پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849243538
حجازي:رايكوف نبود، هيچي نبودم
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: حجازي:رايكوف نبود، هيچي نبودم
ناصر حجازي آدم بسيار صادقي است كه هرگاه از او سوال ميكني بدون تعارف حرفش راميزند. هر چند صداقت و راست گفتاري او خيلي به ضررش شده اما او به اصولي كه دارد كاملا پايبند است. حجازي از جمله فوتباليستهاي تحصيل كرده است كه حرفهاي فني او هم استدلال كاملا منطقي دارد و هيچگاه بدون دليل حرفي را نميزند.
به نوشته گل، مرد محبوب استقلاليها امروز خارج از گود فوتبال نشسته است. او در مورد فصل گذشته و اتفاقاتي كه افتاد تا او زمين بخورد حرفهاي بسيار جالبي زد. حرفهايي كه تلخ و گزنده بود تا متوجه بشويم خيليها در اين فوتبال براي رسيدن به اهداف خود چه كارهايي را پشت پرده انجام ميدهند ولي مردم از آن مسايل خبر ندارند.
فوتبال دوران شما به لحاظ فني و كيفي چه تفاوتهايي با فوتبال امروز دارد؟
در فوتبال زمان ما آنچنان دوندگي وجود نداشت و بيشتر كارهاي تكنيكي بود و كارهاي فيزيكي زياد انجام نميشد. اما الان بازيكنان بسيار فيزيكي كار ميكنند و اگر دقت كنيد در فوتبال امروز دوندگي زياد شده است و يك هافبك در هر بازي 12 كيلومتر ميدود. آن موقع هافبكها در يك بازي نهايتا شش كيلومتر ميدويدند. البته همين الان هم در فوتبال ما اگر بازيكنان زياد بدوند شش كيلومتر ميدوند (خنده).
آن زمان كه شما بازي ميكرديد ارزشها و رفاقتها چه جايگاهي در فوتبال داشت؟
هر جا كه پول به ميدان ميآيد ارزشها كم رنگتر ميشود. در خانواده هم همينطور است و اگر براي بچه زياد خرج كني ارزشها كمتر ميشود. در جامعه هم همين است و در فوتبال اين مساله بيشتر به چشم ميآيد. وقتي پول آمد ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي در فوتبال خيلي پايين آمد. دوستيها و رفاقتها آن زمان بيشتر بود. ما بدون پول بازي ميكرديم. ماهيانه 150 تا 200 تومان (200 تا تك تومني) ميگرفتيم و خرجمان هم ميگذشت اما به خاطر پيراهن و عرقي كه به باشگاه داشتيم بازي ميكرديم. اما الان نميتوان اين كار را كرد چون خرج زندگي خيلي زياد است و اصلا نميشود امروز را با آن دوران مقايسه كرد چون الان فوتبال شغل فوتباليستها است فوتبال حرفهاي شده است. در آن زمان ما شغلمان چيز ديگري بود و براي تقريح بازي ميكرديم. بچهها يا كارمند تربيت بدني بودند يا شغل ديگري داشتند. اكثر بچهها هم در آن زمان راننده تاكسي بودند و خسته و كوفته سر تمرين ميآمدند.
در روزگاري كه در فوتبال پول نبود صفا و صميميت چقدر وجود داشت؟
اصلا اين مسايل قابل قياس با الان نيست. در خانوادهها هم همينطور است. وضع اقتصادي طوري خراب شده است كه پدر براي پسر و برادر براي برادر ميزند. هر كسي كه صبح بيدار ميشود با خودش ميگويد چطوري پول در بياورم و جيب چه كسي را خالي كنم. البته تعداد معدودي هم هستند كه روي اصولشان پايبند هستند و خودشان را نميفروشند.
چه خاطرهاي از رفاقتهاي قديم داريد؟
در تيم ملي من با پورحيدري هم اطاق بودم كه خيلي با هم رفيق بوديم. با عبدالهي، مودت و رشيدي هم هم اطاق بودم كه با يكديگر رفيق بوديم. رشيدي ذخيره من بود كه گاهي اوقات ميگفتم من بازي نميكنم تا دوستم بازي كند. اما الان طرف روي نيمكت كه مينشيند ميگويد همتيمياش پايش بشكند تا به او بازي برسد.
به هر حال چه بخواهيم چه نخواهيم پول وارد فوتبال شده است. به نظر شما ميشد بهره بهتري هم از پول براي پيشرفت فوتبالمان گرفت؟
ميتوانيم از كشورهاي صاحب فوتبال الگوبرداري كنيم كه آنها چطور خرج ميكنند و چطور به فوتباليستها پول ميدهند. از ايتاليا، اسپانيا و انگليس ميتوانيم الگوبرداري كنيم. وقتي باشگاه به بازيكن پول ميدهد بازيكن به باشگاه و تيمش متعهد است و چون قرارداد بسته بايد طبق قرارداد رفتار كند. فصل قبل من يك بازيكن داشتم كه به او زيدان آسيا ميگويند.
او تمرين نميكرد ولي دوست داشت هميشه فيكس باشد. زيدان آسيا ميگفت كه خودم بدنساز دارم و خودم ميدوم من هم گفتم برو با او كار كن و خودش هم پولت را ميدهد و بازي هم به تو ميدهد. در صورتي كه ايشان بايد بداند كه در اختيار باشگاه است.
در باشگاههاي ديگر هم اين بازيكنان هستند اما ما بايد از كشورهاي صاحب فوتبال الگوبرداري كنيم. من روي اصول كار ميكنم و نميگذارم اين اتفاقات بيفتد.
تفكر ما و حرفهايهاي دنيا خيلي تفاوت دارد، ليونل مسي وقتي از المپيك برگشت قبل از يكي از بازيهاي بارسلونا به گوارديولا در رختكن گفته بود كه خستهام و نميخواهم اين بازي را به زمين بروم. گوارد يولا هم گفته بود ميتواني ساكت را برداري و بروي اما براي هميشه، تفاوتها خيلي جالب است.
من هم با منصوريان همين كار را كردم. بعد از چند روز با ساك ورزشي سر تمرين حاضر شد. ما با پلياكريل بدون تماشاگر در ورزشگاه تختي بازي داشتيم. منصوريان آن روزها در اوج بود و ما هم وضعيت خوبي نداشتيم و به امتيازات آن بازي نياز داشتيم. منصوريان جرات نداشت به من چيزي بگويد به همين دليل به سرپرست تيم گفته بود كه چه كار كنم؟ سرپرست تيم هم به من گفت كه گفتم به منصوريان بگو برو همانجا كه اين مدت بودهاي و از تيم بيرونش كردم.
متاسفانه در اين موارد مطبوعات ما هم بد كار ميكنند كه از بازيكنان حمايت ميكنند و بچهها هم به همين دليل خراب ميشوند. مطبوعات در اين مورد به مربي ميتوپند و از بازيكن ايراد نميگيرند كه بايد به موقع سر تمرين بيايد و سر موقع هم در اردو حاضر شود.
مربي كه در اختيار بازيكن نيست، بازيكن در اختيار مربي است اما اينجا برعكس است. مديرعاملها هم بعضي اوقات پشت بازيكن درميآيند در صورتي كه بايد از مربي حمايت كنند. وقتي مربي به يك بازيكن كه سرپيچي كرده ميگويد برو بيرون، مديرعامل هم بايد همان حرف را بزند. اصولش همين است اما اينجا مديرعامل به جاي بازيكن از مربي توضيح ميخواهد.
شما در دوره بازيگري و مربيگري چقدر به اصولتان پايبند بودهايد؟
زمان بازيگري نميتوانستيم به اصول پايبند باشيم چون پولي نميدادند. وقتي چيزي نميدادند چيزي هم نميتوانستند بخواهند اماالان فرق ميكند چون بازيكن سالي 300-200 ميليون پول ميگيرد. آن زمان من فقط به خاطر عشقم بازي ميكردم و پولي نبود.
پس چرا از استقلال به شهباز رفتيد؟
وقتي زن و بچه داشتم و اجاره خانه ميدادم چرا نبايد ميرفتم. سال 56 من براي يك سال و نيم 320 هزار تومان از شهباز گرفتم و 30 هزار تومان هم قرض كردم و يك آپارتمان 102 متري خريدم. آن زمان هفت سال بود كه در تاج بازي كرده بودم و خانه هم نداشتم. به مديران باشگاه تاج گفتم با من قرارداد ببنديد و يك آپارتمان 100متري به من بدهيد و من هم تا آخر فوتبالم بازيكن شما خواهم بود.
من اصول را رعايت كردم و در ازاي يك آپارتمان 100 متري حاضر بودم تا آخر عمر فوتبالم بازيكن آنها باشم. آن زمان هم 24-25 ساله بودم اما قبول نكردند و من هم به شهباز رفتم و 320 هزار تومان گرفتم. ضرر اصلي را در آن زمان تاج كرد اما سال بعد برگشتم.
چطور شد كه به شهباز رفتيد؟
پورحيدري هم اين قضيه را ميداند و شاهد ماجراست. وقتي من به شهباز رفتم جكيچ يوگسلاو سرمربي تاج شد كه پورحيدري كمك او بود و برادرش هم مترجم جكيچ بود. اين مربي بازيها را نگاه ميكرد تا براي سال بعد بازيكن انتخاب كند و وقتي كار مرا ديد گفت كه مرا ميخواهد.
تاجيها به او گفتند كه حجازي تازه امسال از تيم ما رفته است كه جكيچ گفته بود چطور چنين بازيكني را از دست دادهايد، من همين دروازهبان را ميخواهم. من و جكيچ و پورحيدري نشستيم صحبت كرديم و من به جگيچ گفتم كه شما هفتهاي هفت روز تمرين ميدهيد و من نميتوانم اينقدر تمرين كنم كه از من پرسيد چقدر ميتواني تمرين كني.
من هم گفتم فقط هفتهاي سه جلسه ميتوانم تمرين كنم كه گفت باشد اشكالي ندارد. جكيچ گفت چقدر پول ميخواهي كه گفتم 200 هزار تومان ميخواهم و او هم به پورحيدري گفت اين پول را به حجازي بدهيد و او را برگردانيد. باشگاه هم قبول كرد و با من قرارداد بستند و يك چك به من دادند.
من هم يك آپارتمان ديده بودم و ميخواستم آن را بخرم كه به باشگاه گفتم چك مرا نقد كنيد چون ميخواهم خانه بخرم اما آنها قبول نكردند و گفتند كه سر موقع چك تو پاس ميشود. همان موقع شهباز پيشنهاد 320 هزار تومان به من داد كه به باشگاه تاج گفتم اما آنها گفتند كه كسي تو را نميخواهد. من هم چك تاج را پس دادم و به شهباز رفتم كه 10 تا بازي براي آنها بازي كرده بودم كه انقلاب شد. شانس آوردم كه پولم را گرفته بودم و خانه خريده بودم.
در دوره مربيگري چقدر به اصول خودتان پايبند بوديد؟
آنقدر پايبند بودم كه همه به من ديكتاتور ميگويند. در صورتي كه از بازيكنان استقلال بپرسيد كه به شما بگويند. به آنها ميگفتم سر تمرين شوخي نداريم و كار كنيد. بعد از تمرين هم با هم رفيق هستيم و براي شام به رستوران هم ميرويم اما هنگام تمرين شوخي نداريم.
در دوره مربيگري به كدام بازيكن باج داديد؟
تنها نفري هستم كه به هيچ كسي باج ندادم.
يعني علي پروين هم به بازيكني باج داده است؟
نميدانم اما ميتوانيد از كساني كه مرا ميشناسند در مورد من و بقيه بپرسيد. از بقيه بپرسيد كه با بازيكنان چطور رفتار ميكردم. هيچ وقت به حرف كسي بازيكن را در زمين نگذاشتم و سفارش كسي را قبول نكردم. ممكن بود كسي بگويد اين بازيكن خوب است و نگاهش كن و من هم بازيكن را در تمرين ميديدم و اگر خوب بود انتخابش ميكردم. همانطور كه خودم رحمان رضايي را سفارش كردم و بلاژويچ او را انتخاب كرد و به تيم ملي برد.
حكايت مربيگري شما در بنگلادش چيست؟
انتخابي نبود، اجباري بود. آن زمان به راحتي قبول نميكردند كه يك ايراني خارج از ايران مربيگري كند. الان هم همينطور است و سخت است. سال 62 بچههاي استقلال از من خواستند كه مربي تيم هم بشوم چون كاپيتان و دروازهبان تيم بودم. كار مربيگريام را از آنجا شروع كردم كه قهرمان ليگ و جام حذفي تهران هم شديم تا سال 65 كه ديگر اجازه ندادند براي استقلال بازي كنم. از سال 65 به بعد ديگر وضعيت مالي خوبي نداشتم.
مداركم را جمع كردم و 500 دلار پول هم جمع كردم تا براي بازي به هندوستان بروم. يك بازيكن نيجريهاي آنجا بود كه قرار بود بنگلادشيها او را بخرند كه او مرا هم پيشنهاد كرد كه يك بازي فينال برايشان بازي كردم و تيم قهرمان شد و مربي تيم هم شدم.
چطور شد كه به اين زودي مربي محمدان در بنگلادش شديد؟
من سر تمرين به عنوان دروازهبان رفته بودم. روز اول بود من كمتر در دوران بازيگريام شيرجه ميزدم اما آنجا ديگر قضيه مرگ و زندگي بود. مربي آنقدر شوت زد و من گرفتم كه مرا پسنديد و گفت به دفتر باشگاه برويم. وقتي به باشگاه رفتيم هيات مديره هم آنجا بود كه رييس هيات مديره باشگاه گفت كه مربي ميگويد نميتواند با تو كار كند.
من گفتم چرا نميتواند من كه كاري نكردهام اما رييس توضيح داد كه ناراحت نشو، مربي ميگويد اين بازيكن در جام جهاني بازي كرده دو تا المپيك رفته و كاپيتان تيم ملي ايران بوده، اگر اجازه بدهيد ايشان (من) سرمربي شود و من كمك ايشان بشوم و به اين صورت من سرمربي محمدان بنگلادش شدم اما در اينجا كمك مربي زيرآب مربي را ميزند تا جاي او را بگيرد در صورتي كه اصلا در اندازههاي سرمربيگري نيست و به جاي اين كارها بايد اصولي خودش را بالا بكشد.
آن زمان در بنگلادش 150 هزار دلار در پنج سال گرفتم كه 15 ميليون تومان آن موقع ميشد كه پول خوبي بود تا زير بار آدم نامرد نروم. خدا مرا محتاج آدم نامرد نكرد. بعد از اينكه برگشتم كارم را با مربيگري در شهرستانها ادامه دادم.
بزرگترين افتخار زندگي ناصر حجازي چيست؟
خودم را نگه داشتم و به هيچ چيزي نفروختم. آدم صادق و راستگويي هستم و به اين مسايل افتخار ميكنم.
چقدر تا به امروز چوب راستگويي و روراستيتان را خوردهايد؟
خيلي، خيلي، چون آدمي كه درست باشد زياد نميتواند خودش را بالا بكشد به خصوص در جامعهاي كه همه نقاب روي صورتشان است و براي هم ميزنند.
از اينكه چوب صداقتتان را خوردهايد پشيمان نيستيد؟
نه، نه، اصلا ناراحت نيستم. خدا وكيلي ناراحت نيستم، به خاطر صداقت و راستگوييام به لحاظ مالي خيلي صدمه ديدم اما مردم مرا شناختند و محبوبيت من چندين برابر شد چون مردم ناصر حجازي صادق و راستگو را دوست دارند. وقتي به خيابان ميروم تا چيزي بخرم مردم از من پول نميگيرند. خيليها شايد از اسمشان استفاده كنند و پول ندهند اما من هيچ وقت نشده كه اين كار را بكنم و پول چيزي كه ميخرم را ندهم. شايد گاهي اوقات دو برابر هم پول بدهم.
سعيد رمضاني دامادم در اين رابطه ميگويد كه مردم شما را اينطوري دوست دارند و اگر ميخواستي شخصيتت را بفروشي الان اينطوري نبودي. وقتي كه صادق و راستگو هستي بايد تاوانش را هم بدهي.
از سعيد رمضاني به عنوان دامادتان راضي هستي؟
خيلي راضي هستم. سعيد بچه خيلي خوبي است. من يك مرد براي دخترم ميخواستم. سعيد واقعا مرد است. اگر يك بچه سوسول ميلياردر خواستگاري دخترم ميآمد قبول نميكردم اما سعيد خيلي مرد بود و ميدانستم كه مرد زندگي است. نزديك به دو سال بازيكن خود من بود و او را خوب ميشناختم.
سعيد قضيه خواستگاري از دخترتان را چطوري مطرح كرد؟
به اصغر حاجيلو گفت. جرات نداشت به خودم بگويد. اولش ناراحت شدم. اصغر را دعوا كردم و گفتم كه دخترم هنوز كوچك است اما وقتي اصغر با من صحبت كرد و صحبتهاي خود سعيد را هم شنيدم ديدم مشكلي نيست. در مورد مهريه دخترم هم گفتم اصلا مهريه نميخواهد و هيچي مهريه نگرفتم. همسرم هم مهريه ندارد. همسرم، عروسم و دخترم هيچ كدام مهريه ندارند چون دنبال پول نيستم.
سختترين و تلخترين سال مربيگريتان كدام سال بود؟
اين قضيه دو بار برايم اتفاق افتاد. يك بار در استقلال رشت و سال دومش بود. سال اولش خوب بود چون تيم داشت ميرفت دسته دو كه گفتند بايد تيم را نگه داري كه نه پول داشت و نه زمين خوب كه تيم را نگه داشتم.
اما سال بعد به من قول دادند كه پول ميدهيم و هر بازيكني كه بخواهي ميآوريم اما نه بازيكن آوردند و نه توانستند همان بازيكنان سال قبل را به طور كامل حفظ كنند. سال قبل هم با استقلال تهران خيلي تلخ بود چون نگذاشتند كمك مربياني كه خودم ميخواستم را بياورند. اشتباه بزرگي كردم كه اجازه دادم هياتمديره حرف بزند.
اصلا نبايد اجازه ميدادم هياتمديره حرف بزند. روي نيمكت، من مال خودم نبود و مال افراد ديگري بود. مساله ديگر هم اين بود كه اولويتهاي من را نتوانستند به عنوان بازيكن جذب كنند. در خط دفاع اولويت اول من محمد نصرتي بود، اولويت دوم سپهر حيدري و سوم پژمان منتظري كه اولويت سوم يعني منتظري را آوردند. در خط هافبك هم جانواريو و مازيار زارع را ميخواستم كه نتوانستند جذب كنند اما در كل خود من تقصير داشتم چون صداقت داشتم و فكر ميكردم درست ميشود اما اشتباه بزرگي كردم.
ولي با اين وجود از 13 بازي 20 امتياز گرفتم. الان هم از 12 بازي 21 امتياز دارند با اين همه بازيكني كه به تيم اضافه شده است پس هيچ فرقي نكرده است با اين تفاوت كه دو ميليارد تومان بيشتر هم هزينه كردهاند.الان هياتمديره صدايش هم در نميآيد، نيمكت هم مال خودشان است. آن زمان از هفته دوم و سوم ميگفتند كه دو بازي ديگر فرصت ميدهيم اما الان با آرامش كار ميكنند ولي آن زمان من آرامش نداشتم. فصل قبل دو تا بازيكن در تيم بودند كه اصلا در زمين كار نميكردند. با آن مشكلات دو تا بازيكن اينطوري هم داشتم.
شانس بد شما آرش برهاني هم امسال برخلاف فصل قبل خوب گل ميزند.
آقايان هم گفتهاند كه ما آرش را به آرش شناسانديم. يعني من نميتوانستم اين كار را بكنم؟ مگر آرش برهاني از ليگ 3 آمده بود. الان مرفاوي آرش را ساخت كه گل ميزند؟ پس چرا فصل قبل اين كارها را نميكرد؟
بزرگترين خيانت را چه كسي به شما در زندگي كرد؟
نميشود گفت؛ نميخواهم بگويم چون احتياجي نيست كه من بگويم. هر كسي در زندگياش خيانت ميبيند ولي كسي كه از اين مسايل تجربه بگيرد موفق مي شود اما من درس نگرفتم و باز هم خيانت ميبينم. اگر كسي كه به من خيانت كرده در خانهام بيايد و بگويد مرا ببخش، ميبخشم. اگر جايي هم بروم آنها را ميبرم. اين كارها را كردهام و بلاي جانم شدهاند.
شما محبوبتر هستيد يا علي پروين؟
مردم بايد بگويند، من نميتوانم بگويم. البته طرفداران من فرق دارند. او يك نوع طرفدار دارد و من هم يك نوع طرفدار دارم. البته خيلي از طرفداران پروين مرا هم دوست دارند اما نميدانم طرفداران من هم پروين را دوست دارند يا نه؟ به هرحال هركسي يك تيپ آدم را دوست دارد.
بزرگترين مربي كه با او كار كردهايد؟
من همه زندگيام و فوتبالم را مديون رايكوف هستم. اگر رايكوف به ايران نميآمد من اصلا دروازهبان نميشدم، اصلا هيچي نبودم. خدا خواست كه مرا انتخاب كرد و خيلي هم پاي من ايستاد. آنقدر خبرنگارها او را كوبيدند كه مرا بيرون بيندازد اما او ايستاد و وقتي من خوب كار كردم به آنها گفت كه ديديد حجازي چقدر خوب است. خبرنگارها ميگفتند اين بچه چيه كه رايكوف به تيم ملي آورده است.
بهترين شاگرد شما از نظر اخلاقي و فني؟
اخلاقي سعيدرمضاني، البته سعيد به لحاظ فني هم خوب است اما يك بازيكن در بنگلادش داشتم به اسم شبير علي كه هافبك بود و در تيم ملي بنگلادش هم بازي ميكرد. او يك استثناء بود. شبير علي را از توي كوچه پيدا كردم و به تيم خودم بردم.
و بدترينها به لحاظ اخلاقي و فني؟
اخلاقي را كه نميشود گفت. فني را هم نميگويم.
زشتترين بازيكني كه داشتيد؟
رضا حسنزاده كه زشت ولي بامزه بود. اما زشتي به صورت نيست به طينت آدمهاست.
چه كسي بعد از شما ميتوانست جاي شما را بگيرد؟
بهروز سلطاني، خيلي خوب بود اما خيلي قد بود، دو سال تيم ملي بازي كرد اما دعوايش شد و ديگر نرفت.
احمدرضا عابدزاده نميتوانست جاي شما را بگيرد؟
عابدزاده هم بعد از انقلاب بهترين بود. اگر رحمتي هم خوب كار كند ميتواند جانشين ما دو نفر بشود.
يکشنبه 12 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-