تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مهدى طاووس بهشتيان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850431957




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تئاتر - لازم نيست مرد شويم


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تئاتر - لازم نيست مرد شويم


تئاتر - لازم نيست مرد شويم

مريم رضايي:كتايون فيض‌مرندي بعد از تجربه كارگرداني نمايش «دفترچه يادداشت» و «بدون خداحافظي» و تمرين نيمه‌كاره اجراي «زني كه روي يك خط راه نمي‌رود» چند روزي است كه با اجراي «آتن‌ـ مسكو» نوشته «اودوكيموس تسولاكيديس» و ترجمه سكينه عرب‌نژاد كه بازخواني مدرني از نمايشنامه «سه خواهر» آنتوان چخوف است، در تالار مولوي حاضر شده است؛ اجرايي كه از روزهاي نخست تمرين، با توجه به حضور بازيگراني چون ماهايا پطروسيان و هنگامه قاضياني خبرساز شد تا آنكه حوادث گوناگوني رخ داد و اين نمايش اين روزها با بازيگران متفاوتي روي صحنه رفته است. آنچه از نظرتان خواهد گذشت گفت‌وگويي با كارگردان اين نمايش است.

اجراي «آتن- مسكو» از كجا شروع شد؟ تا آنجا كه در خاطر دارم پيش از اين متن، كارهاي آماده ديگري هم داشتيد كه گويا به نتيجه نرسيدند؟
متن «آتن- مسكو» را فروردين سال گذشته براي اجراي عمومي به تالار مولوي داده بودم و طبيعتا مثل تجربه‌هاي قبلي‌ام دنبال متني بودم كه يكي از مسائل زنان يا بخشي از اين مسائل را به تصوير بكشد و اين متن از اين حيث يكي از تجربه‌هاي خوب كه در يك مجموعه توسط سكينه عرب‌نژاد ترجمه شده بود و بعد از خواندنش برايم جالب آمد و احساس كردم كه اين شاخصه را دارد. در كنار آن از مدت‌ها قبل دو كار ديگر هم پيشنهاد داده بودم. يكي نمايشنامه «ورود آقايان ممنوع» بود كه در مرحله انتخاب متن به لحاظ مضموني رد شد و خوشبختانه سال گذشته جايزه بهترين نمايشنامه را دريافت كرد و ديگري طرحي از طلا معتضدي با نام «زني كه روي يك خط راه نمي‌رود» بود كه صلاح ديدند در فجر اجرا نشود و به اجراي عمومي برسد ولي بعد از آن باز هم صلاح ديدند تا اجراي عمومي نشود و در اين ميان تنها گزينه باقيمانده نمايشنامه «آتن- مسكو» بود.
«آتن- مسكو» بازخواني مدرني از «سه خواهر» چخوف است. اين نمايشنامه به زعم شما چه ويژگي‌هايي در قياس با نمونه چخوفي آن دارد؟
دو خواهر اين نمايشنامه به لحاظ تماتيك مثل خواهرهاي نمايشنامه چخوف هيچ تغييري در وضعيت خود ايجاد نمي‌كنند و تفاوت در خواهر جوان‌تر يعني ايرناست كه جسارت تجربه‌هاي متفاوت را دارد و خيلي سريع بحث مهاجرت را براي خود حل مي‌كند و آن را محل فرار براي گذر مشكلاتي كه در زندگي روزمره‌اش وجود دارد نمي‌داند و اين جسارت را پيدا مي‌كند تا برگردد و خودش را با شرايط تطبيق دهد و از اين راه توانمندي‌ها و پتانسيل‌هايش را جبران كند. درحالي كه در «سه خواهر» چخوف اين اتفاق نمي‌افتد و آنها تا آخرين لحظه در شرايط خود باقي مي‌مانند و مي‌پذيرند كه در آن شرايط نمي‌توان كاري كرد. اما در اين اثر نويسنده تلاش دارد تا تمام اين اتفاقات را به نسل جوان متصل كند، به‌طوري كه كوچك‌ترين خواهر تجربه‌هاي متفاوتي را در قياس با نظام آن كشور مي‌كند يعني در نظام سوسياليستي شوروي به خودش اجازه مي‌دهد تا تجربه مذهب را پشت سر بگذارد و در گام بعدي به خودش پيشنهاد تجربه كردن مهاجرت را مي‌دهد تا از اين راه بازنگري نسبت به جهان پيرامونش داشته باشد، غرق نشود و دوباره برگردد و با نگرشي جديد به هستي و خودش نگاه كند.
در اين مسير گروه اجرايي چه تغييراتي را در متن و اجرا ايجاد كرد؟
ما سعي كرديم در اجرا فاكتورهايي را از نمايشنامه بگيريم. به‌طوري كه تاكيد نويسنده بر آتن، زمان، مكان و حتي ساعت و فصل را از كار گرفتيم. در واقع اگر بخواهم نام جديدي براي اين نمايش در نظر بگيرم آن را «كابوس‌هاي » مي‌نامم. اين نمايش ممكن است لحظاتي را بيافريند كه خنده را بر چهره تماشاگر بياورد ولي در نهايت طنز آن تلخ است و شادي‌آفرين نيست. به همين دليل در اجرا از يك فضاي بسته كار را با آدمي كه نوري روي او قرار دارد شروع مي‌كنيم و در پايان به يك فضاي بسته با يك وسعت بيكران مي‌رسيم كه هيچ ندارد و اين نوع ارتباطي است كه دارد. زيرا او شخصيتي است كه آدم‌هايش را فايل‌‌‌‌بندي كرده و با آن ويژگي سراغ آنها مي‌رود در حالي‌كه اين اتفاق زياد به درد او نمي‌خورد بلكه در اين مسير او ويژگي رفتارهاي انساني و ارتباط انساني با خواهرهايش را از دست مي‌دهد و در پايان نمايش مجددا آن را پيدا مي‌كند. سمبل زندگي ماشيني تعريف شده امروزي است كه صفاتي را كه شايد ما حتي در مناسبت با جنس مردان هم نمي‌پسنديم دارد. در واقع زن‌هاي ما وقتي تصميم مي‌گيرند قدرتمند شوند اين ويژگي‌هاي بد را مي‌گيرند تا مشابهت مردانه پيدا كنند و در جامعه به چشم بيايند كه به اعتقاد من اين خطر زيادي است و يكي از دغدغه‌هاي من براي انتخاب اين متن بود. به نوعي دوست داشتم بگويم كه اگر قرار است ما جايگاه زنانه‌مان را تثبيت كنيم لازم نيست كه الزاما مرد شويم.
اين نكته يكي از تاكيدات جدي اين نمايشنامه در قياس با متن چخوف است.
درست است. همان‌طور كه هيچ‌كدام از اين سه خواهر در ارتباط با مردها موفق نيستند و همگي آنها به نوعي در اين مسير ناكام مي‌مانند. زيرا آنها با تفسير امروزي زنان به مردان نگاه نمي‌كنند. اولگا با ديد استفاده مادي به مردان نگاه مي‌كند. ماشا عادت دارد تا خود را وا بدهد و عاشق شود و تبديل به يك زن سنتي شود و ايرنا هم تكليفش مشخص نيست. او به دنبال يك عشق آسماني مي‌گردد، در حالي‌كه با عشق زميني بهتر مي‌تواند روي پاي خودش بايستد و جلو برود. يكي از زير متن‌هايي كه در اين كار وجود دارد همين است كه ما بر آن تاكيد كرده‌ايم. از سوي ديگر در اين اجرا سايه‌هايي را آورده‌ايم تا بحث غيبت آدم‌ها را بزرگ كنيم. زيرا در اين نمايش اتفاقا آدم‌هايي كه حضور ندارند موضوع هستند و مهم جلوه مي‌كنند. زنان در اين نمايش لايه‌هاي مختلفي دارند و به همين دليل در دكور لايه‌هاي متعددي قرار داديم كه آنها در رفت و آمد هستند و قرار است در پس اين لايه‌ها شخصيت حقيقي خود را به نمايش بگذارند و خودشان شوند.
گويا پيش از اين اجراهايي از اين نمايش در يونان انجام شده است. درباره آن اجراها و نگاه نويسنده تحقيق كرده بوديد؟
در شروع كار به عمد چيزي از اين اجراها، عكس و فيلم آنها را نديدم و در آخرين روزهاي تمرين كه كار به طور كامل بسته شده بود دو تصوير متفاوت براي ما فرستاد كه از نوع عكس‌ها دريافت كردم كه آنها كاملا رئاليستي به كار نگاه نكرده‌اند ولي ما كار را به زبان نشانه‌شناسي نزديك كرديم. رنگ‌بندي‌ها گرم است ولي فضا كاملا سرد و سياه و سفيد است.
دراماتورژي در كار چقدر لحاظ شده است؟
نمايش و تغييرات آن حاصل يك فكر اصلي بود و بعد از آن حذف و اضافاتي صورت گرفت كه خيلي به كليت اثر تاثير نمي‌گذاشت و آن را دگرگون نمي‌كرد، اما در عين حال مواردي را برجسته مي‌كرد به طوري‌كه در روخواني صرف از متن، اين موارد تا اين حد برجسته نيستند. فارس باقري در اين كار خيلي به گروه كمك كرد ولي در نهايت معتقد بود كه در اين تجربه بحث دراماتورژي وجود ندارد.
اشاره به تك‌تك شخصيت‌ها شد اما آن چيزي كه در اين اثر اهميت دارد اين است كه اين افراد با وجود تمام سستي‌هاي اخلاقي و ضعف‌هاي شخصيتي كه از آن رنج مي‌برند، ولي در پايان همگي به يك تصميم قطعي براي خودشان مي‌رسند و انگار به ثبات دست مي‌يابند.
در واقع پايان نمايش خيلي محكم است. همان‌طور كه در صحنه پاياني مي‌گويد«ما ديگه بزرگ شديم». و واقعا اين سه خواهر در اين 24 ساعتي كه در كنار هم بودند بزرگ مي‌شوند، چون مناسبات‌شان را به محك مي‌كشند. اين سه خواهر در نهايت به هم وابسته هستند و در پايان به اين نكته پي مي‌برند كه علاوه بر وابستگي بايد با هم همبسته باشند. آنها در اين 24 ساعت به خوبي ياد مي‌گيرند تا از وابستگي‌هاي‌شان جدا شوند، شخصيت‌هاي مستقل خود را داشته باشند و در عين حال بر همبستگي‌شان در مجموعه بيفزايند.
يكي از ويژگي‌هاي كار، باورپذيري شخصيت‌هاي اين سه خواهر براي تماشاگر امروزي است كه در قياس با متن چخوف برتري بيشتري دارد و ارتباط بهتري برقرار مي‌كند.
طي تحقيقاتي كه داشتيم متوجه شديم كه فرهنگ يونان و نوع تعامل زنان و مردان يوناني خيلي شبيه به زنان و مردان ايراني است و از اين رو براي تماشاگر قابل باور است و اين ناشي از فرهنگ تاريخي و قديمي يونان است. البته براي نويسنده و كارگردان نوع نگاه ما به اين اثر كاملا متفاوت بود.
مسئله مهاجرت يكي از نكاتي است كه هم در اين نمايش و هم در تجربه قبلي شما يعني «بدون خداحافظي» به عنوان يك دغدغه ذهني از سوي كارگردان پرداخته مي‌شود. نگاه شما به اين اتفاق چيست؟
بعد از فروپاشي نظام شوروي و بعد از اينكه جهان تك‌قطبي مي‌شود، ما ديگر نمي‌دانيم كه چه اتفاقي در شرف وقوع است. امروز و در اين لحظه كه ما با هم صحبت مي‌كنيم بحث به هم خوردن بنيان‌هاي اقتصادي در نظام سرمايه‌داري وجود دارد كه چالش‌ عظيمي است و واقعا ما را به سمت يك دهكده جهاني حركت مي‌دهد ولي اينكه اين فرهنگ‌هاي متفاوت بعد از اينكه يك فرهنگ جهاني به وجود مي‌آيد آيا زيرمجموعه يك فرهنگ بزرگ‌تر جهاني مي‌شوند يا نه همچنان مطرح است و اين دغدغه همه اهالي هنر است كه موضوع روز ماست و در آن زندگي مي‌كنيم. همه ما دوست داريم تا در شرايط بهتري باشيم، اما اين دست پيدا كردن ما در تجربه‌هاي شخصي من و آدم‌هاي اطرافم اين بوده كه وقتي به يك فضاي ديگر رفتند تمام توانمندي‌هاي خودشان را از دست مي‌دهند و اين مسئله خيلي سخت است. وقتي نگاه مي‌كنيم متوجه مي‌شويم كه اين آدم‌ها آيا شرايط حضور اجتماعي بهتري هم پيدا كرده‌اند يا نه؟ كه به اعتقاد من با مهاجرت شرايط بدتر مي‌شود چون فرار راه‌حلي نيست تا شرايط را بهتر كند و من اعتقاد به تغيير دارم و فكر مي‌كنم كه ما بايد شرايط را بهبود دهيم وگرنه كشورهاي كوچك از بين مي‌روند و فرهنگ‌هاي كوچك‌تر و زبان‌هاي كوچك‌تر از بين مي‌رود و شامل يك زبان بزرگ‌تر و جغرافياي بزرگ‌تر مي‌شويم و اين دغدغه من است و به آن فكر مي‌كنم و هيچ‌گاه نمي‌دانم كه در 100 سال آينده قرار است چه اتفاقي براي ما بيفتد. آيا قرار است همگي انگليسي صحبت كنيم؟ اين فضا خيلي عجيب است.
در ‌اين سه تجربه به زناني پرداخته مي‌شود كه در عين ثبات و ويژگي‌هاي خاصي كه دارند، اما همگي به شدت تلخ هستند. وقتي به آنها نگاه مي‌كنيم در بسياري از لحظات با آنها همزادپنداري مي‌كنيم ولي در نهايت اين غم بعضي وقت‌ها آنقدر بزرگ است كه به عنوان يك مخاطب زن گاهي دلم براي دنياي زنانه آنها مي‌سوزد. اين ديد و جست‌وجو در اين فضا از كجا ريشه مي‌گيرد؟
من دوست دارم تا زنان را موفق و شاد نشان دهم. چه بسا كه با توجه به بضاعت‌هاي جامعه بسياري از زنان موفق را ديده‌ايم اما در نهايت طيف وسيعي از زنان، افرادي هستند كه شكست خورده‌اند و در اين ميان وظيفه امروز ماست كه نگاه‌ها را معطوف اين زنان شكست‌خورده كنيم تا توجه‌هاي حقوقي، اقتصادي و سياسي بيشتر شود و كمك كنيم تا از اين مرحله جلو برويم و آنها را همگام با خودمان پيش ببريم. چه بسا كه قطعا زناني كه تجربه‌هاي موفقي را كسب كرده‌اند از گذرگاه‌هاي سختي عبور كرده‌اند و اين گذر تلخي‌ها را همراه مي‌آورد، اما بايد اطمينان داشت كه براي يك پست، مقام و شرايط نه تنها در ايران بلكه در همه جهان اگر يك مرد يا يك زن را انتخاب كنيم قطعا آن زن پتانسيل‌هاي بيشتري را در قياس با نمونه مردانه‌اش دارد و اين انتخاب مشابه يعني اين زن خيلي به خودش يا خانواده‌اش فشار آورده يا مجبور شده از چيزهايي عبور كند و دل بكند تا به اين مرحله دست يابد. به نظر مي‌رسد اين ظلم باشد كه ما نتوانيم مادر باشيم يا همسر خوبي باشيم اما كارگردان تئاتر موفقي باشيم. زيرا در طول حافظه تاريخي ما، زنان كارها و مسووليت‌هاي متعددي داشته‌اند و جامعه همچنان از آنها مي‌خواهد تا اين مسووليت‌هاي متعدد را داشته باشند و شايد اين يكي از همان دلايلي است كه زنان در قياس با مردان خيلي نمي‌توانند متخصص باشند و زنان متخصص زناني هستند كه چند نمونه از اين وظايف را يا خانواده‌شان به دوش كشيده يا خود آن را كنار گذاشته‌اند؛ پس جامعه بايد شرايطي را فراهم كند تا همه بتوانند موفق باشند و حضور اجتماعي موثر خود را به رخ بكشند و قاعدتا در چنين مسيري همه چيز تلخ مي‌شود.
اين دغدغه خيلي بزرگ است. به عنوان يك كارگردان قرار است اين دغدغه را در كارهاي بعدي‌تان هم دنبال كنيد.
هنوز نمي‌دانم در آينده چه اتفاقي مي‌افتد ولي كار بعدي كه براي فجر آماده مي‌كنم هم درباره زني مسيحي در يك جامعه اكثرا مسلمان است كه مسائل سياسي، تاريخي خودش را با خانواده‌اش دارد و همچنان معتقدم كه اين مشكلات و طرح مسئله‌ها آنقدر زياد است كه هرچه كار كنيم هم تمام نمي‌شود و قطعا كارگردانان ديگر هم بايد به اين مسير روي بياورند.
يكي از سختي‌هايي كه در اين اجرا داشتيد تغيير چند باره بازيگران بود كه باعث وقفه و توقف كار شد.
در تيم اول ماهايا پطروسيان همراه با ما بود كه به دلايل درون‌گروهي و با مشاوره خودش به اين نتيجه رسيديم كه مدل تجربه كارهاي‌مان با هم تفاوت دارد و اين هماهنگي بين گروه خيلي سخت پيش مي‌رود و به همين دليل ايشان جاي خودش را به الهام كردا داد كه مدل تجربه‌هاي‌مان خوب بود و با اتود گروهي جلو رفتيم. در اين مسير و با شكل‌گيري گروه بعدي نگار عابدي آسيب ديد و اين زماني بود كه ما كار را مي‌بستيم ولي در نهايت همه با توافق هم تصميم گرفتيم تا ايشان ادامه ندهد به خصوص كه تمپوي كار خيلي تند بود و به لحاظ فيزيكي براي او سخت مي‌شد. همزمان با اين تغيير يكي از بستگان هنگامه قاضياني فوت كرد و او سر فيلم هم بود به همين دليل به لحاظ روحي ترجيح داد تا گروه را همراهي نكند و به جاي اين دو نفر الهام پاوه‌نژاد و رويا ميرعلمي به گروه پيوستند و شايد ما همگي در اين كار به اندازه چهار نمايش تجربه كرديم. حضور بازيگران متفاوت و فشاري كه به تمام گروه به خصوص الهام كردا رسيد كه در دو زمان دو بازيگرش را از دست داد و مجددا خودش را با گروه تطبيق داد و ساير بازيگران كه بايد با اين شرايط فشرده خودشان را تطبيق مي‌دادند خيلي سخت بود. ما بايد همه چيز را پاك مي‌كرديم و به بازيگران جديد فرصت و اعتماد مي‌داديم تا نقش را دوباره بيافريند و خلق كند ولي اين هم تجربه‌اي بود.
اين فشردگي و تغييرات باعث نشد تا در نوع نگاه و مسير كارگرداني تغيير حاصل كنيد؟
در اين مسير از هيچ چيز كوتاه نيامديم. فشار زيادي كشيدم ولي در نهايت همه آنچه را كه مي‌خواستم انجام دادم ولي با خلاقيت و نوآوري‌هاي جديدي كه با ورود هر بازيگر جديد به كار اضافه شد.
از كار راضي هستيد؟
دوستش دارم و فكر مي‌كنم كه لحظه‌هاي كار در آمده و ارتباط با مخاطب برقرار شده و بازيگران در كار شيرين هستند و با وجود اينكه آناتومي‌هاي متفاوتي دارند اما سه خواهر قابل باور براي ما هستند.
و حرف آخر
بعد از اين تجربه فكر كردم چقدر خوب بود كه از سوي اداره كل هنرهاي نمايشي قانوني به تصويب برسد كه گروه‌هاي نمايشي از همان زماني كه تمرين را شروع مي‌كنند يك قراردادي داشته باشند تا در برابر آن كار بيمه شوند. تا وقتي براي بازيگري مثل نگار عابدي مشكلي پيش مي‌آيد گروه و آن بازيگران تا اين اندازه ضربه مالي و معنوي نخورد. البته نبايد فراموش كرد كه با كمك حسين پارسايي تمامي هزينه‌هاي درمان نگار عابدي از صندوق اعتباري هنرمندان پرداخت شد ولي اين كمك‌ها بايد بيشتر و كامل‌تر گسترش يابد.

سفري پر از تجربه

بسيار خوشحالم كه نمايشنامه «آتن- مسكو»ي من در تهران به صحنه مي‌رود، در تهران عزيزِ من، شهري كه دو بار براي تدريس و اجرا به آنجا دعوت شده‌ام و به اين حضور مي‌بالم. هرچند «سه خواهرِ» من، در روسيه و يونان با سختي‌ها و مشكلات زيادي روبه‌رو بوده‌اند، مطمئنم كه در آنجا با مهمان‌نوازي گرمي مواجه خواهند شد.و خيلي متاسفم كه به دليل وجود وظايف بسيار، نتوانستم در افتتاحيه اين نمايش حاضر شوم. اما روح من هر شب آنجاست و در پشت صحنه بهترين انرژي‌هايم را به بازيگران نمايشنامه‌ام مي‌دهد.اميدوارم همه آنها سفري بزرگ و پر از تجربه داشته باشند.
 شنبه 11 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن