واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مقدمه
يكى از مسائل شاخص در اسلام و سيره نبوى , بحث اقامهء حكومت دينى و تصديق تعامل ديانت با سياست است . واقعيات تاريخى،بيان گر آن است كه اهداف انقلاب الهى و نهضت اصلاحى عظيم نبوى , در پرتو تأسيس نهاد حكومت دينى ميسر گرديده است .
اما با وجود واقعيت تاريخى و سيرهء صريح حكومتى پيامبر, عده اى از صاحب نظران قديم و جديد ـ اعم از سنى و شيعى ـ تلاش نموده اند تا با تأييد تز «جدايى دين از سياست و حكومت» يا «تعامل دين با سياست و نه با حكومت», به تفكيك ميان نبوت و حكومت پيامبر بپردازند و اين واقعيت آشكار را نفى و يا اين كه آن را با اقسام تأويل ها و تفاسير،توجيه نمايند.
اين نوشتار با ذكر هفت مدعاى اصلى اين نحلهء فكرى،به نقد و پاسخ گويى به اين ادعاها مى پردازد و بر هم پيوندى كامل نبوت و حكومت پيامبر مهر تأييد مى زند.
بنابراين پرسش اصلى اين مقاله،سؤال از «تعامل يا تفارق نبوت و حكومت در سيره نبوى», و مفروض نويسنده نيز مبتنى بر تعامل نبوت و حكومت، آن هم در عالى ترين شكل ممكن در سيره نظرى وعملى پيامبر مكرم اسلام است .
گفتار اول : ضرورت حكومت و ادله آن
بى ترديد ضرورت تشكيل حكومت يكى از مسلمات عقلى بشرى است كه قريب به اتفاق مكاتب الهى و غيرالهى بر اين ضرورت مهر تأييد زده اند. نياز انسان ها به زندگى اجتماعى و لزوم تأمين امنيت و تقسيم كار, بدون وجود مجرى و قانون گذار, تحقق پذير نبوده و نيست . به همين دليل از ابتداى شروع زندگى جمعى و حركت انسان ها از بدويت به سوى مدنيّت،موضوع تشكيل حكومت عملى مد نظر جوامع انسانى بوده، و صورت و ماهيت اين حكومت ها بر اساس ميزان پيشرفت مدنى و تطور بشرى،تكامل يافته تر گرديده است .
بنابراين نياز جامعه به نظم اجتماعى و دستگاه حكومتى و مديريت،از مسائل بديهى نزد محققان و متفكران است؛چنان كه گزارش هاى تاريخى و تحقيقات جامعه شناختى و مردم شناختى و نيز شواهد باستان شناسى،همگى گوياى اين مطلب اند كه جوامع بشرى هيچ گاه از نهاد حكومت،دستگاه رهبرى و مديريت سياسى و اجتماعى خالى نبوده است .
در واقع براى اين كه جلوى هرج و مرج و توطئه ها عليه امنيت جامعه گرفته شود، ضرورت برقرارى نهادى به نام حكومت،كه از توان كافى برخوردار باشد, امرى الزامى است كه بايد به سامان.دهى اجتماعى بپردازد.
براى اين كه جلوى هرج و مرج و توطئه ها عليه امنيت جامعه گرفته شود, ضرورت برقرارى نهادى به نام حكومت ,كه از توان كافى برخوردار باشد,امرى الزامى است .
البته در بين نحله هاى فكرى بشرى،مكاتبى نيز با وجود نهاد دولت مخالف بوده.اند. براى نمونه،ماركسيست ها, تا پيش از ظهور
جامعه كمونيستى و سوسياليستى،دولت را نگهبان سلطه طبقاتى ِطبقات استثمارگر و ابزار دست آنها مى دانستند و به همين دليل در
ترسيم جامعه آرمانى خود،نابودى دولت را وعده مى دادند.
هم چنين انديشوران،مكتب «آنارشيسم» يا «سرور ستيزى» در سده هاى هجدهم و نوزدهم نسبت به قدرت دولتى بدبين بوده و
هرگونه نهاد مبتنى بر زور و اجبار را عامل تباهى زندگى اخلاقى و اجتماعى انسان قلمداد كرده اند. براساس اعتقاد اينها انسان ذاتاً پاك و
جامعه پذير است،لكن سلطه و استيلاى دولتى وى را فاسد و هنجارگريز مى سازد. اما با محو دولتِ مبتنى بر زور و با تأسيس جامعه اى مركب از كمون ها و انجمن هاى آزاد مى بايست اين گونه سازمان هاى داوطلب و سلطه ستيز جاى دولت را بگيرند و بدين ترتيب جنايات در جامعه كاهش خواهد يافت،چرا كه اساساً خود دولت ها با اعمال زور و سلطه , مبناى منازعات و مخاصمات و در نتيجه منشأ تبهكارى ها هستند.
از سويى در جهان اسلام نيز برخى , فرقهء خوارج را با آنارشيسم (در مخالفت با دولت ), تشبيه نموده اند. زيرا اين فرقه با شعار «لاحكم
الا لله» قائل به عدم ضرورت حكومت شدند و امام على(ع)خطبه چهلم نهج البلاغه را در نفى اعتقاد آنها بيان فرمود.
به هر حال از ديدگاه بخش اعظم فرقه هاى اسلامى و از جمله تشيع،حكومت امرى ضرورى است و در صورت انحراف آن نبايد منكر اصل ضرورت اين نهاد حياتى گرديد. چنان كه مبحث ضرورت دولت،در تاريخ انديشه سياسى مسلمانان , سابقه اى طولانى دارد و پيشينهء آن به مجادلات كلامى ـ سياسى سدهء اول بر مى گردد و مى توان اذعان نمود كه مخالفت مقطعى خوارج با حكومت نيز يك استثنا بوده
است . شايد به طور اجمالى بتوان برخى از مهم ترين ادله ضرورت حكومت در اسلام را چنين برشمرد:
1. دليل عقلى
در زندگى اجتماعى انسان،منافع مادى موجب تزاحم و اختلاف مى شود و رفع هرج و مرج ناشى از اين امور در گرو قانون، و قانون نيز
محتاج مجرى است و عقل مى گويد كه جلوگيرى از هرج و مرج و دست يابى به امنيت نياز به تأسيس حكومت قانونى دارد و خداوند نيز
پيامبران الهى را در جهت اجراى قوانين الهى فرستاد كه البته برخى از ايشان در اعمال حاكميت الهى توفيق نيافتند.
2. ماهيت قوانين اسلام
نگاهى اجمالى به احكام و قوانين اسلام نشانِ آن است كه ماهيت بسيارى از اين احكام , اجتماعى و غيرفردى است و مسائلى مانند
جهاد, قضاوت , احقاق حقوق , امر به معروف و نهى از منكر و امور حسبه , خمس , زكات و انفال و... از جمله امورى هستند كه اجرا و
اِعمال آنها تنها در سايه ايجاد حكومت ميسر خواهد بود.
3. سيرهء عملى پيشوايان اسلام
پيامبر اسلام (ص) اسوه و الگو و امامانى چون على(ع) امام حسن(ع) هم زمان با فراهم شدن امكانات تشكيل حكومت،در زمان خود اقدام به تأسيس اين نهاد نمودند و حتى با رحلت پيامبر نيز هيچ كس در ضرورت حكومت شك نكرد و مسأله مورد اختلاف،نوع ،ميزان و شرايط صلاحيت جانشينان پيامبر بود.
4. آيات
آيات بسيارى در قرآن كريم دال بر ضرورت ايجاد حكومت و تبيين ويژگى هاى زمام داران و حكومت فاضله است .براى نمونه آيه
55 سوره «يوسف»[1] و ديگر آيات مربوط به ماجراى حضرت يوسف، ضرورت حكومت شخصى مدير, مدبّر و آگاه را بر جوامع انسانى مخصوصاً در مواقع بحرانى آشكار مى سازد.و يا در سوره «ص», خداوند به صراحت حضرت داود را به خلافت گمارده و از او مى خواهد كه بر مبناى حق و عدالت ميان مردم حكمرانى نمايد:(يا داود انا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحق ...);[1]
اى داود, ما تو را خليفه در زمين قرار داديم , پس در ميان مردم به حق داورى كن .
هم چنين قرآن مى فرمايد:(الذين ان مكّنا هم فى الارض اقاموا الصلاة و اتوا الزكاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر...);[2]
همان كسانى كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم , نماز را بر پاى مى دارند و زكات مى دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند.
اين آيه به طور ضمنى بيان مى كند كه بر پاداشتن نماز و اداى زكات و ساير فرايض دينى تنها در سايه حكومت ميسر است و انسان هاى الهى هرگاه به حكومت دست يابند فرايض را بر پا مى دارند. البته اشاره به اين آيات از باب حصر نيست و از باب احصا است .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]