واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
◄ گفتماني پيرامون منجي در انجيل-- به-- روايت-- «تأويل--ها»
در اين گفتمان سعي نموده ايم كه آراي گوناگوني را كه پيرامون مسيح و منجي بودن اش وجود داشته است، توصيف و تبيين كنيم و به بحث بكشانيم؛ از كتب و اناجيل مختلف گرفته تا اشخاص و مكاتب، اديان و مذاهب گوناگوني كه درباره عيسي مسيح باورهايي داشته يا اظهارنظر كرده اند. هدف از اين اثر پرداختن به انواع و اقسام باورهاي ديني در نزذ مذاهب و فرق مختلف نيست، مقصود آن است كه روح مطالب شان درباره مسيح و منجي در كنار هم ديده شود تا مخاطب بتواند در عين در هم تنيدگي شان، به مشتركات و مميزات شان پي برد.
در متون عهد عتيق و بشارت هاي پيامبران بني اسرائيل به استعاره از شخصي خبر دادند كه برخي از آرزوهاي قوم يهود در را برآورده مي سازد كه جامعه يهودي از آن به عنوان منجي ياد مي كردند. اشعيائ يكي از اصلي ترين خبردهندگان از منجي است. مخاطب سخنان او را درباره ي سنگ زاويه، به عنوان خبر دادن از مسيح تأويل كرده اند. در سفر اعداد نيز به استعاره از طلوع ستاره اي از سلاله ي يعقوب و عصايي كه پس از برخاستن فتنه گران را هلاك خواهد ساخت، خبر داده شده است. در طومارهايي كه از بحرالميت يافت شده است و در سند صدوقيان و سند دمشق و در باورهاي يهودياني كه به قمراني معروف بودند، از شخصي به عنوان «معلمِ عدالت» سخن رفته كه خواهد آمد و البته كمتر مي توان احتمال داد كه منظور مسيح يا منجي بوده باشد و اكثراً به شخص ديگري عطف مي كنند كه پيش از عيسي مي زيسته است؛ بماند كه برخي حتي تصور كرده اند، او مسيح ديگري بود كه پيش از ظهور عيساي ناصري قيام كرده است؛ حتي برخي تا بدانجا پيش رفته اند كه بر طبق اسطوره اي «اسني» مدعي شده اند، وي پس از آن كه ادعا كرده مسيحاست و در قامت چهره اي الهي آمده است، به دستور كاهن اعظم و سربازان كفار مصلوب شد، پس از مرگ دوباره زنده شده و به مريدانش وعده داده است كه در واپسين داوري در آخر زمان بر خواهد گشت و اسطوره ي او بوده كه به عيسي مسيح تعميم داده شده و بر وي تطبيق يافته است! در «قانون محاربه» اشاره اي به طلوع همان ستاره رفته است كه منظور از آن، داوود پادشاه تعبير شده است؛ البته بعدها به يكي از رهبران شورشي يهوديان به نام «شمعون بار قصبيه» تعميم يافته است. او حتي موفق مي شود، اورشليم را نيز براي مدتي آزاد كند، اما پس از مدتي در جنگ با روميان شكسته مي خورد و به زندان افتاده و عاقبت همانجا مي ميرد. محققي با استناد به به چند دست خط از وي، به اين نتيجه گيري رسيده كه شمعون مدعي رسالتي الهي بوده است! دوسيتس شخص ديگري بود كه با استناد به سفر تثنيه ي تورات، خود را همان پيامبري معرفي كرد كه حضرت موسي بشارت داده بود. اين در حالي است كه، در «سند دمشق» چيز ديگري آمده است: «همه كساني كه در دمشق به سلك اين اتحاد نوين درآمدند، اما سپس روي برگرداندند و از چاه آب حيات دور شدند، ديگر جزء اين امت به حساب نمي آيند و از روزي كه معلم يگانه روي در نقاب خاك كشيد تا زماني كه مسيح هاي موسوم به هارون و اسرائيل ظهور كنند، نام آنان در فهرست مومنان و خداپرستان درج نخواهد شد». چنان كه مشخص است، از ظهور دو مسيحاي ديگر به اسامي هارون و اسرائيل سخن به ميان مي آيد!
«مسيحايي--» كه-- باورهاي عامه ي جامعه--ي-- يهودي-- انتظار مي--كشد، منجي--اي-- است-- كه-- به-- خونخواهي-- يهودياني-- كه-- اسير گشته--، رنج-- كشيده-- و كشته-- شده--اند، به-- پا مي--خيزد و آرزوي-- ديرينه--ي-- جامعه--ي-- يهودي--، پيامبران-- و پادشاهانش-- را برآورده-- مي--سازد و دشمنان و فاسدان را هلاك مي سازد. او با شمشير خود، طعم--ِ تلخِ-- قهرِ خداوند را به-- دشمنان-- چشانيده-- و با وقار و شكوه--، تاج-- پادشاهي-- را بر سر گذاشته-- و همگي-- را تحت-- فرمان --خود بيرون-- مي--آورد. آن-- تجلي-- غرور قوم-- يهود در مقابل-- تمامي-- ذلت--ها و خفت--هاي-- كشيده-- و شكست--ها و اميدهاي-- به-- يأس-- نشسته-- است--. از منظر آنان، مسيح-- كسي-- است-- كه-- نسبش-- به-- پادشاهان-- و پيامبران-- يهوديان-- بر مي--گردد و با ظهورش--، يهوديان-- را پيروز و ملل-- ديگر را نابود مي--كند. به --بيان-- ديگر، مسيحي-- كه-- يهوديان-- انتظار مي--كشند، -- تفاوت چنداني-- با دشمنان--شان-- نمي--كند و به-- تمامي-- آن-- كارهايي-- دست-- مي--زند كه-- دشمنان يهوديان-- مرتكب-- شده--اند، فقط اين-- بار عامل-- پيروزي-- يهوديان-- بر اقوام-- و اديان-- ديگر مي--گردد!؟ اما آن-- مسيح-- به-- تأويلي-- بارها مي--آيد و با تأويلي-- هرگز نمي--آيد. آن-- مسيحي-- كه-- يهوديان منتظرش-- هستند، در قامت-- فداييان-- مختلف-- ظاهر مي--شوند، بر عليه-- رومي--ها كه-- بر يهوديان --مسلط اند، قيام-- كرده-- و برخي-- از اتفاقات-- كه-- مصادف-- با زنده-- ماندنش-- باشد، رخ-- مي--دهد، ولي-- در نهايت-- دستگير شده-- و مصلوب-- مي--شود و يهوديان-- در حقيقت-- از آن--ها قرباني-- ساخته-- و با -- تماشاي شان--، همچون-- گوسفندي-- او را به-- مسلخ-- مي--برند و به-- خانه-- باز مي--گردند. اما بنا به-- تأويلي-- ديگر، مسيحايي-- كه-- يهوديان-- انتظار مي--كشيدند، هرگز نيامده-- و نخواهد آمد. زيرا آن-- مسيحي-- كه-- آنان-- منتظر طلوع اش-- هستند، آنقدر با "صفاتي-- غيرانساني"-- و "نژادپرستانه" آميخته-- است-- كه-- ديگر هرگز نخواهد آمد!! زيرا تا سطح-- دشمنان اش تقليل يافته است!
اما نظر فرقه هاي مختلف مسيحيت درباره ي عيسي مسيح و منجي. بنا بر روايت حواريون، آنان --مسيح را ديدند. بعد از مصلوب-- شدن-- او، در بالا خانه--اي-- دور هم-- جمع-- شده-- و در را بسته-- بودند. ناگهان-- او آمد و در ميان شان-- ايستاد و گفت--: سلام-- بر شما باد. با ديدن-- او شگفت-- زده-- شدند، اما توماس-- باور نمي--كرد كه-- خود عيسي-- باشد. انگشت-- درون-- زخم--هاي-- او گذاشت-- و مقداري-- ماهي-- به-- او داد. عيساي منجي هم-- ماهي-- را گرفت-- و خورد. در بطن --پوسيدگي-- و ظلم-- و فقر اين-- دنيا، مسيحاي-- مصلوب-- و رستاخيز يافته--، تسلاي-- ارزشمند براي-- انسان-- شريف--، انسان-- مظلوم-- بوده-- است--.
در مسيحيت مرسوم، مسيح در ذات با روح القدس و خداوند يكي است، اما خداوند از طريق روح القدس در جسم انساني به نام عيسي حلول كرد تا چون انسان ها رنج را تجربه كند و تسلي بخش و بخشنده ي گناهان باورمندان اش باشد. مسيح به عنوان يكي منجي به كرّات توسط پيامبران بني اسرائيل بشارت داده شده بود. عيساي ناصري كه آمد گفت من همان مسيحي هستم كه آن را پيامبران پيشين نويد داده بودند.
اوريگن از جمله كساني بود كه مي خواست بين متون عبري، باورهاي مسحي پراكنده و فلسفه يوناني آشتي دهد و تا حد زيادي نيز موفق بود. او در بخش منجي شناسي چارچوب فكري اش، عقيده داشت كه سرانجام ارواحِ همگي انسان ها تسليم مسيح خواهند شد و در نهايت علاوه بر همه انسان ها، حتي همه موجودات رستگار خواهند گرديد. اگوستينوس قديس نيز كه بزرگترين تئوريسين كلامي كليساي مسيحي است، اذعان كرد كه به اين سبب به فلاسفه و آكادمي يونانيان، روح بيمار خود را تسليم نكرده است كه آنان برخلاف مسيحيت فاقد نجات دهنده اي مانند مسيح بودند. اما انجيل كه كتاب مقدّس مسيحيان است، علاوه بر چهار انجيل مورد تأييد كليسا با نام هاي انجيل متي، انجيل مرقس، انجيل لوقا و انجيل يوحنا، داراي نسخه هاي ديگر است كه توسط كليسا مجعول اعلام شده است، اما فرقه هاي مختلف چه در تاريخ گذشته و چه اينك به آن باور دارند و بسياري از آن ها در شكل گيري باورهاي رايج كنوني مسيحيان و حتي مقامات كليسا نسبت به مسيحيت نقش هاي اساسي داشته اند. برخي از انجيل هاي شناخته شده مجعول به قرار ذيل اند: 1. انجيل --مصريان--، 2. انجيل-- سن-- توماس--، 3. انجيل-- سن-- ژاك،-- 4. انجيل-- تاتيان--، 5. انجيل-- دوازده-- حواري،-- 6. انجيل-- برناباس--، 7. انجيل يعقوب، انجيل عبريان ، 8. انجيل پطرس، 9. انجيل اندريو، 10. برتولوماس، 11. انجيل جيمس، 12. انجيل تديوس، 13. انجيل اپلس، 14. انجيل باسيلدرس، 15. انجيل كرينتوس، 16. انجيل ابينتس، 17. انجيل حوا، 18. انجيل يهوداي اسخريوطي، 19. انجيل صيوه، 20. انجيل مريم مجدليه، 21. انجيل ميتاس، 22. انجيل كاميل، 23. انجيل فيليپ، 24. انجيل راستي، 25. انجيل حقيقت، 26. انجيل كاركيو.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 88]