واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آب انبارها
در تهران قديم علاوه بر قنوان ، آب انبارهاي متعددي وجود داشت که بناکنندگان آن اکثراٌ مردم خيرانديش و نيکوکار بودند . اين آب انبارها که اغلب گنجايش مقدار زيادي آب را داشت . در موقع خشکسالي و هنگامي که قنوات تهران جوابگوي احتياجات مردم را نمي داد . نقش مهمي را به عهده داشتند و از طرفي ذخيره آب را در اين انبار يک کار مال انديشانه بود که نگراني هاي مردم را در مواقع خشکي و احتياج مرتفع مي ساخت . يکي از مهمترين آب انبارهاي داراخلافه آب انبار سيد اسماعيل بود . اين آب انبار تاريخي کهنسال در زمان حکومت سلجوقيان و سلطنت طغرل اول به وجود آمد ولي بعدها متروک گرديد . آنگاه در دوران صفويه شاه طهماسب اول امر به تعمير آبانبار داد ولي باز هم متروک شد تا اينکه حاج عيسي وزير دستور تجديد بناي آن را داد .
اولين کارخانه برق
اولين کارخانه برق توسط حاج امين الضرب اصفهاني ( مهدوي ) به کار افتاد . حاج امين الضرب که اصفهاني زيرک و تاجر حسابگري بود . قبلاٌ نيز ضرب مسکوکات را به عهده داشت و ضمناٌ آدم سرمايه داري بود . وقتي جز ملتزمين مظفرالدين شاه به روسيه رفت . روزي هنگام قدم زدن در خيابان چشمش به کارخانه برق افتاد که شهر را روشن مي کرد . وي چنان مجذوب روشنايي برق شد که تصميم گرفت او نيز چنين کارخانه اي در دارالخلافه داير نمايد و براي اين منظور ابتدا امتيازش را از مظفرالدين شاه اخذ نمود و سپس کارخانه را رو به راه کرد . کارخانه حاج امين الضرب فقط 400 کيلو وات نيروي برق داشت که مي توانست قسمتي از خيابان هاي دارالخلافه را روشن نمايد .
چراغ گاز
کارخانه کا ابتدا در خيابان چراغ گاز ( چراغ برق ) تأسيس شد و کار خود را شروع کرد . طرز کار اين کارخانه چنين بود که ديگ هاي در داري تعبيه کرده بودند که درهايشان با پيچ و مهره هايي بسته مي شد در آن کار گذاشته بودند و از آن کار گذاشته بودند و از آن لوله هايي به اطراف کشيده بودند که اين لوله عمده اش به خيابان ناصريه و در اندرون مي آمد . هنگام غروب شيرهاي ديگ باز مي شد و گاز کاربيت در لوله جريان پيدا مي کرد و در همين وقت عده اي چراغچي با ميله هاي بلند مشتعل ، فانوس هاي مخصوص گازي را که به ديوار نصب شده بود روشن يا خاموش مي کردند .
روشنايي پيه سوز و فانوس
قبل از اينکه در خيابان هاي تهران چراغ هاي گازي و بعدها برقي به کار افتد . اکثر معابر و گذرگاه ها و مخصوصاٌ محلات بازار ، شب ها به وسيله فانوس هاي فتيله اي و پيه سوز و غيره روشن مي شد . پيه سوزها با روغن پيه افروخته مي گشت و فانوس ها را با نفت پر و روشن مي ساختند . اين چراغ ها ، فانوس ها و پيه سوزها را در فاصله هاي معين بر فراز ديوار نصب مي کردند و هر محله اي براي اين چراغ ها يک متصدي داشت که شب ها آنها را روشن کرده و صبح ها خاموش مي کردند .
فانوس ها تحت کنترل شخصي به نام حسين خان چراغچي بود که سر دسته چراغچيان به شمار مي رفت و آنها را استخدام مي کرد .
سقاخانه
در تهران قديم سقاخانه ها را بيشتر به دليل مذهبي و ثواب آن مي ساختند و بناي آن چنين بود که در يک دکان نيم يابي يا ظروف سنگي بزرگي قرار مي دادند و در اطراف آن جامها و يا پياله هايي که معمولاٌ بسته به زنجير بود مي نهادند و اين کارها بيشتر در ايام عزاداري و يا روضه خواني سيدالشهداء و با شهيدان دشت کربلا انجام مي شد . در شب هنگام براي اينکه چشم تشنه لبان بهتر ببيند در محفظه هايي در کنار محل آب شمع هايي روشن مي کردند و بعد از مدتي اين کار مقدمه اي شد براي کساني که نذر و نيازي داشتند . آنها هر شب جمعه شمع هايي را در سقاخانه هاي تهران قديم نصب و روشن مي ساختند . در بعضي از سقاخانه ها که کار و وضعشان مفصل تر بود تعدادي شمايل مقدسين مثل حضرت عباس و حضرت علي اکبر را به ديوار مي آويختند و معمولاٌ هر سقاخانه اي براي خود يک متولي و کارگردان داشت معروفترين سقاخانه ها عبارت بودند از :
سقاخانه نوروز خان ، سقاخانه مرحوم آشيخ هادي نجم آبادي ، سقاخانه آيينه .
سقاخانه نوروزخان معروف ترين و مفصل ترين سقاخانه هاي تهران قديم بود ولي سقاخانه شيخ هادي معروفيتش به علت کشته شدن ماژورايميري ، مأمور کشور آمريکا بود که هنگام عکسبرداري از چگونگي استفاده از سقاخانه و طريقه روشن کردن شمع و بعضي نذر و نيازها به تحريک جمعي از ماجراجويان مرموز که در وراي آن سياست خاصي پنهان بود . مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هنگام فرار از پناه بردن به کميسري به قتل رسيد
مشک سقاها
در آن زمان يک قسمت از خانه ها و محلات تهران به وسيله آب مشک سقاها مشروب مي گرديد و اين سقاها که هر کدام خيک و يا مشک بزرگي بر دوش افکنده بودند . از قنوات موجود در تهران آنها را پر کرده و به خانه ها مي بردند و تدريجاٌ که تغييراتي در نحوه آب رساني پديدار شد . اين کار به وسيله شبکه هاي آبي صورت مي گرفت که توسط چارپاياني مثل اسب و الاع کشيده مي شد . اما در کنار اينگونه آب رساني ها ، در بيشتر خانه ها آب انبارهاي کوچک و بزرگي نيز مي ساختند و آنها را اواخر شب که احتمالاٌ آب نهرها و جوي ها کمتر آلوده بود ، پر مي کردند . بيشتر اين آب ها از نهر کرج مي آمد و ميراب هاي بلديه ( شهرداري ) که مأمور رساندن و به جريان انداختن و تقسيم عادلانه آب در جويهاي محلات بودند . از آنجايي که اين افراد سر رشته کاري مهم را در دست داشتند در واقع نفوذ و قدرت زيادي داشتند و گاهي اتفاق مي افتاد همين ميراب هاي کذايي وقتي از ساکنان خانه اي دلخوري پيدا مي کردند . به انواع بهانه هاي مختلف مانع جريان آب به خانه هاي مورد نظر مي شدند و گاه هم يک کوچه با يک محله بر سر حق تقدم آب و يا تأخير در استفاده از آب ، نزاع ها و مناقشات خوئيني راه مي انداختند
13ارديبهشت
آب انبارها
در تهران قديم علاوه بر قنوان ، آب انبارهاي متعددي وجود داشت که بناکنندگان آن اکثراٌ مردم خيرانديش و نيکوکار بودند . اين آب انبارها که اغلب گنجايش مقدار زيادي آب را داشت . در موقع خشکسالي و هنگامي که قنوات تهران جوابگوي احتياجات مردم را نمي داد . نقش مهمي را به عهده داشتند و از طرفي ذخيره آب را در اين انبار يک کار مال انديشانه بود که نگراني هاي مردم را در مواقع خشکي و احتياج مرتفع مي ساخت . يکي از مهمترين آب انبارهاي داراخلافه آب انبار سيد اسماعيل بود . اين آب انبار تاريخي کهنسال در زمان حکومت سلجوقيان و سلطنت طغرل اول به وجود آمد ولي بعدها متروک گرديد . آنگاه در دوران صفويه شاه طهماسب اول امر به تعمير آبانبار داد ولي باز هم متروک شد تا اينکه حاج عيسي وزير دستور تجديد بناي آن را داد .
اولين کارخانه برق
اولين کارخانه برق توسط حاج امين الضرب اصفهاني ( مهدوي ) به کار افتاد . حاج امين الضرب که اصفهاني زيرک و تاجر حسابگري بود . قبلاٌ نيز ضرب مسکوکات را به عهده داشت و ضمناٌ آدم سرمايه داري بود . وقتي جز ملتزمين مظفرالدين شاه به روسيه رفت . روزي هنگام قدم زدن در خيابان چشمش به کارخانه برق افتاد که شهر را روشن مي کرد . وي چنان مجذوب روشنايي برق شد که تصميم گرفت او نيز چنين کارخانه اي در دارالخلافه داير نمايد و براي اين منظور ابتدا امتيازش را از مظفرالدين شاه اخذ نمود و سپس کارخانه را رو به راه کرد . کارخانه حاج امين الضرب فقط 400 کيلو وات نيروي برق داشت که مي توانست قسمتي از خيابان هاي دارالخلافه را روشن نمايد .
چراغ گاز
کارخانه کا ابتدا در خيابان چراغ گاز ( چراغ برق ) تأسيس شد و کار خود را شروع کرد . طرز کار اين کارخانه چنين بود که ديگ هاي در داري تعبيه کرده بودند که درهايشان با پيچ و مهره هايي بسته مي شد در آن کار گذاشته بودند و از آن کار گذاشته بودند و از آن لوله هايي به اطراف کشيده بودند که اين لوله عمده اش به خيابان ناصريه و در اندرون مي آمد . هنگام غروب شيرهاي ديگ باز مي شد و گاز کاربيت در لوله جريان پيدا مي کرد و در همين وقت عده اي چراغچي با ميله هاي بلند مشتعل ، فانوس هاي مخصوص گازي را که به ديوار نصب شده بود روشن يا خاموش مي کردند .
روشنايي پيه سوز و فانوس
قبل از اينکه در خيابان هاي تهران چراغ هاي گازي و بعدها برقي به کار افتد . اکثر معابر و گذرگاه ها و مخصوصاٌ محلات بازار ، شب ها به وسيله فانوس هاي فتيله اي و پيه سوز و غيره روشن مي شد . پيه سوزها با روغن پيه افروخته مي گشت و فانوس ها را با نفت پر و روشن مي ساختند . اين چراغ ها ، فانوس ها و پيه سوزها را در فاصله هاي معين بر فراز ديوار نصب مي کردند و هر محله اي براي اين چراغ ها يک متصدي داشت که شب ها آنها را روشن کرده و صبح ها خاموش مي کردند .
فانوس ها تحت کنترل شخصي به نام حسين خان چراغچي بود که سر دسته چراغچيان به شمار مي رفت و آنها را استخدام مي کرد .
سقاخانه
در تهران قديم سقاخانه ها را بيشتر به دليل مذهبي و ثواب آن مي ساختند و بناي آن چنين بود که در يک دکان نيم يابي يا ظروف سنگي بزرگي قرار مي دادند و در اطراف آن جامها و يا پياله هايي که معمولاٌ بسته به زنجير بود مي نهادند و اين کارها بيشتر در ايام عزاداري و يا روضه خواني سيدالشهداء و با شهيدان دشت کربلا انجام مي شد . در شب هنگام براي اينکه چشم تشنه لبان بهتر ببيند در محفظه هايي در کنار محل آب شمع هايي روشن مي کردند و بعد از مدتي اين کار مقدمه اي شد براي کساني که نذر و نيازي داشتند . آنها هر شب جمعه شمع هايي را در سقاخانه هاي تهران قديم نصب و روشن مي ساختند . در بعضي از سقاخانه ها که کار و وضعشان مفصل تر بود تعدادي شمايل مقدسين مثل حضرت عباس و حضرت علي اکبر را به ديوار مي آويختند و معمولاٌ هر سقاخانه اي براي خود يک متولي و کارگردان داشت معروفترين سقاخانه ها عبارت بودند از :
سقاخانه نوروز خان ، سقاخانه مرحوم آشيخ هادي نجم آبادي ، سقاخانه آيينه .
سقاخانه نوروزخان معروف ترين و مفصل ترين سقاخانه هاي تهران قديم بود ولي سقاخانه شيخ هادي معروفيتش به علت کشته شدن ماژورايميري ، مأمور کشور آمريکا بود که هنگام عکسبرداري از چگونگي استفاده از سقاخانه و طريقه روشن کردن شمع و بعضي نذر و نيازها به تحريک جمعي از ماجراجويان مرموز که در وراي آن سياست خاصي پنهان بود . مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هنگام فرار از پناه بردن به کميسري به قتل رسيد
مشک سقاها
در آن زمان يک قسمت از خانه ها و محلات تهران به وسيله آب مشک سقاها مشروب مي گرديد و اين سقاها که هر کدام خيک و يا مشک بزرگي بر دوش افکنده بودند . از قنوات موجود در تهران آنها را پر کرده و به خانه ها مي بردند و تدريجاٌ که تغييراتي در نحوه آب رساني پديدار شد . اين کار به وسيله شبکه هاي آبي صورت مي گرفت که توسط چارپاياني مثل اسب و الاع کشيده مي شد . اما در کنار اينگونه آب رساني ها ، در بيشتر خانه ها آب انبارهاي کوچک و بزرگي نيز مي ساختند و آنها را اواخر شب که احتمالاٌ آب نهرها و جوي ها کمتر آلوده بود ، پر مي کردند . بيشتر اين آب ها از نهر کرج مي آمد و ميراب هاي بلديه ( شهرداري ) که مأمور رساندن و به جريان انداختن و تقسيم عادلانه آب در جويهاي محلات بودند . از آنجايي که اين افراد سر رشته کاري مهم را در دست داشتند در واقع نفوذ و قدرت زيادي داشتند و گاهي اتفاق مي افتاد همين ميراب هاي کذايي وقتي از ساکنان خانه اي دلخوري پيدا مي کردند . به انواع بهانه هاي مختلف مانع جريان آب به خانه هاي مورد نظر مي شدند و گاه هم يک کوچه با يک محله بر سر حق تقدم آب و يا تأخير در استفاده از آب ، نزاع ها و مناقشات خوئيني راه مي انداختند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]