تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816528522




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيد حسن مدرس


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سيد حسن مدرس
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا)-دفتر پژوهش و بررسيهاي خبري-سيد حسن مدرس از علما و نمايندگان برجسته، مبارز و ضد استبدادي مجلس در قرن چهاردهم هجري بود. وي در 1287 ق در سرابه اردستان به دنيا آمد. پدرش سيداسماعيل از سادات طباطبايي بود.


در شش سالگي به همراه پدرش به قمشه رفت و نزد پدربزرگش ميرعبدالباقي درس خواند و پس از درگذشت ميرعبدالباقي در شانزده سالگي براي ادامه‌ تحصيلات به اصفهان رفت.
بعد از گذراندن مقدمات، به فراگيري دروس سطح پرداخت و در ضمن معقول را نزد ميرزا جهانگير خان قشقايي آموخت. دروس خارج فقه و اصول را نيز نزد استاداني چون شيخ مرتضي ريزي و آقا سيد‌محمد باقر دُرچه‌اي خواند و سپس براي تكميل تحصيلات خود در 1311 ق عازم نجف اشرف گرديد و در مدرسه صدر ساكن شد. سيد حسن مدرس در طول دوران تحصيل در نجف روزهاي پنجشنبه و جمعه كارگري مي‌كرد و از آن راه امرار معاش مي‌نمود. وي به مدت هفت سال از محضر درس آخوند خراساني و سيد‌محمد كاظم طباطبايي يزدي استفاده كرد و به درجه اجتهاد نايل شد و در 1324 ق، در سي و هفت سالگي از راه اهواز و بختياري، به اصفهان وارد شد و در آن شهر در منزلي محقر سكونت گزيد.
مدرس به زودي در ميان مردم اصفهان مشهور گرديد. بزرگترين عامل اشتهار وي، ساده‌زيستي، صراحت كلام و مبارزه آشتي‌ناپذير وي با متنفذان و مالكان بزرگ اصفهان بود كه همواره منافع خود را بر همه چيز ترجيح مي‌دادند. او در جريان جنبش مشروطيت به حمايت از آن برخاست و در دوران استبداد صغير با كمك حاج آقا نورالله اصفهاني، انجمني مخفي بر ضد مستبدان تشكيل داد و با مشروطه‌خواهان بختياري مخفيانه در تماس بود و همكاري داشت.
با دعوت و همكاري مدرس، نيروهاي مشروطه‌خواه بختياري به رهبري صمصام‌السلطنه، قواي دولتي را در اصفهان شكست دادند و حكومت آن شهر را در دست خود گرفتند و به عنوان غرامتِ خسارات خود، درصدد گرفتن ماليات از مردم برآمدند كه اين امر با انتقاد و اعتراض شديد مدرس مواجه شد. صمصام‌السلطنه نيز وي را دستگير و تبعيد نمود اما به خاطر اعتراض علما و مردم او را به شهر بازگرداند و در وضع ماليات تجديد نظر نمود، اما آنان همچنان توطئه مي‌كردند و دوبار به او سوء قصد نمودند كه مدرس از آنها جان سالم به در برد.
همزمان با تشكيل دوره دوم مجلس شوراي ملي، مدرس از سوي آخوند خراساني و شيخ عبدالله مازندراني ـ‌مطابق اصل دوم متمم قانون اساسي ـ به عنوان يكي از مجتهدان طراز اول به مجلس شوراي ملي معرفي گرديد و از سوي مجلس نيز پذيرفته شد و به ناچار اصفهان را به قصد تهران ترك گرفت. در ذيحجه 1329 ق دولت روسيه تزاري به بهانه‌ي حضور شوستر آمريكايي ـ‌كه امور ماليه كشور را بر عهده داشت ـ به دولت ايران اولتيماتوم داد و متعاقب آن، قشون روس وارد بندر انزلي شد و تا قزوين پيشروي كرد. گرچه دولت اين اولتيماتوم را پذيرفت لكن مجلس به شدت با آن مخالفت كرد.
در رمضان 1332 ق كه جنگ جهاني اول شروع شد، دولت ايران رسماً اعلام بي‌طرفي كرد اما قواي روسيه، انگليس و عثماني، بدون توجه به اين بي‌طرفي وارد كشور شدند به زد و خورد با يكديگر پرداختند.
در محرم 1334 ق بيست و هفت نفر از نمايندگان مجلس و گروهي از رجال سياسي و مردم عادي به منظور مقابله با تجاوزات روس و انگليس به ايران، به طرف قم حركت كردند و در آن شهر «كميته دفاع ملي» را تشكيل دادند و يك هيأت چهار نفري را براي اداره امور برگزيدند كه مدرس يكي از آنان بود. قواي روس، مهاجران را تعقيب كرد و آنان ناگزير به غرب كشور رفته و از راه كرمانشاه، كرند و قصر شيرين خود را به اسلامبول رساندند. در همه مسيرهاي داخل ايران، نيروهاي روس مهاجران را تعقيب مي‌كردند و زد و خوردهايي نيز ميان آنان در مي‌گرفت.
مهاجران در تبعيد، دولتي به رياست نظام‌السلطنه تشكيل دادند كه در آن مدرس، وزير عدليه و اوقاف بود. مدرس در اسلامبول، در مدرسه ايرانيان آن شهر به تدريس پرداخت و اعضاي دولت در تبعيد نيز با سلطان عثماني ملاقات كردند. در شعبان 1336 ق و با پايان يافتن جنگ جهاني اول، مدرس به همراه ديگر مهاجران به تهران بازگشت و در مدرسه ديني سپهسالار ـ كه نيابت توليت آن را داشت ـ‌ به تدريس پرداخت و در نظام اداري و آموزشي آن، تحولي به وجود آورد.
در ذيقعده 1337 ق، وثوق‌الدوله قرارداد ننگين 1919 را با انگلستان منعقد ساخت كه براساس آن اختيار امور مالي و نظامي دولت ايران در دست مستشاران انگليسي قرار مي‌گرفت. وثوق‌الدوله تصميم داشت تا اين قرارداد را در مجلس به وسيله‌ي طرفداران و دست‌نشاندگان خود به تصويب برساند اما بر اثر مخالفت‌هاي مدرس در مجلس و افكار عمومي، مجلس قرارداد مذكور را رد كرد و وثوق‌ الدوله به ناچار از كار بركنار گرديد.
پس از كودتاي سوم اسفند 1299 كه توسط رضاخان و سيد‌ضياءالدين طباطبايي صورت گرفت، بسياري از آزاديخواهان دستگير شدند كه از جمله‌ي آنان مدرس بود كه به قزوين تبعيد و در آنجا زنداني گرديد. وي بيش از سه ماه در حبس بود و پس از عزل سيد ضياء آزاد شد.
مدرس در انتخابات دوره چهارم مجلس شوراي ملي كه در 1339 ق برگزار گرديد، به نمايندگي مردم تهران انتخاب شد و در رأي ‌گيري ميان نمايندگان به نايب‌ رييسي مجلس نيز رسيد. وي در آغاز اين دوره با تصويب اعتبارنامه نمايندگان موافق قرارداد 1919 و همكاران وثوق‌الدوله مخالفت كرد و مانع تصويب اعتبارنامه آنان شد. مدرس در اين دوره از رضاخان، سردار سپه، عامل كودتا كه پست وزارت جنگ را داشت و پايه‌هاي ديكتاتوري خود را مستحكم مي‌كرد به شدت انتقاد نمود و گفت: «عجالتاً امنيت در دست كسي است كه اغلب ماها خوشوقت نيستيم. شما مگر ضعف‌نفس داريد كه اين حرف‌ها را مي‌زنيد و در پرده سخن مي‌گوييد؟ ما [نمايندگان] بر هر كس قدرت داريم. از رضا خان هم هيچ ترس و واهمه نداريم. ما قدرت داريم پادشاه را عزل كنيم، رئيس‌الوزرا را بياوريم سؤال كنيم، استيضاح كنيم، عزلش كنيم و همچنين رضاخان را استيضاح كنيم، عزل كنيم. مي‌روند در خانه‌شان مي‌نشينند. قدرتي كه مجلس دارد هيچ چيز نمي‌تواند در مقابلش بايستد...».
مدرس با دولت مستوفي‌الممالك به دليل عدم قاطعيت كافي او، نقص برنامه‌هايش و وجود رضاخان در پست وزارت جنگ مخالفت كرد و در خرداد 1302 دولت مستوفي را استيضاح نمود.
مدرس در انتخابات دوره پنجم مجلس شوراي ملي كه در اواخر 1302 برگزار شد، عليرغم اِعمال نفوذ نظاميان ومأموران شهرباني، به نمايندگي مردم تهران انتخاب گرديد و از طرفي رضاخان به فرمان احمد‌شاه به نخست‌وزيري منصوب شد.
طرفداران رضاخان در داخل و خارج براي برچيدن رژيم قاجار و روي كار آمدن رضاخان، زمزمه ايجاد جمهوري در كشور را سردادند. مدرس كه به نيت اصلي رضاخان و طرفدارانش پي برده بود با تغيير رژيم به مخالفت برخاست، اما همچنان نمايندگان هوادار رضاخان بر آن امر اصرار داشتند و به منظور خاموش ساختن و عقب نشاندن مدرس، يكي از نمايندگان به او سيلي زد. خبر سيلي خوردن مدرس به بيرون از مجلس نيز كشيده شد و بلافاصله بازار تهران به عنوان اعتراض بسته شد و گروه وسيعي از مردم و روحانيون به تظاهرات پرداختند.
در 2 فروردين 1303 تظاهرات ديگري در طرفداري از مدرس و مخالفت با جمهوري در اطراف مجلس شوراي ملي برپا شد. رضاخان كه مخالفت شديد مدرس بود و نگراني و اعتراض بسياري از علما را از ايجاد جمهوري مشاهده كرد طي اعلاميه‌اي در فروردين آن سال، انصراف خود را از ايجاد جمهوري اعلام كرد، و براي اطمينان دادن به علما به قم رفت و با علماي آنجا ديدار نمود.
مدرس كه در مجلس در اقليت قرار داشت از هر فرصت جهت افشاي شخصيت ديكتاتوري رضاخان استفاده و مخالفان مدرس نيز از ايراد نطق وي در مجلس جلوگيري مي‌كردند. سرانجام در روز 7 مرداد 1303، مدرس به همراه شش تن ديگر از نمايندگان مخالف‌، رضاخان رئيس‌الوزراء را به دليل سوء سياست داخلي و خارجي، قيام و اقدام بر ضد قانون اساسي و حكومت مشروطه استيضاح نمودند.
رضاخان با تهديد و تطميع و تزوير، همه را به همكاري و يا سكوت و انفعال كشانده بود و ديگر امكان موفقيت براي مدرس نمانده بود. مدرس اين نكته را به خوبي دريافته بود و در پاسخ اين سؤال كه آيا از اين پس در مبارزه ي خود اميد موفقيت دارد، گفت: «من در اين كشمكش، چشم از حيات پوشيده و از مرگ باك ندارم. آرزو دارم اگر خونم بريزد، فايده‌اي در حصول آزادي داشته باشد. منِ تنها، از دستگاه سردار سپه نمي‌ترسم، اما او با تمام قدرت و جلال سلطنتش از من مي‌ترسد.»
در دوره ششم مجلس با وجود آنكه تحت نظر كامل رضاخان و دخالت صريح نظاميان در سراسر كشور برگزار شد بار ديگر مدرس و تعدادي ديگر از نمايندگان مستقل و مخالف رضاخان به مجلس راه يافتند. اندكي بعد به اشاره رضاخان، مدرس در 7 آبان 1305 مورد سوء قصد قرار گرفت اما به نحو معجزه‌آسايي نجات يافت و مدرس آن اقدام را تلويحاً به تحريك رضاخان دانست. او به مدت دو ماه بستري بود و در دي ماه آن سال در مجلس شركت نمود. در آبان 1306، حاج‌آقا نورالله اصفهاني، عالم مجاهد و متنفذ اصفهان همراه عده‌اي از روحانيون آن شهر در اعتراض به برخي از برنامه‌ها و اقدامات رضاخان به قم مهاجرت كرد و از علماي سراسر كشور خواست تا به منظور اعلام همدردي و اعتراض به رضاخان به قم مهاجرت كنند. مدرس نيز طي تلگرافي كه به حاج‌آقا نورالله مخابره نمود ا قدام آنان را تأييد و اظهار همدردي و همكاري نمود.
در انتخابات دوره هفتم كه بار ديگر تحت نظارت شديد مأموران نظامي برگزار شد، اعلام گرديد كه مدرس حتي يك رأي نيز نياورده است و او با اشاره به تقلب وسيع در انتخابات به طنز گفت كه لااقل يك رأيي را كه به خودم دادم مي‌خوانديد! مدرس كه امكان ورود به مجلس را از دست داده بود، ديگر امكاني براي ابراز مخالفت نداشت و از مصونيت پارلماني نيز برخوردار نبود. رضاخان كه مترصد چنين فرصتي بود دستوردستگيري او را صادر كرد. رئيس شهرباني وقت و چند تن ديگر از افسران و درجه‌داران در نيمه شب 16 مهر 1307 به منزل وي يورش برده و او را مورد ضرب و شتم شديد قرار دادند و سپس به اتومبيلي منتقل كرده و بدون درنگ به يكي از روستاهاي اطراف مشهد و سپس به شهر كوچك و دور افتاده كويري خواف تبعيد نمودند. وي به مدت نُه سال در آنجا تحت نظر شديد مأموران امنيتي قرار داشت و ممنوع‌الملاقات بود. در آبان‌ماه 1316، مدرس به دستور رضاخان به كاشمر انتقال يافت و در روز 10 آذر 1316 توسط چند تن از مأموران رژيم به شهادت رسيد.
مدرس، مردي پرهيزگار، شجاع، عالم و وارسته بود و در بيان حقايق از هيچكس پروا نداشت. امام خميني (ره) در بيانات خود مدرس را به دليل صفات مذكور بيش از هر عالم ديگر مي‌ستود و او نقش عمد‌ه‌اي در تكوين شخصيت سياسي امام داشت. اوراقي كه از دست نوشته‌هاي او باقي مانده گواه آن است كه وي آثاري در زمينه فقه و اصول و تفسير قرآن نيز داشته كه به دليل غارت منزلش و انتقال كتاب‌ها و دست‌نوشته‌هايش به شهرباني، اثري از آنها بر جاي نمانده است.
 سه شنبه 7 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن