تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836312223
نويسنده: يزدان نصر هرندي صوفيگري، انحرافي خطرناك
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: يزدان نصر هرندي صوفيگري، انحرافي خطرناك
خبرگزاري فارس: ائمه اطهار (ع) را ميتوان اولين مخالفان تصوف دانست. امام رضا (ع) فرمود: «كسي كه به نزد او نامي از صوفيه برده شود و نسبت به آنها ابراز تنفر و مخالفت نكند، از ما نيست و كسي كه آنان را انكار نمايد چنان است كه در ركاب پيامبر (ص) با كفار جهاد كرده است.»
ائمه اطهار (ع) را ميتوان اولين مخالفان تصوف دانست. براي نمونه به برخي از اين احاديث و روايات توجه ميكنيم: (1)
امام رضا (ع) فرمود: «كسي كه به نزد او نامي از صوفيه برده شود و نسبت به آنها ابراز تنفر و مخالفت نكند، از ما نيست و كسي كه آنان را انكار نمايد چنان است كه در ركاب پيامبر (ص) با كفار جهاد كرده است.»
مردي از اصحاب ما به امام صادق (ع) عرض كرد: در زمان ما دستهاي پيدا شدهاند كه به آنها صوفيه گفته ميشود. شما درباره آنها چه ميفرماييد؟ امام (ع) فرمود: «آنان دشمنان ما هستند. هر كس به سوي آنها اظهار تمايل كند، از آنها محسوب ميشود و با آنها محشور. زود است كه عدهاي از مدعيان دوستي ما اهلبيت نسبت به آنها تمايل خواهند نمود و خود را تشبيه به آنها كرده و به نام و لقب آنها ملقب خواهند شد و گفتههاي آنان را تأويل و توجيه خواهند كرد. آگاه باش، هر كس به آنها تمايل نمايد، از ما نيست و من از او بيزارم و هر كس نسبت به آنان ابراز مخالفت و انكار و آنها را رد نمايد، مانند كسي است كه پيش روي پيامبر (ص) با كفار جهاد كرده باشد.»
يكي از اصحاب امام هادي (ع) نقل ميكند كه روي با امام در مسجد النبي بودم، عدهاي از اصحاب به خدمتش رسيدند. مدتي بعد جماعتي از صوفيه وارد مسجد شدند و در گوشهاي به حالت دايرهاي نشستند و شروع به گفتن لا اله الا الله نمودند. امام هادي (ع) فرمود: «به اين مردم فريبكار توجه نكنيد. اينها هم پيمانان شياطين و ويرانكننده مباني دين هستند.»
از امام صادق (ع) پرسيدند: «ابوهاشم كوفي (مؤسس تصوف) چگونه آدمي است؟» فرمود: «وي شخص فاسدالعقيدهاي بوده و او همان كسي است كه مذهبي را بدعت گذارد كه آن را تصوف مينامند و وي اين مذهب را پناهگاهي براي عقيده زشت و ناپسند خود قرار داد.»
رسول اكرم (ص) ضمن سفارشات خود به ابوذر فرمود: «اي اباذر! در امت من افرادي خواهند آمد كه در تابستان لباس پشمي ميپوشند و اين كار را براي خود فضل و مقام ميپندارند. لعنت ساكنان آسمان و زمين بر اينها باد!» (2)
و اما فقهاي عصر حاضر به اجماع صوفيه را داراي انحرافات فراوان ميدانند و ميگويند بايد به شدت از آنها پرهيز نمود. (3) علماي گذشته نيز نه تنها با صوفيه قويا مخالفت داشتهاند، بلكه در رد آنها نيز كتابها نوشتهاند. سلطان الواعظين شيرازي -رحمه الله- در كتاب فضايح الصوفيه 120 كتاب علمي و تحقيقي از علماي بزرگ را ذكر ميكند كه هر يك به رد صوفيه پرداختهاند. اجمالا در بين علماي درگذشته بزرگاني چون حسين بن سعيد اهوازي (4)، (5) ابوسهل نوبختي، (6) قطب راوندي، (7) شيخ مفيد، (8) شيخ طوسي، (9) شيخ طبرسي، (10) ابن نديم، (11) علامه حلي، (12) صدرالمتالهين شيرازي (ملاصدرا)، (13) مقدس اردبيلي، (14) شيخ حر عاملي، (15) شهيد اول، (16) شهيد ثاني، (17) قاضي نور الله شوشتري، (18) شيخ بهائي، (19) علامه مجلسي، (20) ملا محمد صالح مازنداراني سمعاني، (21) ملامحسن فيض كاشاني، (22) علامه وحيد بهبهاني، (23) ملا محمد مهدي نراقي، (24) ملا احمد نراقي، (25) علامه بحراني، (26) ميرزاي قمي، (27) ميرزا جواد تهراني، (28) ملا محمد طاهر قمي، (29) سيد نعمت الله جزائري، (30) سلطان الواعظين شيرازي، (31) علامه محمد تقي جعفري تبريزي، (32) شهيد مرتضي مطهري، (33) ... كه هر يك استوانههايي در تشيع بودهاند، بر خلاف صوفيه رعايت دستورات شريعت را براي رسيدن به حقيقت تا پايان عمر واجب ميدانند و صوفيه را منحرف دانسته و آنها را رد كردهاند. برخي از اين بزرگان كتب خود را تماما در مقابل سلك صوفيگري و يا رد آنان تاليف كردهاند، كه در پينوشت تنها نام كتاب آمده است. زيرا كتاب تماما در مقابل صوفيه نوشته شده است. اما در برخي ديگر هدف كتاب چيز ديگري بوده و در قسمتهايي صوفيه را رد كرده است، كه در پينوشت به صورت دقيق مشخص شده است كه در كدام قسمت اين كتابها صوفيه تخطئه شدهاند.
شايسته است در اينجا اشارهاي كنيم به سخنان محيالدين ابن عربي، بزرگ عالم عرفان نظري كه شايد كمتر هم اهل علوم فقهي بوده است، در مورد لزوم پايبندي به شرع و مذمت صوفيه.
ابن عربي ميگويد: «شريعت هرگز كنار نميرود. زيرا آن بهترين سخن گويندگان و بهترين اعتقاد معتقدان است.» (34) مساله اعتقاد و التزام به شريعت بارها توسط ابن عربي تصريح شده است. (35) و اما در مذمت صوفيه ابن عربي ميگويد: «بعد از مراسم سماع به يكديگر تبريك ميگوييد، در حالي كه فرشتگان به جهت از دست دادن دين و ايمانتان به شما تسليت ميگويند. به جهت اين اعمال از خدا حيا نميكنيد؟! در تسخير و قبضه شيطان بوديد و بازيچه دست او. با اين همه ذوق ميكرديد و لذت ميبرديد. از همه بدتر در حالي كه ادعا ميكنيد با خدا و در خدا هستيد، شطحيات (36) بر زبان ميرانيد.» (37) و نيز در جاي ديگر ميگويد: «رقص و پايكوبي لايق حضرت حق نيست. رقص كنيد و بدانيد كه تنها رقاصيد و بدانيد كه هنوز در مرحله نفسانيات باقي هستيد و اگر قبول نداريد، پس دروغگو هستيد.» (38)
و اكنون ميپردازيم به آنچه عرفاي معاصر به صراحت در مورد صوفيه گفتهاند. در اين جا قصد معرفي اين عارفان راستين را نداريم، چه قلمي توان معرفي آنها را ندارد. اما از خواننده تقاضا داريم در صورتي كه اين بزرگان را نميشناسد، مطالعهاي جزيي در مورد شخصيت آنها بنمايد كه هر چند تا حدي ضعيف ببيند آنها كه بودهاند و چگونه با گمنامي به عنوان آيات و نشانههاي الهي بر روي زمين در حركت! بدون شك حرف اين بزرگان براي همه حجت است و راهنمايي آشكار! اين بزرگواران كساني بودهاند كه خود قطب عرفان و فلسفه بوده و حتي عدهاي از جهال با آنان مخالفت ميكردند و ميبينيم كه حتي اينان نيز صوفيه را به شدت رد كردهاند.
آخوند ملاحسينقلي همداني (39)
ملاحسينقلي همداني را ميتوان گفت بنيانگذار علم اخلاق بوده و سيره وي همچنان مورد استفاده علماي اخلاق است. (40) بيش از 300 نفر مستقيم و غير مستقيم زير نظر اين مرد بزرگ تربيت شدند كه هر يك ستارهاي در آسمان معرفت شده و با نور خود تشنگان راه را سيراب نمودند. (41) ملاحسينقلي همداني كه صوفيان با اصرار و التماس بر سر كلاس اخلاق وي حاضر ميشدند، (42) در يكي از دستورالعملهاي گهربار خود براي سير و سلوك ضلالت صوفيه را مشخص ميسازد و ميفرمايد: «مخفي نماناد بر برادران ديني كه به جز التزام به شرع شريف در تمام حركات و سكنات و تكلمات و لحظات و غيرها راهي به قرب حضرت ملك الملوك جل جلاله نيست، و به خرافات ذوقيه كَما دَأبُ الْجُهّالِ وَ الصّوفِيَّةِ خََذَلَهُمُ اللهُ (چنان كه روش نادانان و صوفيان كه خداوند خوارشان سازد، است) راه رفتن لا يُوجِبُ إلّا بُعْدًا (جز دور گشتن را موجب نميشود). اگر چه ذوق در غير اين مقام (مقام صوفيه) خوب است.» (43) اهميت شرع در نزد شاگردان آخوند نيز از آثار آنها همچون المراقبات ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي و تذكرةالمتقين شيخ محمد بهاري كاملا مشهود است. (44)
ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي (45)
عرفان ميرزا جواد آقا ملكي نزد اهل معرفت كاملا شهره است و جان تسليم مالك هستي كردن وي به هنگام اقامه نماز و گفتن تكبيرهالاحرام و احقاق حديث «الصلوة معراج المؤمن» در مورد اين عارف سترگ، معروف است. (46) ايشان در كتاب ارزشمند المراقبات (اعمال السنه) خود كه يكي از بزرگترين آثار به جاي مانده در عرفان و اخلاق و سير و سلوك الي الله است، خطر صوفيه را از كافرين و مشركين و منافقين نيز بدتر ميداند و در مورد آنان مينويسد: «ترك صورت (عبادات) چنانكه در صوفيان -خذلهم الله- ديده ميشود، هم ضلال (گمراهي) است و هم اضلال (گمراه كننده) و خروج از دين در آن مشاهده ميشود و براي اسلام زيانبارتر از هر چيز است.» (47) عبارت زيانبارتر از هر چيز كاملا عمق خطر را مشخص ميسازد.
آيتالله ميرزا سيد علي آقا قاضي (48)
آيتالله قاضي عارف بزرگي بود كه درباره او گفتهاند شايد از صدر اسلام تاكنون عارفي به جامعيت وي نيامده است. (49) كه صوفيان افتخار اظهار ارادت به ايشان را داشتند، (50) همواره ميفرمود با دراويش و طريق آنها كاري نداريم، طريقه طريقه علما و فقها است. (51) بهار عليشاه رييس فرقه گناباديهاي نجف و كوفه بود. وي فقط يك دستار ميپوشيد، دستار يك لباس بسيار گشاد است، ولي لباسهاي داخلياش خيلي كثيف بود. آيتالله قاضي به او ميفرمود: آخر اين چه وضعي است؟ خودت را تميز كن، فقط اين دستار را پوشيدهاي كه چه؟! ايشان ميگفت آدم بايد به بدنش خوب برسد، تميز باشد، مرتب باشد، عطر بزند، لباسهايش خوب باشد، نه اين كه تن را رها كن تا نخواهي پيراهن، كه چه بشود آخر؟! ميگفتند فرقه ذهبيه به ما خيلي اظهار ارادت ميكنند ولي من با آنها ارتباط ندارم، ما با ذهبيه چكار داريم. (52) حضرت آيتالله در جاي ديگر فرموده بود «اولين گام در راه سير و سلوك تصحيح اجتهاد يا تقليد است.» (53)
آيتالله علامه سيد محمد حسين طباطبايي (54)
علامه ذوالفنون كه جامعيت وي بر اهل علم از غير مسلمانان نيز پوشيده نيست، ميفرمايد: «اكثريت متصوفه اين بدعت را پذيرفتند و همين معنا به آنها اجازه داد كه براي سير و سلوك، رسمهايي و آدابي كه در شريعت نامي و نشاني از آنها نيست، باب كنند و اين سنتتراشي همواره ادامه داشت. آداب و رسومي تعطيل ميشد و آداب و رسومي جديد باب ميشد تا كار به آنجا كشيد كه شريعت در يك طرف و طريقت در طرف ديگر قرار گرفت و برگشت اين وضعيت بالمال به اين بود كه حرمت محرمات و اهميت واجبات از ميان رفت، شعائر دين تعطيل و تكاليف ملغي شد. يك صوفي جايز دانست هر حرامي را مرتكب شود و هر واجبي را ترك كند!» (55)
آيتالله ميرزا علياكبر مرندي (56)
عرفان آيتالله مرندي كه از شاگردان عارف نامدار آيتالله قاضي بوده مانند ديگر عارفان راستين از شريعت و عترت و كتاب الهي نشأت گرفته بود و به همين خاطر همواره به شاگردان خويش توصيه و تاكيد ميكرد كه تنها با عمل كردن به واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات ميتوان زمينه سير به سوي كمال را پيدا كرد و در اين باره با تصوف و طريقه صوفيگري مخالفت كرده و خطرناك بودن آن را به شاگردانش گوشزد ميفرمود. (57)
آيتالله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي (58)
ايشان كه چندين بار نيز خدمت ولي عصر (عج) مشرف شده (59) و از معدود بزرگان طول تاريخ اسلام است كه حتي از بزرگان اهل سنت و زيديه اجازه روايي داشته است، (60) ميفرمايد: «مصيبت صوفيه بر اسلام از بزرگترين مصائبي است كه اركان اسلام را ويران كرده است به گونهاي كه از اساس دين، سنگي را بر سنگي باقي نگذاشتند، نصوص قرآن و سنت را بر خلاف ظاهر آيات تأويل نمودند و با احكام فطري و عقلي اسلام مخالفت كردند و به وحدت وجود بلكه موجود معتقد شدند و به عبادات صوفيانه و مداومت بر اوراد و اذكاري كه سراسر از كفريات و اباطيل پر بود و ساخته رؤساي صوفيه بود، پرداختند و ملتزم به نوعي از ذكر كه آن را ذكر خفي قلبي! نامند، شدند كه از طرف راست قلب شروع شده و به طرف چپ قلب ختم ميشود! چه عجيب است اين اوراد و اذكار و اعتقادات بياصل و اساس و گزاف!» (61)
آيتالله بانو نصرت امين اصفهاني (62)
در عظمت بانوي اصفهاني آن عارفه نامي، همين بس كه از افتخارات آيتالله مرعشي نجفي اين است كه از ايشان اجازه روايي داشته است. (63) بانو امين نصيحت فرمود: «بله، كسي كه ميخواهد آدم بشود، كسي كه ميخواهد به خداي تبارك و تعالي نزديك شود، بايد مواظب دامهايي كه پهن شده است، قَطّاع الطريقهايي كه ايجاد شدهاند، باشد. بنابراين بايد درس بخوانيد و علوم ديني را كسب كنيد. فريب اهل تصوف را مخوريد! فريب كساني را كه دام پهن كردند به عنوان عرفان و طريق را مخوريد! فريب كساني كه ميگويند:
بشوي دفتر اگر همدرس مايي
كه علم عشق در دفتر نباشد
اين شعر را بهانه ميكنند براي سوق دادن بندگان خدا به دوري از درس و علوم ديني تا از ناآگاهي مردم سوء استفاده كنند. فريب مخوريد! بخوان دفتر اگر همدرس مايي، كه علم عشق در كتاب خدا و در دفتر محمد و آل محمد (ص) باشد». اين بانوي بزرگوار تاكيد زيادي به درس خواندن داشت. (64)
آيتالله شيخ محمد جواد انصاري همداني (65)
آيتالله قاضي در مورد اين عارف كامل فرمود ايشان تنها كسي بوده كه با رياضات سنگين علم توحيد را بدون استاد و مستقيما از خدا دريافت داشته است. (66)
آنچه را كه آيتالله انصاري شديدا با آن مخالف بود و آن را دور كننده آدمي از راه ميدانست، سلك تصوف و درويشي بود و ميفرمود: من اينها را بررسي كردم و ديدم برنامهاي مغاير با شريعت اسلام دارند. آيتالله انصاري از اندك توجهي كه به دراويش و تصوف بشود، منع ميكرد و هر وقت بزرگان و رؤساي سلسلههاي مختلف براي استفاده به محضر گهربار ايشان مشرف ميشدند، اول سعي ميكرد آنها را راهنمايي و ارشاد كند و اگر قبول نميكردند، از آنان دوري ميگزيد. ايشان به آنان ميفرمود توبه شما آن است كه هر كس را در مسير خود آوردهايد، به طريق صحيح اهل بيت عصمت (ع) برگردانيد. فرزند ايشان حاج احمد انصاري نقل ميكرد كه در همدان با مرد وارستهاي به نام سيد علي كاشف آشنا شدم. ايشان درويش نبود؛ ولي براي اين كه شناخته نشود، در كسوت درويشي در آمده بود. يك بار ايشان به من گفت اگر پدرت اجازه دهد من شما را با طي الارض به مكه و مدينه ميبرم. من آرزو داشتم هم به مكه بروم و هم از نزديك طيالارض را ببينم؛ ولي وقتي به خدمت پدرم عرض كردم، ايشان شديدا مخالفت كرد و فرمود درست نيست و اضافه كردند اگر از روي شرع بروي بهترش نصيب شما ميشود. بعدها آيتالله انصاري به شاگردانش فرمود نخواستم احمد از كسي كه در كسوت درويشي است چنين چيزي ببيند، چون توجهش به آنان جلب ميشد ولي اگر آن شخص در اين كسوت نبود اجازه ميدادم. همانگونه كه از اين ماجرا مشخص ميشود، ايشان حتي كسي را كه درويش نبوده و تنها ظاهر درويشي داشته براي جلوگيري از گمراهي پسرش منع و رد مينمايد.
آيت الله انصاري مكرر ميفرمود دراويش با رياضت، نفس خود را قوي ميكنند و اين غلط است؛ بلكه بايد نفس را تزكيه كرد «قَدْ أفْلَحَ مَنْ زَكّيها». ايشان به شخصيتهاي عرفاني واقعي احترام فوقالعادهاي قايل بودند، مانند مرحوم سيد بن طاووس، آخوند ملا حسينقلي همداني، شيخ محمد بهاري و ... . ميفرمود اينها از كملين عرفا هستند، زيرا هم به شرع مسلط بودند و آن را رعايت ميكردند و هم به عرفان. دأب و روش تربيت ايشان همان راه و شيوه مرحوم آخوند ملا حسينقلي همداني بود، يعني التزام كامل به شرع اسلام و اين كه سالك تنها از طريق شرع است كه ميتواند به جايي برسد. آيتالله انصاري ميفرمود تبعيت كامل از علماي شريعت، اولين قدم سالك است و خطر مهم و امتحان بزرگي كه سالك در اين مسير دارد، بدبيني و بياعتنايي به علماي شريعت است. سالك نبايد در اين دام بيفتد. زيرا اين علما هستند كه مروج دين ميباشند. ايشان خود بسيار ملتزم به شرع بود. علاوه بر انجام واجبات و ترك محرمات، تمام مستحبات و پرهيز از مكروهات را در حد توان انجام ميداد. تقيد ايشان به شرع چنان بود كه حتي در سخنانش به جاي عبارات عرفا و دراويش، از واژهها و اصطلاحات حديث و اخبار استفاده ميكرد. آيتالله انصاري هيچ وقت كسي را كه كار نميكرد و سربار جامعه بود و مانند صوفيان فقط به عبادت ميپرداخت، به سلك شاگردان خود راه نميداد و ميفرمود در روايات چنين شخصي لعن شده است. به افرادي كه در سير و سلوك و عرفان وارد ميشدند، ميفرمود اول مسايل و احكام شرعيتان را محكم كنيد و بعد براي دستورالعمل بياييد. (67)
آيتالله سيد روح الله خميني (68)
اين عارف بزرگ از جواني مورد ارادت ساير عرفا همچون آيتالله انصاري همداني، (69) بانو امين اصفهاني، (70) آيتالله مرندي (71) و ... بوده است. كتاب «شرح دعاي سحر» كه از مصنفات ايشان است در زماني تاليف شد كه بيش از 27 سال از عمر شريفش نگذشته بود (72) و محتواي كتاب عظمت عرفاني اين ابرمرد را نشان ميدهد. ايشان در اشعاري صوفيه را مذمت كرده ميفرمايد:
از صوفيها صفا نديدم هرگز
زين طايفه من وفا نديدم هرگز
زين مدعيان كه فاش انا الحق گويند
با خودبيني فنا نديدم هرگز (73)
و در جاي ديگر ميفرمايد:
«آن چه پيش بعضي اهل تصوف معروف است كه نماز، وسيله معراج وصول سالك است و پس از وصول، سالك مستغني از رسوم شود، امري باطل بياصل و خيال خام بيمغزي است كه با مسلك اهل الله و اصحاب قلوب مخالف است و از جهل به مقامات اهل معرفت و كمالات اولياء صادر شده است.» (74)
آيتالله شيخ محمد تقي بهجت (75)
و اما در بين علماي كنوني آيتالله العظمي بهجت كسي است كه عرفان وي ثابت شده است و ايشان به اين عنوان در بين خواص و عوام از شيعه و سني معروف است. ايشان كه سخنان گهربارش سرلوحه عرفاي اهل سنت نيز قرار ميگيرد، ميفرمايد: «مهم، عمل به وظيفه شرعيه است. عمل به دستورات آسماني، عرفان واقعي را به انسان مينماياند و به جايي ميرسد كه ميگويد ما اَعْبُدُ رَبًّا لَمْ اَرَهْ. (76) عرفان حقيقي از التزام كامل به تمامي دستورات شرع مقدس كه اهم دستورات آن ترك معصيت در اعتقاد و عمل است، حاصل ميشود و اين التزام به عقيده و عمل، بايد در همه باشد تا نتيجه دهد. (77) مسلمات را در مسايل شرعي رعايت كنيد و بعد جانب احتياط را نماييد. به كديگر نگاه نكنيد. به دفتر شرع نگاه كنيد و عمل و ترك را مطابق با آن نماييد. بايد به رساله عمليه (توضيح المسائل) بنگريد. آن را بخوانيد و بفهميد و حلال و حرام را با آن تشخيص دهيد. پس نميتوانيد بگوييد نميدانيم چه كار كنيم و چه كار نكنيم. (78) حضور در خانقاه و شركت در مجالس صوفيه و پيروي از دستورات قطب و امثال آن جايز نيست. (79)»
نتيجه اين كه مسير عرفان خطرناك است و مانند لبه تيغ! اگر از يك طرف بيفتي به قعر ضلالت عن سبيل الله ميرسي و اگر از طرف ديگر بيفتي به اوج قرب من الله و راه تشخيص آن علم است. بايد با علم وارد شد، والا وارد نشدن بهتر است.
پينوشتها
(1) سفينه البحار، ج 2، واژه صوف
(2) شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 5، ص 35
(3) رك سيد محسن محمودي، مسائل جديد، ج 1، ص 20 و ج 3، ص 101 و 103
(4) يكي از اصحاب امام رضا (ع)
(5) الرد علي الصوفيه و الغاليه
(6) رك سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج2، ص 48 و سيد محمد صدر، تاريخ الغيبة الصغري، ص 532
(7) رك قطب راوندي، منهاج البراعه، ج 13
(8) رك شيخ مفيد، الرد علي اصحاب الحلاج
(9) رك شيخ طوسي، الغيبه، ص 262
(10) رك شيخ طبرسي، احتجاج، ج 2، ص 289 و 290
(11) رك ابن نديم، الفهرست، ص 284
(12) رك علامه حلي، نهج الحق و كشف الصدق، ص 29 و 58
(13) رك ملاصدرا، كسر الاصنام الجاهليه
(14) رك احمد مقدس اردبيلي، حديقة الشيعه، ص 559 به بعد
(15) رك شيخ حر عاملي، الاثني عشرية في الرد علي الصوفية
(16) رك شهيد اول، مجاميع في رد الصوفي و غيره
(17) رك شهيد دوم، رساله في رد الصوفيه
(18) رك نور الله شوشتري، احقاق الحق و ازهاق الباطل
(19) رك شيخ بهائي، موش و گربه
(20) رك علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 32 و عين الحياه
(21) رك محمد صالح مازنداراني، كلمه في التصوّف،
(22) رك فيض كاشاني، رساله انصافيه و رساله المشواق چاپ سال 48، ص 9 به بعد، تصحيح مصطفي فيض
(23) رك علي دواني، استاد كل وحيد بهبهاني، فصل 20
(24) رك محمد مهدي نراقي، جامع السعادات
(25) رك احمد نراقي، معراج السعاده، ص 59
(26) رك بحراني، كشكول، ج 3، ص 228 و الصوفيه
(27) رك ميرزاي قمي، جامع الشتات، ج 2، ص 772
(28) رك جواد تهراني، عارف و صوفي چه ميگويند
(29) رك محمد طاهر قمي، الفوائد الدينية في الرد علي الحكماء و الصوفية: ايشان استاد علامه مجلسي بوده است.
(30) رك نعمتالله جزائري، الانوار النعمانية، ج 4، صص 54-60
(31) رك سلطان الواعظين شيرازي، فضايح الصوفيه
(32) رك محمد تقي جعفري، عرفان اسلامي
(33) رك مرتضي مطهري، داستان راستان، ج 1، صص 36-40
(34) ابن عربي، فتوحات مكيه، ج 4، ص 94
(35) براي نمونه رك ابن عربي، فتوحات مكيه، ج 2، ص 370 رساله الشيخ الي الامام الرازي، صص 4 و 7
(36) گفتن جملات كفرآميز نسبت به خداوند جل شانه، مانند انا الحق حلاج (العياذ بالله)
(37) اين عربي، رساله روح القدس في محاسبه النفس، بحث سماع
(38) رساله شاهد، ص 4
(39) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك محمد قنبري، چلچراغ سالكان؛ محمدجواد نورمحمدي، فرزانه قبيله عشق و بنياد نهج البلاغه، طريقت ناب
(40) محمد قنبري، چلچراغ سالكان، ص 59: در اين زمينه علامه طباطبايي فرمود روش ما همان روش عرفاني آخوند است.
(41) همان، ص 107
(42) محمد قنبري، چلچراغ سالكان، ص 33
(43) همان، ص 110 و 111
(44) همان، ص 34
(45) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك صادق حسنزاده، طبيب دلها و احمد لقماني، ميرزا جواد آقا مردي از ملكوت
(46) صادق حسنزاده، طبيب دلها، ص 14
(47) جواد بن شفيع ملكي تبريزي، المراقبات، ص 531 و 532
(48) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك صادق حسنزاده، اسوه عارفان؛ حسين روحانينژاد، بحر خروشان؛ هادي هاشميان، درياي عرفان؛ محمدحسن قاضي، صفحات من تاريخ الاعلام في النجف الاشرف (آيت الحق)؛ موسسه شمسالشموس، عطش؛ موسسه شمسالشموس، صلح كل
(49) موسسه شمسالشموس، عطش، ص 335
(50) همان، ص 386
(51) همان، ص 332
(52) همان، ص 386
(53) همان، ص 317
(54) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك مرتضي نظري، آن مرد آسماني؛ آيتالله مصباح يزدي، تماشاي فرزانگي و فروزندگي؛ غلامرضا گلي زواره، جرعههاي جانبخش؛ حميد نگارش، رمز موفقيت علامه طباطبايي؛ احمد لقماني، علامه طباطبايي؛ بوستان كتاب، مرزبان وحي و خرد؛ علامه حسيني طهراني، مهر تابان؛ حبيبه جعفريان، زندگي سيدمحمدحسين طباطبايي؛ مسعود اميد، نظري به زندگي و برخي آراي علامه طباطبايي؛ حسن حسيني، ميزان حكمت؛ سيد علي تهراني، ز مهر افروخته؛ يعقوب قاسملو، طبيب عاشقان؛ اداره كل امور اجتماعي ايرانيان خارج از كشور، علامه طباطبايي؛ مرادعلي شمس، سيري در سيره علمي و عملي علامه طباطبايي از نگاه فرزانگان؛ مجيد محبوبي، روح اخلاص؛ انتشارات مجلسي، ابعاد شخصيتي و رفتاري و علمي فيلسوف مشرق زمين
(55) سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 5، ص 458
(56) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك صادق حسنزاده، اسوه سالكان
(57) صادق حسنزاده، اسوه سالكان، ص 88
(58) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك حسين صبوري، تشرفات مرعشيه، حسين صبوري، شهريار ما؛
(59) رك كتابخانه آيتالله مرعشي، فرازهايي از وصيتنامه الهي- اخلاقي آيتالله مرعشي نجفي، صص 45-56 و حسين صبوري، تشرفات مرعشيه
(60) كتابخانه آيتالله مرعشي، فرازهايي از وصيتنامه الهي- اخلاقي آيتالله مرعشي نجفي، ص 6
(61) مرعشي نجفي، تعليق بر كتاب احقاق الحق و ازهاق الباطل
(62) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك علويه همايوني، زندگاني بانوي ايراني و اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان، كنگره بانوي اصفهاني
(63) علويه همايوني، زندگاني بانوي ايراني، صص 283-286
(64) اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان، كنگره بانوي اصفهاني، ص 440
(65) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك موسسه شمسالشموس، سوخته و مصطفي كرمينژاد، در كوي بينشانها
(66) موسسه شمسالشموس، سوخته، ص 28
(67) رك همان، صص 57 و 60-63 و موسسه شمسالشموس، سوخته، صص 302، 304، 311، 313 و 329
(68) براي آشنايي با احوالات و مقامات اين عارف بالله رك اميرحسين فردي، چلچراغ؛ عليرضا دهقاني، 40 نكته از سيره عملي امام خميني؛ ابراهيم رستمي، حديث نور؛ محمدرضا اكبري، خورشيد شرق؛ هادي قطبي، در پرتو آفتاب؛ رسول سعادتمند، درسهايي از امام؛ سيدمحمدكاظم سجادي، سيرت مهدي؛ محمدرضا اكبري، سيماي امام خميني و اسماعيل محمدي، كرامات امام خميني
(69) موسسه شمسالشموس، سوخته، صص 327 و 328 و مصطفي كرمينژاد، در كوي بينشانها، ص
(70) اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان، كنگره بانوي اصفهاني، ص 164
(71) صادق حسنزاده، اسوه سالكان، صص 55، 56، 70 و 71
(72) امام خميني، شرح دعاي سحر، پيشگفتار (مقدمه ناشر)، ص ب
(73) امام خميني، ديوان اشعار، ص 217
(74) امام خميني، سرالصلوه، ص 13
(75) رضا باقيزاده، بهجت عارفان؛ رضا باقيزاده، رضا باقيزاده؛ دفتر انتشارات انصاري، فريادگر توحيد؛ رضا باقيزاده نكتههاي ناب
(76) اشاره به فرمايش حضرت علي (ع) است كه فرمود هرگز خدايي را كه نبينم نميپرستم. يعني اين قدر حضور خدا را حس ميكنم كه گويي او را ميبينم. آيتالله بهجت ميفرمايد حتي حضرت علي (ع) كه سيد العارفين است با عمل به دستورات شرع به اين مقام رسيده است.
(77) سيد محسن محمودي، مسائل جديد، ج 3، ص 193
(78) رضا باقيزاده، برگي از دفتر آفتاب، صص 194 و 195
(79) سيد محسن محمودي، مسائل جديد، ج 3، ص 101
......................................................................................
انتهاي پيام/
شنبه 11 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]
-
گوناگون
پربازدیدترینها