست ، بلكه عينيت گزاره هاي ديني و برخورداري از صدق خارجي ، سبب تناقض است ؛ زيرا برخي از سنتهاي اديان {با هم } متناقض است .

حتي اگر منظور از اعتبار در اين جا سودمندي باشد ،، باز هم برابري اديان در برخورداري از يان سودمندي (اعتبار ) ، نه تنها اثبات پذير نيست ، بلكه مي توان آن را انكار كرد ؛ زيرا برابري اين سنتها در كسب سودمنديهاي اجتماعي ، به هيچ وجه قابل پذيرش نيست .

ديني كه از رهبانيت حمايت مي كند ، با ديني كه اقتدار اقتصادي را تشويق مي كند ، چگونه مي تواند برابر باشد ؟ سودمندي شخصي نيز همين گونه است ؛ ديني كه داراي دستورهاي شخصي اكيد ، امرها ، نهي ها ، واجبات و محرمات است و محدوديتهاي جدي براي افراد ايجاد مي كند ، با ديني كه جز چند سفارش اخلاقي ندارد ، چگونه مي تواند در سودمندي شخصي ، برابر باشد ؟ در هر صورت ، كثرت گرايي ديني ، مستقيم يا غير مستقيم ، تناقض را روا مي داند.

اگر منظور از اعتبار و حقانيت ، “ توانايي پرورش افراد شايسته ” 6 باشد ، با پرسشي روبه رو هستيم كه پيش از اين بدان اشاره شد و آن ، برخورداري اديان حق به معناي صدق و عينيت است . اين پرسش براي تبيين ميزان برخورداري اديان از اعتبار ، از اهميت بسزايي برخوردار است و نمي توان آن را ناديه گرفت ؛ بويژه اين كه شايسته پروري ، ارتباط ويژه اي باواقعيت دارد و شايستگي ، امري واقعي است ، نه اعتباري و قراردادي .

4. مدعاي ديگر كثرت گرايي ديني ، اين است كه “ سنتهاي ديني ، اسطوره ها يا استعاره هاي عامي است كه نقش آنها ايجاد رفتار است ” 7 (ديدگاه پراگماتيسي ) . اين ديدگاه پيامدهايي دارد كه نمي توان آنها را پذيرفت ؛ از جمله :

الف ) بايد اديان ، فاقد دستگاه معرفت شناسي ، جهان شناسي و انسان شناسي باشند .

ب) بايد رفتارها ، قطع نظر از حقيقت جهان و انسان ، تناسب آنها و غايت و هدف آنها ،معني و اصالت داشته باشد و حال آن كه رفتار ، رفتار انسان است . اگر حيث التفاتي آنها كه خود بناي پديداري بودن اديان است ، ناديه گرفته شود ، بين رفتار انسان و زوزه گرگ و خش خش برگ درختان در خزان و شرشر آبشار ، تفواتي نخواهد بود . اهميت رفتار ، به خاطر انساني بودن آن و تاثير در سرنوشت انسان است و اين متوقف بر معرفي انسان و امكانات و اهداف اوست .

ج) از اين گذشته ، اعتبار رفتار ، به نظريه هاي رفتار شناسانه بستگي دارد و اعتبار آنها نيز به نوبه خود ، انسان شناسي بستگي دارد ؛ از اين رو هيچ نظام فكري اي بدون ارائه شناختهاي عيني از انسان ، نمي تواند بين رفتارها فرق بگذارد .

د) بالاخره اگر تدين ، تنها نقش ايجاد رفتار داشته باشد ، چه تفاوتي با ديدگاههاي شخصي برگرفته از رخدادهاي زندگي دارد ؟ كسي كه به خاطر روبه رو شدن با حادثه اي ، به رفتار ويژه اي گرايش پيدا كررده است و آن رخداد در او نقش ايجاد رفتار داشته است ، با كسي كه دين دارد و بر اساس باورهاي ديني خود به رفتاري گرايش دارد ،چه تفاوتي دارد ؟ اين ديگاه بافروكاهش دين در حد ايجاد رفتار ، آن را نفي مي كند و اين ، نفي دين در قالب تكثر اديان است .

ه ) اين سخن كه سنتهاي ديني ، استعاره هاي عامي است كه نه صادق است ونه كاذب ، ديدگاهي است كه بر مدعيات اثبات نشده پوزيتيويسم منطقي استوار شده كه بسياري از فيلسوفان ،آن را داراي نقدهاي جدي بنيان افكن دانسته اند .8

5. مدعاي ديگر كثرت گرايي ديني ، اين است كه ديدكگاه رفتارگرايانه را بدين خاطر مي پذيريم كه “ تكثر اديان را به بهترين صورت تبيين مي كند ” 9 و در واقع ، اعتبار رفتارگرايي ، در تبيين پذيري تكثر اديان به سبب آن و اعتبار تكثر اديان به خاطر جنبه رفتارگرايانه اديان است .

اين ادعا كه به صورت دليل تكثر اديان لحاظ شده است نيز اشكالهايي دارد كه چند نمونه از ان را مطرح مي كنيم :

الف ) تكثر اديان را بايد با بررسي تاريخي آن تبيين كرد و با نگاه به تاريخ ،كم و بيش ، علت اين امر آشكار است و آن ، چيزي غير از رفتارگرايي دييني است .

ب) اديان ، بويژه اديان آسماني ، حقيقت يگانه اي بوده ( نشان آن ، اشتراك در بسياري از اصول و فروع است ) كه در زندگي انسان تحقق يافته و تحت تاثير آلودگيهاي ذهن بشري و گرايشهاي غريزي آنان ، تكثر يافته است . بررسي تاريخي ، تا حدودي گواه اين مطلب است .

ج) حتي اگر از تبيين تكثر اديان نيز ناتوان باشيم ، اين دليل نمي شود كه اديان را تا حد تبيين رفتار ، كاهش دهيم .

د) اين ديدگاه ، نشان دهنده پذيرش تكثر اديان و در نتيجه ، حقانيت آن است ؛ زيرا تا كسي تكثر را نپذيرد يا حقانيت آن را مورد ترديد قرار دهد ،، راه تبيين آن ، فروكاهش آن در حد يك رويداد نخواهد بود .

6. مدعاي ديگر كثرت گرايي ، ايين است كه “ چيزهايي را كه سنتهاي ديني ، موجود مي پندارند ، در بهترين وضعيت ، مانند وجود رنگها در ديدگاه فلسفي مدرن است ” .






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن