پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849602545
تكنولوژي و مسئوليت اخلاقي
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گفتگو با بيل جو
چكيده:
مجله آمريكايي «يوبيكوئيتي» كه معمولاً ديدگاههاي انتقادآميز انديشمندان را نسبت به اثرات منفي
تكنولوژيهاي برتر منعكس ميكند، با بيل جوي بر همين سياق گفت و گويي را در مورد مقالهاي كه وي
تحت عنوان «چرا آينده به ما نيازي ندارد» چاپ كرد، انجام داد.
به اعتقاد جوي، اكنون انسان در شرايط تعيين كنندهاي قرار دارد و با دستان خود ميخواهد تكنولوژيهاي
غارتگري را خلق كند كه جايگاه نخست بشر در عالم خلقت را ميگيرد و انسان را در جايگاه دوم مينشاند
و حتي نسل بشر را با خطر انقراض روبهرو ميكند.
راهحلي كه جوي پيشنهاد ميكند، بسيار ساده است؛ بايد جلوي برخي تحقيقات را بگيريم و منافع مادي
نبايد باعث شود كه ما خود را در ميان روباتها گرفتار كنيم؛ يا دست به توليد ويروسهايي بزنيم كه خود
تكثيركننده هستند و باعث انقراض موجودات زنده ميشوند.
مسئولان كمپاني «سان ميكروسيستم» به خاطر چاپ
مطلبي در مجله «وايرد» در آوريل 2000، دچار حيرت
شدند. بيل جوي دانشمند برجسته كمپاني، در اين
شماره از مجلة فوق، مقالهاي تحت عنوان «چرا آينده
به ما نياز ندارد» نوشت و در آن تلاش كرد اين
موضوع را برجسته سازد كه پيشرفت در علومي چون
مهندسي ژنتيك، نانو تكنولوژي و توسعه روباتها -
به همراه پيشرفت در تكنولوژيهاي اطلاعات - «اين
واهمه را كمكم به وجود ميآورد كه انسانها تبديل
به گونهاي در معرض خطر بشوند.» ما گفتوگوي خود
را با اين سؤال از جوي آغاز كرديم كه مقالهاش چه
واكنشهايي را در پي داشته است.
يوبيكوئيتي: چه واكنشهايي نسبت به مقاله شما در مجله
وايرد نشان داده شده است؟
بيل جوي: در مجموع، واكنشها خيلي مثبت بود و
سه موضوع در بيشتر آنها مشترك بوده است: «خوشحالم
از اينكه بالاخره كسي اين را نوشت.»؛ «چه كمكي
ميتوانم بكنم؟»؛ «مطالعه مقاله شما مرا آشفته
كرده است!»؛ اما، البته كساني هم بودند كه نسبت
به آنچه گفتم، ابراز بدبيني كردند.
? شما بدبيني را در چه ميدانيد؟
? بدبيني مال كساني است كه فكر ميكنند «هوش
انسان» هميشه پيروز است؛ هر چند كه اين اعتقادات
آنها، طبق معمول، مبنايي هم در حقايق و وضعيت
كنوني نداشته باشد. من ميدانم كه برخي از آنها
هرگز مطلب مرا مطالعه نكردهاند. بعضي از آنها
صرفاً توصيف تك جملهاي از آن ارايه ميكنند. همين
كافي است كه بدانيم، آنها بدين خاطر استدلالهاي
مرا رد ميكنند كه فكر ميكنند، ذهنيتي كه دارند،
هميشه درست است. البته كه رويه آنها هميشه درست از
آب در نميآيد، زيرا واضح است كه حقايق مطلق هم
اغلب استثنا پذيرند. بنابراين، مادامي كه
بپذيريم، نبوغ بهطور كل? ميتواند همه مشكلات و يا
خيلي از آنها را حل كند، در زماني كه اين موضوع
با واقعيت منطبق نباشد، ما متأسفانه با مشكل
مواجه خواهيم شد. وقتي كه ما به هر كسي اين
اختيار را بدهيم كه صاحب آن نوع قدرت افسانهاي
شود كه من در مطلب خود آوردم، در اين صورت، ممكن
نيست بتوانيم در مقابل حوادث فاجعه بار و يا در
برابر اقدامات به غايت جنونآميز اشخاص، از خود
دفاع كنيم.
? در مورد استفاده جنونآميزي كه گفتيد، احساس
مردم نسبت به بهرهگيري و تأييد آشكار شما از نقل قول
مطول تئودور كازينسكي معروف به «آن ابامر» چيست؟
? بسياري از مردم به خاطر اين نقل قول آشفته
شدند. اما ببينيد، من نميگويم كه كازينسكي ديوانه
و يا جنايتكار نيست. كاري را كه كازينسكي انجام
داد، مطلقاً قابل توجيه نيست و من هم با تمام
تصويري كه او ساخته، موافق نيستم. همه آنچه كه
مدنظر من است، فقط به برخي از اظهارات وي مربوط
ميشود. حقيقتي كه «ري كرزويل» متذكر شد، تا آنجا
مرا نگران ساخت كه مجبور شدم برخي از چيزهايي را
كه درباره آنها به قدر كافي فكر نكرده بودم،
دوباره مورد كنكاش قرار دهم. معني احساس مسئوليت
هر كس نسبت به رفتار خود، اين نيست كه ما افراد
را با ايدههايشان كاملاً رها سازيم؛ يك وضعيت
نميتواند توجيهكننده يك استدلال باشد. استدلال من
در مورد هر واقعهاي، مشخصاً به كازينسكي نياز
ندارد. بسياري از متفكران بزرگ قرن بيستم، از
برتراند راسل گرفته تا لوئيس مامفورد، در خصوص
خط علم، زماني كه بخواهد براي مقاصد نادرست
استفاده شود، مطلب نوشتهاند.
? واضح است كه با برخي از انواع تكنولوژي،
سوداگري ميشود. به عنوان مثال، يك داروي جديد،
اثرات جانبي هم به همراه خواهد داشت. آيا اين نكته هم
در استدلال شما وجود داشت؟
? نه، نداشت. نگراني من اختصاصاً به اين مربوط
ميشود كه اگر ما تكنولوژي خيلي قدرتمندي را خلق
كنيم و سپس آن را تحويل هر كسي بدهيم، درست مثل
اين است كه ما به هر كسي توانايي ايجاد ويروسها
را بدهيم؛ در اين صورت، هر فردي قادر خواهد بود
كه از آن استفاده نادرست كند و يا به طور
ناگهاني دست به اقدام زيانباري بزند، اگر پيامد
نهايي اين استفاده نادرست، تخريب جو و آب و خاك
كره زمين باشد و يا قتل تعداد زيادي انسانها را
موجب شود، مسلماً اين غيرقابل قبول خواهد بود!
? درباره اثرات خيلي كوتاه مدت پيامدهاي نهايي چه
ميگوييد؟
? بسياري از سناريوهاي بد ديگر هم وجود دارد
كه يكي از آنها انقراض است؛ و علتش هم قرار گرفتن
قدرت خيلي زياد در دستان بسياري از مردم است.
علاوه بر آن، من يادآوري ميكنم كه اكنون ما وارث
يك وضعيت مضحك هستيم؛ وضعيتي كه به طور غير قابل
قبولي، پيامد هزاران چيز متفاوت است و همه آنها هم
(اگر به طور منفرد مورد ملاحظه قرار گيرند) قابل
توجيه هستند. اما، از آنجا كه اين پايان، غيرقابل
توجيه و به طور كل غير قابل قبول است، ما فقط
مجبوريم برخي تصميمات روشن را اتخاذ كنيم و بعضي
از بديلها را هم كشف نشده رها سازيم. ما
نميتوانيم تحقيق و توسعه هر چيزي را كه ممكن است
پايان فاجعه باري داشته باشد، فقط بدين خاطر پي
بگيريم كه پول زيادي را براي ما به دنبال دارد.
مكانيسم بازار اگر بخواهد راهنماي عمل ما باشد،
اخلاقي و يا انديشمندانه نيست.
? دقيقاً چه كسي بايد درباره اين مسايل بينديشد؟
? بله، در يك مورد ما بايد به فلاسفه و
روحانيون و افراد مذهبي متكي شويم، به طوري كه
استدلالمان بتواند به سطح مطبوعي برسد. به نظر
من، ما مشخصاً نميتوانيم اين موضوع را فقط به
دانشمندان و متخصصان تكنولوژي بسپاريم، زيرا اين
مشكل و حل آن، به طور خيلي اساسي آينده ما را
تحت تأثير قرار خواهد داد. ما بايد بحث را طوري
مطرح كنيم كه همه اقشار جامعه درگير آن شوند و در
مورد شرايط سختي كه اكنون ما داريم، تصميم بگيرند.
همه هم و غم ما، نبايد تنهابه جلو رفتن باشد و فقط
به خاطر پول ، خود را درون روباتها محصور و
گرفتاركنيم.
? آيا فكر ميكنيد اين مسايل را ميتوان به شيوه
دمكراتيك، به رأي همه مردم گذاشت؟
? نه، فكر نميكنم، تاكنون چنين نبوده است. فكر
نميكنم كه بسياري از مردم حتي اين مسأله را جدي
گرفته باشند. لازم است كه در طي 10 سال آينده در
اين مورد بحث شود. اما، ما نميتوانيم براي اقدام
تا ابد انتظار بكشيم، زيرا اگر دست به خلق اين
روباتهاي داراي هوش و قدرت برتر بزنيم، ابداً
مشخص نيست كه بتوانيم با آنها همزيستي كنيم. ما در
اساس، يك غارتگر را وارد اين جهان ميكنيم كه
ميخواهد ما را در جايگاه دوم بنشاند؛ و من فكر
ميكنم چنين روندي، ما را تبديل به گونهاي پستتر
ميكند. من دقيقاً نميدانم كه براي ما چه اتفاقي
خواهد افتاد. لازم است تصميم بگيريم كه آيا
ميخواهيم به روند توسعه و تحقيق خود اجازه دهيم،
به هر جا كه ميخواهد برود. من شخصاً فكر ميكنم،
اين روند تحقيق بايد در برخي حوزهها كوتاه
بيايد.
? آيا مردم فكر نميكنند كه اين روند تحقيق، به جاي
خطرساز بودن، تا حدودي كارآمد هم است؟
? مردم شايد اين مسأله را مثل يك لطيفه، يا
يك فيلم ترميناتور و يا برخي از انواع فيلمهاي
علمي و تخيلي ببينند؛ يعني جايي كه يك قهرمان،
مشكل را كشف ميكند، با آن دست و پنجه نرم ميكند
و بالاخره بر آن غالب ميشود و بينندگان هم با يك
پايان خوش روبرو ميشوند. اما در جهان طبيعي،
دسيسهها هميشه پايان خوشي ندارند، شما اگر به
فسيلهاي به جا مانده توجه كنيد، ميبينيد كه
بسياري از گونهها وجود داشتند كه منقرض شدند.
درك اين موضوع چندان مشكل نيست كه اگر همه
نيروهاي جهان - همه نيروهاي فيزيكي، شيميايي و
علوم اطلاعات – را آزاد كنيم، در اين صورت،
ميزاني از قدرت باور نكردني و غيرقابل تصور را
آزاد كردهايم. ------ اتم تنها براي عمليات نظامي و
نهايتاً در يك جا به كار ميرود، زيرا اين بمب، فقط
نيروي نوعي از واكنش زنجيرهاي را آزاد ميسازد. ولي
ويروسهايي كه ما درباره آنها سخن ميگوييم، اكنون
واكنش زنجيرهاي خود تكثيركنندگي دارد، واكنشي كه
ميتواند هر چيزي را در روي زمين تغيير دهد.
? جداي از داستانهاي علمي - تخيلي، آيا راهي هم
وجود دارد كه از طريق آن انسان واقعاً بتواند شكل
بهتري به غذاها، داروها، ابزارها و چيزهاي ديگر بدهد؟
? بله، حقيقت اين است كه بسياري از مشكلاتي
كه مردم در صدد يافتن راه حلي براي آنها از طريق
اين تكنولوژيهاي پيشرفته هستند، راه حلهاي
سادهتري هم دارند و با تكنولوژيهاي داراي
زيانهاي كمتر هم ميتوان آنها را حل كرد. به عنوان
مثال، آموري بي.لووينز در برخي از آثار خود مثل
سرمايهداري طبيعي، به ما يادآور ميشود كه
بسياري از سيستمهاي مهندسي (ژنتيك) انسان، به
طور قابل قبولي ناكارآمد هستند. بسياري از
روشهاي ديگر وجود دارد كه ما با اتخاذ آنها
ميتوانيم زندگي انسانها را بهتر بكنيم و ميتوانيم
سلامتي بشر را از طريق اقدامات كارآمدتر، بهبود
بخشيم.
? با حمايت و بهرهگيري از تكنولوژي، يا بدون آن؟
? در اين مورد بايد بگويم كه پس از آنكه من در
جايي صحبتي كرده بودم، شخصي نزد من آمد و گفت
«من شيوهاي را در استفاده از نانوتكنولوژي بلد
هستم كه ميتوان از طريق آن،آب را تصفيه كرد.»
پاسخ من اين بود: «بله، من هم راهي را براي
تصفيه كردن آب با استفاده از سيستم خورشيدي، يك
پمپ كوچك، لامپ و فيبر مشبك بلد هستم.» در ظاهر،
علت تمايل و خيز برداشتن انسان به سمت تكنولوژيهاي
خيلي پيشرفته، اين است كه از آنها بهره ببريم و به
خاطر امتيازهايي كه دارند، مورد حمايت قرار
ميگيرند و بيشترشان هم خيلي پيچيده هستند. اما،
اغلب راههاي بسيار سادهتري هم براي حل مشكلات
وجود دارد.
? آيا بخشي از مشكل نميتواند اين باشد كه ما واقعاً
درباره يك سيستم منفرد سخن نميگوييم، بلكه در مورد
هزاران هزار سيستم و سيستمهاي فرعي آنها حرف ميزنيم
و درك اين براي هركسي بسيار مشكل است، خواه اين فرد
متخصص باشد و خواه غيرمتخصص؛ و در اين انديشه هستيم
كه همه روابط متقابل آنها را تغيير داده و يا دوباره
آنها را شكل بدهيم؟
? شما درست ميگوييد، اين يك مشكل كليدي است و
بدتر هم شده است زيرا مردم تمايل دارند، در مورد
سيستم همهگيري كه «وراي كنترل ما است»، تقديرگرا
باشند. اما، من ميخواهم نكتهاي را متذكر شوم كه
ارسطو يادآوري كرد: چيزي كه باعث فرق ما با
حيوانات ميشود، اين است كه ما عقل داريم. ما با
اينترنت و ديگر ابزارهاي ارتباط جمعي، ميتوانيم
از عقل خود جهت تصميمگيري براي تغيير برخي
مسيرهايي كه پيش ميرويم، استفاده نماييم. من به شما
حق ميدهم. متوقف كردن برخي از اين نيروها مشكل
است، اما اگر ما بهطور جمعي تصميم بگيريم و نخواهيم
كه آنها مزاحم ما شوند، در اين صورت، ميتوانيم
انتخابهاي بديل هم داشته باشيم.
? اين انتخابهاي بديل چطور ميتوانند شكل بگيرند؟
? طرفداران حفظ محيط زيست يادآور شدهاند كه
لازم است سيگنالهاي اقتصادي كه اكنون به شركتها
داده ميشوند، تغيير كنند. علائم كنوني اغلب از
روي بيفكري، ضد محيط زيست هستند.
? مثالي بياوريد؟
? يك مثال در مورد اين كه ما مجبور به تغيير
سيگنالهاي اقتصادي هستيم، اين است كه الان ارزش
جنگلها معمولاً در درختاني ديده ميشود كه بايد
بريده شوند، در صورتي كه ارزش حقيقي اين درختان
را بايد در اكوسيستم وسيعتري مشاهده كرد؛ نه
اينكه فقط جنگل را در شكل مجموعهاي از درختان
مناسب قطع شدن ديد.
? چنين چيزي چطور بايد انجام گيرد؟
? ما ميدانيم كه ميتوانيم هر چيزي را
قاعدهمند نماييم، اما من ميتوانم دنيايي را تصور
كنم كه در آن سيگنالهاي اقتصادي به سمت تشويق
نوع رفتاري كه به نفع بقا و حيات است، تغيير
يابند. توقف روند موجود، سيگنال خيلي جالبي است،
اما بسيار طول ميكشد تا از راه برسد. بنابراين،
بياييد مردم باهوشي داشته باشيم كه بتوانند
ارزيابي كنند، چگونه چنين علائمي را هر چه زودتر
بفرستند. من فكر نميكنم كه اين غيرممكن باشد. به
عنوان مثال، من پيشنهاد ميكنم، شركتهايي كه
ميخواهند تكنولوژيهاي خطرناك را مبادله كنند،
بيمه آنها در مقابل ريسكهاي بالا حذف شود. اين
راهحلي براي بخش خصوصي در مقابل اين مشكل بزرگ
است؛ بدون چنين مكانيسمي، پرداختكنندگان ماليات
در ارتباط با حفظ محيط زيست، وجهي پرداخت
نميكنند.
? آيا ميتوانيد نسبت به همه اين مسايل يك راهحل
ريشهاي تصور كنيد؟ به عنوان مثال، به نظر ميرسد كه
ايوان ايليچ توانست دنيايي را تصور كند كه در آن
هواپيما و اتومبيل و غيره نباشد. جهاني كه در آن همه
شركت ها - هر چند شامل شركتهاي توسعه يافته نميشود -
سيستمهاي خود را عمدتاً بر دوچرخه به عنوان ابزار
مهم حل و نقل، متمركز كنند. آيا شما ميتوانيد دنيايي
اين چنيني را تجسم كنيد؟
? هواپيماها و اتومبيلها در ارتباط با ابعادي
كه من دارم صحبت ميكنم، مشكل محسوب نميشوند. مشكل
واقعي كه من نسبت به آن نگران هستم، سيستم
خودتكثيركنندگي است، سيستمي كه با شكل غيرمادي
شده تكنولوژي و تبديل آن به شكل تراشه و تراشه
اطلاعات و خود اطلاعات همراه شده و انسانها
ميتوانند آنها را جهت مقاصد مخرب، دوباره بازسازي
كنند. من دنيايي را تصور ميكنم كه در آن ما
ميتوانيم جلوي هر كسي را كه ميخواهد به اين نوع
قدرت مجهز شود، بگيريم.
? چطور، چه مثالي را ميتوانيد بياوريد؟
? به ويروس «لاوباگ» توجه كنيد، ويروسي كه در
نتيجة دريافت نكردن سيگنالهاي اقتصادي از طرف
ميكروسافت، امكان ظهور يافت؛ مقابله با آن نوع
آشفتگي كه اين ويروس به نمايش گذاشت، چيزي است
كه ما با تكنولوژيهاي فيزيكي موجود در جهان
نميتوانيم از عهدهاش برآييم.
اما، هيچ سيگنال اقتصادي براي ميكروسافت
ارسال نشده بود تا اين شركت را وادار كند، در
مورد كيفيت بالاي نرمافزارش واقعيت را بگويد.
علاوه بر آن، شركت مذكور احتمالاً خود را مسئول
عواقب اقتصادي نصب و كاربرد نرمافزاري كه شايع
شد، مشكلات ويروسي دارد و يا مشخصاً به گونهاي
متفاوت عمل كرده است، نميداند. ما در چنين مواردي
بايد سيگنالهايي را بفرستيم تا ديگر شاهد
بينظميهاي مشابهي در نوع رفتار گروهي زيستي،
فيزيكي و روباتها نباشيم.
? آيا شما ميگوييد كه جوهره و اساس مشكل، بينظمي
تكنولوژيكي است، نه كاستيهاي شخصيتي در انسان؟
? نه، منظورم اين نيست كه متخصصان تكنولوژي
هميشه اشتباه ميكنند؛ مشكل، سيستمي است كه
مسئوليت اخلاقي پيامدها را نميپذيرد. اين چيزي
است كه من تا حدودي آن را در شخص جي. روبرت
اپنهايمر ديدم؛ او كسي است كه در مقالهام به او
اشاره كردم. اپنهايمر اين جمله مبنايي را گفت:
«ما دانشمند هستيم، ما كارمان را انجام ميدهيم و
مسئول پيامدها نيستيم.»! بله، من فكر نميكنم كه
اين موضعگيري، قابل دفاع باشد. واضح است كه وقتي
شما كاري را انجام ميدهيد و توسط آن، بسياري از
مردم را زياني چنين عظيم ميرسانيد، فكر نميكنم كه
ديگر بتوانيد از مسئوليت پيامدهايي كه متوجه
اين مردم شده است، سرباز زنيد.
? اين اصل تا كجا را در بر ميگيرد؟
? حوزه خيلي گستردهاي را در برميگيرد. اكنون
من فكر ميكنم كه ما به اين نتيجه رسيدهايم،
افرادي كه مثلاً مسلسل دستي ميسازند، بايد در مورد
پيامدهاي استفاده از آن هم مسئول باشند، چرا كه
ما هيچ دليل عقلاني براي استفاده از چنين چيزي در
يك جامعه غيرنظامي نميبينيم. استدلال ما درباره
سلاحهاي دستي، در واقع، به خطري مربوط ميشود كه
اين سلاحها به وجود ميآورند. اما اگر با همين
سلاحهاي دستي به افراد زيادي شليك شود، در اين
صورت، ما بالاخره تصميم ميگيريم كه قوانين مربوط به
مالكيت آنها را تغيير دهيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-