واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بخش نخستنگاهي به جايگاه فرهنگ ديني در سند چشمانداز بيست ساله
گروه خبرنگاران افتخاري / حسين قاسم نژاد : فرهنگ ديني زيربناي توسعه اعتقادات ديني و مذهبي هر كشوري را تشكيل ميهد، حتي سكولارترين كشورهاي تلاش گستردهاي را در جهت نيل به اهداف فرهنگي و مذهبيشان آغاز كردهاند. در اينجا اين سؤال مطرح ميشود كه جايگاه فرهنگ ديني در سندچشم انداز بيست ساله كجاست؟
فرهنگ ديني زيربناي توسعه اعتقادات ديني و مذهبي هر كشوري را تشكيل ميهد، حتي سكولارترين كشورهاي دنيا نيز از اين قيد مستثني نيستند و تلاش گستردهاي را در جهت نيل به اهداف فرهنگي و مذهبيشان آغاز كردهاند. وجود 3000 پايگاه اطلاعرساني تبليغ مسيحيت و 200 كانال تلوزيوني كه 24 ساعته در حال تبليغ دين مسيح هستند آنهم از كشورهايي كه ادعاي سكولاريسم دارند جاي تأمّل دارد.
هنگامي درنگ و تأمل ما بيشتر ميشود كه ميبينيم در 70 درصد اين سايتها پس از تبليغ مسيحيت به سمت تخريب باورهاي جوانان مسلمان ميپردازند. بهراستي ما در كجاي برنامهريزي توسعه فرهنگ مذهبيمان هستيم؟
آنهايي كه هيچ اعتقادي به دين در سياست ندارند و دين هم شعار حكومتشان نيست. اينگونه از مذهب و كيش خود پاسداري ميكنند و نهايت تلاششان را در جهت انحراف جوانان كشورهاي درحال توسعه و به قول خودشان جهان سوم انجام ميدهند! ما چه كردهايم؟
قدم اول برنامهريزي مدون و يك چشمانداز بود كه براي اولينبار توانستيم اين كار را به انجام برسانيم. وجود برنامه چشمانداز بيست ساله، حتي اگر نواقصي هم داشته باشد بايد به عنوان يك اصل پذيرفته شده و تنها قانوني كه مورد اتفاق همه مسؤلان كشور است. به عنوان آرمان فرهنگي در نظر گرفته شود. حال اگر از آن برنامه جلو افتاديم چه خوب!، ولي نبايد به بهانههاي غلط و واهي اين برنامهريزي را كنار بگذاريم. اين برنامهاي است كه رهبر معظم انقلاب نيز تأكيد فراواني به آن كردند و به نوعي آنرا به صورت يك حكم شرعي براي پيشرفت وطن تنفيذ كردند.
در اين مقاله هرچند كوتاه به بررسي جايگاه توسعه فرهنگ ديني در سند چشمانداز بيست ساله مياندازيم و تلاشمان هم براي خردهگيري و نقد نيست، بلكه براي باز كردن مفاهيم كلي موجود در اين سند است كه انشاءالله روزي مورد افتخار همه ايرانيان سربلند قرار گيرد، لذا اين مطلب هم به چنين چشماندازي طراحي و نوشته شده است.
ابتدا بايد بدانيم فرهنگ چيست تا به مسأله فرهنگ ديني بپردازيم. كلمه فرهنگ همچون ساير كلمات در ادبيات كشورها، داراي معناي خاص خود است. فرهنگ در ادبيات فارسي به معناي ادب، تربيت، دانش، علم، معرفت، آداب و رسوم، مجموعه علوم و معارف و هنرهاي يك قوم است. فرهنگ، واژهاي فارسي و مركب از دو جزء «فر» به معناي پيش و «هنگ» است كه به مفهوم كشيدن و قصد و آهنگ است و از فرهيختن اشتقاق يافته است، كه در معناي گوناگوني، مانند دانش، دانايي، خرد، معرفت، حرفه و هنر، ادب و ... بهكار رفته است و در اصطلاح ماهيت، هويت و موجوديت يك ملت را فرهنگ مينامند.(1)
فرهنگ در فهم متعارف به مجموعه الگوهاي رفتاري و گفتاري و آداب و رسوم يك قوم گفته ميشود. در زبان انگليسي به واژه culture به معني فرهنگ عمومي شامل كليه خصوصيات رفتار و گفتاري و اخلاقي و آداب و رسوم يك ملت يا مردم خاص است . فرهنگ به معني تمدن civilization نيز كاربرد دارد كه محصول انديشههاي ماركسي و سوسيال دموكراسي و ليبراليسم غربي است، چون پيشرفت مدني ميتواند جزئي از فرهنگ باشد، ولي به مصداق فرهنگ نيست.
فرهنگ واژهاي جهانشمول و داراي معاني گسترده است. به ترجمه لغات بيگانه يا لغات دشوار ادبي كه به صورت مدوني جمع شده باشد نيز فرهنگ اطلاق ميشود، مثل فرهنگ معين. فرهنگ عميد، فرهنگ انگليسي به فارسي آريانپور كه در اصلاح انگليسي به dictionary معروف است.(3)
در يك تعريف ساده، فرهنگ را به عنوان ميراث ملي هر كشوري بايد دانست كه تابع شرايط زماني و مكاني و انديشه تاريخي آن ملت است. به همين دليل حتي افكار اوليه سرخپوستان آمريكايي مورد احترام است و كسي امروز مزاحم آداب و رسوم هزار فرقه ابتداي هندوستان از قبيل مار و گاو و سگ و خورشيدپرستي تا بتپرستي صرف نميشود، چون سير تاريخي و انديشه خرافه در ملت شكل گرفته است و اين كار با صرف هزينههاي سنگين تبليغ انجامشدني ست كه البته كشورهاي اروپايي از حداقل قرن 16 ميلادي با تشكيل فراميسيونريها در راه تبليغ مسيحيت تلاش وافري كردند و هرجايي كه نتواسنتد آداب و رسوم ملت را برگردانند دست به تأسيس شعبه جديدي از انحرافات سازمانيافته زدند از قبيل نوشتن كتابهايي كه مستندات تاريخي را با اسناد به ظاهر قابل قبول، ولي كمارزش رد ميكردند و اين كار در دنياي اسلام شواهد زيادي دارد و هنوز هم ادامه دارد.
مسأله بعدي تشكيل مذاهب جديد بود و هست كه ميتوان به وهابيت اشاره كرد و نحوه تأسيس آنرا كه مستر «همفر» در كتاب خود نقل كرده است و سيستمهايي كه شايد در آيندهاي نزديك تبديل به مذهب جديد شوند مثل القاعده و شعبههاي تكفيري كه در پاكستان و هند و عراق و كشورهاي آفريقايي با حمايت مالي سازمانهاي جاسوسي و فراماسوني غرب در حال تشكيلاند و يا تشكيل شده و در حال سازماندهيهاي مجدد هستند.
مسأله بعدي تشكيل اديان جديد است كه در ايران دو نمونه بابيت وبهائيت مصداق دارد. هرچند بابيت تقريبا فنا شده است، ولي بهائيت به منزله مولود نحس و نامبارك بهشدت فعاليت ميكند و در سراسر دنيا شعبات و مذكرالاشراق و محل پرستش آنها وجود دارد كه تحت رهبري هيأت 9 نفرهاي بيتالعدل در شهر حيفا اداره، سازماندهي و نظم داده ميشوند، البته سالهاست كه اين فرقه ضاله نيز دچار فرقهگرايي و جدايي اقوام شده است. بهطوري كه اكنون بهائيان ارتدوكس رسما در مكاتباتشان بهائيان كاتوليك و يا وابستگان به بيتالعدل را گمراه ميدانند و بيتالعدل را بيتالظلم ميخوانند، اما با اين حال در كارهاي تبليغي در كنار هم قرار ميگيرند و زمينهساز فعاليتهاي فرهنگي در بستر فرهنگ دين بهايي براي كشورها از جمله ايران هستند كه البته چند سالي است نهادها و مؤسسات دولتي و خصوصي در ايران و همچنين تكاپوي دانش و انديشه بسياري از جوانان مذهبي در دنياي مجازي اينترنت در نمايان كردن چهره كريه آنها را نشان ميدهند و اين البته راهكاري موفق در مبارزه فرهنگي است، ولي بايد بيشتر مورد توجه مسؤلين دولتي و حوزوي قرار گيرد. فرهنگ عامل سازنده هويت فردي و اجتماعي جامعه و منشأ ساز و كارها و سرمايههاي مادي و معنوي يك ملت در سير تكاملي و تاريخي محسوب ميشود.
دشمن با توجه به شناخت از كاربرد و ماهيت فرهنگ با استفاده از ابزارهاي متنوع و فنآوريهاي نوين ارتباطات با مباني انسانشناختي و جامعه شناختي لائيسم و سكولاريزاسيون جوهره فرهنگ دين محوري را مورد تهاجم قرار ميدهد. در واقع يكي از بزرگترين بحرانهايي كه در جوامع اسلامي و جامعه ايران وجود دارد عبارت است از: بحران هويت كه از طريق تكنولوژي جديد و وسايل ارتباطي نوين با قدرت فراگير و يكپارچه خود توليد نوعي جهانيسازي فرهنگي را اشاعه ميدهد و موجب بيثباتي فرهنگي ميشود كه نيازمندي مبارزه فرهنگي ما دانش اسلامي و استفاده از فرهنگ ناب اسلام به دور از هر گونه تعصب و انحراف و خرافه باشد كه دستاويزي براي تمسخر ما نشود.
دين در لغت به معني آيين، كيش، مذهب، صبغه، مرام مذهبي و اعتقادات قلبي، سرسپردگي به اوامر الهي و ... است كه در لغت انگليسي به صورت Reilgion و Faithe و Debt و Amount due و ... استعمال ميشود، ولي كاربرديترين واژه انگليسي به نام دين آنچنان كه مورد تصور ماست كلمه «Reilgion» است.(4)
اما دين در اصطلاح به معني مجموعه باورها و اعتقادات مذهبي هر فرد يا گروه و يا ملتي است كه نسبت به اعتقادات دروني و حس فطري پرستش از خود منعطف ميسازد. ممكن است اين باورها درست باشد و به قول ما صراطالمستقيم باشد و يا در انديشه غلط غوطهور باشد. اصولا باورهاي ديني بر اساس صبغه ديني پيشينيان هر قوم و هر ملت است. به همين دليل به يك مسيحي كه 2000 سال اجدادش به اين دين زندگي كردند و مردند نميشود يك شبه گفت بيا مسلمان شو! همچنان كه به يك مسلمان هم نميشود چنين چيزي را بيان كرد و اين كارها بر اساس ترويج و دانايي امكانپذير است، چون تنها راه شناخت است كه ميتواند انسان را بيدار كند، لذا مسأله تبليغ صحيح در رأس امور قرار مي گيرد و حفظ و صيانت فرهنگ ديني در مقابل خرده فرهنگهاي آسيبپذير يك اصل است كه بايد توسط نهادها مهم دولتي و مذهبي رعايت شود. به همين دليل اديان زنده جهان را بر اساس منشأشان ميتوان به پنج گروه اساسي تقسيم كرد: اديان زميني شامل توتم و تابو و انواع بتپرستي و ...؛ اديان آسماني: ادياني كه داراي منشأ وحي الهي هستند و داراي كتابند؛ اديان بينابين: ادياني كه داراي كتابند و آموزههاي دينيشان بهگونهاي است كه تصور الوهي بودن را به كل رد نميكند؛ ادياني كه شايد روزي منشأ آسماني داشتند، ولي مورد تعرض قرار گرفتند مثل زرتشتي، بودايي، برهمايي و ...؛ اديان خرافي: اين اديان در بين فرقههايي از مسيحيت در قرنهاي مختلف پديد آمد از جمله كارهايشان لخت پرستش كردن خدا بود و ... كه امروزه هم به صور گوناگون اين انحرافات را به شكل مذهب جديد در ميان مذاهب اسلامي، مسيحي، يهودي و ... ميبينيم.
اديان متشابه: ادياني كه تعاليمشان گاه در حد خرافه است، گاه در حد تعاليم يك دين كامل آسماني و گاه در حد توتم و تابوپرستي يا به شكل بتپرستي است مثل اديان رايج در ميان بوميان آسيا، آفريقا و آمريكا كه نيازمند شناخت بيشتري هستند و هنوز دانش بشري در اين مورد اندك و تحقيقات ميداني ناچيزي آن هم به روش استعماري و تمسخرآميز توسط كمپانيهاي فيلمسازي هاليود شكل گرفت كه جايگاه و ارزش پژوهشي ندارد.
شناخت واقعي اين اديان در زيست مشترك و تحقيق همهجانبه آن است كه برخي از انيستيتوهاي دينشناسي اروپا، آمريكا و آسيا در حال مطالعه همهجانبه آن هستند تا دانش و معرفتي نسبت به تاريخ دقيق دين شان و نوع آموزهها و كتابهاي دينيشان به دست آورند.
ادامه دارد ... .
سه شنبه 7 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]