تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836180926
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز بازي زود هنگام انتخابات
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز بازي زود هنگام انتخابات
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «مشت ايران بسته مي ماند»،«تأثيرهاي بحران جهاني بر اقتصاد ايران»،«آپارتايد قضايي؟!»،«بازي زود هنگام انتخابات»،«بحران مالي آمريكا و چند نكته» و... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان
«مشت ايران بسته مي ماند» يادداشت روز وزنامهي كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛ايران اسلامي از بدو ظهور خود براي امريكا همواره يك مسئله بوده است. اين مسئله -كه در آغاز امريكايي ها آن را آسان تصور مي كردند- به تدريج و به موازات قدرتمند تر شدن ايران ابعاد تازه تري يافت و پيچيده شد. در چند سال اخير آنگونه كه استراتژيست هاي امريكايي خود مي گويند اين مسئله پيچيده تبديل به مسئله اي لاينحل شده است. اكنون كه كمتر از يك هفته به زمان انتخاب رييس جمهور جديد امريكا مانده، ساكنان فعلي و آتي كاخ سفيد سخت در تلاشند تا راه هاي جديد پيش پاي خود باز كنند. مسيرهاي طي شده شايد متفاوت باشد، اما هر كس از هر راهي كه رفته به همين يك نتيجه رسيده است: «بايد براي كار كردن با ايران قدرتمند آماده شد».
ايده لزوم گفت وگو و تعامل با ايران اكنون قدرتمند ترين ايده موجود در فضاي سياسي امريكا و بلكه كل جهان است. باراك اوباما -كه البته رييس جمهور شدن او بي ترديد حاوي تهديدهايي خطرناك براي ايران خواهد بود- توانسته با تاكيد مدام بر همين يك ايده از رقيب جمهوريخواه خود فاصله اي باورنكردني بگيرد. جان مك كين ظاهرا قرباني لجاجت خويش دردفاع از ميراث بوش خواهد شد. سرسختي در اين باره كه همچنان مي توان ايران را با فشار و تهديد مهار كرد ديگر حتي در بين سياستمداران وفادار دولت بوش هم طرفدار و مدافع ندارد - مقاله هفته گذشته نيكلاس برنز در نيوزويك صراحتي بي مانند از اين حيث داشت- چه رسد به مردم امريكا كه تازه دارند مي فهمند آخرين چيزي كه به آن نياز دارند دردسرهاي جديد است. اين مهم نيست كه مك كين پيروز انتخابات 4 نوامبر باشد يا اوباما، زمامدار آتي كاخ سفيد هر كدام باشد بايد «موجوديت ايدئولوژيك» و «منافع ملي» ايران را تمام و كمال به رسميت بشناسد و به اصلاحاتي بنيادين در رفتار استراتژيك امريكا بينديشد. اينها توصيه هاي مكرر كساني است كه همچنان پرنفوذترين مخازن فكري واشينگتن محسوب مي شوند. دو تن از تحليلگران سابق شوراي امنيت ملي امريكا اخيرا در مقاله اي به رييس جمهور بعدي امريكا توصيه كردند «به روش هاي كوتاه آمدن در مقابل ايران» بينديشد چون «همه راه هاي دور زدن ايران مسدود است».
هيچ مبالغه اي در كار نيست. دليلي ندارد كه دشمنان خوني ايران درباره عمق و گستره قدرت آن اغراق كنند. علت اينكه توصيه به تعامل با ايران به سكه رايج بازار تحليل در غرب تبديل شده، تلاش براي نجات امريكاست نه خدمت به ايران. اعتراف مقام ها و تحليلگران غربي -خصوصا امريكايي ها و صهيونيست ها- به قدرت انكارناپذير ايران و اينكه بدون ملاحظه منافع آن امكان بوجود آوردن هيچ ترتيبات ماندگاري در خاورميانه، بازار جهاني انرژي و... وجود ندارد، تحسين ايران نيست؛ بل فقط بخشي از حقيقت است كه ايران ستيزان غربي پس از مدت ها انكار وتوطئه، نا اميد از نتيجه دادن تلاش هاي خود براي توقف اين روند و در حالي كه اين تلاش هاي ناكام را متوقف هم نكرده اند، ناچار از اقرار به آن هستند. خشم و كينه را لابلاي سطر سطر اين تحليل ها مي توان به وضوح ديد. مشكل فقط اين است كه دست ها خالي است. چه كار مي توانند بكنند؟ اين سؤال ديگر آرام آرام در حال تبديل شدن به يك كابوس است. قرار نبود ايران در جمع قدرتمندان پذيرفته شود ، ايران خود را به اين جمع تحميل كرده وحالا ظاهرا بايد آرايش جديدي در بين حاضران در تالار قدرت جهاني شكل بگيرد. بالاخره وقتي ميهمان جديد وارد مي شود لاجرم حاضران در مجلس بايد اندكي از جاي بجنبند تا فضايي براي او باز شود. بدتر اين است كه كساني مجبور باشند تالار را ترك كنند. آنچه امريكا را نگران مي كند لزوما قدرت گرفتن ايران -بر مبناي معيارهاي مادي قدرت- نيست. تحت شرايطي يك ايران قدرتمند هم شايد قابل تحمل باشد. نگراني اصلي مربوط به خصلت «منتشر شونده» و «نظم دهنده» اين قدرت است كه در روندي مستمر و شتابان، و در يك گستره وسيع جغرافيايي همه آن نظمي را كه امريكا طي سال هاي طولاني بوجود آورده بود در هم ريخته و در حال نشاندن الگوهايي كاملا نو به جاي آن است.
در فلسطين صلح كه به شوخي مي ماند، حالا پايه هاي موجوديت اسراييل هم به لرزه افتاده و كساني در تل آويو از قريب الوقوع بودن فروپاشي اين رژيم جعلي خبر مي دهند. در لبنان شكست نظامي سال 2006 بدل به يك شكست سياسي بزرگتر براي اسراييل و حاميان آن شده و قداره كش هاي سابق حالا به صف ايستاده اند تا يكي يكي به حضور پذيرفته شوند. عراق فقط يك آرزوي بر باد رفته است و به طور قطع امريكايي ها پس از چند بار تعديل اهداف خود و رساندن آنها به حداقلي ترين سطح ممكن، حتي به يكي از آنها هم دست نخواهند يافت. در افغانستان خاكستر ها در حال كنار رفتن از روي آتش است و دورنماي بحراني مهيب پيش روي اشغالگران آشكار شده است؛ چيزي كه تا يك سال پيش حتي تصور هم نمي شد. بازار جهاني انرژي اگرچه موقتا به دليل بحران مالي كه گريبان غرب را گرفته از مكانيسم عرضه و تقاضا تبعيت نمي كند، اما روشن است كه در مقياس كلان هيچ كدام از اصول اساسي حاكم بر آن تغيير نكرده و به محض بازگشت حداقلي از ثبات اندك تلاطمي در طرف عرضه بازيگران طرف تقاضا را به تلاطمي مرگبار خواهد انداخت. در مورد برنامه هسته اي ايران -كه جداگانه و به تفصيل درباره آن سخن خواهيم گفت- ناكارآمدي الگوي فشار و مذاكره همزمان چون روز روشن است اما غربي ها چيز جديدي ندارند كه به جاي آن بگذارند. تحريم ها به لطيفه تبديل شده اند طوري كه حتي پنتاگون هم آنها را نقض مي كند. برغم همه توطئه هاي غرب پيوند دولت و ملت در ايران روز به روز در حال مستحكمتر شدن است و ...
اين تصوير هولناك تمام فرايندهاي پيچيده حاكم بر ماشين محاسبه استراتژيك امريكا را مختل كرده است. آيا نبايد حق داد كه غربي ها مايل باشند سر از كار آن ساختاري كه اين شبكه پيچيده منابع قدرت را فراهم ساخته و توسعه داده در بياورند؟ غرب تازه به اين نتيجه رسيده است كه بايد ايران را بهتر بشناسد، مبارك است؛ پس از سال پيشرفت خوبي است. منتها مشكل اين است كه غربي ها ابزار لازم براي شناخت صحيح ايران را ندارند، امكان آن را هم نخواهند يافت. ايران قصدي براي باز كردن مشت خود پيش روي دشمنانش ندارد، بوش يا اوباما فرقي نمي كند.
جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد؛آغاز اين هفته با يك شهادت و پايان آن با يك ولادت مقارن است . در ابتداي هفته شيفتگان آئين نبوي سوگوار آيت صادق علوم علوي حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بودند كه در 34 سال امامت و زعامت خويش پايه گذار فقه عظيم جعفري شدند كه امروزه نيز مسلمانان از آبشخور نهضت علمي آن حضرت استفاده ها مي كنند و كتابخانه هاي معتبر دنياي اسلام قرنهاست از همه فرق و مذاهب از منبع علوم و احاديث ايشان بهره مي برند.
پايان هفته نيز با ميلاد با سعادت كريمه اهل بيت حضرت معصومه سلام الله عليها متبرك شده است بانوي فاضله اي كه دامن پر مهر حريمش مهد تربيت علما و دانشمنداني بوده كه مصداق كوثر هميشه جاري ولايت معصومين عليهم السلام بوده اند. حرم حضرت معصومه در شهر قم همواره مركز پرورش پاسداران حريم ولايت بوده كه با شور علمي و زهد ديني خود آتش به خرمن نااهلان و دين ستيزان انداخته اند.
آبان ماه در تقويم تاريخ انقلاب از اهميت خاصي برخوردار است . هفته جاري سالروز شهادت شهيد محمدحسين فهميده دانش آموز 13 ساله اي را در خود دارد كه در تاريخ دفاع مقدس ملت ايران به عنوان آموزگار بزرگ ايثار لقب گرفت و با فداكاري خويش در يكي از حساس ترين موقعيتها به الگويي درخشان نه تنها براي نوجوانان ايراني بلكه براي همه نوجوانان مسلمان جهان تبديل شد و اكنون جوانه هاي اين الگوپذيري و حماسه آفريني در نسل نوظهور لبنان و فلسطين ديده مي شود. از اين رو روز شهادت اين نوجوان حماسه ساز كه طلايه دار خودباوري و شكوفايي بود به نام « روز نوجوان » در تقويم كشور ثبت شده است.
هفته جاري همچنين به لحاظ پيوند با 13 آبان و روز ملي مبارزه با استكبار جهاني كه در طليعه هفته آتي قرار دارد از اهميتي ويژه برخوردار است . سيزدهم آبان همواره يادآور خاطرات فراموش نشدني در تاريخ معاصر ايران است كه بسترساز رويدادهاي مهمي در بيداري ملت تداوم نهضت و شكست هيمنه امپرياليسم آمريكا بود.
هفته جاري در صحنه بين المللي نيز شاهد چند رخداد مهم بوديم . تحولات پيرامون پيمان امنيتي بغداد ـ واشنگتن مسائل مربوط به انتخابات آمريكا تجاوز نظامي واشنگتن به خاك سوريه و تداوم شكست هاي آمريكا و ناتو در افغانستان از جمله رويدادهاي مهم اين هفته بودند.
در عراق درحاليكه فشار آمريكائيها به مقامات اين كشور براي امضاي پيمان استعماري موسوم به توافقنامه امنيتي شدت گرفته مخالفت ها با اين پيمان نيز به اوج خود رسيده است . اقشار مختلف مردم عراق و جناح هاي سياسي به همراه رهبران سياسي و مذهبي طي هفته جاري بر مخالفت قاطع خود با امضاي توافقنامه مذكور تاكيد گذاشته و تظاهر كنندگان عراقي در بغداد و بصره و چند شهر ديگر دولت را از امضاي توافقنامه با آمريكا برحذر داشتند و خواستار خروج اشغالگران گرديدند.
دولت بوش درصدد است در خلال چند روزي كه به برگزاري انتخابات آن كشور باقي مانده است به هر نحو ممكن اين توافقنامه را به امضا برساند چرا كه آنها واقفند با برگزاري انتخابات شرايط تازه اي ايجاد خواهد شد و حتي اگر جمهوريخواهان هم در انتخابات راي بياورند تا تشكيل دولت جديد و سروسامان گرفتن اوضاع سياسي در آمريكا خواه ناخواه مدتي اين مسئله راكد خواهد ماند ضمن اينكه جمهوريخواهان به اين اميد بسته اند كه عقد يك توافقنامه با بغداد كه به حضور آمريكايي ها در عراق مشروعيت مي دهد مي تواند برگ برنده اي در دست آنها در انتخابات باشد. از اينرو مي بينيم كه طي روزهاي اخير آمريكائيها در برابر مقاومت عراقي ها شمشير را از رو بسته اند و از تهديدهاي گوناگون اقتصادي و امنيتي و سياسي سخن به ميان مي آورند.
حتي تهاجم اخير نظامي آمريكا به منطقه اي در خاك سوريه را كه هفته جاري روي داد بايد به گونه اي با توافقنامه مرتبط دانست به اين شكل كه آمريكائيها مي خواهند چنين وانمود كنند كه اوضاع همچنان ناپايدار است يا به تعبير دقيق تر آمريكائيها مي توانند هر زمان اراده كنند اوضاع امنيتي را به هم بريزند و لذا به مصلحت مقامات عراقي است كه به توافقنامه تن دهند.
آمريكائيها درعين حال با هرگونه اصلاح و تغيير در پيش نويس توافقنامه كه خواست دولت عراق است مخالفت كرده اند كه اين مسئله اوضاع را حساس تر كرده و واشنگتن و عراق را روياروي هم قرار داده است .
افشاي برخي بندهاي تاكنون منتشر نشده توافقنامه در هفته جاري نشان داد كه اين توافقنامه برخلاف تبليغات موجود كاملا يكجانبه و بسيار خطرناك است و حاكميت عزت و سرنوشت ملت عراق را شديدا زير سئوال مي برد. بهرصورت طي روزهاي باقيمانده تا 14 آبان روز برگزاري انتخابات آمريكا بايد منتظر شدت گرفتن فشارهاي آمريكا و حوادث تازه اي در اين باره بود.
موضوع ديگري كه در هفته جاري در كانون توجه رسانه هاي خبري جهان قرار داشت اوجگيري مبارزات انتخاباتي در آمريكا و تشديد جنگ لفظي ميان باراك اوباما نامزد حزب دمكرات و جان مك كين كانديداي حزب جمهوريخواه بود. در هفته جاري فاصله ميان اوباما با مك كين در نظرسنجي ها به نفع اوباما بيشتر شد و درصد اختلاف آن دو به عدد دو رقمي رسيد. مك كين در طول مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا به جز يك مقطع چند روزه همواره عقب تر از اوباما قرار داشته است تهاجم روسيه به گرجستان وسيله اي شد تا جمهوريخواهان با دستاويز قرار دادن آن مسئله و تمركز بر اين نكته كه اوباما از كفايت و قاطعيت لازم براي مواجهه با چنين مسائلي نيست توانستند چند روزي تبليغات را به دست بگيرند و وضعيت مك كين را بهبود بخشند كه اين شرايط موقتي بود و اكنون روند مقبوليت اوباما همچنان درحال افزايش است و اگر حادثه غيرمترقبه اي پيش نيايد و يا حاميان مك كين پيش نياورند از هم اكنون بايد اوباما را رئيس جمهور آينده آمريكا دانست . البته آنچنانكه تجربه تاريخي نيز نشان داده است نبايد انتظار داشت با تغيير افراد در اركان حاكميت آمريكا تغييري اساسي در سياستهاي آن كشور پديد آيد. اصولا در ساختار حكومت آمريكا شبكه هاي متنفذ و درعين حال نامرئي وجود دارند كه چارچوب هاي اصلي را مشخص مي كنند و هر شخصي كه قصد نشستن بر مسند رياست جمهوري آمريكا را دارد بايد به رعايت اين اصول ملتزم باشد. با اينحال نبايد اين واقعيت را نيز ناديده گرفت كه افكار عمومي آمريكا از سياستهاي احمقانه گروه فعلي حاكم بر كاخ سفيد كه تبعات منفي سنگيني را براي آمريكايي ها ايجاد كرده و آنها را مفتضح ساخته عصباني است ودولت جديد مجبور به تجديدنظر در سياستهائي كنوني كاخ سفيد است.
رخداد ديگر كه اين هفته شاهد بوديم حمله آمريكا به خاك سوريه بود كه يكبار ديگر تهديداتي را كه از جانب آمريكا متوجه صلح و امنيت بين المللي است به جهانيان گوشزد كرد و ماهيت تجاوزكارانه آن كشور را آشكارتر ساخت . آنچنانكه در خبرها آمد چند هليكوپتر آمريكايي با ورود به منطقه اي در داخل خاك سوريه يك ساختمان را به موشك بستند و دست كم 8 نفر در اين تهاجم ددمنشانه كشته شدند كه پنج نفر از قربانيان از اعضاي يك خانواده بودند.
آمريكايي ها كه براي توجيه اقدام خود چند نفر از نيروهاي عراقي را نيز در اين حمله به همراه داشتند مدعي بوده اند كه اين منطقه مامن شبه نظامياني است كه در داخل عراق عمليات تروريستي انجام مي دهند. با اينحال با توجه به هويت قربانيان كه حتي چند نفرشان نيز كودك بوده اند اين ادعا پذيرفتني نيست و قطعا اهداف ديگري پشت اين حركت آمريكا قرار دارد كه بايد در مورد آن تامل كرد.
يكي از اهداف آمريكا را بايد هشدار به دمشق دانست كه همچنان سياستهايش را بدون توجه به مواضع آمريكا و رژيم صهيونيستي ادامه مي دهد و اگر اين تجاوز با حمله چند ماه قبل جنگنده هاي رژيم صهيونيستي به خاك سوريه به بهانه حمله به مركز فعاليت هسته اي سوريه در كنار هم مورد توجه قرار گيرد نااميدي آمريكا و رژيم صهيونيستي را از تلاشهايشان براي به زانو در آوردن دولت دمشق مي توان دريافت .
نكته قابل تامل ديگر در حادثه اخير تجاوز آمريكا اين است كه اكنون دامنه تجاوزات آمريكا از افغانستان تا پاكستان و از عراق تا سوريه گسترش يافته كه اين مويدي بر پيروي زمامداران آمريكا از قانون جنگل و عدم پايبندي به موازين بين المللي است . اين امر در عين حال تاييدي بر شكست ها و ناكامي هاي سردمداران آمريكا و استيصال سردرگمي و آشفتگي آنهاست . قطعا اينگونه اقدامات قادر نيست موقعيت و جايگاه استكباري آمريكا را كه روز به روز درحال تضعيف شدن است بهبود بخشد و آنرا به شرايط گذشته باز گرداند.
ابتكار
«نقش امام رضا(ع) در حفظ وحدت سرزميني ايران» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛
بي شك حضور امام رضا(ع) در نيشابور نقطه عطفي در تاريخ تشيع ايران به شمار مي آيد. عليرغم همه محدوديت هاي كه مامون براي جلوگيري از فعاليت امام و ارتباط شيعيان با وي به وجود آورده بود ولي وجود آن حضرت فرصتي براي ايرانيان حقيقت طلب به حساب آمد مناظرات آن حضرت در اقبال مردم به مكتب تشيع، نقش تعيين كننده اي داشت. ورود امام رضا(ع) به خراسان، حركت گروهي از سادات، شيعيان و امامزاده ها را به ايران در پي داشت و حضور آنها باعث تحكيم فرهنگ تشيع در ايران گرديد و مرقد هر كدام پناهگاه مردم آن سرزمين شد.
مطابق اسناد تاريخي، تشيع تا زمان امام رضا(ع) دچار اختلاف و فرقه گرايي شده بود اما استدلال هاي آن حضرت در مناظرات و سپس بركات زيارت مرقد آن حضرت در واقع تاكيد مجددي بود براي جلوگيري از پديد آمدن فرقه هاي متعدد تا همه برگرد شمع آن امام همام جمع گردند و هدايت يابند از اين روست كه بعد از آن امام، شيعياني كه امامت هشتمين پيشوايي منصوب از طرف رسول اكرم صلي ا... عليه وآله را پذيرفتند، امامت بقيه ائمه اثني عشر را نيز قبول كردند و به مرور زمان توسعه فرهنگ شيعي به همبستگي و يكپارچگي ايرانيان كمك بي بديل كرد به تعبير ديگر وحدت مذهبي در ايران كمك رساند و زمينه وحدت سرزميني را فراهم آورد در تاريخ معاصر هيچ مولفه اي به اندازه وحدت عقيدتي، قدرت ملت سازي را ندارد در حقيقت هويت ايراني با هويت شيعي عجين شد و وحدت ايراني را تحكيم بخشيد و شالوده تحول و تكامل هويت ملي در عصر جديد گرديد و به نظر نگارنده يكي از دلايل شكست ايده سكولار سازي ايران از طريق مدرنيزاسيون كردن كشور، تاثير فرهنگ عميق تشيع در ايران مي باشد چرا كه ماهيت تشيع در تضاد با فرهنگ سكولار ميباشد در فرهنگ تشيع است كه سياست عين ديانت مي باشد و براساس آموزه هاي شيعي است كه به هم پيوستگي فرهنگي و حساسيت عمومي نسبت به سرنوشت همديگر ترويج شده و نهادينه گرديده است.
فرهنگ امر به معروف كه در حقيقت ايجاد حساسيت عمومي و تقابل با بي تفاوتي و حذف فرهنگ خود محوري است از دل فرهنگ تشيع درآمده است به تعبير ديگر فرهنگ تشيع فرهنگ اعتراض و انتقاد به وضع موجود است و حركت به سمت آينده اي مطلوب با محوريت انساني كامل مي باشد و تصوير آينده اي مطلوب جاذبه اي دارد كه همه آحاد مردم را به حركت فرا مي خواند و خواهان اعتراض به وضع موجودشان براي رسيدن به تصوير ايده آل آينده است از طرف ديگر انرژي برگرفته شده از فرهنگ عاشورا مردم ايران را به آزاده ترين مردم تبديل كرده است و عشق به علي(ع) آنها را عدالتخواه تربيت نموده است و براساس همين فرهنگ، سرزمين ايران به سرزمين آزاديخواهان و حق طلبان لقب گرفت و بيشترين حركت هاي انقلابي در طول تاريخ در اين سرزمين شكل گرفت و نقطه عطفي در تاريخ بشريت شد بنابراين هندسه تشيع داراي اركاني چون آزاديخواهي، عدالت طلبي و نگاه به آينده اي مطلوب بدون هيچ گونه كج رفتاري مي باشد با اين فرهنگ است كه عشق به ايران شيعي در جان هر ايراني رشد كرده و او را در هر شرايط اجتماعي و سياسي همواره عاشق ايران نگه مي دارد. بنابراين يكي از بركات وجودي حضرت رضا(ع) حفظ وحدت سرزميني و تشكيل هويت ايراني شيعي به گونه اي كه در هر شرايطي موجب افتخار براي افراد اين سرزمين است.
قدس
«تأثيرهاي بحران جهاني بر اقتصاد ايران» عنوان يادداشت روز روزنامهي قدس به قلم دكتر حسين عبده تبريزي است كه در آن امده است؛
اقتصاد ايران همچون رايانه اي است كه به شبكه جهاني اينترنت وصل نيست؛ هم از منافع گسترده و عظيم داشتن ارتباط اينترنتي بي بهره است و هم از ويروسها و بدآموزيهاي آن در امان مي باشد، زيرا در حال حاضر در كمترين تعامل و ارتباط با جهان به سر مي برد.
با اين همه، بحران مالي گسترده اي كه از آگوست 2007 بازارهاي مالي جهان و اقتصاد بسياري از كشورها را در معرض خطر جدي قرار داده و در سپتامبر 2008 تصوير كامل آن چهره نموده است و با ورشكستگي تدريجي بانكها و بنگاه هاي مالي خود را نمايان ساخته، سه اثر بزرگ غيرمستقيم بر اقتصاد جمهوري اسلامي ايران داشته و خواهد داشت:
1) بحران مالي و بويژه بحران كمبود نقدينگي، كم ارزش شدن صندوقهايي كه در كالاهاي اساسي و از جمله نفت سرمايه گذاري مي كردند و كاهش رشد اقتصادي در عمده كشورهاي پيشرفته و متعاقب آن كاهش مصرف، قيمت كالاهاي اساسي و بويژه نفت را بشدت كاهش داده است. آثار كاهش قيمت بعضي از كالاهاي اساسي از قبيل فولاد و مس، باعث پايين كشيده شدن شاخص بورس اوراق بهادار تهران شده، اما مهمتر از همه اينها براي اقتصاد ايران، كاهش قيمت نفت است. دولتي كه قيمتهاي نفت 140 دلار را تجربه كرده است و در افق، قيمتهاي 200 دلار را پيش بيني مي كرد، حالا بايد خرج و دخل خود را با نفت بشكه اي 65 تا 70 دلار (اگر قيمتها پايين تر نرود) منطبق كند و اين براي دولتي كه به خرج كردن تمايل و عادت دارد، امري بسيار دشوار است. دولتي كه قدر نعمت نفت بالاي 100 دلار را ندانست و عمده درآمد ارزي خود را به جاي آنكه به توليد محصولات و خدمات اختصاص دهد، به تورم تبديل كرد، اكنون بايد نگران كاهش قيمت نفت باشد. البته كاهش قيمت نفت و كالاهاي اساسي پايين تر بدين معنا هم هست كه قيمت وارداتي كشور مي تواند كاهش يابد و جمهوري اسلامي در قبال از دست دادن بخشي از درآمد نفتي خود اگر به درستي تدبير كند، مي تواند از كاهش قيمت ماشين آلات و كالاهاي وارداتي برخوردار شود.
2) دومين تأثير بحران مالي جهان، محدود شدن اعتبارات براي بنگاه هاي اقتصادي ايراني است. شركتها و مؤسسات ايراني كه طي چند سال اخير با پيچيده ترشدن روابط سياسي ايران با غرب و اعمال تحريمهاي آمريكا و صدور قطعنامه هاي سازمان ملل با مشكلهاي عديده اي جهت تأمين مالي پروژه هاي خود از خارج مواجه بوده اند و بويژه طي سال گذشته كه اعتبارات داخلي هم بشدت محدود شد، تلاش مي كردند به هر وسيله ممكن از منابع مالي خارجي استفاده كنند، حالا خود را با شرايطي روبه رو مي بينند كه محدوديت اعتباري (CREDIT CRUNCH) دنيا نيز به ابعاد ويرانگري رسيده است. همان طور كه در داخل كشور پول نيست، در خارج از كشور هم پول نيست. عمده پول ناشي از اعطاي وام است؛ در حال حاضر نه تنها بانكهاي ايراني وام نمي دهند، بلكه تسهيلات بانكي خارجي نيز وجود ندارد، زيرا بحران مالي جهاني بيش از پيش ايرانيان را براي اخذ تسهيلات خارجي محدود كرده است.
3) اما سومين تأثير بحران مالي بر اقتصاد ايران، مي تواند مثبت تلقي شود. چنانچه دولت تدبير كند يا حداقل بد عمل نكند، اين امكان وجود دارد كه روابط كسب و كار ايرانيها با دنيا اندكي تسهيل و تحريمهاي آمريكا عليه اقتصاد ايران توسط ساير كشورها در عمل كمرنگ تر دنبال شود و به شدت گذشته اعمال نشود.
در شرايط كنوني به لحاظ كمبود نقدينگي در بانكها و نهادهاي مالي، اين احتمال وجود دارد كه با رواداري و آسان گيري با ايرانيها برخورد شود. حجم سپرده هاي ارزي ايران و بانك مركزي آن قدر هست كه در اين شرايط دشوار بانكهاي بزرگ دنيا هم به دنبال آن باشند. خزانه داري آمريكا نيز در اين شرايط آن قدر امكان نخواهد يافت كه به اين يا آن بانكدار توصيه كند سپرده هاي ايراني را نپذيرند، براي ايرانيها حساب باز نكنند و اعتبارات اسنادي (LC) و ضمانتنامه هاي (LG) آنها را بپذيرند. اگر در اين شرايط دشوار بين المللي، دولت با تدبير عمل كند، ديگر ناچار نخواهد بود منابع ارزي خود را به بانكهايي انتقال دهد كه از نظر موقعيت اعتباري ضعيف ترند و در كشورهاي غيراروپايي ريشه دارند. اگر با تدبير عمل شود، بانك مركزي ايران در شرايط بحراني امروز دنيا در موقعيتي هست كه از نظام بانكي اروپا امتياز بيشتري بگيرد.
رسالت
«بازي زود هنگام انتخابات» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد؛تامين منافع ملي ودر نظر داشتن مصالح كشور تنها با تشخيص صحيح اولويتها توسط نخبگان سياسي و انتقال بي آلايش آن از دالانهاي مطمئن به متن توده ها و مردم ممكن است. نوعا اعتقاد بر اين است كه نمي توان فرايندهاي ريزدستي تصريح و تاليف منافع احزاب و جريانات سياسي را در مسير خلاف مصالح كلان يك كشور تعريف كرد. امروز مهمترين سوال پيش روي نخبگان سياسي اين است كه مهمترين مسائل كشور چيست و چگونه مي توان به آنها پاسخ داد.
در شرايط كنوني براي خانواده انقلاب مسئله اصلي، اثبات كارآمدي نظام اسلامي در اداره كشور و پاسخگويي به مطالبات مهم مردم در عرصه اقتصادي است. اصولگرايان بر اساس اين پارادايم تحليلي در محاجه با جريانات رقيب بارها اعلام كرده اند كه ورود به مباحث انتخاباتي درشرايطي كه هنوز 8 ماه تا انتخابات رياست جمهوري زمان باقي است بر خلاف مصالح كشور بوده و مسير را براي سوء استفاده دشمن و ايجاد اختلاف بين مجموعه نيروهاي معتقد به انقلاب هموار مي كند. روز گذشته رهبر فرزانه انقلاب اسلامي در بيانات مهمي همه ملت بويژه جوانان، سياسيون، مسئولان و همچنين مطبوعات را به مراقبت و هوشياري در مقابل طرح هاي دشمن فراخواندند و تاكيد كردند: “مسائل مربوط به انتخابات بويژه حضور پرشور مردم در آن، در همان ايام نزديك به انتخابات بسيار مهم است اما عده اي با عجله از حالا مباحث انتخاباتي را شروع كرده اند كه اين فعاليت هاي زودهنگام انتخاباتي موجب منحرف شدن ذهن ها از مسائل اصلي، مشغول كردن افراد به يكديگر، و برخي بدگويي ها مي شود و اين، به ضرر مصالح كشور است.”
حاكميت يكدست و اقبال عمومي مردم به اصولگرايان فرصت مغتنمي ايجاد كرده كه مي توان از آن براي خدمت به مردم و پيشرفت كشور بيشترين بهره را برد. رسالت نخبگان معطوف به كارآمدي نظام سياسي، توليد فكري براي حل مشكلات جامعه است. دعواهاي زودهنگام انتخاباتي و يا ساير اصطكاكات كاهنده اي كه در سطوح مادون سياستگذاري ها وجو دارد نمي تواند براي مردمي كه به برنامه هاي اصولگرايان براي اداره كشور راي داده اند، پاسخ مناسبي باشد.
دولت نهم و مجلس هشتم يك فرصت تاريخي براي اثبات كارآمدي اصولگرايان است. دولت مكتبي احمدي نژاد هنوز پيشقراول آرمان عدالتخواهي ملت ايران و پيشاني محبوبيت اصولگرايان است. احمدي نژاد در سه سال گذشته سكاندار يك دولت پرتحرك و با نشاط بوده كه جسارت داشته خود را در هماوردي معضلات كهنه جامعه ايران آماج انتقادات خارج گودنشينان كند. افرادي كه هميشه عادت دارند صورت مسئلهها را پاك كنند.
خط دشمن ايجاد اختلاف بين نخبگان سياسي، منزوي كردن جريان اصيل و غفلت از ارزش هاي اسلامي، سرگرم كردن جوان ها به هوا و هوس، ايجاد بي نظمي و اختلال در محيط هاي آموزشي، و نااميد كردن مردم است. دشمن در پي آن است تا در ماه هاي آتي امنيت سياسي و رواني مردم را به هم بريزد و اين توطئه تنها با تخريب دولت و دستاوردهاي آن توسط بخشي از بدنه نخبگي ممكن است. در واقع برخي از جريانات سياسي در مسير تصريح و تاليف منافع انتخاباتي خود كه متاسفانه آن را با تخريب دولت گره زده اند ناخواسته آب به آسياب دشمن مي ريزند.
بي اعتمادي شهروندان به گسستها و پيوستهايي كه به فراخور شرايط در سپهر سياست اتفاق مي افتد امنيت سياسي و رواني جامعه را به خطر مي اندازد. به اذعان اغلب تحليلگران سياسي بازي زود هنگام انتخابات رياست جمهوري كه اين بار با سوت دوم خردادي ها آغاز شده غير واقعي بوده و بيش از آنكه بازتاب رقابتهاي سياسي در كشور باشد ترفندي نخ نما براي فرار به جلو، فرافكني مشكلات داخلي جريان دوم خرداد و تفرقه افكني بين اصولگرايان است.
دنياي اقتصاد
«بحران مالي آمريكا و چند نكته» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق الحسيني است كه در آن ميخوانيد؛ بحران مالي آمريكا كه با ايجاد شدن حباب در بازار مسكن و بزرگ شدن و تركيدن اين حباب از چند ماه گذشته وارد فاز جديدي شد، اين روزها توجهات بسياري را به خود معطوف داشته است.
توجه به اين بحران نه تنها از جمع اقتصاددانان فراتر رفته، بلكه كل كشورها و دولتهاي دنيا را به خود معطوف داشته است. جامعه ما هم از اين امر مستثنا نيست و خصوصا در چند هفته گذشته، اخبار و تحليلهاي مربوط به بحران بسيار مورد توجه قرار گرفته است.
بدتر از همه اين است كه در داخل كشور فضاي تحليل بسيار آشفته شده و تحليل درست كه نياز به تامل و جمعآوري دادههاي بيشتري دارد، به ندرت صورت ميپذيرد. اين آشفتگ ي فضاي تحليل تا بدان جا پيش رفت كه اقتصاددانان مطرح كشور، آخرين كساني بودند كه راجع به بحران موضع گرفتند و تحليلهاي خود را بيان كردند!
ماجرا از چه قرار است؟ آيا نظام بازار آزاد مسبب چنين بحراني بوده است؟، آيا آزاديهاي فردي و مقرراتزدايي بانك مركزي از بخش مالي چنين بحراني را به وجود آورده است؟ به منظور پاسخ به اين پرسشها، بايد به چند نكته اصلي توجه كرد:
1 - هم اكنون اجماع نظري فراگيري ميان غالب اقتصاددانان مطرح دنيا در خصوص نقش پررنگ دولت در ايجاد شدن اين بحران به وجود آمده است. استدلال در اين بخش به يك چهارضلعي تشبيه ميشود.
ضلع اول دخالتهاي دولت و خصوصا كنگره آمريكا در ايجاد «فردي مك» و «فني مي» و كاهش كفايت سرمايه آنها (به يك چهارم كفايت سرمايه معمول در نظام بانكي آمريكا) در اوايل دهه 90 و حمايتهاي بيشمار دولتي و حمايتهاي مشهور كنگره از اين دو نهاد است. به طوري كه بسياري از فعالان بازار، اين دو شركت را هنوز دولتي تصور ميكردند و حتي شركتهاي ارزياب نيز با توجه به حمايتهاي كنگره، به اشتباه، بستههاي وامهاي رهني (MBS) اين دو نهاد را با ريسك بسيار كم در نظر ميگرفتند و همين باعث شد كه اغلب بانكها از اين بستههاي وامهاي رهني خريداري كنند و سهم قابل توجهي از داراييهاي با نقدينگي بالاي خود را در اين بستهها قرار دهند. (به طور خلاصه؛ دخالت مخرب دولت و انحراف از ارزيابيها)
دومين ضلع، فشار بر اين دو شركت براي اعطاي وام به افراد كمدرآمد (خصوصا پس از رسوايي مالي مديران اين دو بنگاه در سال 2004) است. خصوصا قوانيني همچون ايجاد كف 10درصدي وامدهي بانكها به افراد ساكن در محله همان بانك و غيره. فشاري كه مشخصا از بلندپروازي سياستمداران براي ارتقاي جايگاه خويش، حال به هر قيمتي خبر ميدهد. البته بخش اعظم اين فشارها توسط دولت كلينتون در دور دوم و همچنين در 8سال اخير از طريق كنگره آمريكا و حزب دموكرات و به منظور سياست پوپوليستي خانهدار كردن فقرا صورت گرفته است. هر چند كه حزب جمهوريخواه هم نسبت به آن بيميل نبوده است (دخالت مخرب دولت و انحراف تخصيص وامهاي رهني).
ضلع سوم؛ كاهش نرخهاي بهره پس از بحران داتكامها و خصوصا در سال 2001 پس از يازده سپتامبر و به طور خلاصه سياستهاي آلن گرين اسپن، رييس سابق فدرال رزرو است. وي كه قبل از كسب سمت رياست فدرال رزرو، اقتصادداني بسيار معتقد به اصول اقتصاد بازار بود، پس از كسب اين سمت كاملا خلاف آن اصول رفتار كرد. سياستهاي وي كه به اصطلاح سياستهاي «هر مشكلي پيش آمد، با دستكاري نرخ بهره قابل حل است» ناميده ميشود، تاثير بسيار تعيينكنندهاي حداقل در گسترش و تشديد دامنه بحران داشته است.
ضلع چهارم نيز مقررات ناكارآمد (و نه مقررات اندك) فدرال رزرو و نقش آنها در شكلگيري بحران است. به عنوان مثال وقتي به مقررات مالي قبل از بحران دقيق ميشويم، ميبينيم كه دولت كار مهمي براي تغيير ساختار نظام مقررات مالي در آمريكا نكرده بود، در حالي كه اين ساختار دههها قبل شكل گرفته بود و انبوهي از مقررات وجود داشت، اما مقرراتي كه فايدهاي نداشتند.
2 - از سوي ديگر اين تمام ماجرا نيست؛ چرا كه نظام بازار آزاد سيكلهاي رونق و ركود دارد و اين بحران به قول برخي از اقتصاددانان بيش از هر چيز يك ركود است. ركودي كه جزو ذاتي نظام بازار آزاد و البته طبيعت آدمي است.
اما مهم اين است كه بدانيم دولتها ميتوانند در تشديد و يا تضعيف سيكلهاي تجاري نظام بازار آزاد، نقش ايفا كنند. البته با بررسي تاريخ دخالتهاي دولتي، ميتوان ادعا نمود كه دولتها در غالب موارد، وضعيت را خرابتر كردهاند و در اين مورد نيز دقيقا همين اتفاق افتاده است و دولت و نهادهاي دولتي همانند فدرال رزرو (هر چند كه فدرال رزرو به اسم دولتي نيست، اما به رسم دولتي است) نه تنها وضعيت را خرابتر كردهاند، بلكه بذر بحران را پاشيدهاند.
3 - همچنين نبايد از ياد برد كه وسعت يافتن اقتصاد جهاني، از بين رفتن مرزهاي سرمايه براي حركت جغرافيايي، به وجود آمدن ابزارهاي مالي و مبادلاتي جديد و ... سبب ميشوند كه ابعاد و عمق بحرانها بسيار گستردهتر از قبل باشند. همانطور كه هم اكنون ملاحظه ميكنيم، تبعات بحران، نه تنها گريبان آمريكا كه گريبان اتحاديه اروپا، چين، روسيه و تقريبا تمام اقتصادهاي باز و نيمهباز و حتي بسته دنيا را گرفته است.
اين امر نبايد ما را دچار مغالطه جابهجايي زمينه با علت نمايد. به اين معنا كه ابزارها مالي جديد، گسترش آزاديهاي تجاري و آزادي جغرافيايي سرمايه و ... همگي بسيار مفيد هستند و از دستاوردهاي تكامل مبادلات بشري و علم اقتصاد دانسته ميشوند و اينها هيچكدام دليل بحران نيستند. بلكه صرفا زمينههايي هستند كه باعث ميشوند بحرانها با ابعاد بزرگتري ظاهر شوند. دليل بحران همانطور كه به اختصار شرح داده شد، بلندپروازي سياستمداران و وفادار نماندن اقتصاددانها به اصول علم اقتصاد است.
به نظر ميرسد دنياي جديد و عصر موزاييكي كه در آن زندگي ميكنيم، بيش از هر چيز به سياستمداراني محتاط و محافظه كار و اقتصادداناني كه اصول علم اقتصاد را در عمل به اجرا ميگذارند و به اصولشان وفادارند، احتياج دارد.
آفتاب يزد
«آپارتايد قضايي؟!» عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آـن ميخوانيد؛ يك سوال ساده! اگر كسي قبل از اثبات در محكمه، فرد يا افرادي را مورد اتهام قرار دهد و در تريبونهاي عمومي آبروي او را ببرد، تكليف چيست؟ اگر در تريبون عمومي يا در رسانهاي فراگير به بعضي افراد جسارت و اهانت شود، چه؟
در نگاه اول، پاسخ مشخص است. هيچكس حق ندارد قبل از اثبات در محكمه، كسي را به ارتكاب جرم يا آلودگي به فساد متهم كند. اهانت نيز، هم جرم است و هم گناه. ظاهراً اين حكم در خصوص مسئولان و اعضاي دولت نهم قطعي است و اين قطعيت از نخستين روزهاي آغاز به كار اين دولت تاكنون، بارها به منتقدان و معترضان دولت يادآوري شده است. نخستين هشدار در اين خصوص، روز 18 آبان ( 84كمتر از سه ماه پس از آغاز فعاليت رسمي دولت نهم) داده شد. آن روز احمدينژاد كه به مجلس رفته بود تا با معرفي چهار نفر، كابينه خود را تكميل كند، اظهار داشت: )1( پس از آن نيز گاه و بيگاه رئيسجمهور و همكاران او، به انتقاد شديداللحن از برخي افراد و رسانههايي پرداختهاند كه به ادعاي آنها، نسبت به دولت بيانصافي ميكنند يا اتهاماتي را متوجه دولتمردان مينمايند. در آخرين موضعگيري نيز، يك مشاور نزديك به احمدينژاد، ادعاهاي نمايندگان مجلس در مورد كردان را بهانه قرار داد و نوشت: تا اينجا مشخص شد كه از نظر رئيس دولت و همكاران او، تبليغات منفي عليه دولت و اهانت به رئيس و اعضاي دولت، جرم محسوب ميشود. اما ظاهراً اين حكم در خصوص ساير افراد، با ترديدهايي مواجه است. بهخصوص منتقدان دولت و افرادي كه در حد توقع ، با دولت نهم همراهي نميكنند نبايد منتظرباشند كه مصونيت مورد نظر رئيس و اعضاي دولت، شامل حال آنان نيز بشود. فرقي هم نميكند كه اين افراد در چه جايگاه حقيقي و حقوقي قرار داشته باشند. رئيسجمهور در نخستين هفتههاي آغاز به كار خود (هفتم مهر ماه )84 اظهار داشت: )2( پس از آن نيز او و همكارانش به صورت علني يا تلويحي، اتهاماتي را متوجه عناصر فعال سياسي كردند كه اوج آن در اظهارات 28 فروردين ماه 87 احمدينژاد در جمع مردم قم متجلي شد. او در اين سخنراني به صراحت از سخن گفت.)3(
و ي همچنين به صورت مشخص به موضوع انحصار دخانيات اشاره كرد و اظهار داشت: )4( اين ادعا قطعاً ذهن مردم را به سمت بسياري از مسئولان نظام برد و آنها را در معرض اتهام قرار داد. البته همان زمان هم، عدهاي از صاحبنظران اعلام كردند كه ادعاي رشوه 5 ميليارد دلاري براي واردات سيگار، با توجه به حجم كل سيگار وارداتي، ادعايي غيردقيق است، اما قطعاً اين پاسخگوييها نميتوانست تاCثير اظهارات بالاترين مقام اجرايي كشور– كه از رسانه ملي پخش شد– را خنثي كند. اندكي بعد از اين اظهارات، مشاور رسانهاي رئيس جمهور مدعي شد: اين آقاي مشاور كه اينگونه با آسودگي خيال از تسلط شبكههاي مافيايي بر رسانهها و مراكز قانونگذاري كشور سخن گفته و ميگويد، همان فردي است كه دو روز پيش، نمايندگان مجلس را مورد انتقاد قرار داد كه چرا قبل از احراز سوءنيت كردان، اتهاماتي را عليه او مطرح كردهاند؟ نمونه ديگر از اتهام افكني آسان، مرتبط با كسي است كه از نظر مسئولان دولت نهم، جاسوس هستهاي تلقي ميشد. اين فرد نيز قبل از آن كه جرم او در محكمه ثابت شود، توسط اعضاي دولت نهم در تريبونهاي رسمي و علني، با عنوان جاسوس هستهاي – و نه متهم به جاسوسي– معرفي شد و دستگاه قضايي نيز مورد اتهام قرار گرفت كه ! در عرصه اقتصادي و دستاوردهاي مشعشع دولت نهم هم، منتقدان دولت وضعيت بهتري نداشته و ندارند. سال گذشته، 57 اقتصاددان به رئيس جمهور نامه نوشتند و برنامههاي اقتصادي دولت او را مورد انتقاد قرار دادند. اين نامهنگاري با پاسخ غيرمنصفانه و همراه با اتهام افكني چند تن از مسئولان دولت نهم – از جمله دو استاندار سرشناس – مواجه شد كه البته جواز دولتمردان براي اتهام افكني عليه رقبا، منتقدان و حتي هشداردهندگان هر روز حوزههاي گستردهتري را در بر ميگيرد تا جايي كه حتي برخي همراهان سه سال اول فعاليت دولت هم از آن بينصيب نماندهاند.
اخيراً يك مشاور رئيسجمهور اعلام كرد علت بركناري وزير اقتصاد و رئيسكل بانك مركزي، جلوگيري از سرازير شدن ميلياردها دلار از درآمد نفتي به جيب عدهاي خاص بوده است. وي در كنار اين توهين آشكار به دو مقام تازه جدا شده از دولت نهم، نمايندگان مجلس را هم مورد عنايت قرار داد كه: )5( اندكي بعد از انعكاس اين اظهارات در رسانهها، رئيسجمهور هم بارديگر منتقدان خود را مورد مهرورزي قرارداد. او با اشاره به مخالفتها با طرح تحول اقتصادي گفت: )6(
اكنون ميتوان آنچه كه رئيسجمهور در جلسه 18 آبان 84 مجلس بيان كرد را با برخي موضعگيريهاي بعدي او و همكارانش مقايسه نمود. آيا اين عدالت است كه برخي، تبليغات عليه دولت و اهانت به رئيس جمهور را جرم بدانند اما خودشان سخناني بگويند كه مفهوم آن ، همراهي منتقدان دولت با رانتخواران، متهم كردن نمايندگان مجلس و مراكز قانونگذاري به تاثيرپذيري از مافياها، ادعاي تلاش نمايندگان مجلس در جهت ايجاد حاشيه امن براي دزدها و... است؟ چرا مشاور رئيس جمهور به راحتي از سخن ميگويد و بسياري از رسانههاي كشور را تحت تاثير شبكههاي مافيايي ميداند اما در برابر برخي ادعاهاي نمايندگان مجلس –كه قرائني نيز براي صحت آن وجود دارد– بيتابي به خرج ميدهد؟
حقيقت آن است كه شايد در ماههاي اوليه مسئوليت دولت نهم، مردم اين سخن رئيس جمهور را ميپذيرفتند كه )7(
اما امروز چه؟ آيا مردم ميپذيرند كه از دست رفتن فرصتها به مدت 3 سال، همچنان به دستاندازي رانتخواران و مانعتراشي سوءاستفادهگران نسبت داده شود بدون آنكه مردم بدانند در ليست مورد عنايت دوستان شفيق، نام چه كساني وجود دارد؟ آيا اينگونهبي محابا حمله كردن به منتقدان و اتهامافكنيهاي مبهم، نوعي اقدام تبليغاتي در ماههاي پاياني مسئوليت دولت نهم براي بدنام كردن رقباي احتمالي و سلب مسئوليت از خود نيست؟
چگونه است كه اگر كسي ادعايي نسبتاً مستند عليه يك مقام دولت نهم مطرح كند، تلويحاً به پيگرد قضايي متهم ميشود اما در مقابل، مسئولان دولت نهم با سخاوتمندي بي نظير، رقبا و منتقدان خود را با انواع اتهامات اثبات نشده، توصيف ميكنند؟ آيا در عدالتورزي دولت نهم، نوعي آپارتايد قضايي، مجاز شمرده ميشود؟
پينويس:
(1 )روزنامه ايران 19 آبان 84 (2 )آفتاب يزد 9 مهر ماه 84
(3 )و )(4) روزنامه ايران 29 فروردين ماه 87
(5 )ايسنا 22 مهر ماه 87 (6 )فارس 5 آبان ماه 87
(7 )روزنامه ايران 19 آبان 84
پنجشنبه 9 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]
-
گوناگون
پربازدیدترینها