پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851342726
نويسنده: احمدرضا شاه علي چرا سفارت آمريكا اشغال شد؟
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: احمدرضا شاه علي چرا سفارت آمريكا اشغال شد؟
خبرگزاري فارس: در شكلگيري حادثه تسخير لانه جاسوسي آمريكا، عوامل متعددي دخيل و موثر بودند كه تقريباً همهي اين عوامل، متأثر از عملكرد دولت آمريكا، درقبال انقلاب اسلامي ايران بود. واقعيت اين است كه دولت آمريكا با وجودپيروزي انقلاب، دست از مداخلهگري در امور ايران برنداشت.
چكيده: در شكلگيري حادثه تسخير لانه جاسوسي آمريكا، عوامل متعددي دخيل و موثر بودند كه تقريباً همهي اين عوامل، متأثر از عملكرد دولت آمريكا، درقبال انقلاب اسلامي ايران بود. واقعيت اين است كه دولت آمريكا با وجودپيروزي انقلاب، دست از مداخلهگري در امور ايران برنداشت. در طول 9 ماه بين22 بهمن 1357 تا 13 آبان 1358، انواع و اقسام حركتهاي توطئهآميز درسراسر كشور، عليه انقلاب شكل گرفت. كه به گونهاي آشكار، دست آمريكاييهادر وقوع آنها ديده ميشد و عملاً سفارت آمريكا، به صورت يك مركز جاسوسي، براي سازماندهي حركتهاي تفرقه افكن و تجزيهطلبانه، درآمده بود.پيش از آن حضرت امام بر اين مسأله واقف بودند ولذا در اين مدت، در تماميسخنرانيها و اعلام مواضع خودشان، طلاب و دانشجويان و جوانان را بههشياري در برابر آمريكا و ضرورت مقابله با توطئههاي اين دولت، فراميخواندند. همين هشدارها، باعث ميشد تا دانشجويان به اين يقين برسند كهحضرت امام، به عنوان رهبري انقلاب، اخبار و گزارشهاي دقيقي به حضورشان واصل ميشود كه اينگونه نسبت به اقدامات آمريكا، هشدار ميدهند و همگانرا به مقابله با اين اقدامات، دعوت ميكنند.
شكي نيست كه تسخير سفارت، حركتي خودجوش، مردمي و غير دولتي بود كهعدهاي از دانشجويان مسلمان دانشگاهها انجام دادند. آنان بعدها براي اثبات استقلالخود از گروههاي سياسي و پيروي بيچون و چرا از امام، عنوان «دانشجويان مسلمانپيرو خط امام» را براي خود برگزيدند. انگيزههاي اصلي اين حركت، مقابله با احتمال سلطه دوبارهي آمريكا برايران، اعتراض به جنايتهاي 25 سالهي آمريكا در ايران كه بهطور مشخص با كودتاي28 مرداد 32 آغاز شده بود، اعتراض به حضور شاه مخلوع در آمريكا و تثبيت جريانارزشي و اصولگرا و همچنين مقابله با حركتهاي كند و غير انقلابي دولت موقت بود كهاندك اندك زمينهي دلسردي مردم و انقلابيون واقعي را از انقلاب و دستاوردهاي آن،فراهم ميكرد. چنين به نظر ميرسد كه دانشجويان پيشبيني ميكردند كه با اين حركت،دولت موقت استعفا دهد.
خانم مهندس «فروز رجاييفر» كه در آن زمان در رشتهي مهندسي شيمي، گرايشپليمر، در دانشگاه اميركبير (پلي تكنيك سابق) تحصيل ميكرد، ميگويد:
«شب قبل از 13 آبان، از طرف انجمن اسلامي دانشكده با ما تماس گرفتند و از ماخواستند كه ساعت 7 صبح روز 13 آبان، در محل دانشكده حضور داشتهباشيمو اين مساله، در چهار دانشگاه ديگري هم كه هماهنگ شده بود (دانشگاههايپلي تكنيك، ملي، صنعتي شريف و تهران) صورت گرفت...صبح 13 آبان،جلسات توجيهي در هر كدام از اين دانشگاهها، براي بچهها برگزار شد و جريانتسخير انجام شد...در اين جلسات، ضرورت اين كار بيان و به زمينههاي آناشاره شد، مثل سفر شاه به آمريكا و فرمايش حضرت امام كه فرموده بودندطلبهها و دانشجويان و دانشآموزان، حملات خود را نسبت به آمريكا زياد كنندو اين كشور را وادار به استرداد شاه كنند، يا ملاقاتي كه نخست وزير دولتموقت (مهندس بازرگان) با برژينسكي در الجزاير انجام داده بود كه آنها همهزمينهي اعتراض را فراهم كرده بودند. در آن جلسه، عنوان شد كه ما اين كار را بهعنوان اعتراض به عمل آمريكا، انجام خواهيم داد و اگر ـ احياناً ـ حضرت امام بااين كار مخالف باشند، چون اسم خودمان را دانشجويان پيرو خط امامگذاشتهايم، قطعاً تبعيت ميكنيم و جريان را خاتمه ميدهيم و اگر ايشان تاييدفرمودند كه ـ طبيعتاً ـ براي ما وضعيت بسيار ايدهآلي پديد ميآمد.
از مطالب ديگري كه در آن جلسه مطرح شد، اين پيش بيني بود كه در اثر اينتسخير، دولت موقت استعفا دهد كه از نظر ما، خسران به حساب نميآمد. چونما به اين تحليل و نتيجه رسيده بوديم كه دولت موقت، با مسير انقلابهمخواني لازم را ندارد و ميتوانم بگويم از اين پيشبيني كه امكان دارد دولتموقت استعفا دهد، خوشحال و راضي بوديم. البته اين را بايد اضافه كنم كه اصلاًقرار بر اين نبود كه بحث تسخير، تا اين مدت طول بكشد. برنامهي ما چندساعت و در نهايت، يكي دو روز بود. هدفمان هم جمعآوري نمايندگانرسانههاي بينالمللي بود، به صورتي كه اين خبر در دنيا انعكاس پيدا كند و ايناعتراض دانشجويان، به عنوان نمايندگان ملت ايران به گوش جهان برسد. درواقع، ابعاد ماجرايي كه انجام شد به هيچ وجه براي بچهها پيش بيني شدهنبود.»
دكتر محمود احمدينژاد، از اعضاي سابق دفتر تحكيم وحدت، نيز نكاتي خواندنيدر اين مورد دارد:
«حضرت امام (ره)، در يك سخنراني فرمودند كه من دردهايي دارم كه نميتوانمبگويم. بهطور طبيعي در داخل (دفتر) تحكيم وحدت، اين سخنان حضرت امام(ره) انعكاس پيدا كرد. در جلسهاي بحث كرديم كه بايد ببينيم اين دردها چيست؟و مشكلات چيست؟ و ما بايد چكار كنيم؟... در نتيجهگيري، همه مشترك بوديمكه بايد با يك حركت بزرگ و تند، اقدامي انجام دهيم و فضايي در كشور ايجادكنيم كه زمينهي بيان آن دردها فراهم شود. بحثهاي مختلفي شد و پيشنهادي كهبه تصويب رسيد، اين بود كه بياييم حركتي را براي 13 آبان، به صورتراهپيمايي، سازمان بدهيم. در آن شرايط، وضعيت به اين صورت بود كه شاه ازايران به آمريكا رفتهبود و آمريكا او را تحت حمايت كامل خودش قرار داده بود.امام و مردم اصرار داشتند كه شاه به خاطر جناياتش به ايران باز گردانده شود، تامحاكمه گردد؛ اما حكومت آمريكا از اين كار ممانعت ميكرد و اين براي مردمخيلي سنگين بود. ضمن اينكه يك سابقهي تاريخي هم اين اعتراض را تقويتميكرد. چرا كه مردم ما، در طول بيش از 25 سال، از حضور آمريكاييها دركشورمان، هيچ خاطرهي خوشي نداشتند و تنها در ذهن آنها خاطرهي تحقير وفشار، چپاول، ظلم و فساد نقش بسته بود. لذا، زمينهي اقدام عليه آمريكا، بهطورطبيعي، وجود داشت. به هر حال، در دانشگاههاي مختلف، مراسم مختلفيپيشبيني شد و عدهاي هم قرار شد بروند مقابل سفارت آمريكا. در اين فاصله،بخشي از بچههاي تحكيم، مصمم شدند كه وارد سفارت شوند و به حالتاعتراض، سه روز آنجا تحصن كنند.»
ابراهيم اصغرزاده، از ديگر دانشجويان پيرو خط امام، نيز علت اشغال سفارتآمريكا را چنين توضيح ميدهد:
«بهتر ميدانم ابتدا فضايي را كه در آن تصميم گرفتيم براي شما ترسيم كنم. بيشتر،خود فضا و شرايط آن بود كه يك عده را به اينجا رساند تا اين كار را بكنند. نهاينكه عدهاي از پيش، سياستشان اين بود كه بيايند و چنين اقدامي انجام دهند.اگر ما اين كار را نميكرديم، به حكم آن وضعيتي كه در جامعه بود، قطعاً و قهراًاين كار انجام ميگرفت. اگر ما اين كار را نميكرديم، عدهي ديگري دست به اقدامميزدند. پس اين حركت، دقيقاً در بستر عيني جامعه اتفاق افتاد. اين وضعيتچه بود؟ ما يك حكومت وابسته و يك رژيم دستنشاندهي آمريكا را در منطقهسر نگون كرده بوديم و برداشتمان اين بود كه در داخل اين حكومت، ظرف دودهه، حداقل، تمام سياستگزاريها و برنامهريزيها، براساس محورهاييصورت گرفته بود كه خط اصلي آن را، هيات حاكمهي آمريكا ترسيم ميكرد.تحليل اين بود كه انقلاب براي مبارزه با شاه، قطعاً بايد در برابر آمريكا همبايستد. مبارزه با رژيم دست نشانده، طبعاً، منافع آمريكا را هم تهديد خواهد كردو با آن در خواهد افتاد. اين واقعيتي بود و ما اول انقلاب با اين تصور پايهيجمهوري اسلامي را گذاشتيم؛ يعني وقتي حكومت جمهوري اسلامي، ترسيمشد و شكل گرفت و راي مردم به آن داده شد، همه بر اين باور بودند كه مبارزهيبا شاه، مبارزه با آمريكا را به دنبال دارد؛ يعني از دست دادن شاه براي آمريكا درمنطقه، در حقيقت از دست دادن منافع حياتي آمريكا است و از دست دادنژاندارم منطقه، يعني شاه بود. اين اتفاق روي داد و ما انتظار داشتيم كه نقشدولت موقت بايد نقشي باشد كه منافع آمريكا را باز هم تهديد كند و باز هم درمقابل آمريكا بايستد، چه در داخل كشور و چه در منطقه؛ اما اين اتفاق نيفتاد.دولت موقت، حتي در برابر سادهترين واكنشهايي كه بايد يك كشور براي حفظمنافع ملي خود داشته باشد، عاجز بود. دولت موقت، در سياست خود، بنا را براين ميگذارد كه براي حفظ موقعيت خود، ناگزير به برقراري رابطهي دوستي باآمريكا ميشود.»
ابراهيم اصغرزاده، با انتقاد از ملاقات اعضاي دولت موقت با برژينسكي ـ مشاورامنيت ملي كاخ سفيد ـ و همچنين مداراي دولت موقت در برخورد با مسالهي پناهندگيشاه سابق به آمريكا، عامل اين رفتارها را تشريح كرد و آن را ناشي از ديدگاه دولت موقتدانست:
«اين درست ناشي از ديدگاهي بود كه دولت موقت داشت. دولت موقت، ديدگاهمبناييشان راجع به انقلاب، اصلاً اين نبود كه مبارزه با شاه، مبارزه باآمريكاست؛ يعني مبارزه با شاه را مبارزهاي منطقهاي و درون مرزي ميديدند.ميگفتند ما كه شاه را كنار گذاشتيم، ديگر كار به دنيا نداريم. در صورتي كه مامعتقد بوديم و ديدگاه انقلاب در حقيقت اين است كه نميتوان شاه را جدا ازمنافع آمريكا تصور كرد...اين شرايط و همچنين خواستي كه به وسيلهي عموممردم و توسط رهبر انقلاب، دامن زده ميشد و دائم مطرح بود ـ يعني ادامهيمبارزه با آمريكا و جلوگيري از توطئههاي آمريكا ـ ما را بر آن داشت كه كاريكنيم...تصرف سفارت آمريكا، در حقيقت، راهي بود كه از طرفي مسايل داخليما را حل ميكرد، يعني با دولت موقت برخورد داشت ]و[ از طرفي مسايل ما رادر منطقه و جهان در برابر سياستهاي امپرياليستي آمريكا حل ميكرد. به هميندليل بود كه ما قبل از تصرف لانهي جاسوسي تحليل ميكرديم، با تصرفسفارت آمريكا، دولت وقت هم ساقط خواهد شد و اين تحليل درست از آب درآمد. شايد اصليترين انگيزهها هم همينها بودند.»
آقاي مهندس ضرغامي ـ رئيس سازمان صدا و سيما ـ نيز كه خود در آن زمان ازدانشجويان پيرو خط امام بود، در مورد دلايل شكلگيري حركت تسخير لانهيجاسوسي ميگويد:
«در شكلگيري حادثهي تسخير لانهي جاسوسي آمريكا، عوامل متعددي دخيلو موثر بودند كه تقريباً همهي اين عوامل، متأثر از عملكرد دولت آمريكا، درقبال انقلاب اسلامي ايران بود. واقعيت اين است كه دولت آمريكا با وجودپيروزي انقلاب، دست از مداخلهگري در امور ايران برنداشت. در طول 9 ماه بين22 بهمن 1357 تا 13 آبان 1358، انواع و اقسام حركتهاي توطئهآميز درسراسر كشور، عليه انقلاب شكل گرفت. كه به گونهاي آشكار، دست آمريكاييهادر وقوع آنها ديده ميشد و عملاً سفارت آمريكا، به صورت يك مركزجاسوسي، براي سازماندهي حركتهاي تفرقه افكن و تجزيهطلبانه، درآمده بود.پيش از آن حضرت امام بر اين مسأله واقف بودند ولذا در اين مدت، در تماميسخنرانيها و اعلام مواضع خودشان، طلاب و دانشجويان و جوانان را بههشياري در برابر آمريكا و ضرورت مقابله با توطئههاي اين دولت، فراميخواندند. همين هشدارها، باعث ميشد تا دانشجويان به اين يقين برسند كهحضرت امام، به عنوان رهبري انقلاب، اخبار و گزارشهاي دقيقي به حضورشانواصل ميشود كه اينگونه نسبت به اقدامات آمريكا، هشدار ميدهند و همگانرا به مقابله با اين اقدامات، دعوت ميكنند.»
و به عنوان آخرين نقل قولي كه تبيين كنندهي چرايي اشغال سفارت آمريكاست، بهاظهارات محسن ميردامادي، يكي ديگر از سازماندهندگان اين حركت، اشاره ميكنيم:
«زمينهي موضوع به اين صورت بود كه در اولين سال پس از پيروزي انقلاب كهحكومت طاغوت فرو ريخته بود، هنوز حاكميت انقلاب تشكيلات مقتدريبراي ادارهي كشور نداشت. از يكسو، استانهاي مرزي كشور دستخوشحركتهاي جداييطلبانه شدند و از سوي ديگر، در ساير استانها، گروههاي ريزو درشتق ضدانقلاب، دست به آشوب و فتنه زدند. اعتصاب و تحصن و درگيريو اغتشاش در ادارات و كارخانهها و ديگر جاها، امري عادي و روزانه شده بود.شواهد و قرائني در دست داشتيم كه اين وضع، طبيعي نيست. اين احساس دربين دانشجويان وجود داشت كه كارهايي كه صورت ميگيرد، نبايد ناهماهنگ وخود به خودي باشد. به نظر ميرسيد اين كارها، بايد از جايي هدايت شود و اينتصور در بين دوستان وجود داشت كه اين كارها، به نحوي مستقيم، يا غيرمستقيم به وسيلهي آمريكا هدايت ميشود؛ زيرا بحث اشغال سفارت آمريكا بهعنوان مركزي كه اگر اشغال شود، كل توطئهها از بين خواهد رفت پيش آمد وهمينطور هم شد. به طوري كه وقتي سفارت اشغال شد، تمام اين برنامههاتعطيل شد و شور و شوقي گسترده در ملت به وجود آمد كه همه چيز راتحتالشعاع قرار داد.»
به نظر ميرسد كه مطالعهي مجموعهي مطالب نقل شده، از شرايط حاكم بر كشوردر زمان تسخير لانهي جاسوسي و همچنين دلايل اين كار، تصوير مناسبي ارائه دهد. بهطور خلاصه، ميتوان در تشريح دلايل اشغال لانهي جاسوسي به عوامل زير اشاره كرد:
الف) تصرف 444 روزهي سفارت آمريكا، حاصل دخالتهاي 25 سالهي آمريكا درايران بود كه از دههي 30 به بعد و با تضعيف قدرت انگلستان پس از جنگ جهاني دوم،نقش پررنگتري در كل منطقهي خاورميانه پيدا كرده بود. واقعهي كودتاي 28 مرداد1332ه.ش، كه باعث بازگشت شاه به قدرت شد، توطئهي ننگيني بود كه هيچگاه ازحافظهي تاريخ ملت مسلمان ايران پاك نشد. پس از آن نيز، آمريكا با تداوم حمايت ازشاه و تقويت او، به عنوان يك ديكتاتور وابسته، تلاش كرد تا امكان سرنگوني رژيمپهلوي را به حداقل برساند. در همين زمينه، آمريكا با همكاري اسرائيل، ساواك را بهعنوان يكي از مخوفترين سازمانهاي اطلاعاتي جهان، راه اندازي كرد و براي سركوبانقلابيون ايران تلاش بسياري نمود و همچنين با اجراي طرحهاي سياسي، اقتصادي ونظاميق مد نظر خود، وابستگي ايران را به آمريكا افزايش داد. بر اين اساس، تسخيرلانهي جاسوسي واكنش طبيعي به 25 سال توهين و تحقير ملت ايران بود.
ب) به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا كه از اين واقعه زخم خورده بود، بهعلت تهديد منافعش در ايران، تلاش ميكرد تا با اين پديده مقابله كند. به همين علت،برنامهها و نقشههايي را كه اسناد سفارت گواه آن است، به اجرا درآورد. با تصرفجاسوسخانهي آمريكا، اين تلاشها ناكام ماند. تسخير لانهي جاسوسي براي مقابله باسنگاندازيهاي آمريكا در برابر حركت رو به جلوي انقلاب اسلامي اقدامي پيشگيرانه بود.
ج) چند ماه قبل از حمله به سفارت آمريكا، دولت كارتر، به بهانهي معالجهيپزشكي، به شاه اجازهي ورود به اين كشور را داده بود. ملت ايران كه هنوز خاطرهيكودتاي 28 مرداد سال 1332ه.ش را به ياد داشت، اين عمل را مقدمهاي برايطرحريزي يك توطئهي جديد، در سرنگوني جمهوري اسلامي دانست. در اين ميان،تسخير لانهي جاسوسي واكنشي به اين اقدام مداخلهجويانهي آمريكا و اقداميبازدارنده، براي مقابله با هرگونه توطئه ضدنظام بود.
د) با توجه به مشي غير انقلابي و مماشات گونهي دولت موقت كه موجب دلسرديمردم و نيروهاي انقلابي شده بود، اشغال سفارتخانهي آمريكا، باعث ميشد تا دولتموقت، در تنگنا قرار بگيرد و استعفا دهد. و با استعفاي اين دولت، زمينه براي روي كارآمدن و قدرت گرفتن نيروهاي انقلابي و ارزشي فراهم شود. همچنين اين اقدام،گروههاي چپ را نيز كه خود را ضد امپرياليست ميدانستند، خلع سلاح كرد و به عقبراند.
تاريخچه و سير توصيفي
مجموعهي عواملي كه در صفحههاي قبل ذكر شد، دانشجويان ارزشي و اصولگرايطرفدار انقلاب و امام را به اين نتيجه رساند كه بايد براي حفظ انقلاب و نيز رابطهيسازمان يافته با امام، براي تشكيل يك تشكل دانشجويي اقدام كنند. محسن ميردامادي،از دانشجويان پيرو خط امام، در اين باره ميگويد:
«اين مسايل به انتخاب نمايندگاني از طرف دانشجويان سراسر كشور منجر شد وبراي طرح مسايل با امام، جمعي مشخص شد. در اين ارتباط، دو بار خدمت امامرسيديم. در ملاقاتها گفته شد ما نياز داريم كه حلقهي وصلي با شما داشتهباشيم و نظرات شما را در دانشگاهها پياده كنيم و گزارش دانشگاهها را خدمتشما بدهيم و اگر نظراتي در مورد دانشگاهها داريد، ما مطلع شويم؛ امام خيليتشويق و ترغيب به اين كاركردند.
پيگيريهاي بعدي، منجر به اين شد كه شورايي مركب از هفت نفر نمايندگاندانشجويان كه از كل دانشگاههاي كشور انتخاب شده بودند ـ و بنده هم توفيقحضور داشتم ـ و پنج نفر از شخصيتهاي مملكتي كه عبارت بودند از: مقامرهبري فعلي و آقايان موسوي خوئينيها، دكتر حبيبي، محمد مجتهد شبستريو بنيصدر. اين مجموعه قرار بود روي مسالهي دانشگاهها كار كنند و گزارشيخدمت امام بدهند و پس از آن حلقهي واسطه بين امام و دانشگاهها را داشتهباشند... در ارتباط با اينكه مسالهي لانه چطور پيش آمد، ما در همان جلساتي كهدر جمع هفت نفره داشتيم كه جلسات زيادي هم بود و مسايل دانشگاهها مطرحميشد و برنامهريزي براي فعاليتهاي دانشجويي ميشد، در يكي از آنجلسات، پيشنهاد اشغال سفارت آمريكا به وسيلهي يكي از برادران مطرحشد.»
آقاي مهندس ضرغامي، در مورد شاكلهي تشكيلاتي اوليهي دانشجويان پيرو خطامام ميگويد:
«شاكلهي اصلي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام را اعضاي انجمنهاي اسلاميدانشجويان دانشگاه تهران، صنعتي شريف و پليتكنيك (اميركبير) تشكيلميدادند. دانشجويان مسلمان دانشگاه صنعتي شريف، پليتكنيك، دانشكدهيفني دانشگاه تهران، تقريباً از اول انقلاب جلسات هماهنگي با هم داشتند وسعي ميكردند در قبال مسايل انقلاب، مواضع مشتركي اتخاذ كنند، تصميمبراي تسخير لانهي جاسوسي هم در همين جلسات اتخاذ شد. البته، ابتدا در يكجمع محدودتر و بعد هم بهطور عموميتر در انجمنهاي اسلامي هر سهدانشگاه. بعد هم دانشجويان مسلمان دانشگاه شهيد بهشتي، به اين سه دانشگاهاضافه شدند.»
در اين ميان، حجةالاسلام موسوي خوئينيها، حلقهي وصل و عامل كليدي ارتباطدانشجويان و امام شد. وي نحوهي تعامل خود با دانشجويان و نيز واكنش احتمالي امام رادر قبال تسخير جاسوسخانهي آمريكا چنين توصيف ميكند:
«اولين باري كه طرح تسخير لانهي جاسوسي (سفارت سابق آمريكا) با بنده درميان گذاشته شد، يكي به دليل مشورت در مورد اصل انجام كار و دوم از نظراطلاع و كسب نظر و اجازه از حضرت امام ـ سلامالله عليه ـ بود. در آن زمان،بنده به نمايندگي امام، در صدا و سيما بودم. سه نفر از برادران دانشجو، آقايانميردامادي، بيطرف و اصغرزاده، طبق قرار قبلي به محل كار بنده ـ در جام جم ـآمدند. ابتدا پس از گفت و گوي كوتاهي، از اوضاع جاري كشور و از عملكرددولت موقت و بازتاب منفي آن در جامعه، خصوصاً در ميان نيروهاي انقلابي،مبني بر اينكه سمت و سوي جهت دولت ]موقت[ به سوي آمريكاست، برادرانطرح خود را در ميان گذاشتند و در بيان لزوم طرح، اضافه كردند كه طبقاطلاعات به دست آمده، يكي از عناصر مهم سيا در پوشش يك ديپلماتآمريكايي وارد ايران شده و گويا به دنبال اهداف خاصي در مقابله با انقلاباست.
به هر حال، ابتدا نظر بنده را جويا شدند كه من هم موافق بودم و تاييد كردم وسپس پرسيدند كه به نظر شما، حضرت امام با چنين اقدامي، موافق خواهند بوديا نه؟ بنده، ضمن تحليل كوتاهي چنين نتيجه گرفتم كه ايشان قطعاً موافقخواهند بود. در اينجا، از من خواستند كه بروم قم و طرح برادران را با حضرتامام(ره)، در ميان بگذارم و به اطلاع ايشان برسانم و نظر ايشان را بخواهم تادرصورتي كه موافق باشند، اقدام شود. بنده با طرح قضيه خدمت امام، مخالفتكردم و دلايل خودم را براي اين مخالفت توضيح دادم كه برادران نيز قانع شدند وقرار بر اين شد كه پس از تصرف لانه ]ي جاسوسي[ بلافاصله به اطلاع ايشان(امام) برسانيم و چنانچه مخالفت كردند، سريعاً محل را ترك كنيم و نيز ساعتشروع كار، در همان جلسه، مشخص شد و قرار بر اين شد كه بنده در ساعتيمقابل در «لانه» حاضر شوم كه تا حدودي روشن شده باشد كه كار طبق برنامهپيش رود. كه همين كار هم انجام شد.»
آقاي ميردامادي ملاقات با حجةالاسلام خوئينيها را به اين شكل بازگو ميكند:
«تصميم بزرگي بود. از ابتدا و قبل از اقدام، درصدد بوديم كه در صورت امكان،نظر امام را دريابيم. راهي كه به نظرمان رسيد اين بود كه مشورتي با آقايموسوي خوئينيها داشتهباشيم و قبل از اشغال لانه، به جز دانشجويان، تنهاكسي كه از قضيه مطلع بود، آقاي موسوي خوئينيها بودند. با ايشان مفصلاًمشورت كرديم و تحليل خودمان را گفتيم كه مركز توطئه عليه انقلاب را سفارتآمريكا ميبينيم و تصميم به چنين كاري گرفتهايم و ميخواهيم نظر امام را همبدانيم. تحليل ما را ايشان قبول داشتند؛ اما در اين مورد كه نظر امام را جوياشوند، موافق نبودند. ايشان ميگفتند ما از مجموعهي نظرات امام، اينطور دركميكنيم كه امام مخالفتي ـ قاعدتاً ـ نبايد داشته باشند، اما اگر از ايشان سؤالشود، احتمالاً به دليل محظوراتي، نتوانند اعلام موافقت كنند و احتياج به سؤالنيست. موقعي كه ما با ايشان صحبت كرديم، فكر ميكنم 8 روز تا 13 آبان ماندهبود و دو سه روز قبل از 13 آبان، به مناسبت كشتار دانشآموزان در حكومتنظامي سال قبل، امام پيامي دادند كه در آن پيام به پذيرفتن شاه به وسيلهيآمريكاييها اعتراض كردند و (نقل به مضمون) گفتند كه بر دانشجويان،دانشآموزان و طلاب علوم ديني است كه حملات خود را عليه آمريكا گسترشدهند و خواهان استرداد شاه مخلوع شوند. ما ابتدا تصورمان اين بود كه موضوعبه امام گفته شده و امام اينطور نظرشان را بيان كردهاند، ولي بعداً كه تحقيقكرديم، مشخص شد كه اينطور نبوده است و امام از مساله مطلع نبودهاند. به هرحال، اين پيام ما را مطمئنتر كرد كه اگر اين كار را هم بكنيم، در تعارض باديدگاهها و خواستههاي امام نيست و وقتي هم كه اقدام شد، حضرت امامحمايت كردند.»
ابراهيم اصغرزاده، يكي از افراد اصلي درگيري در جريان گروگانگيري كه به تازگيادعا كرده بود پيشنهاد دهندهي اصلي طرح اشغال سفارت بوده است، در اين بارهميگويد:
«ما تا حالا، بيان نميكرديم كه چه كسي نظر ابتدايي را بيان و طراحي كرده استو از آن پرهيز ميكرديم (به دلايل امنيتي) و تصميم گرفته بوديم كه فقط سه نفر ازكساني كه در آن جريان دخالت داشتند، معرفي شوند. ولي اخيراً، روزنامههايداخل كشور، طي مصاحبههايي با دانشجويان ما به موضوع اشاره كردند و منبراي نخستين بار ميگويم كه اين فكر را من طراحي كردم.»
وي در اين باره ميافزايد:
«سه تن از نمايندگان انجمنهاي اسلامي (از جمله من) و از دانشگاههايپليتكنيك، تهران و شريف طرحي را ميآورند در دفتر تحكيم وحدت. آنطرح، طرح تسخير سفارت آمريكا بود. در اواخر تابستان 58، اين طرح راپيشنهاد كرديم و تحليلمان را هم از اوضاع و شرايط سياسي كه توجيهكنندهيطرح بود، ارائه داديم. در آن جمع، دو تن از نمايندگان دانشگاههاي تربيت معلم وعلم و صنعت، با طرح ما مخالفت كردند. آنها معتقد بودند كه اساساً دشمناصلي انقلاب ما، كمونيسم و تفكر منتسب به شوروي است و به طور طبيعي،اگر قرار است حركتي هم انجام شود، بايد با اين جهت گيري باشد. البته آن نظر دردفتر تحكيم وحدت، در اقليت قرار داشت و اكثر اعضاي مركزي با طرح ما موافقبودند؛ اما نكتهاي كه وجود داشت اين بود كه با توجه به ارتباطي كه ما باحضرت امام، از طريق شوراي مشورتي منتخب ايشان، برقرار كرده بوديم وبنايمان بر اين بود كه هر حركتي كه در دانشگاهها انجام ميدهيم، با افكار ونظرات امام، هماهنگ باشد، لازم بود طرح تسخير سفارت آمريكا را نيز با آناندر ميان بگذاريم؛ ولي با توجه به تركيب آن شورا، ميدانستيم كه قطعاً افرادي ازآن جمع مخالف اقدام ما هستند و طرح به نحوي لو خواهد رفت. به همين دليل،ما سه نفر به عنوان پيشنهاد دهندگان طرح، تصميم گرفتيم موضوع را فقط با دوتن از اعضاي شوراي مشورتي، يعني حضرت آيتالله خامنهاي و حجةالاسلامموسوي خوئينيها در ميان بگذاريم. در آن ايام، آيتالله خامنهاي به مسافرت(سفر حج) رفته بودند و در ايران نبودند و به اين ترتيب، ما مساله را فقط با آقايموسوي خوئينيها درميان گذاشتيم. در آن جمع، ابتدا خودمان هم دانشجويانجديدي را دعوت كرديم تا هستهي اصلي برنامهريزي و طراحي عمليات شكلگرفت و از اوايل آبانماه 58]13[، جلسات برنامهريزي و طراحي جزئياتعمليات به طور مستمر تشكيل ميشد.
با توجه به حساسيت موضوع، سعي ميكرديم جلسات بهطور كاملاً سري و درجاهاي مختلف تشكيل شود. چون اگر طرح ما لو ميرفت، از دو طرف تهديدميشديم. يكي اينكه اگر گروههايي مثل منافقين يا چريكهاي فدايي از طرح ماباخبر ميشدند، با توجه به انسجام و سازماندهي كه داشتند، زودتر از ما به اقداممشابهي دست ميزدند و ابتكار عمل را در دست ميگرفتند. طرف ديگر همدولت موقت بود، كه با توجه به حساسيتي كه به آمريكا داشت و از نظر عرفيهم مسؤول امنيت سفارتخانههاي خارجي بود، اگر متوجه ميشد، به شدتبرخورد ميكرد. به همين دليل، تلاش ميكرديم كه جلسات به شكل كاملاًمخفيانهاي تشكيل شود.»
در اين جلسهها، در مورد مسايل گوناگوني بحث و تصميمگيري ميشد. يكي از اينمسائل، انجام دادن فعاليتهاي شناسايي لازم، براي اشغال سفارت آمريكا بود. خانممعصومه ابتكار، در اين باره ميگويد:
«يك گروه به عنوان متقاضيق ويزا وارد سفارت آمريكا شدند، منطقه را شناساييو نقشهي مقدماتي محل ساختمانها و واحدهاي داخل مجتمع را تهيه كردند.گروه ديگر، از ساختمانهاي بلند خيابان طالقاني و ساير خيابانهاي اطرافمشرف به سفارت، نقشهي مجتمع را از بالا تهيه ميكرد. گروه ديگري كه كوچكبود، وظيفهي تامين غذا و امكانات براي حداكثر سه روز را بر عهده داشت. در آنزمان، هيچكس خوابش را هم نميديد كه اشغال سفارت بيش از اين طول بكشد.هدف از اين كار، قدرتنمايي و صدور بيانيهاي جسورانه بود. تصاوير امامخميني و سربندهاي قرمز با شعار «الله اكبر» نيز بايد براي250 دانشجو تهيهميشد.»
خانم «رجاييفر»، از ديگر دانشجويان پيرو خط امام (ره)، در اين باره ميگويد:
«بچهها با امكانات محدودي كه در اختيار داشتند، توانسته بودند اطلاعاتي رافراهم كنند، به اين شكل كه خط اتوبوسهاي شركت واحد كه از خيابان آيتاللهطالقاني عبور ميكرد، آن موقع اتوبوسهاي دو طبقه بود. برخي از بچهها كهمسؤول شناسايي محوطهي داخل لانه بودند، با سوارشدن مكرر در ايناتوبوسها و رفت و آمد از جلوي لانه توانسته بودند تا آنجا كه ديد اجازه ميداد،برخي ساختمانها و فاصلهي آن را با در ورودي جنوبي، در داخل خيابانآيتالله طالقاني محاسبه كنند و در آن جلسهي توجيهي، با كشيدن اين نقشه برروي تخته آن را براي ما توجيه كردند. به هر صورت، درجهي اهميتساختمانها، آن موقع خيلي براي ما روشن نبود...ولي در همان ساعات اوليهيتسخير و با پيداكردن نقشه، توانستيم از محيط، اطلاع كافي كسب كنيم.»
يكي ديگر از دانشجويان در اين مورد ميگويد:
«من به همراه يكي دو نفر، از طريق هتلي كه مقابل لانهي جاسوسي بود،ساختمان سفارت را شناسايي كرديم. رفت و آمدها زير نظر گرفتهشد، ابعاد محلاجراي طرح با كيلومترشمار موتور، اندازهگيري شد و اينكه كل مجموعهيسفارت در چه مساحتي قرار گرفته؟ ساختمانهاي اصلي آن كدام است؟ درهاياصلي و فرعي كجاست؟ و محل پارك ماشينهاي سفارت در كجا قرار دارد؟»
سرانجام، هستهي مركزي دانشجويان پيرو خط امام، طرح برنامهريزي شدهي زير رابراي حمله و اشغال سه روزهي سفارت آمريكا پياده كرد.
«به بهانهي تظاهرات روز 13 آبان، از مقابل سفارت عبور ميكنيم، وقتيجمعيت از جلوي در سفارت رد شد، حساسيت پليس برطرف ميشود و تصورميكند كه جمعيت كاري با سفارت ندارد. در آن لحظه، با دستوري كه يك نفرميدهد، بچهها به سمت در سفارت حمله ميكنند، عدهاي از در بالا ميروند وعدهاي هم زنجير را پاره ميكنند و وارد محوطهي سفارت ميشوند. در داخلهم، جمعيت به دو گروه تقسيم ميشود. يك گروه، به سمت ساختمانهاياطراف محوطه ميرود و يك گروه هم، ساختمان اصلي را كه ما شناسايي كردهبوديم، محاصره ميكنند. همهي حرفمان هم با آمريكاييها اين است كه ماكاري با شما نداريم و براي اينكه حساسيتشان تحريك نشود و خداي نكردهتيراندازي نكنند يا كارهاي خشني انجام ندهند، تاكيد ميكنيم كه فقطميخواهيم در داخل ساختمان يك تحصن موقت داشته باشيم و برويم. به اينترتيب، به آنها نزديك ميشويم و اگر توانستيم به داخل ساختمان نفوذ كنيم آنهارا به گروگان ميگيريم و همان زمان معيني كه بين 48 تا 72 ساعت بود، در آنجاميمانيم و بعد آنجا را ترك ميكنيم.»
يكي ديگر از دانشجويان نيز در مورد نحوهي سازماندهي افراد براي تسخير لانهيجاسوسي آمريكا چنين ميگويد:
«ما سازماندهي كار را 48 ساعت قبل از اجراي برنامه، انجام داديم. قرار بر اينشد كه از هر دانشگاهي، بين 100 تا 150 نفر از دانشجويان شناخته شده و مورداطمينان، دعوت و انتخاب شوند. براي دعوت افراد هم تنها دو سؤال از آنهاميكرديم: 1ـ آيا ميتوانيد 48 ساعت، بيرون از خانه يا خوابگاه باشيد؟ 2ـ آيا باانجام يك كار اعتراضي عليه آمريكا موافق هستيد؟ اگر پاسخ منفي ميدادند،ميگفتيم حق صحبت كردن با هيچ كس ديگري را در اين باره نداريد و اگر پاسخمثبت بود، ميگفتيم فردا ساعت 8 صبح در فلان نقطهي دانشگاه براي شركت درجلسهي توجيهي حاضر شوند. در هر دانشگاه، 4 نفر از دوستان، مسؤولمصاحبه و گزينش افراد بودند. در نهايت، عدهاي از خانمها و يك عده هم ازآقايان انتخاب شدند.»
خانم رجاييفر، ادامهي ماجرا را اينگونه شرح ميدهد:
«بنابر قرار قبلي، بچهها ساعت 30:6 صبح روز يكشنبه 13 آبان، در دانشگاهجمع شدند. پس از توجيه عمليات، قرار شد تك تك به تقاطع طالقاني ـ بهاررفته و بعد از تجمع، به سمت سفارت راهپيمايي كنيم و با استفاده از ابزارآلاتيكه تهيه شده بود، قفل را شكسته و سفارت را اشغال كنيم.»
وي در جاي ديگر ميگويد:
«اينطور وانمود شده بود كه قرار است به مناسبت گراميداشت 13 آبان، بهسمت دانشگاه تهران حركت كنيم، ولي دانشگاههاي ما در مسيري نبود كه ازجلوي لانه بتوانيم عبور كنيم. براي اينكه بتوانيم از اين مسير استفاده كنيم، ازتقاطع خيابان طالقاني و خيابان بهار استفاده كرديم. قرار شد بهطور انفرادي، دراين تقاطع جمع شويم و از آنجا به شكل دستهي تظاهركننده، حركت كنيم بهسمت دانشگاه تهران. آرايش صفوفمان هم در جلوي لانهي جاسوسي به اينشكل بود كه خانمها در صف جلو حركت ميكردند و آقايان در پشت سر آنها.قرار شد برخي خواهرها كه چادري بودند، در وسط صف قرار بگيرند تا بتوانندوسايلي مانند: قيچي، آهنبر و غيره در زير چادر پنهان كنند و در موقع تسخير،در اختيار برادرها قرار دهند... براي اينكه ما از بقيهي مردم كه توجيه نبودند،متمايز شويم، عكسهايي از حضرت امام، كه در قطع كاغذهاي A4، چاپ شدهبود و زير آن عنوان «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام» دستنويس شدهبود، دراختيار بچهها قرار گرفت. تا با بندي كه روي آن قرار داده شده بود، آن را بهگردنشان آويزان كنند و همينطور بازو بندهايي كه روي آن عبارت «دانشجويانمسلمان پيرو خط امام» نوشته بود را به بازويشان نصب كردند. اين عده كهداراي اين مشخصه بودند، مامور شدند تا بقيه را به خارج از لانه راهنمايي كنندتا جريان تحت كنترل باشد. بعد از تسخير هم، درها دوباره بسته شد و قفلهاييكه ما با خودمان برده بوديم، به درها زده شد. ما با خودمان اسلحه نداشتيم وصحبت هم شده بود كه چون مسلح نيستيم و آنها مسلحند، اگر احتمالاً در حيندرگيري، شهادتي هم صورت بگيرد، مثل تظاهرات قبل از انقلاب، پيكر آن شهيدرا به نشانهي جنايت آمريكا در تظاهراتمان استفاده ميكنيم.»
سرانجام در ساعت 30:10 دقيقهي روز 13 آبانماه سال 1358ه.ش، قريب به 50دانشجوي سازماندهي شده، در تقاطع خيابان طالقاني و بهار به سمت سفارت آمريكاحركت ميكردند و لحظهي تاريخي اشغال جاسوسخانهي اين كشور اينگونه اتفاقافتاد:
«وقتي جمعيت به در انتهايي لانه رسيد، آقاي اصغرزاده به من (مسؤولعمليات) اشاره كرد كه عمليات را شروع كن، من منتظر ماندم تا صف حدود 50متر از در اصلي سفارت جلو رفت، بهطوريكه پليس مستقر در محل، منفعل شدو به هيچ وجه احساس نميكرد قرار است حملهاي به سفارت صورت گيرد. درآن لحظه، دستور حمله را با بلندگويي كه در دست داشتم صادر كردم و دوستانبه سمت در هجوم آوردند. 4 تن از دوستان، با قيچي آهنبر، مشغول بريدن قفلدر شدند، اما قفل كه از فلز سخت ساخته شدهبود، بريده نميشد. به همينخاطر، زنجير را بريدند. در اين فاصله، عدهاي از نردههاي در بالا رفتند و واردمحوطهي سفارت شدند. با باز شدن در، بقيهي نيروها به محوطه هجوم آوردندو وقتي احساس كرديم همهي دوستان وارد شدهاند، با زنجير و قفلي كه از قبلخريده بوديم، در را از داخل بستيم. هر جا قفل و زنجيري وجود داشت، خودمانهم قفل و زنجيري روي آن زديم، تا آمريكاييها امكان خروج از محوطه وجابجايي در درون آن را نداشته باشند. يك تيم ديگر هم به بالاي ديوارهايسفارت رفتند، تا كسي توانايي فرار پيدا نكند. بخش اصلي دانشجويان هم بهسمت ساختمان اصلي سفارت كه آن را ساختمان مركزي نامگذاري كرده بوديم،هجوم آوردند و آن را محاصره كردند.
آن هنگام، تلاش اصلي ما يافتن راهي براي نفوذ به ساختمان بود. همهيآمريكاييها درون ساختمان بودند. دوستي از پشت پنجره و با زبان انگليسيشروع به صحبت كرد و گفت كه ما كاري با شما نداريم و هدف دانشجويان آناست كه مدت كوتاهي در داخل ساختمان تحصن كنند و از آنها خواست تا در راباز كنند...به دنبال امتناع آمريكاييها از همكاري، تصميم گرفتيم با زور به داخلساختمان اصلي نفوذ كنيم.»
يكي ديگر از دانشجويان پيرو خط امام، ادامهي ماجرا را به اين گونه شرح ميدهد:
«تا بچهها داخل سفارت شدند، آمريكاييها رفتند داخل ساختمان اصلي و در رابستند. ساختمان مركزي، تمام درهايش قفل بود و هيچ راه نفوذي نداشت. پشتآن، زيرزمين مانندي بود كه نردههايش را بريدند و وارد آن شدند.»
اشغال سفارت بنا به گفتهي يكي ديگر از دانشجويان، به اين نحو ادامه مييابد:
«حدود 20 تا 30 نفر از دوستان، به ميلههاي آن پنجره آويزان شدند، «ياعليياعلي» ميگفتند، تا اينكه بالاخره، ميلههاي پنجره كنده شد. وقتي از پنجره بهداخل پريديم، وضع به هم ريختهاي در برابرمان بود، يكي از آمريكاييها باتفنگ به طرف ما نشانه رفته بود و آرام آرام به سمت عقب حركت ميكرد. رئيستفنگدارهاي آمريكايي هم بهطور وحشت زدهاي، به همكارانش ميگفت كهشليك نكنند. ما همانطور پيش رفتيم تا بتوانيم زير زمين ساختمان را بهطوركامل اشغال كنيم.»
معصومه ابتكار، در اين مورد به نقل از آقاي محمد هاشمي اصفهاني ـ همسر خود ـكه از ابتدا در تسخير لانه حضور داشته است، ميگويد:
«نخستين واكنش تفنگداران، پر كردن و كشيدن ضامن سلاحهاي خودكارشانبود. تا به اين وسيله، به دانشجويان هشدار دهند. وقتي محمد (همسر خانمابتكار) با لولهي تفنگي به سوي خود روبهرو شد، به يادش آمد صبح امروز،براي شهادت آماده شده است. براي ما شهادت، نه يك خطر، بلكه رستگارينهايي بود. مستقيم پلهها را طي كرديم و در حاليكه مانند گذشته، زنان در صفمقدم قرار داشتند، بدون توجه به فريادهاي تهديدآميز تفنگداران به پيش رفتيم.وقتي چشم دانشجويان به يكي از تفنگداران افتاد، فهميد چرا وي شليكنكردهاست. او بسيار ترسيده بود و دستهايش از وحشت، ميلرزيد... برخيتفنگداران، سعي كردند با شليك گلولههاي اشكآور، اجازه ندهند دانشجويانبه طبقات بالا برسند، ولي گاز اشكآور، به طبقهي بالا راه پيدا كرد و خودتفنگداران به سرفه افتادند. اين تاكتيك نيز مؤثر نيفتاد و ظرف چند دقيقه،دانشجويان ـ به دليل تعداد زياد خود ـ بر تفنگداران غلبه و آنها را خلع سلاحكردند.»
در اين ميان، دانشجويان سرانجام موفق ميشوند تا قبل از نابودي اسناد كاغذي وميكروفيلمها، به بخشي از آنها دست يابند. يكي از دانشجويان در اين مورد ميگويد:
«ما دنبال اسناد و مدارك محرمانهاي ميگشتيم كه بتواند ماهيت عملآمريكاييها را، در سفارت، به خوبي نشان دهد. در انتهاي يكي از راهروها، بايك ديوار فولادي برخورد كرديم كه خيلي مشكوك بود و به نظر ميرسيد نه يكديوار، بلكه در مخصوصي است كه احتمالاً پشت آن، محوطهي ديگري وجوددارد. صداهاي خفيفي هم، از آن سوي ديوار، به گوش ميرسيد كه بعد�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-