تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833631065
رنجهای فاطمه (سلام الله علیها) از زبان علی (سلام الله علیه )
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
فاطمه(س) و علی علیهما السلام دو یار همراه و دو ستاره آسمانیاند که برای نشان دادن راه آسمان چند روزی به زمین آمدند و سپس به آسمان بازگشتند . آن دو یار مهربان، نامهربانیها و بی مهریهای بی حسابی از خاکیان دیدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمتهای شب پرههای مزاحم گذشتند
از این بی مهریها و مزاحمتها، حکایات فراوانی گفتهاند و شنیدهایم، اما در این اوراق معدود، برآنیم تا از زبان تنها همتای زهرا، گوشهای اندک از تلخیهای رفته بر آن عزیز را بخوانیم و بدانیم . پیش از ذکر این تلخیها، جملاتی چند در بلندای مقام آن زهره درخشنده را از زبان علی علیه السلام نقل میکنیم و سپس به بیان رنجهای حضرت زهرا علیها السلام میپردازیم .
فاطمه، برترین بانو
معاویه در نامهای که به امام علی علیه السلام مینویسد، به فخر فروشی در مقابل امام میپردازد . امام در پاسخ به نامه او، به بیان فضیلتهای بنی هاشم و فضیحتهای بنی امیه میپردازد:
«وانی یکون ذلک کذلک، ومنا النبی ومنکم المکذب ومنا اسد الله ومنکم اسد الاحلاف ومنا سیدا شباب اهل الجنه ومنکم صبیه النار ومنا "خیر نساء العالمین" ومنکم حماله الحطب فی کثیر مما لنا وعلیکم (۱);
شما چگونه و کجا با ما برابرید! که از میان ما پیامبر صلی الله علیه و آله برخاست و دروغزن (ابوجهل) از شما است، واسد الله (حمزه سید الشهدا) از ما و اسد الاحلاف (شیر سوگندها; اسد بن عبد العزی) از شما، و از ماست دو سید جوانان اهل بهشت (حسن علیه السلام و حسین علیه السلام) و از شما است کودکانی (۲) که آتش نصیب آنان گردید . و از ما استبهترین زنان جهان (فاطمه علیها السلام) و از شماست آن که هیزم کشد برای دوزخیان (ام جمیل همسر ابی لهب) (۳) وبیش از این ما را فضیلتها و شما را فضیحتها است .»
علی و فاطمه علیهما السلام از زبان یکدیگر
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از ازدواج حضرت علی و فاطمه علیهما السلام و سپری شدن مراسم عروسی، ابتدا از علی علیه السلام پرسیدند: همسرت فاطمه علیها السلام را چگونه یافتی؟ امام پاسخ داد: «نعم العون علی طاعه الله; در اطاعت کردن از خدا خوب یار و یاوری است .» سپس از دختر خود، فاطمه علیها السلام پرسیدند: شوهرت را چگونه یافتی؟ آن حضرت پاسخ داد: «خیر بعل; بهترین شوهراست . (۴) »
زحمات فاطمه علیها السلام در منزل
به دنبال تقسیم کار پیامبر صلی الله علیه و آله بین حضرت زهرا علیها السلام و علی علیه السلام و واگذاری کارهای داخل منزل به فاطمه علیها السلام، گرچه علی علیه السلام نیز در کمک به همسرش از هیچ کوششی دریغ نمیکرد، اما در عین حال انجام تمام کارهای منزل برای فاطمه علیها السلام باری گران بود . برای کاهش زحمتهای منزل، علی علیه السلام راه حلی به فاطمه پیشنهاد میکند . آن حضرت بعدها این ماجرا را چنین نقل فرمود: «فاطمه زهرا علیها السلام، عزیزترین عزیزان رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه من بود . فاطمه علیها السلام آنقدر با آسیاب آرد کرد تا دست هایش پینه بست و آنقدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینهاش باقی مانده بود و به اندازهای خانه را روبید تا اینکه لباس هایش غبار آلود شد، و آن قدر زیر دیگ آتش بر افروخت تا لباسش کثیف و گرد آلود گردید و به همین علت، به سختی و زحمت افتاد . روزی شنیدم چند غلام خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آوردهاند . به فاطمه گفتم: وقتی خدمت پدر رفتی از او خادمی بخواه تا در کارها مدد رسان تو باشد و از این همه رنج و محنت آسوده شوی .
فاطمه زهرا علیها السلام خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت . ملاحظه کرد که گروهی با ایشان مشغول بحث و گفت و گو هستند . لذا بدون اینکه با پدر سخنی بگوید از شرم و حیا بازگشت . چون رسول خدا صلی الله علیه و آله میدانست که فاطمه علیها السلام برای حاجت و نیازی مراجعه کرده است، خود به منزل ما آمد . ما در بستر استراحتبودیم، وی بالای سر فاطمه علیها السلام نشست و فاطمه علیها السلام از جهتشرم و حیا سر خود را زیر رختخواب کرد .
حضرت فرمود: فاطمه جان! برای چه منظوری نزد من آمدی؟ او دو مرتبه سؤال فرمود و فاطمه ساکتبود .
عرض کردم: ای رسول خدا! من علت را برای شما عرض میکنم . فاطمه آن قدر سنگ آسیاب را چرخانده که دستش پینه بسته و آن قدر آب کشیده که بر سینهاش اثر آن باقی مانده و آن قدر خانه را جاروب کرده که لباسش خاک آلود شده، و آن قدر آتش در زیر دیگ افروخته که پیراهن او کثیف شده و بوی دود گرفته است . شنیدیم که غلامان و خادمان چندی را خدمتشما آوردند، به فاطمه علیها السلام گفتم: به سراغ پدر خود رفته، از ایشان خدمت کاری بخواه تا تو را کمک کند .
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «الا ادلکما علی خیر مما سالتما . اذا اخذتما مضاجعکما تکبرا اربعا وثلاثین وتسبحا ثلاثا وثلاثین وتحمدا ثلاثا وثلاثین فهو خیر لکما من خادم یخدمکما; شما را از مطلبی آگاه کنم که برای شما از خادمی که خواستید بهتر است . وقتی از خواب برخاستید (دربعضی روایات است وقتی به رختخواب رفتید) سی و چهار مرتبه «الله اکبر» ، سی و سه بار «سبحان الله» و سی و سه بار «الحمد لله» بگویید، این برای شما از خادمی که به شما خدمت کند بهتر است .»
آنگاه فاطمه سر خود را بیرون آورد و سه بار فرمود: «رضیت عن الله ورسوله; از خدا و رسول او راضی و خشنود شدم . (۵) »
عیادت ناتمام
وقتی عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله برای عیادت فاطمه علیها السلام به منزل علی علیه السلام آمد، به دلیل سالتشدید آن حضرت و ممنوع الملاقات بودن ایشان، موفق به عیادت آن عزیز نشد . به منزل خود بازگشت و پیکی روانه منزل علی علیه السلام کرد، تا به علی علیه السلام این پیغام را برساند: «آن گونه که من احساس میکنم، فاطمه علیها السلام روزهای پایان عمر خود را میگذراند و اول کسی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله ملحق میشود . من پیشنهاد میکنم در صورت رحلت ایشان، مهاجرین و انصار را خبر کنید تا در مراسم نماز و دفن آن حضرت شرکت کنند، که این کار، هم باعث فیض معنوی و ثواب حاضران است، و هم باعث تقویتشعائر دینی .»
علی علیه السلام در پاسخ به پیشنهاد عمویش عباس بن عبد المطلب، فرستادهای به نزد او روانه کرد تا این پیام را برساند: «ابلغ عمی السلام وقل لا عدمت اشفاقک وتحیتک وقد عرفت مشورتک ولرایک فضله . ان فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله لم تزل مظلومه من حقها ممنوعه وعن میراثها مدفوعه . لم تحفظ فیها وصیه رسول الله صلی الله علیه و آله ولا رعی فیها حقه ولا حق الله عزوجل وکفی بالله حاکما ومن الظالمین منتقما وانا اسالک یا عم ان تسمح لی بترک ما اشرت به فانها وصتنی بستر امرها; سلام مرا به عمویم برسان و بگو: خیر خواهی شما را فراموش نمیکنم . نظر شما را به خوبی دریافتم و البته احترام آن - در جای خود - محفوظ است . فاطمه علیها السلام همیشه مظلوم واقع شده، و از حق خود بازداشته شد و از ارث خود بی بهره گردید . سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او عمل نشد و حقی که خدا و رسول او در مورد فاطمه علیها السلام داشتند، رعایت نگردید و خداوند برای حکمرانی و انتقام از ظالمین [ما را] بس است .
عموی گرامی! از شما میخواهم به من رخصت دهید که به نظر شما عمل نکنم، چرا که فاطمه علیها السلام خودش به من وصیت کرده است که امر [کفن و دفن] او مخفی باشد .»
وقتی که فرستاده عباس با این پیام به سوی او بازگشت، عباس گفت: غفران الهی نثار فرزند برادرم که البته او آمرزیده است . به راستی که نظر او بدون اشکال و صحیح است . برای عبد المطلب فرزندی با برکتتر از علی علیه السلام زاده نشد، مگر پیامبر صلی الله علیه و آله . . . (۶).
آهنگ جدایی
آن گاه که فاطمه زهرا علیها السلام احساس کرد زمان رحلتش فرا رسیده است، در حالی که در بستر بیماری آرمیده بود خطاب به علی علیه السلام فرمود: «یا ابن عم، انه قد نعیت الی نفسی واننی لا اری ما بی الا اننی لاحق بابی ساعه بعد ساعه وانا اوصیک باشیاء فی قلبی; ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که در مییابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق میشوم، آنچه را در دل دارم به تو وصیت میکنم .»
علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: «اوصینی بما احببتیا بنت رسول الله; ای دخت رسول خدا! آنچه دوست داری وصیت کن .»
آنگاه علی علیه السلام کنار سر فاطمه علیها السلام نشست و به آنان که در اتاق بودند فرمود بیرون روند . سپس فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام فرمود: «یا ابن عم! ، ما عهدتنی کاذبه ولاخائنه ولا خالفتک منذ عاشرتنی; ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دروغ و خیانت ندیدی و هیچ گاه با تو مخالفت ننمودم .»
و علی علیه السلام در پاسخش چنین گفت: «معاذ الله انت اعلم بالله وابر واتقی واکرم واشد خوفا من الله [من] ان اوبخک بمخالفتی . قد عز علی مفارقتک وتفقدک، الا انه امر لابد منه . والله جددت علی مصیبه رسول الله وقد عظمت وفاتک وفقدک فانا لله وانا الیه راجعون من مصیبه ما افجعها وآلمها وامضها واحزنها، هذه والله مصیبه لا عزاءلها ورزیه لا خلف لها; نه، هرگز! تو نسبتبه خداوند آگاهتر، نیکوکارتر، پرهیزگارتر، گرامیتر، و خائفتر از آن هستی که تو را به عنوان مخالفتبا من سرزنش کنم . جدایی و فقدان تو برای من بسیار سخت است . ولی چه باید کرد که چارهای برای مرگ نیست . سوگند به خدا، مصیبت رسول خدا برای من تازه شد و وفات و فقدان تو، [برای من] بسیار بزرگ [و دشوار] است . پس «انا لله وانا الیه راجعون» از مصیبتی که بسیار دلخراش و دردناک و دشوار و اندوه آور است . به خدا قسم! این مصیبتی است که تسلیت [و آرامش] ندارد و حادثه جانسوزی است که جبرانناپذیر است . »
سپس مدتی با هم گریستند و علی علیه السلام سر فاطمه علیها السلام را به سینه چسبانید و فرمود: «اوصینی بما شئت فانک تجدنی فیما امضی کما امرتنی به واختار امرک علی امری; آنچه میخواهی وصیت کن، همانا مرا آن گونه خواهی یافت که به وصیت تو بخوبی عمل کنم و امر تو را بر امر خودم مقدم میدارم .»
سپس فاطمه علیها السلام به بیان وصایای خود پرداخت (۷).
آغاز جدایی
پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام از شهادت مادر خود با خبر شدند، اسماء به حسنین علیهما السلام گفت: به نزد پدرتان علی علیه السلام روید و خبر شهادت فاطمه علیها السلام را به او رسانید . حسنین علیهما السلام از خانه بیرون آمدند و در حالی که فریاد میزدند: «یا محمداه! یا احمداه! الیوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا» ، وارد مسجد شدند و علی علیه السلام را که در مسجد بود، از شهادت فاطمه علیها السلام آگاه نمودند . علی علیه السلام با شنیدن این خبر، آنچنان دگرگون شد که بی حال افتاد . آب به صورتش پاشیدند و به حال آمد . با سوز و گداز فرمود: «بمن العزاء یا بنت محمد کنتبک اتعزی ففیم العزاء من بعدک; ای دختر محمد صلی الله علیه و آله! به چه کسی خود را تسلیت دهم. [تا زنده بودی] مصیبتم را به تو تسلیت میدادم، اکنون پس از تو چگونه آرام و قرار گیرم؟ (۸) »
در سوگ یار
علی علیه السلام پس از به خاک سپاری یار دیرینه و همراه روزگار خوشیها و تلخیهای خود، در کنار تربت آن عزیز، با رسول خدا چنین درد دل کرد:
«السلام علیک یا رسول الله عنی . والسلام علیک عن ابنتک و زائرتک والبائته فی الثری ببقعتک والمختار الله لها سرعه اللحاق بک . قل یا رسول الله عن صفیتک صبری وعفا عن سیده نساء العالمین تجلدی . الا ان لی فی التاسی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک فی ملحوده قبرک وماضت نفسک بین نحری وصدری . بلی وفی کتاب الله [لی] انعم القبول «انا لله وانا الیه راجعون» قد استرجعت الودیعه واخذت الرهینه واخلست الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء، اما حزنی فسرمد واما لیلی فمسهد . وهم لا یبرح من قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم . کمد مقیح و هم مهیج . سرعان ما فرق بیننا والی الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها . فاحفها السؤال والستخبرها الحال . فکم من غلیل معتلجبصدرها لم تجد الی بثه سبیلا . وستقول ویحکم الله وهو خیر الحاکمین . سلام مودع لا قال ولا سئم . فان انصرف فلا عن ملاله وان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین . واها واها والصبر ایمن واجمل .
ولولا غلبه المستولین لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال الثکلی علی جلیل الرزیه . فبعین الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع ارثها ولم یتباعد العهد ولم یخلف منک الذکر والی الله یا رسول الله المشتکی وفیک یا رسول الله احسن العزاء .
صلی الله علیک و علیها السلام والرضوان;
ای پیغمبر خدا! از من و از دخترت که به دیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختیار کرد . ای رسول خدا! پس از دختر برگزیدهات شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری من به خاطر سیده زنان جهان از دست رفته است . اما برای من پیروی از سنت تو [که همان صبر باشد] در جدایی تو موجب تسلیت است [ . ای پیامبر خدا!] تو را به دستخود در دل خاک سپردم! و تو بر روی سینه من جان دادی! آری، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوی او باز میگردیم . اکنون امانتبه صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت [ . پس از او] آسمان و زمین زشت مینماید و هیچگاه اندوه دلم نمیگشاید و شبم بی خواب است و غم از دلم نمیرود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند .
[مرگ زهرا] ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید، چه زود جمع ما به پریشانی کشیده شد . شکایت [خود را] به خدا میبرم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستمها کردند . آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو . تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده استبیرون آید . او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است [میان او و ستمکاران داوری] نماید .
[سلامی که به تو میدهم] سلام وداع کننده است نه از روی ملالت و کسالت . اگر میورم ملول [و خسته جان] نیستم و اگر میمانم به وعده خدا بد گمان نیستم، به خاطر وعدهای که خداوند به شکیبایان داده است . در انتظار پاداش میمانم که شکیبایی نیکوتر است .
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت میماندم و در این مصیبتبزرگ چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم میراندم .
خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک میرود و در حالی که هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او برده میشود و از میراث او منع میشود .
ای رسول خدا! شکایت را به سوی خدا میبرم و دل را به یاد تو خوش میدارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه . (۹) »
وقتی آن حضرت از دفن فاطمه۳ فراغتیافتبر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد:
لکل اجتماع من خلیلین فرقه
وکل الذی دون الممات قلیل
وان افتقادی واحدا بعد واحد
دلیل علی ان لا یدوم خلیل (۱۰)
«جمع هر دو دوست را پریشانی است و هر چیز جز مرگ ناچیز است . اینکه من یکی را پس از دیگری از دست میدهم، نشان آن است که هیچ دوستی جاوید نمیماند .»
مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود
که روز محشر بدین پنج تن رسانم تن
بهین خلق و برادرش و دختر و دو پسر
محمد و علی و فاطمه حسین و حسن (۱۱)
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا
تا داد من از دشمن اولاد پیمبر
بدهد بتمام ایزد دادار تعالی (۱۲)
___________________________ __________
۱) نهج البلاغه، نامه ۲۸، ترجمه دکتر شهیدی .
۲) اشاره به جمله رسول خدا صلی الله علیه و آله است . وقتی آن حضرت پس از جنگ بدر دستور کشتن عقبه بن ابی معیط را داد، عقبه گفت: «من للصبیه یا محمد; چه کسی برای کودکان خواهد ماند؟» حضرت فرمود: «النار; آتش .»
۳) ام جمیل، خواهر ابوسفیان، زن ابولهب و عمه معاویه بود .
۴) بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۱۷ و ۱۳۳ .
۵) حلیه الاولیاء، ج۲، ص۴۱; بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۲ .
۶) بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۱۰ و ۲۱۱ .
۷) بیت الاحزان، محدث قمی، با ترجمه محمدی اشتهاردی، ص۲۴۱; بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹۱ .
۸) همان، ص۲۴۹ .
۹) اصول کافی، ج۱، ص۴۵۸و۴۵۹; بحار الانوار، ج۴۳صص ۱۹۴ و ۱۹۳ .
۱۰) الاخبار الموفقیات، زبیر ابن بکار، ص۱۹۴ .
۱۱) غضائری رازی .
۱۲) ناصر خسرو .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
-
گوناگون
پربازدیدترینها