واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: عشق هرگز كافي نيست
رودهن-خبرگزاري ايسكانيوز: عشق با آن كه محرك قدرتمندي براي زوجهاست كه يار و ياور هم باشند براي ادامه،حفظ زندگي زناشويي كافي نيست و نقشي در ايجاد خصوصيات شخصي و مهارتهاي زندگي همسران ندارد.
به گزارش روز دوشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز" افشين رنجبر كارمند دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن در مقاله علمي – فرهنگي خود آورده است:همسران جوان اغلب در شروع زندگي مشترك معتقد ند روابط آنها متفاوت از ديگران است ،و عشق عميق پشتوانه زندگي مشترك آنها خواهد بود. اما دير يا زود اغلب اين زوج ها مي ببينند براي برخوردها و تضادهايي كه به تدريج در زندگي مشتركشان ريشه مي دواند از آمادگي لازم بي بهره اند اغلب نمي دانند مشكل آنها در كجاست .كم كم به اين نتيجه مي رسند كه ادامه زندگي ازدواجشان يك اشتباه بوده است حتي زوج هايي كه 30 يا 40 سال پيش ازدواج كرده اند به اين نتيجه مي رسند . كه ادامه زندگي مشترك برايشان غير ممكن است.
يكي از مسائل عمده عصر ما افزايش سرسام آور طلاق است .براستي ريشه مشكلات زناشويي كجاست چگونه مي توان به تفاهم دست يافت.
روانشناسان معتقدند مهمترين علت مشكلات زناشويي سوءتفاهم است چرا عشق به تنهايي كافي نيست .
متاسفانه اختلاف زوج هايي كه به دليل عشق ازدواج كرده اند زودتر از كساني شروع مي شود كه با آشنايي قبلي يا به خاطر فاميل بودن پيمان زناشويي بسته اند.در حالي به ظاهر بايد برعكس قضيه صادق باشد.اما حقيقت امر چنين است .زيرا زن و مردي كه برپايه احساس ازودواج مي كنند كمتر مصلحت را در نظر مي گيرند .آنها پس از ازدواج و فروكش كردن تب عشق تازه متوجه ايراد طرف مقابل مي شوند .زيرا اكنون ديگر نگاه مبالغه آميز ندارد و يكديگر را بالاتر از معيارهاي حقيقي نمي بينند و تصورات واهي از يكديگر ندارند( هر چيز داغي سرد مي شود اما هر چيز پخته اي خام نمي شود) .عشق داغي است كه پس مدتي سرد مي شود اما اگر از روي آگاهي شناخت دست به انتخاب بزنيم قاعدتا كمتر دچار خطا و اشتباه مي شويم .
چه عواملي بقاي عشق همسران را تهديد مي كند بي توجهي به رعايت اصول اوليه بي توجهي به آنچه موجب نخستين دلدادگي شده مثل خوب لباس پوشيدن ،منظم و مرتب بودن ،خوب غذا خوردن،وقت شناسي،خوش سخني .
ايجاد شخصيت بدلي
هنگامي كه حقايق را به يكديگر نمي گويم اطلاعات غلط مي دهيم داشتن مشخصه هايي را ادعا مي كنيم كه دروغ از آب در مي آيد .هنگامي كه در نقش همسر آرماني ظاهر مي شويم خود را خونسرد و بخشنده مردمدار معرفي مي كنيم اما در عمل خلاف اينها را از خود نشان مي دهيم بايد به همسران حق بدهيم چون گذشته ننگرد و به نقش ضد قهرمان سقوط كنيم وقتي خود را كدبانوي خانه و صرفه جو معرفي ميكنم اما از انجام نقش ان ناتوانيم مادرمان بازيگر نقش ما مي شود و خط دهنده زندگي مشترك مي شود بايد آماده باشيم كه همسرمان دلسرد شود احساس نمايد در انتخاب خود دچار خطا و انحراف شده و آغازگر دلسردي زندگي مشترك مي شود.
تفاوت فكري
ادامه تحصيل يكي و توقف ديگري گرايش شديد به مذهب سياست ايدولوژي يا بطور كلي ارتقاء فكر و انديشه اش در مقابل ايستايي فكري ديگري موجب مي شوند و زن ومرد از هم فاصله بگيرند به ميزاني كه فاصله تحصيلي زوجين از يكديگر بيشتر مي شود تفاوتها نسبت به يكديگر بيشتر مي شود و به مرحله اي مي رسد كه يكي از زوجين احساس غبن يا زيان مي كند. به مرحله طلاق عاطفي مي رسند اگر چه زير يك سقف زندگي مي كنند از لحاظ اجتماعي از يكديگر جدا نيستند اما عملا از لحاظ عاطفي از يكديگر احساس جدايي در حقيقت از يكديگر طلاق عاطفي گرفته اند .
عامل ديگر رنجش حل نشده
وقتي زن و مرد از هم رنجش پيدا مي كنند در صدد رفع آن بر نمي آيند وقتي اجازه مي دهند ناراحتي و دلخوري رو هم انباشته شود باعث رنجش مي شود زوجي كه رنجشهاي خود را رفع نمي كنند بايد انتظار داشته باشند رابطه عاطفي شان سرد شود و مثابه انباري باروت شوند كه با كوچكترين تلنگري منفجر شوند و عقدهاي سركوفته شده خود را بيان نمايند قصه هاي غصه خود، ناكامها ناخرسندهاي خود را بر سر يكديگر فرياد بزنند.
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]