واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آیا روح از زمان آفرینش و تکوین خود از تمام استعدادهای خود متمتع می شود؟
نه زیرا روح همانند انسان کودکی خود را دارد , ارواح در اصل خود هیچ وجود غریزی ندارند و از خود و اعمال خود بسختی آگاهند , هوش بعدا بتدریج رشد می نماید.
حالت روح در اولین تجسد خود چگونه است؟
حالت بچه را در بدن فیزیکی خود دارد , هوش او بسختی شکوفا می شود او در زندگی استعداد و قوه خود را می سنجد.
آیا روح انسان های وحشی در حالت کودکی هستند؟
کودکی نفوس آنها نسبی است اما نفس آنها از پیش رشد پیدا کرده است , آنها دارای شهوات هستند.
آیا شهوات نشانه رشد است؟
نشانه رشد بله اما کمال نه , این یک علامت فعالیت است و علامت شعور ((من )) در حالیکه در نفس اولیه هوش و زندگی در حالت جنینی قرار دارند.
زندگی روح در مجموع همان مراحلی را طی می کند که ما در زندگی فیزیکی طی می کنیم , روح بتدریج از حالت جنینی به حالت کودکی و از کودکی در طی دوره ها بحالت بلوغ و سپس به کمال می رسد با این تفاوت که سقوط و فرودی مانند زندگی فیزیکی ندارد , زندگی روح که آغازی داشته است پایانی نخواهد داشت , از نقطه نظر روح برای اینکه از دوران کودکی روحی به رشد کامل برسد نیازمند به زمان طولانی است و پیشرفت او نه فقط بر روی یک کره بلکه در جهان های مختلف کامل می شود. زندگی روح بدینترتیب از یک سلسله وجودهای بدنی تشکیل می شود که هر کدام از آنها برای روح فرصتی است برای پیشرفت , زیرا هر وجود بدنی از یک سلسله ایامی تشکیل می شود که در هر یک از آنها انسان تجربه و آموزش بدست می آورد. همانطور که در زندگی انسان روزهایی است که هیچ ثمری برای او به بار نمی آورد . برای روح دز زندگی بدنی نیز ایامی است که ثمری ندارد زیرا نمی دانسته که از آن بهره مند شود.
آیا انسان می تواند در این زندگی از طریق یک رفتار کامل همه درجات را طی کند و یک روح کامل بشود بدون اینکه مراحل واسطه را طی کند؟
نه زیرا انسانی که فکر می کند کامل است از کمال فاصله بسیار دارد . صفات و کیفیاتی است که برای انسان ناشناخته است و او نمی تواند بفهمد . کمال او در حد رفتار طبیعت زمینی اوست . اما این کمال مطلق نیست . همانطور که یک بچه هرچقدر هم از لحاظ فکری پیشرفته باشد باید قبل از رسیدن به سن پختگی از جوانی عبور کند , همینطور که بیمار قبل از اینکه سلامتی خود را بدست بیاورد باید دوره نقاهت را بگذراند . و بعد روح باید در علم و اخلاق پیشرفت کند , اگر روح در یک جهت پیشرفت کرده است باید برای رسیدن به بالای نردبان در جهت دیگر نیز پیشرفت کند اما انسان هرچه بیشتر در این زندگی پیشرفت کند امتحانات بعدی کوتاهتر و کم عذاب تر خواهد بود.
آیا انسان می تواند در این زندگی امیدوار باشد که زندگی آینده اش تلخی کمتری را خواهد داشت؟
بله بدون شک او می تواند مسافت و مشقات راه را کم کند . همه راهها به شادمانی ختم می شود.
آیا یک انسان در وجودهای جدیدش بیشتر از آنچه که هست سقوط می کند؟
در وضعیت اجتماعیش بله اما بعنوان یک روح نه.
آیا روح یک انسان خوب می تواند در تجسد جدیدش در بدن یک جنایتکار وارد شود؟
نه زیرا انسان خوب نمی تواند فاسد شود.
آیا روح یک انسان منحرف می تواند روح یک انسان خوب شود؟
بله اگر توبه کند بنابراین , این پاداش اوست.
پیشرفت ارواح تدریجی است و هرگز به عقب بر نمی گردد , در سلسله مراتب ارواح بتدریج بالا می روند و به درجه ای که رسیدند از آن پایین تر نمی آیند. ارواح در وجودها مختلف فیزیکی خود بعنوان انسان تنزل می کنند اما بعنوان روح نه . بدین ترتیب روح یک شخص قدرتمند در روی زمین ممکن است در جسم یک صنعتگر بسیار ساده وارد شود و بالعکس , زیرا این درجات بین انسانها اغلب بدلیل عدم اعتلای عواطف اخلاقی است . هرود پادشاه بود و مسیح نجار .
آیا امکان ترقی در زندگی بعدی موجب نمیشود که بعضی ها در راه بدی قدم بردارند , به این فکر که بعدا اصلاح خواهند شد؟
کسی که چنین می اندیشد به هیچ چیزی اعتقاد ندارد و ایده یک مجازات ابدی او را متوقف نمی کند , زیرا منطق او , او را به عقب می راند و این ایده به ناباوری درباره همه مچیز می انجامد. اگر برای راهنمایی انسانها فقط از وسایل منطقی استفاده نمی شد اینقدر شکاک در دنیا وجود نداشت . یک روح ناکامل در واقع می تواند همانطور که گفتی در زندگی فیزیکی اش بیاندیشد اما بمحض اینکه از ماده جدا شود او بطریق دیگری می اندیشد , زیرا او بزودی متوجه می شود که در محاسیه اشتباه کرده است و اینجاست که در زندگی جدیدش احساس معکوسی پیدا می کند. بدین ترتیب است که پیشرفت حاصل می شود و بهمین دلیل است که شما در روی کره زمین انسانهایی پیشرفته تر از انسانهای دیگر دارید. بعضی از انسانها از پیش تجاربی دارند که دیگران ندارند اما آنهایی که ندارند کم کم بدست می آورند . این بستگی به خود آنها دارد که پیرفت کنند یا بطور نامعینی به عقب بیافتند.
انسانی که موقعیت بدی دارد مایل است هرچه زودتر آنرا تغییر بدهد.
کسی که یقین دارد که فراز و نشیب این زندگی نتیجه نقصان های اوست در جستجوی آن خواهد بود که یک زندگی جدیدی با آسایش بیشتر برای خود تامین کند و این فکر بیشتر او را از راه بدی برحذر می دارد تا از آتش ابدی که به آن اعتقاد ندارد.
آیا ارواح نمی توانند با تحمل فراز و نشیب این پیکر مادی بهتر بشوند و آیا زندگی مادی نوعی صافی خواهد بود که با گذشت از آن موجودات روحی به کمال خواهند رسید؟
بله اینطور است , انسانها با پرهیز از بدی و انجام نیکی در امتحانات خود موفق می شوند اما این توفیق بعد از تجسد یا تصفیه های متوالی بدست می آید و به هدفشان با کوشش و زمانی کم و بیش طولانی خواهند رسید.
آیا برای بهتر شدن این بدن است که بر رویح تاثیر می گذارد و یا روح است که بر بدن اثر می کند؟
روح تو همه چیز است و بدن تو لباسی است که فاسد می شود همه حرف همین است.
ما از لحاظ مادی نفس را در درجات تصفیه و پالایش با آب انگور مقایسه می کنیم . آب انگور نوعی عصاره دارد که جوهر یا الکل نامیده می شود اما مواد خارجی که تغییر دهنده جوهر آن می باشند آنرا ضعیف می کنند , آب انگور در اینصورت به صافی نهایی نخواهد رسید مگر با تقطیر های مکرر که در هر تقطیر جوهر از آلودگی پاک می شود . جوهر آب انگور باید برای رسیدن به صافی وارد انبیق شود مواد خارجی مانند قالب مثالی هستند که این قالب به همان ترتیب که روح به کمال می رسد خود را پاک می کند.
نوشته آلن کاردک
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]