واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: گفتگو با ايران؛ فرصت ايجاد صلح در خاورميانه
* اشاره:
ديپلمات كهنهكار آمريكايي چندي پيش مقالهاي در هفتهنامه نيوزويك نوشت كه بخش پاياني آن در پي از نظر خوانندگان گرامي ميگذرد. وي كه يكي از بلندپايهترين ديپلماتهاي آمريكا در ارتباط با مسائل ايران بود در اين مطلب با آوردن دلايلي چند به رئيس جمهور آتي آمريكا توصيه ميكند كه راهكار گفتگو با كشوري مانند ايران را كه يكي از تاثيرگذارترين قدرتهاي خاورميانه است، در دستور كار خود قرار دهد:
***
برنز افزود: ما بايد دائما به دشمنان خود اين مساله را ياد آور شويم كه از گزينههاي ديگري، از جمله احتمال استفاده از زور، در صورت شكست مذاكرات برخورداريم، ولي در زماني كه ديپلماسي (يعني توانايي ما در متقاعد كردن، گول زدن يا تهديد رقيب) راهي بهتر و موثرتر است، حل بسياري از مشكلات جهان را بر دوش ژنرالهاي ارتش و افسران اطلاعاتي خود قرار داده ايم.
ما بايد به توانايي خود در پيروزي بر حكومتهاي دشمن در پاي ميز مذاكرات و دادگاه عالي افكار عمومي بينالمللي، اعتماد داشته باشيم.
برنز هرچند بر ضرورت گفت وگو با ايران تاكيددارد، اما درعين حال ادعاهاي دولتمردان آمريكايي درمورد تهديد ايران براي صلح در خاورميانه يا حمايت مالي و نظامي از گروههاي مخالف رژيم صهيونيستي و يا پيچيده سازي تلاشهاي آمريكا در عراق و افغانستان را تكرار كرده و مدعي شده است كه ايران به دنبال دستيابي به توانايي ساخت تسليحات هستهاي است كه مي تواند توازن قدرت در خاورميانه را تغيير دهد.
* راه منطقي
وي سپس اين سوال را مطرح ميكند كه به جاي پيش فرض استفاده از نيروي نظامي عليه ايران، آيا منطقيتر به نظر نمي رسد كه رئيس جمهوري بعدي آمريكا، پيشنهاد گفت وگو با رهبران ايران را مطرح كند؟
اين مقام سابق آمريكايي در ادامه مينويسد: منطق اين كار در آن است كه اگر مذاكرات به نتيجه برسد، ما از وقوع سومين و احتمالا فاجعه بار ترين جنگ آمريكا در منطقه ناآرامي كه خاورميانه را به آسياي جنوبي متصل مي كند، جلوگيري كرده ايم. اگر مذاكرات شكست بخورد ما از احتمال بيشتري براي متقاعد كردن روسيه و چين براي حمايت از تحريمهاي جدي عليه ايران برخوردار خواهيم بود. من فكر مي كنم جنگ با ايران در صورتي كه اول ديپلماسي را مورد آزمايش قرار ندهيم، بسيار غيرمعقول خواهد بود. برنز افزود: نمي گويم رييس جمهوري بعدي بايد فورا با احمدي نژاد بر سر ميز گفت وگو بنشيند. ما ابتدا بايد تماس با ايران را در سطحي پايين تر آغاز كنيم تا متوجه شويم آيا ارزش دارد كه اعتبار رييس جمهور را وارد آن مساله كنيم يا خير.
ما بايد تهديد گزينه نظامي را بر روي ميز حفظ كنيم تا در زماني كه با دولت ايران مذاكره مي كنيم، از اهرم فشار بيشتري برخوردار شويم. در نهايت ما ميخواهيم هر كشور با نفوذ ديگري (همچون روسيه و چين) براي آنكه بتوانيم حداكثر فشار را عليه تهران وارد كنيم، بر سر ميز مذاكره طرف ما را بگيرد.
اين در حالي است كه از زمان انقلاب اسلامي، 30 سال است كه آمريكا گفتوگوهاي جدي و معنيداري را با ايران در مورد تمامي مسائل حياتي مورد اختلاف نظر طرفين، انجام نداده است.
براي به تصوير كشيدن اينكه ما چه اندازه خود را منزوي كرده ايم در مورد اين موضوع فكر كنيد: من مدت سه سال در دولت بوش به عنوان مسئول مسائل ايران خدمت كردم، ولي هيچگاه اجازه ملاقات با ايرانيان را نداشتم.
خانم رايس براي جانشين من، زمينه حضور در ملاقاتي چند جانبه با مقامات ايراني را در تابستان گذشته فراهم كرد. اين گام نخست خوب است، ولي رييس جمهوري بعدي آمريكا بايد مذاكرات پايدارتري را با مقامات ارشد ايران آغاز كند. اگر ما حاضر به مذاكره با ايران نباشيم، ممكن است تنها گزينه نظامي باقي بماند. رييس جمهوري بعدي اگر نتواند از طريق گفت وگو مساله هسته اي ايران را حل كند، از شانس بسيار اندكي براي ايجاد صلح در خاورميانه برخوردار خواهد بود. به همين صورت اگر ما از مذاكراتي كه بين سوريه و اسرائيل در جريان است حمايت نكنيم، هيچ معاهده صلحي بين آنها ايجاد نخواهد شد.
در افغانستان، رييس جمهوري جديد با يك سري گزينههاي بسيار دشوار كه شبيه به گزينههاي عراق قبل از افزايش تعداد نيروهاي نظامي بود، مواجه خواهد شد.
زيركي راهبرد ژنرال ديويد پترايوس در عراق، تا حدودي ساخت پل بين دشمنان قديمي در ميان شبهنظاميان سني و گول زدن و فريفتن آنها براي تغيير ديدگاه بوده است. عده اي هم اكنون پيشنهاد ميكنند ما راهبرد مشابهي را در قبال طالبان به اجرا در آوريم.
در شرايطي كه قطعا مذاكره با هواداران القاعده يا رهبران طالبان به نفع ما نيست، اگر دست به اين كار بزنيم،آيا اين معني را نمي دهد كه ما سعي ميكنيم حاميان طالبان در سطوح متوسط را متقاعد كنيم كه مبارزه مسلحانه خود را كنار بگذارند و خود را متعهد به افغانستاني دمكراتيك كنند؟
در حالي كه به نظر مي رسد اين هدفي منطقي است، در كوتاه مدت بسيار مشكل ساز خواهد بود اگر ما ابتدا موضع نظامي و سياسي خود را تقويت كنيم و امنيت بهتري را براي روستاييان افغان تامين كنيم، در اين راه موفق تر خواهيم بود.
* منبع: ايرنا
شنبه 11 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]