تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بى نيازى و عزّت به هر طرف مى گردند و چون به جايگاه توكل دست يافتند در آنجا قرار مى گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816467886




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگو با مجيد شاه‌حسيني مثلث سياست، دين و سينما، استفاده ابزاري غرب از هنر براي اسلام‌هراسي و اسلام‌ستيزي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفت‌وگو با مجيد شاه‌حسيني مثلث سياست، دين و سينما، استفاده ابزاري غرب از هنر براي اسلام‌هراسي و اسلام‌ستيزي
خبرگزاري فارس: مجيد شاه‌حسيني مديرعامل بنياد سينمايي فارابي دراين گفت‌وگوي ضمن بررسي ماهيت سينما، بنيان‌ها و زيرساخت‌هاي آن در غرب، بر اين نكته تاكيد كرد كه غرب همواره با اشراف بر تاثير اين هنر از آن براي پيشبرد اهداف سياسي و اعتقادي استفاده مي‌كند.


غرب سال‌هاست كه سعي دارد به هر نحو ممكن به اسلام ضربه زند، بنابراين سعي مي‌كند از هر ابزاري در اين راه سود برد. به همين دليل در دهه‌هاي اخير شاهديم كه تمركز خود را به روي سينما متمركز كرده تا بتواند با توجه به قدرت جذب مخاطب توسط اين هنر به بهترين نحو ممكن به خواسته خود نزديك شود.

* شما در نشستي گفته‌ايد كه فيلم‌هايي نظير "جن‌گير" كه جزو آثار برتر سينماي ديني جهان است، نمونه بارز اسلام‌ستيزي در سينماست، آيا شما انتخاب اينگونه فيلم‌ها را براي حمله به اسلام هدفمند مي‌دانيد؟
** در ابتداي عرايض خود بايد توضيح دهم كه فيلم‌ها يك نوع پيام مستقيم دارند و يك نوع پيام غيرمستقيم كه نوع غيرمستقيم در لايه‌هاي دروني فيلم نهفته است و اتفاقاً اين پيام‌ها ماند‌گارتر از پيام‌هاي آشكار هستند. در مورد سينماي هاليوود نيز به عنوان يك فرد من هيچ مخالفتي با استاندارد عرضه شده در اين سينما ندارم آن چيزي كه بنده بيان كردم، نقد جريان خاصي از فيلمسازي در هاليوود است كه در لايه‌هاي پنهان خود، خيلي هدفمند مباني اعتقادي مسلمانان را هدف قرار داده و بنده با اين گرايش خاص مشكل دارم.
دين اسلام به عقيده من به عنوان دين خاتم و كامل همه زيبايي‌ها و كمالات اديان پيش را در خود دارد، بنابراين به همه اديان ماقبل خود احترام مي‌گذارد و براي انسان آخر زمان نسخه كاملتري است چرا‌كه كاملترين نسخه‌اي ا‌ست كه خداوند براي بشر فرستاده و ما را موظف به متابعت از آن كرده است، بنابراين ما نمي‌توانيم بپذيريم كساني كه متصف به پيروي از اديان الهي قبل از اسلام هستند در آثار خودشان به اسلام توهين كنند، حال چه به شكل مستقيم يا غيرمستقيم.
اسلام و قرآن به همه اديان الهي پيش از خود احترام مي‌گذارد و از نظر من اگر فردي مومن واقعي به هر دين الهي باشد هرگز به ديگر اديان آسماني و پيروان آن توهين نمي‌كند، به همين دليل كساني كه پيرو اديان قبلي هستند اگر به خود اجازه مي‌دهند به اسلام و مسلمانان توهين كنند، نشانگر يك دسيسه كاملاً مشخص است.

* اگر اعتراض به اعتقادات ديني در سينماي غرب سياست‌گذاري شده است پس چگونه در برخي از هاليوودي شاهد هستيم كه اعتقادات ديني مسيحي نيز مورد هجوم قرار مي‌گيرد؟ براي نمونه "مارتين اسكورسيزي" در فيلم "آخرين وسوسه مسيح" باورهاي مسيحي به چالش كشيده مي‌شود و يا در فيلم "كد داونيچي" اعتقادات مسيحي زير سوال مي‌رود؟
** سوال شما يكي از رايج‌ترين و اصلي‌ترين سوال‌هايي ا‌ست كه در هر كلاس تحليل و محتواي فيلم به ذهن مي‌رسد، البته اين پرسش‌ها، پاسخ‌هاي مشخص و مدون دارد كه سعي مي‌كنم به شكل كامل آن را توضيح دهم.

* آيا از سينما براي خدشه وارد كردن به بن‌مايه‌هاي فكري و اعتقادي كساني سود برده مي‌شود؟

** حقيقت اين است كه در اين دنيا مفاهيمي مانند توطئه يا وجود دارد يا ندارد، اگر مفهوم توطئه وجود ندارد يعني هيچ كسي قصد ندارد با استفاده از ابزار تأثيرگذاري مثل سينما بر عليه ديگري توطئه كند به شكلي كه بن‌مايه‌هاي اعتقادي ديگران را خدشه‌دار كند طبعاً ما دچار نوعي كج‌خيالي شده‌ايم، ولي اگر اينگونه است كه از سينما به عنوان ابزاري براي خدشه وارد كردن به بن‌مايه‌هاي فكري و اعتقادي كساني سود برده مي‌شود آنهم به شيوه‌اي كاملا نامحسوس و يكسويه، آنگاه متوجه مي‌شويم كه توطئه و دسيسه جزيي از سينماي غرب است.
اگر به ذات سينما رجوع كنيم نشان مي‌دهد كه هنر هفتم نوع خاصي از رسانه‌ تصويري است كه براي هيپنوتيزم كردن مخاطب طراحي شده و اگر مفهومي به نام اتوهيپنوتيزم در سينما قايل نباشيد هيچ يك از ما از تماشاي يك فيلم لذت نمي‌بريم.

* فيلم يا پديده‌اي كه بر پرده جان مي‌گيرد چيزي نيست جز بازي رنگ و نور

** اين مشخص است كه فيلم يا پديده‌اي كه بر پرده جان مي‌گيرد چيزي نيست جز بازي رنگ و نور، شما و بنده حتماً مي‌دانيم كه فيلم در حقيقت وهم حركت است نه خود حركت، زيرا آن چيزي كه به عنوان حركت در فيلم شكل مي‌گيرد، عبور 24 فريم ثابت تصوير است از مقابل يك منبع نوراني در يك ثانيه كه در كورتكس بينايي مغز ما وهم حركت را ايجاد مي‌كند. همچنين همه مي‌دانيم كه در فيلم، بازيگران نقش‌هايي را عهده‌دار هستند كه نمود واقعي آنها در زندگي بيروني نيست، به شكل ديگر بايد گفت كه روابط در بين بازيگران يك اثر اعتباري است نه واقعي در ضمن وقتي ما به تماشاي يك فيلم مي‌رويم و براي ديدن آن بليتي مي‌خريم و در سالن تاريك يك سالن قرار مي‌گيريم در حقيقت ما خود را براي اين هيپنونيزم خودخواسته آماده كرده‌ايم، يعني در يك سالن تاريك يك منبع نوراني بر روي يك پرده عريض و بزرگ در مقابل ديدگان ما مي‌تابد و ما را مجبور كند كه تمام دو ساعت ما فقط به روي آن نقطه خيره شويم.
حال اگر ما بخواهيم در حين تماشاي اين فيلم دائماً به خود تذكر دهيم كه اين تصاوير غيرواقعي است، آيا مي‌توان فيلم ديد؟ پس در حين تماشاي يك فيلم ما اراده مي‌كنيم كه خود خودآگاه را به دست خود خاموش كنيم در چنين شرايطي همه چيز شكل گرفته كه ما به يك نوع اتوهيپونتيزم فرو رويم آنگاست كه سينما شكل مي‌گيرد.
سوال من پس از اين مقدمه اين است كه آيا چنين ظرفيت منحصر به فردي كه فقط در سينما وجود دارد و نه در هيچ هنر ديگري، منطقي ا‌ست كه از ذهن اصحاب رسانه دور بماند و آنها از اين فرصت ويژه خودهيپنوتيزم براي القاي هر پيامي استفاده نكنند، يعني چنين ظرفيتي در ذات سينما موجود باشد و آنها (غرب) بگويند مخاطب به ما اعتماد كرده و به ما دل سپرده، پس خلاف جوانمردي است كه ما در اين شرايط پيامي را در ذهن او بكاريم آنهم بدون اينكه مخاطب متوجه شود آن پيام را ما در ذهن وي كاشته‌ايم؟
البته ممكن است بگوييم كه فيلم زماني كه تمام شد اين سحر نيز تمام مي‌شود، زيرا بعد از تماشاي فيلم ما با تامل مي‌توانيم سحر بودن يك فيلم را درك كنيم كه به عقيده من هميشه اينگونه نيست، چون پيام‌هاي فيلم خيلي وقت‌ها در لايه‌هاي دوم و سوم عرضه مي‌شود و هميشه در لايه‌هاي اول نيستند، ضمن اينكه ما خيلي از پيام‌هاي فيلم را نمي‌توانيم بعد از تماشاي اثر به ياد آوريم."
موسيقي در فيلم مي‌آيد و مي‌رود، اما ما آن را حس نمي‌كنيم ولي آن موسيقي كه در طول تماشاي فيلم به ما حس مي‌دهد و در قضاوت ما در مورد شخصيت‌هاي فيلم تاثيرگذار است در مديريت احساس ما موثر است. اين خصيصه را در ديگر عوامل يك فيلم نيز مي‌توان تعميم داد، چراكه ده‌ها پيام را ما از يك فيلم مي‌گيريم بدون اينكه متوجه باشيم يك اثر چنين تاملي پيچيده‌اي را با ما برقرار كرده است.
نكته ديگر اين است كه يك فيلم محصول كار چند متخصص است و تعداد زيادي از نتخصصان براي ساخت يك فيلم مشاركت مي‌كنند. شايد در مواقعي اين تعداد به 200 نفر نيز برسد. يا سوال ديگر اينكه يك فيلم در چه مدت زماني ساخته مي‌شود، بنابراين مي‌توان گفت يك فيلم دوساعته حدوداً محصول تلاش دوساله 200 نفر متخصص است كه فقط به يك كارگردان خلاصه نمي‌شود. در صورتيكه شما در مثال‌هاي خود از فيلمسازاني نام ‌مي‌بريد كه‌گويي همه يك فيلم، فقط كارگردان است در صورتيكه كارگردان فقط رهبر يك اركستر است.

در ضمن بايد اين نكته را مورد توجه قرار داد كه يك رهبر اركستر با يك گروه ناشي نمي‌تواند اثري درخشان ارائه دهد، بنابراين تك تك متخصصان در كيفيت يك فيلم موثر هستند. وقتي كه من و شما در يك سالن تاريك در يك شرايط خاص فيلمي دوساعته را مي‌بينيم، يعني داريم محصول كار دوساله 200نفر متخصص را در شرايط خودهيپنوتيزم مشاهده مي‌كنيم، حال قبول كنيد اين هزينه كردن يك معادله ويژه است و قبول كنيد اگر كسي اراده كند كه در اين شرايط بخواهد پيامي را به ما منتقل كند حتما قادر خواهد بود. همه اينها را نگفتيم كه بگوييم سينما يك ابزار بد است، بلكه خواستم بگويم كه هنر هفتم ابزار ويژه‌اي است كه به همين ميزان مي‌تواند در خدمت رشد و تعالي بشر نيز باشد."
آنچه كه در سينماي غرب اتفاق مي‌افتد اين است كه آنها انسان‌هايي هستند عملگرا و معتقد به دو اصل اصالت لذت و اصالت منفعت، بنابراين آيا منطقي است كه در غرب كه ظرفيت‌هاي بزرگي را كنترل مي‌كند از ظرفيت‌ عظيمي همانند سينما غافل باشند و آنها نخواهند كه از اين ابزار براي القاي پيام‌هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اعتقادي خود از اين ابزار ويژه استفاده كنند؟ خود اين تظاهر بزرگ كه فيلم را كارگردان مي‌سازد به نظر من جهل است. اصلاً اين طور نيست كه فكر كنيم يك فيلم صرفاً تئوري مولف و فيلمساز است، بلكه اين هنر يك كار جمعي است، همانطور كه فيلمسازي همچون "آلفرد هيچكاك" فيلم‌هاي خود را هنگامي كه در انگلستان مي‌سازد يا آمريكا اين دو كار با هم متفاوت است، بنابراين بايد گفت نقش عوامل جانبي در توليد بسيار موثر است با اين نگاه ما به اين حد از گزاره رسيديم، سينما ابزاري ا‌ست منحصر به فرد كه منطقاً به صورت بالقوه توانايي القاي پيام خاص را به مخاطب دارد به گونه‌اي كه مخاطب، خود متوجه نهادينه شدن آن پيام در ضمير ناخودآگاه نمي‌شود.
به همين دليل اگر شما از يك آمريكايي بپرسيد ايران كجاست و ايراني كيست؟ احتمالاً پاسخ خواهد داد، ايران يك كشور عربي ا‌ست كه مردم آن با شتر در صحرا تردد مي‌كنند و زنانشان پوشيده در حجاب‌هاي خيلي پيچيده كه فقط چشمانشان معلوم است،هستند اما وقتي مي‌پرسيم كه شما خودتان به ايران سفر كرديد احتمالا مي‌گويند خير و وقتي مي‌پرسيم كه اين اطلاعات را از كجا استخراج كرده‌ايد، پاسخ مي‌دهند كه نمي‌دانم، ولي متصورم كه اينگونه است.
در ادامه اگر سوال كنيم كه مسلمين چه كساني هستند؟ جواب خواهند داد انسان‌هاي خشن كه آدم مي‌كشند و يا سر مي‌برند. اين اطلاعاتي است كه مخاطب آمريكايي يا غربي نمي‌داند از كجاست، ولي خيلي قاطع بيان مي‌كند، اين‌ها همه معلول آموزش‌هايي پنهان است كه در طول عمر خود كسب كرده است، زيرا سينما يكي از منحصر به فردترين عرصه‌هاي آموزش پنهان است."
حالا با توجه به توضيحات فوق مي‌رويم سراغ مثال‌هايي كه شما به عنوان مصاديق به آن اشاره كرديد. يك نظام هوشمند رسانه‌اي هميشه مخالفان بالقوه خودش را، خودش تعريف مي‌كند، يعني صرفاً به موافقان خود الگو براي موافقت نمي‌دهد، بلكه به مخالفانش در راستاي مخالفت كم اثر يا بي‌اثر نيز الگو مي‌دهد، بدين نحوكه شما فقط مديريت موافقان نمي‌كنيد گاهي نيز لازم است مديريت اپوزيسيون ‌كنيد. هاليوود نيز همين روش را در پيش گرفته، يعني اگر فيلمي هم در نقد جامعه ساخته مي‌شود طبق يك كليشه مخالفتي ساخته مي‌شود كه براي بقا و ماندگاري همان زيست است، به نظر شما آيا مي‌توان گفت كه هاليوود هر نوع مخالفتي را تحمل مي‌كند؟ طبعاً جواب خير است، چرا كه مخالفت در آثار آنگونه قابل پذيرش و برنامه‌ريزي شده است.

* آثار فيلمسازاني همچون "مايكل مور" كه به شديدترين شكل سياست‌هاي آمريكا را زير سوال برده نيز پيرو سياست‌ها و توضيحات ذكر شده فوق است؟

** بايد ديد فيلمسازي همچون "مايكل مور" چه چيزي را نقد و يا چه چيزي را تأييد مي‌كند. آن چيزي كه اين سينماگر نقد مي‌كند سياست‌هايي است كه جمهوري‌خواهان مبلغ آن هستند و آن چيزي كه تبليغ مي‌كند تفكراتي ا‌ست كه دموكرات‌ها مبلغ آن هستند به همين دليل اينگونه فيلمسازان، ضد سياست‌هاي آمريكا نيستند بلكه جمهوريخواهان را مورد هدف قرار داده‌اند كه به نوعي تأييد سيستم كلي نظام آمريكا است.
البته فيلمسازان ديگري چون اليور استون يا رابرت ردفورد نيز به گونه‌اي همين كار را مي‌كنند درصورتيكه همين دموكرات‌هايي كه امثال "مور" از آنها حمايت مي‌كند، كساني هستند كه جنگ‌هايي مثل جنگ جهاني اول و دوم، جنك كره، جنگ ويتنام را آغاز كرد‌ه‌ا‌ند، بنابراين اينگونه فيلمسازان نيز در حقيقت يك وجه مديريتي از نظام سلطه آمريكا را تأييد مي‌كنند.

* توضيح شما را به وضوح مي‌توان در فيلم اخير "سيلوستر استالون" (رمبو 4) مشاهده كرد.
** بله حق با شماست، زيرا اين استالون نيست كه تصميم مي‌گيرد آن فيلم را بسازد، بلكه فكري كه در پشت آن اثر است ساخت فيلم را هدايت مي‌كند به همين دليل هر وقت سينماي آمريكا بخواهد حرف جلالي و پرشدت بزند استالون يا شوارتزنگر را وارد معركه مي‌كند و هر زمان نيز بخواهد ايده‌هاي دموكراتي را تبليغ كند به رابرت ردفورد پناه مي‌آورد، اما اگر سينماگري بخواهد برخلاف كليشه‌هاي تصويب شده با سياست‌هايي مخالفت كند، حتماً حذف خواهد شد. مثل بحث "هلوكاست" به شكلي كه هيچ كس جرات ندارد كلمه‌اي در مورد آن حرف بزند.
اصلاً يك دليلي كه نظام آمريكا زنداني سياسي به قول خودش ندارد، اين است كه در اين نظام اجازه داده نمي‌شود كه زنداني سياسي ايجاد شود، چراكه آن را حدف مي‌كند. البته در مواقعي نيز همانند مارتين لوتركينگ، مالكوم ايكس هستند كساني كه به يك مقام كاريزماتيك سياسي مي‌رسند كه خيلي نادر و ناخودآگاه اتفاق مي‌افتد.
..............................................................................................................
منبع: ايكنا
انتهاي پيام/
 پنجشنبه 9 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن