تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):چهار چيز از خوشبختى و چهار چيز از بدبختى است: چهار چيز خوشبختى: همسر خوب، خانه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805614763




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقدي بر يك سفسطه


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: نقدي بر يك سفسطه
گروه سياسي- هفته نامه شهروند در شماره اخير خود يادداشتي به قلم سردبير منتشر كرده كه در آن، دولت نهم متهم به گرايش به سكولاريسم شده است. جالب اين جاست كه فحواي تحليل صورت گرفته، دقيقاً در تناقض جدي با مواضع رهبر انقلاب قرار دارد، به گونه اي كه ايشان با اشاره به امتيازات دولت نهم به اين مضمون فرموده بودند جلوي انديشه هاي سكولاريستي الحمدلله در اين دولت گرفته شد. اما شهرونديان بر اين باورند كه انديشه هاي سكولاريستي در اين دولت رواج پيدا كرده است! و البته اين پارادوكسي است كه طبعاً مي بايست پاسخگوي آن باشند.

اما فارغ از اين تناقض فاحش، درخصوص نگارش يادداشت و نوع و سياق مقدمه چيني و نتيجه گيري نيز به نوعي مغالطه صورت گرفته است. به گونه اي كه مقدمه تلازم درستي با نتيجه استنتاجي ندارد و اين همه بر فرض صحت مقدمه هايي است كه البته به شدت محل اشكال هستند.

يادداشت با اين جمله شروع مي شود كه: «شايد باور نكنيد؛ اما اگر نماينده مجلس هشتم بودم به استيضاح آقاي دكتر علي كردان رأي كبود مي دادم و با بركناري وزير كشور مخالفت مي كردم!» نگارنده با ذكر اين جمله به بيان دلايل اين قضاوت خود مي پردازد و با فهرست كردن آنچه نقص ها و نقاط ضعف دولت نهم مي داند، چنين نتيجه گيري مي كند كه اين نقص ها نشانه بروز انديشه سكولار و ظهور آن در وراي نقابي از انقلابي گري است. حال آنكه همان گونه كه گفته شد، يادداشت گرفتاري نوعي مغالطه در استنتاج و نتيجه گيري است. به عبارت ديگر، به فرض صحت مقدمه هاي مطروح نمي توان نتيجه مورد نظر را استنتاج كرد. در واقع در اين يادداشت كوشيده شده تا با مصادره به مطلوب كردن نگاه منفي موجود نسبت به حضور علي كردان در مقام وزارت كشور، نتيجه مورد نظر گردانندگان شهروند از فرآيند مقدمه هايي بدون ربط منطقي فراهم آيد.

نگارنده پس از طرح نوع قضاوت خود درخصوص كردان، با كنايه و طعنه مي كوشد تا نسبت اصولگرايي دولت را به باد استهزا و تمسخر بگيرد و البته در اين ميان، باز هم از تأكيدات مكرر رهبر انقلاب مبني بر زنده شدن گفتمان اصولگرايي در اين دولت و تناقض آن با مدعاي اهالي شهروند مي گذريم.

در يادداشت ياد شده چنين آمده است: «دولت آقاي دكتر محمود احمدي نژاد(لغت دكتر با حروف درشت نوشته شده است) اصولگراترين دولت پس از انقلاب اسلامي شناخته مي شود. دولتي كه از نظر حاميان اصولگرايش حتي نسبت به دولت شهيد رجايي -كه دكتر محمود احمدي نژاد تشبه به او مي جويد-، اصولگراتر است؛ يعني از بهزاد نبوي و محمد علي نجفي -اعضاي كابينه شهيد رجايي- در اين دولت خبري نيست. همچنان كه با وجود حاكميت ارزشگرايي در دولت ميرحسين موسوي يا گرايش راست گرايي در دولت هاشمي رفسنجاني، اين دو دولت هرگز اصولگرا شناخته نمي شدند.»

لسان همراه با طعنه آغاز كلام كاملاً به چشم مي آيد. علاوه بر اينكه نوشتن "دكتر" با رنگ قرمز براي علي كردان در تيتر مطلب (چرا بايد دكتر علي كردان وزير كشور بماند؟) و نيز برجسته كردن لغت دكتر بر سر اسم رئيس جمهور، اين طعنه ها را كامل تر مي كند. نويسنده يادداشت به تغيير مواضع بهزاد نبوي و محمد علي نجفي طي اين سال ها اشاره نمي كند و يا اينكه مشخص نمي كند منظورش از ارزشگرا بودن دولت ميرحسين دقيقاً چه چيزي است؟ دولت ميرحسين همان دولتي است كه مطابق اقوال گوناگون، مقام معظم رهبري چندان تمايلي به حضور آن بر مسند امور نداشتند و تنها به خاطر شرايط جنگ و توصيه امام راحل به خاطر فرمانبرداري نيروهاي مسلح از ميرحسين، ادامه فعاليت اين دولت را پذيرفتند.

نويسنده مطلب همچنين توضيحي در مورد دولت هاشمي هم نمي دهد و در خصوص مشي كارگزاراني و پايبندي به ليبرال- دموكراسي در دولت او كلامي نمي گويد. در واقع آن چيزي كه خواننده را به مقصود مورد نظر كارگردان يادداشت هدايت مي كند، تنها لحن و سياق حاكم بر نوشتار است و الا نه تنها استدلال درست و كاملي بر نوشتار حاكم نيست بلكه در ادامه خواهيم ديد برخي بندهاي مطرح شده چقدر كودكانه و مسخره به نظر مي رسند.

نكته ديگري كه تا اينجا مي توان مد نظر قرار داد اين است كه نگارنده به اين موضوع هم اشاره اي نمي كند كه اين جملات در واقع نقد كدامين قضاوت يا تحليل هستند؟ آيا اين جملات، حمله به مواردي مشروح در بيانات رهبر انقلاب و بي بها كردن آن ها نيست؟ جز اين است كه رهبر انقلاب بارها و بارها اين موضوع را طرح و به عنوان يك ويژگي مثبت دولت نهم آن را ارج نهادند؟ از اين هم مي گذريم. (به بيانات رهبر انقلاب در 2 ديدار اخير با اعضاي هيأت دولت مراجعه شود.)

يادداشت با جملاتي از همين دست ادامه پيدا مي كند، با اين تفاوت كه نگارنده به يك واقعيت اعتراف ضمني مي كند و آن اينكه بر حجيت بيانات رهبر انقلاب ترديد دارد! دقت كنيد: «اصولگرايي دولت دكتر محمود احمدي نژاد هنگامي بهتر درك مي شود كه آن را با عرفي گرايي دولت سيد محمد خاتمي قياس كنيم و هشدارهاي رسمي درباره نفوذ سكولاريسم در دولت جمهوري اسلامي را به زبان و بيان سران نظام (بخوانيد رهبر انقلاب) جدي بگيريم.»

اين جملات و جملات بعدي همچنان لحني طعنه آميز القا مي كنند. در واقع نگارنده تلويحاً حتي هشدار رهبر انقلاب نسبت به نفوذ انديشه هاي سكولار در دولت هاي قبل را هم به سخره مي گيرد. نوع نوشتار به گونه اي است كه انگار تعمدي در مخالفت با ديدگاه هاي رهبري يا بي بها كردن حمايت هاي ايشان در هاله اي از نقد نسبت به عملكرد دولت نهفته است.

در ادامه، اشاره كوچكي به ماجراي كردان مي شود و بعد هم آسمان به ريسمان بافتن آغاز مي شود: «بنابراين اكنون كه اصولگرايان به دولت دست يافته اند، بديهي است كه لحظه اي در جهت بسط دينداري ترديد نكنند و با عبور از سكولاريسم جامعه ايران را ديندارتر كنند. گرچه زود است و هنوز از كرامات اين دولت بسيار مانده است اما كافي است به مناسبت استيضاح اخير، كارنامه ديني دولت يا رابطه دين و دولت در عصر رياست جمهوري دكتر محمود احمدي نژاد را مرور كنيم تا دريابيم آيا به راستي آن گونه كه دغدغه سران نظام (بخوانيد رهبر انقلاب) بوده است، از سكولاريسم دور شده ايم يا در آغوش آن خفته ايم و خود خبر نداريم.»

باز هم اشاره به مواضع رهبري به صورت كنايه اي مورد توجه نويسنده يادداشت قرار مي گيرد! اشاره اي كه نمي توان از آن ساده گذشت. در واقع نگارنده بر اين باور است كه واقعيت بيروني آن گونه سران نظام يا همان رهبر انقلاب مي پندارند، نيست و از سكولاريسم نه تنها دور نشده ايم بلكه در آغوش آن خفته ايم.

نكته ديگري كه در همين عبارت هست، اين است كه نگارنده تلويحاً بر روند سكولاريزه شدن در دولت قبل صحه مي گذارد ولي حاضر نيست علناً نسبت به آن اعتراف كنند چون در اين نوشتار، سكولاريسم امر نامطلوبي جلوه داده شده و قرار است دولت نهم به صورت يك طرفه نقد شود. اگر سكولاريسم از نگاه ايشان خوب است، چرا به فرض ورود به گفتمان دولت بر آن خرده مي گيرند و اگر بد است چرا دولت هاي قبل را تخطئه نمي كنند؟ اينجاست كه عيار صداقت نگارنده مشخص تر مي شود.

نكته اي كه باقي ماند، بحث كردان است. علي رغم تيتر انتخابي و اشاره اي كه در شروع يادداشت به قضيه كردان مي شود، ادامه يادداشت تا اواخر آن هيچ ربطي به موضوع كردان ندارد. موضوع كردان پيش زمينه لازم براي طرح اتهامات مختلف عليه دولت را بايد فراهم كند و بستري باشد، براي اثبات اين مدعا كه دولت نهم دورترين دولت در تاريخ انقلاب از روحانيون است!

از اينجا به بعد مختصراً مورد اشاره قرار مي گيرد. ادعاي نويسنده اين است: «دولت دكتر محمود احمدي نژاد (لغت دكتر با حروف درشت نوشته شده است) دورترين دولت تاريخ جمهوري اسلامي نسبت به نهاد روحانيت است.» دلايلي كه نگارنده مطرح مي كند، مختصراً به اين ترتيب است:

1- احمدي نژاد بر خلاف رؤساي جمهور گذشته روحاني نيست و دولت او از بعد نظارت فاقد مقام عالي روحاني است! 2- احمدي نژاد از خانواده مرجعيت نيست و پدر يا اجداد او از علماي بزرگ نبوده اند! 3- دولت هاي گذشته برخلاف دولت نهم خود را معيار شريعت نمي دانستند و رفتارهاي شبه پيامبرانه از خود نشان نمي دادند. سابقا در همه نهادهاي دولتي و حتي حزبي نمايندگان روحاني منصوب مي شدند تا از انحراف افراد غير روحاني جلوگيري كنند. ولي اكنون دولت نهم خود را معيار مي داند...

در بند سوم، مسائل بي ارتباط مختلفي طرح مي شود. مثلاً به ديكتارتوري شخصي چون مسعود رجوي اشاره مي شود. در واقع نگارنده مي كوشد تا فرجام نظريه پردازي دولت را تلويحاً اين گونه جلوه دهد و ذهن را با رديف كردن اين جملات آماده نتيجه گيري مطلوب خويش كند. علاوه بر اين، به رشد بي سابقه انديشه هاي خرافي در اين دولت اشاره ي كند و مي گويد اين مسئله حتي اگر ربطي به دولت نداشته باشد، قابل توجه است و...

بند چهارم اختصاص به اظهارات غلط رحيم مشايي در خصوص دوستي با مردم اسرائيل دارد. گويا نگارنده خويش را ملزم مي داند علي رغم بيان صريح رهبر انقلاب در خصوص اين ماجرا و فصل الخطاب بودن سخنان ايشان همچنان تنور اين ماجرا را گرم نگه دارد و برداشت خود از سخنان مشايي را به گفتمان دولت تسري دهد. اين هم باب ديگري است كه نشان از عمق ولايتمداري نگارنده دارد.

بند پنجم به داستان كردان و روند مشخص شدن جعلي بودن مدرك او اختصاص دارد. نگارنده به واقعيتي اعتراف مي كند و آن اين كه: «دكتر علي كردان(لغت دكتر با حروف درشت نوشته شده است) البته تنها دكتر در نظام اداري ايران نيست كه به جعلي بودن مدركش آگاه است. ما در وضعيت بحران زده اي زندگي مي كنيم كه مدارك جعلي در آن به راحتي يافت مي شود و افتخار مي آفريند و اصولا جعل مدرك دكتر علي كردان بيش از آنكه معلول اراده وي باشد، محصول نظمي است كه به القاب و عناوين و مدارك بيش از واقعيات بها مي دهد.»

در واقع در اينجا نگارنده به واقعيت موجود كه به نگارش نامه رئيس جمهور به وزير علوم در خصوص بررسي وضعيت كلي مدارك تحصيلي انجاميد، اشاره مي كند اما حاضر به انعكاس واكنش رئيس جمهور درخصوص معضل مدارك جعلي نيست. بلكه تلاش مي كند چنين وانمود كند كه دولت حامي اين گونه مدارك است! در اين بند همچنين به حرف و سخن هاي پيش آمده در جلسه رأي اعتماد اشاره شده و نيز به عدم بركناري كردان از سوي رئيس جمهور.

در بند ششم، اشاره اي گذرا به حمايت رهبر انقلاب از دولت نهم شده است و دلايلي كاملاً بي ربط درخصوص عدم توجه جدي دولت به اين حمايت ذكر شده است. نگارنده مي كوشد تا از طرح حمايت خاص رهبري نسبت به دولت فرار كند. در بند آخر نيز اشاره اي به حوزه هاي علميه و توجه دولت به حوزه ها شده است، با اين منظور كه اين مفهوم القا شود كه دولت درصدد دولتي كردن حوزه هاست.

بندهايي كه ذكر شد، همه مقدمه اي بود بر اثبات سكولار بودن دولت نهم! چون دولت كردان را بركنار نكرده، چون احمدي نژاد روحاني نيست، چون جد و آباء احمدي نژاد از مراجع نبوده اند، چون دولت قدر حمايت هاي رهبري را نمي داند، چون فقط يك وزير كابينه روحاني است و به خاطر پاره اي دلايل منطقي ديگر كه مختصراً ذكر شد، پس دولت سكولار است!

اين همه در قالب ادبياتي بيان شده كه خواننده كمتر متوجه كودكانه بودن نوع استدلال و عدم التزام ميان مقدمه و نتيجه مي شود. علاوه بر اينكه با طرح موضوع كردان خواننده ناخودآگاه حق را در آغاز كلام به نگارنده مي دهد. در واقع همان طور كه گفته شد موضوع كردان بهانه اي است براي طرح اتهاماتي بي اساس به دولت. جمله رابط مقدمه و نتيجه هم قابل توجه است: «سكولاريسم تنها به معناي نفي حكومت ديني نيست نفي ايمان و اخلاق ديني هم نوعي سكولاريسم است و از قضا عميق ترين نوع آن.» و دولت نهم چون كردان را به دلايلي كه مي تواند درست يا غلط باشد، بركنار نكرده پس ايمان و اخلاق را به موازات سياست رعايت نكرده و در نتيجه با يك مثال موردي، استقراي جناب نگارنده مبني بر صدور حكم سكولار بودن دولت كامل مي شود!

نوشتار اين گونه به پايان نزديك مي شود: «استيضاح دكتر علي كردان (لغت دكتر با حروف درشت نوشته شده است) استيضاح يك فرد است، يك معلول نه علت. علت را بايد در جاي ديگر جست. مگر مي توان وزير را استيضاح كرد اما از رئيس نپرسيد چگونه چنين اعتماد را ارزاني داشته است؟ دكتر علي كردان (لغت دكتر با حروف درشت نوشته شده است) سرنخ است نه شاه كليد. كليد در دست كسي است كه او را وزير كرده و در وزارت نگه داشته و نه تنها حيثيت جمهوري اسلامي كه حيثيت فردي دكتر علي كردان (لغت دكتر با حروف درشت نوشته شده است) را در معرض آسيب قرار داده است.»

در اينجا جناب نگارنده درصددند چنين وانمود كنند كه كردان از تخم مرغ شانسي دولت نهم بيرون آمده و قبل از اين، او هيچ مسئوليتي نه در مجمع تشخيص مصلحت نظام، نه در صداوسيما و نه در ساير بخش هاي كشور نداشته است. اصولاً ايشان علاقه اي به طرح پيشينه كاري آقاي كردان ندارند چون مي تواند استدلال ايشان خدشه دار جلوه پيدا كند. چرا كه طبيعتاً حساب دولت با مجمع تشخيص به خاطر بهره گيري از كردان يكي مي شود و ناچار مي شوند هر دو با هم اتهامات وارده را به دوش بكشند!

و بدين سان دكتر كردان هم مظلوم شناخته مي شوند و طبعاً آنچه اين همه مقدمه چيني براي بيان آن بود، يعني ظالم بودن دكتر احمدي نژاد خواه نا خواه به ذهن مخاطب متبادر مي شود. نگارنده از اول تا آخر براي بي اعتبار جلوه دادن حمايت هاي صريح و خاص رهبري نسبت به دولت نهم تلاش مي كند. مي كوشد تا اعتماد روحانيت نسبت به دولت را مورد حمله قرار دهد. تلاش مي كند تا بين عدالتخواهان روحيه يأس و نااميدي نسبت به دولت ايجاد كند و...

شايد بد نباشد در آخر به عنوان حسن ختام بخش هايي از بيانات رهبر انقلاب را با هم مرور كنيم:

«وقتى شما طلا را مي بريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسيله‏ى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست. اولاً اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانياً: شما كه اهل اين كار و آشناى اين كار نيستى!»

«... يكي از اين شاخص‌ها، غلبه گفتمان اصولگرايي است و اين برخلاف روند مورد انتظار از همه انقلابهاست زيرا در طول زمان فرسودگي چارچوبها و ضعف مواضع انتظار مي‌رود اما مردم ايران و زبدگان ملت با نشان دادن باطن و هويت خود، ‌به ارزش ها و شعارهاي اصيل انقلاب اسلامي رأي دادند و دشمنان كه در برهه‌اي از زمان به دليل برخي سخنان و رفتارها اميدوار شده بودند، در موضع انفعال قرار گرفتند.»

«فرصت اين روز و روزگارى كه شما بر سر كار هستيد، بسيار فرصت استثنايى و مغتنمى است؛ حقيقتاً از دوره‏هايى است كه ما نظير آن را در گذشته‏ى دوران انقلاب تا امروز كم داشته‏ايم. اولاً، شعارهاى دولت و مسئولان و اهداف تعيين‏شده‏ى آنان كاملاً با مبانى انقلاب و با مبانى اعلام‏شده‏ امام عزيز ما منطبق است. ثانياً، اين گفتمان در بين مردم به طور محسوسى زنده است و وجود دارد؛ كه وجود اين گفتمان ميان مردم هم، عامل عمده و اصلىِ گرايش آنها به اين دولت و اين رئيس‏جمهور محترم بود. مردم، تشنه‏ى عدالت، تشنه‏ى مبارزه با فساد و تشنه‏ى تمسك به اصول انقلاب بودند، كه وقتى ديدند يك نفر صادقانه اين شعارها را سر دست گرفته و مطرح ميكند، حول محور او جمع شدند؛ خود اين نعمت بزرگى است كه اين تفكر به صورت يك گفتمان مسلط در جامعه درآمد و همچنان ادامه دارد و بعد از روى كار آمدن اين دولت، بحمداللَّه تقويت هم شده است.»

نظرات كاربران:
 دوشنبه 13 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن