واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - عباس شاکری در کشور ما از ابتدای برنامه موسوم به تعدیل ساختاری، بحث یارانهها مطرح بوده و همیشه وضعیت به اینگونه بوده است که هر روز یک قلم جدیدی هم به فهرست کالاهای مشمول حذف یارانه ها اضافه می شد. نان، دلار، حاملهای انرژی، دارو، مشتقات نفت برای بنگاههای تولیدکننده، محصولات پتروشیمی، آموزش که جملگی جای بحث دارد که یارانه کدامیک ضرورت داشته و کدامیک نداشته و کدام تحت تحمیل توقعات اجتماعی بوده است. آنچه که الان ادعا شده این است که تخصیص منابع در کشور مناسب انجام نمیشود، منابعی که دولت به اقشار مختلف مردم اعطا میکند از روی عدالت نیست به طوری که بعضاً زیاد مصرف میکنند و بعضاً کمتر مصرف میکنند. مصارف بعضی از کالاها بسیار بالاست که به وضوح مشاهده میشود که اسراف انجام میشود و این رویه بر محیط زیست، منابع دولت تأثیر و صادرات تأثیرگذار است. موافقان این موضوع کم نیستند. ادعا میشود که این کار برای بهبود تخصیص منابع (کنترل بعضی قیمتها و عدم کنترل بعضی دیگر) انجام شده، گفته می شود این شرایط قیمتهای نسبی را به وضعیت نامطلوبی درآورده چرا که تأکید ما در اقتصاد روی قیمت مطلق نیست چون قیمت نسبی است که تخصیص منابع انجام میدهد. ضمن اینکه قیمتهای مطلق هم در جای خودش، اگر نوسانی باشند یا بالا باشند، تأثیر گذارند. در تخصیص منابع درست قیمتهای نسبی هستند که تعیینکننده هستند. اما تغییر قیمت نسبی به این سادگیها هم نیست. وقتی بخواهید نسبت هر قیمتی را که در وضعیت اقتصادی تأثیر دارد، ارزیابی کنید این کالاها حداقل با دهها و صدها کالا مرتبط است لذا ممکن است که کالای الف نسبت به ده کالا ارزان و نسبت به ده تا کالای دیگر گران و نسبت به ده کالا متوازن باشد. لذا به دلیل تعدیلات سادهای که در یکی دو تا برنامه انجام دادهایم ، الآن مطالعة قیمتهای نسبی بسیار سخت شده است. مثلاً اگر بخواهید نرخ بهره را آزاد کنید نرخ جدید برای عدهای ارزان است و برای عدهای خیلی ارزان است که عمدتاً تحت عنوان تولید یا خدمات قانونی این وامها را میگیرند چون که برای آنها خیلی ارزان است و ممکن است که برای خیلی از اقشار هم گران باشد. اگر بخواهید با تورم، نرخ سود را بالا ببرید، شرایط سختی بر تولیدکنندهها تحمیل میشود اما گروههایی هستند که برایشان مشکلی نیست. لذا اینکه ما بگوییم همینکه اینها تکنولوژیشان را اصلاح نمیکنند معلوم میشود که قیمت در یک جایی به اینها علامت درست نمیدهد. چرا که قیمت ها در شرایطی می توانند علامت دهند که حداقلهای ساختاری در آن تأمین است. در جاهایی که ما کاستیهای ساختاری و فنی داریم باید ابتدا مسئله را آزمون کنیم و مطمئن شویم که آیا قیمت میتواند آن معجزه را به تنهایی انجام دهد. در حالی که ما هیچ اقدام بسترسازی، فنی، ساختاری که مربوط به این قضیه باشد، انجام ندادهایم. مسلماً خیلی جاها قیمت علامت خوبی نشان میدهد هم برای تخصیص منابع برای تولید هم برای سلیقه مردم در مصرف کردن. مشکلی که داریم این است که میگوییم این کالا ارزان است اما نمیگوییم که نسبت به چه چیز ارزان است. ممکن است که نسبت به بعضی چیزها خیلی ارزان باشد و نسبت به بعضی چیزها کمتر ارزان باشد که برای اینها باید برنامههای متفاوتی در نظر داشته باشیم. پس معلوم میشود با یک مسئله بسیار پیچیده داریم خیلی سطحی برخورد میکنیم. واقعیت این است که در حوزة قیمتهای نسبی، مطالعات کافی و وافی انجام نشده است. دولت ادعا کرده است که ما از مدلهای CGE و جدول داده ستانده استفاده کردیم و به نظر میآید که حذف یارانه ها تورم چندانی به دنبال ندارد. معمولاً اگر در یک حالت باثبات، یک قیمت را تغییر دهیم، تأثیراتش را در یک دوره میگذارد و دیگر تمام میشود. ولی تورم در کشور ما پویاییهایش از سازوکارهایش جدیتر و پیچیدهتر است. این طور نیست که در یک دورهای تورم داشته باشیم، در دوره بعد متوقف شود. این بیثباتی نقدینگی به دلیل تغییرات مکرری است که ما در طی سالهای اخیر در سیاست های اقتصادی داشتیم. اگر تغییر اندیشیده شده نباشد، تورم و انتظارات تورمی را تحت تأثیر قرار میدهد و بخشی از پول را از حالت فعال به حالت منفعل درمیآورد. در برنامه های توسعه پس از انقلاب همیشه بسیار فراتر از مقدار مصوب برنامه ما رشد نقدینگی داریم. هیچ گاه هم مقدمهای برایش ایجاد نکرده بودیم و اهرمهای تخصیص را آن طور که باید و شاید اعمال نمکرده ایم پس تورم ایجاد شده و خود دولت هم به عنوان بزرگترین مصرفکننده بیشترین ضرر را متحمل شده است. بنابراین این که گفته میشود از تکنیکهایی مثل جدول داده ستانده استفاده کردیم به هیچوجه کافی نیست چون برای مثال میدانیم که این جدول ضرایب ثابت را بیان میکند و در شرایط عادی میگوید که اگر قیمت کالای الف را تغییر دهید این کالا با چه کالاهایی مرتبط است، ضرایبشان چه است و براساس آن ضرایب، در مجموع این تغییرات مربوط به این کالا میتواند در اقتصاد تاثیر بگذارد. ما به هر حال در وضعیتی قرار داریم که بخش زیادی از صاحبان کالاها و خدمات قدرت قیمتگذاری دارند و میتوانند به هر بهانهای قیمتشان را بالا ببرند مگر اینکه به طور مستقیم مانع آن شویم. هر مسئلهای که بیمقدمه و بدون مطالعه کافی اعلام میشود یک اثر حتی کوچک بر روی قیمتها میگذارد. در جاهایی که نیروهای اقتصادی فعال هستند و رقابت وجود دارد، چنین چیزی نیست، یعنی قیمت تا این اندازه تحت تأثیر عوامل غیراقتصادی نیست. بنابراین هم برای فهم درست وضعیت قیمتهای نسبی باید بررسی بیشتری صورت گیرد و هم برای پیشبینی اثرات تورمی، فقط به جدولهای داده ستانده و مدلهای اقتصادی اکتفا نشود. ما در اقتصادمان در سطح کلان هیچ مدلی نداریم که بتواند اثرات چنین پیشامدهایی را ببیند. به نظر میآید از مدلهایی که برای کشورهای دیگر ساخته شده شبیهسازی میکنیم. تعامل بخشها، حضور نیروهای عملکنندهی درونزا در اقتصاد ما، مشابه جاهای دیگر نیست و حتی آنها هم در مدلسازی و مدرنیزه کردن یا کمی کردن فعل و انفعالات در سطح کلان با احتیاط برخورد میکنند.ضمن این که تورم در اقتصاد ما علاوه بر توزیع مجدد درآمد، تخصیص منابع مجدد هم انجام میدهد اگر شما سیاستی اعمال کردید که 15 درصد تورم در آن بود، مطمئن باشید که این به ضرر اقشار ضعیف در حوزه اقتصاد اجتماعی یا سیاسی است و نیز به ضرر بخشهای مولد است در مقابل بخش نامولد به شدت از چنین کاری خشنود خواهد شد. یعنی یک وقت تورم به صورت تناسبی عمل میکرد اشکالی نداشت یا در حوزه مصرف یا رفاه نامتناسب عمل میکرد، برای تولید مشکلی ایجاد نمیکرد و مردم فقط ضررش را میدیدند. اما تورم تخصیص مجدد منابع هم انجام میدهد. اگر با رویههای شوکدرمانی مثل حذف یارانه ها پویاییهای تورم را فعال کنیم روی تخصیص منابع هم اثر میگذارد. استاد کرسی اقتصاد کلان دانشگاه علامه طباطبایی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]