تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835069411
احمدي نژاد در آغاز راهي بلند عدالت، دست نيافتني نيست
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: احمدي نژاد در آغاز راهي بلند عدالت، دست نيافتني نيست
گروه تحليل و تفسير اخبار - محمد مقدم : ...امام خميني (رضوان الله تعالي عليه)تمام چيزهايي كه در حكومت طاغوت بود ... با استقرار حكومت اسلامي و جمهوري اسلامي، تمام اين ها بايد زير و روبشود ... نمي تواند طبقه غني بر طبقه فقير زور بگويد، بايد مستضعفين تقويت بشوند، زير و رو بشوند...
هدف از آفرينش انسان، نزديكي به پروردگار و خدايي شدن است. آدمي براي رسيدن به هدف غايي آفرينش، بايد ذهن و دل را از قيدهايي كه او را از پرواز تا اوج لايزال قدسي باز مي دارد، آزاد كند. انساني كه به بينايي دل نرسيده باشد، از شنوايي گوش سودي نخواهد برد. دلي كه از بام تا شام براي به دست آوردن ثروت بتپد، ديگر فرصتي براي تجلّي معبود نمي يابد. حقيقت اين است كه انسان نمي تواند دو معبود داشته باشد، يكي خدا و ديگري پول! آن جا را كه بيم ناشي از نبود توانايي رويارويي با مشكلات مادي، سايه افكنده باشد، ديگر شادي ناشي از عبادت را راهي نيست. امام علي (ع) ميفرمايند: اگر فقر از پنجره وارد شود، ايمان از در بيرون ميرود. ايشان در سخناني ديگر با بيان اين كه مرگ بزرگ، فقر است، مي فرمايند: فقر، زيرك را در بيان دليل خود گنگ مي كند. تهيدست در شهر خود غريب است و ناتواني آفت است. و در جايي اين گونه بيان مي دارند كه : ويراني زمين از تنگ دستي مردم زمين حاصل مي شود و تنگ دستي مردم گناه فرمانروايان است. در بررسي چگونگي موفقيت در برقراري دولت جهاني اسلام به رهبري حضرت مهدي (عج(، به اين نكته اشاره مي شود كه ايشان با بنيان گذاري حكومت عدل الهي و برطرف سازي مشكلات و دغدغه هاي مادي، از جمله توزيع عادلانه ثروت در راستاي ريشه كني فقر در دنيا، انسان ها را به اشتياق هر چه بيش تر در به كارگيري احكام نوراني اسلام و صعود بر بلنداي قله هاي معرفت وا مي دارد. وقتي حضرت امام سجاد (ع) در صحيفه سجاديه مي فرمايند: فقر، اول كفر است، واقعاً چگونه مي توان از شكم گرسنه انتظار ايمان حقيقي و ناب را داشت؟ فقر كامد، كفر هم سر مي رسد صبرها روزي به آخر مي رسد به راستي چرا جامعه اي بر مبناي قوانين اسلامي با اين همه راهكارهاي اقتصادي بي مانند اسلام، دچار معضلي به نام تنگدستي است؟! چرا بايد برخي از كارگزاران اقتصادي كشور هنوز هم بر سياست آقا محمد خان قاجاري مبني بر حكومت بر ايرانيان با واداشتن ايشان در بي سوادي و فقر، اصرار ورزند و براي تثبيت پايه هاي قدرت خود با نگاه هانتينگتوني بر جامعه خويش بنگرند - هانتينگتن با ارائه نظريه نوسازي، بر اين باور است كه انقلاب ها به سبب وجود توسعه اقتصادي در جامعه رخ مي دهند و جوامع پيشرفته و يا بسيار عقب مانده هرگز دچار انقلاب نمي شوند - واقعيت اين است كه جامعه اسلامي حقيقي همچون تني واحد است كه همه اعضا و اجزاي آن، با هم رابطه دارند و درد يكديگر را احساس مي كنند؛ رابطه برادري دارند نه آكل و مأكولي. رابطه تعاون بقا دارند نه تنازع بقا كه هر كس زورمندتر است، زر و تزوير رادر استخدام گيرد و طبقات پايين را در چنگال خودخفه كند. امام خميني (رضوان الله تعالي عليه) در پيامي راديو - تلويزيوني، به مناسبت برقراري نظام جمهوري اسلامي در مورخ 14/1/58 فرمودند: «تمام چيزهايي كه در حكومت طاغوت بود ... با استقرار حكومت اسلامي و جمهوري اسلامي، تمام اين ها بايد زير و رو بشود ... نمي تواند طبقه غني بر طبقه فقير زور بگويد، نمي تواند استثمار كند، نمي تواند آن ها را با اجر كم وادار به عمل هاي زياد بكند. بايد مسائل اسلامي حل بشود . بايد مستضعفين تقويت بشوند، زير و رو بشوند، مستكبر بايد مستضعف بشود و مستضعف بايد مستكبر بشود، نه مستكبر به آن معني، بلكه همه با هم برادر و در مملكت همه با هم باشند.» ابن خلدون، يكي از عوامل انحطاط حكومت ها را توزيع ناعادلانه ثروت مي داند و با اشاره به تعارض طبقاتي،آن را يكي از عوامل اصلي اضمحلال دولت بر مي شمرد. اساس اسلام با نظام هاي طبقاتي و همچنين با نظام هاي ماركسيستي و سوسياليستي مخالف است و به مالكيت فردي در محدوده شرع مقدس عقيده دارد. شهيد مطهري مي فرمايد: طبقات، آتشي بود كه از يك نقطه روشن شد، ولي آتشي كه نظام سوز بود و تدريجاً در همه نهادهاي اجتماعي اثر گذاشت، حتي گروه هايي كه عامل اصلي طبقه حاكم به حساب نمي آمدند ولي در خدمت طبقه حاكمه بودند، از قبيل طبقات پايين ارتش، آن ها نيز از جان ودل در خدمت انقلاب به فعاليت پرداختند. كار به آن جا رسيد كه مقام عالي ارتشي وقتي كه مي خواست به محل كار خود برود، با ده مستحفظ مي رفت و تازه در را هم به روي خودش قفل مي كرد. اين ها ديگر حتي از گماشته هاي خودشان هم وحشت داشتند. گستردگي انقلاب آن چنان بود كه هيچ كس نمي تواند آن را متعلق به يك گروه خاص بداند، همه طبقات و گروه ها مشتاقانه در آن شركت كردند، حتي گروه هاي به اصطلاح مستضعف و محروم كه در تظاهرات و اعتصابات شركت مي كردند...» استاد مطهري در جايي ديگر ميگويد: «اسلام به طور مسلّم با اين كه ديني است اجتماعي و براي جامعه شخصيت قائل است، سعادت و شقاوت قائل است، مصلحت و مفسده قائل است، به تقدم مصلحت جامعه بر مصلحت فرد قائل است، و امتيازات طبقاتي را لغو كرده است، با همه اين ها و در عين حال نظام اجتماعي اسلامي و امتيازات واقعي افراد را ناديده نميگيرد، فرد را از نظر شخصي در مقابل اجتماع ناچيز نميشمارد. مانند برخي از متفكرين جهان نميگويد فرد هيچ كاره است، هر چه هست جامعه است، جامعه ذي حق است نه فرد، جامعه مالك است نه فرد، جامعه اصيل است نه فرد. به طور مسلم، اسلام حقوق اختصاصي قائل است، مالكيت اختصاصي قائل است، براي فرد اصالت و استقلال قائل است، عدالت را به اين نمي داند كه فرد در جامعه به كلي نابود بشود، عدالت را به اين ميداند كه شرايط يك مسابقه صددرصد كامل هميشه فراهم باشد و به حكم اين مسابقه كه در ميدان كار و تكليف صورت مي گيرد، امتيازات و حقوق اختصاصي به افراد اعطا شود. البته آن چيزي كه به هيچ وجه قابل ترديد نيست اين است كه اسلام با امتيازها و تفاوت گذاشتن هايي كه مربوط به عمل تقوا و علم و جهاد در راه حق نيست به شدت مبارزه كرده.» به راستي تا چه هنگام به بهانه اين كه «نمي گذارند»، «موانعي وجود دارد كه نمي توان گفت» و تعابيري از اين دست، مي توان مردم را قانع كرد؟! آن گاه كه كوزه بشكند و آب بريزد، ديگر افسوس و واويلتا سودي نخواهد داشت: بلا نرسيده دعا را شروع بايد كرد علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد وقتي خبرهايي در جرايد مي خوانيم مبني بر اين كه: پدري براي تهيه نان، به فروش كليه خويش مجبور ميشود، هفتاد درصد كارمندان دولت زير خط فقر زندگي ميكنند، دختري براي تهيه شهريه دانشگاه، خود فروشي ميكند و ...، چگونه مي توانيم خواب راحت داشته باشيم و بر سر سفره هاي آنچناني بنشينيم. سفره هايي كه برخي از خدا بي خبران در دوره هاي گذشته، گاه و بي گاه بر سر آن نشسته و از بيت المال، كيسه هايي فراواني براي خود دوختند؛ چيزي كه الحمدلله اكنون، در زمان تصدي دولت نهم، تا حدود زيادي برايشان ميسر نشد. آري: جيب ها گر اندكي كوتاه بود هر گدا اين جا يقيناً شاه بود مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي هيأت دولت در مورخ 4/6/81، با اشاره به اطلاع رساني و خبردهي به مردم درباره پيشرفت ها و وجود موانع مي فرمايند: «صرف اين كه ما بگوييم موانعي در كار هست، مردم را قانع نميكند و آن ها نمي پذيرند. اگر واقعاً موانعي وجود دارد، كساني هستند و جرياني وجود دارد كه نميگذارد شما كار كنيد، اين را شفاف و صريح به مردم بگوييد ... به نظر من اين به پيشرفت كار كمك ميكند.» نبايد از ياد برد كه فساد خواص، فساد توده مردم را به دنبال دارد. رهبر فرزانه انقلاب در ديدار با دانشجويان بسيجي در تاريخ 24/11/79، بزرگ ترين فسادها را فساد يك مسؤول بر مي شمرند كه به وظيفه خود عمل نمي كند و در پي قوم و خويش بازي، گروه بازي، حزب بازي و امتيازدهي بيجا است. و در ادامه، نتيجه اين اعمال را پديد آمدن كوه هاي ثروت بادآورده در كنار دره هاي محروميت دانسته، ميفرمايند: «فساد اين است كه يك نفر در كسوت خدمت، خيانت كند. با شعار عمل مثبت تيشه بردارد و به ريشه زندگي و بهورزي مردم بزند». حقيقت اين است كه كساني كه قدرت را با پول مي خرند، عدالت را هم به پول خواهند فروخت و هيچ گاه براي برقراري قانون نخواهند كوشيد؛ هنگامي كه قانون كنار نهاده شود، ظلم، چهره از نقاب درمي كشد و زماني كه قانون چون مترسكي شود كه به جاي ترساندن پرندگان غارتگر، محل امني براي استراحت آنان باشد، بايد فاتحه آن جامعه را خواند. آنچه عاشوراي جانسوز را پديد آورد، عبارت بود از تمكين و تسليم مردم در برابر حكومت ستم؛ ناديده گرفتن تكليف در لحظه حساس و سرنوشت ساز؛ از ياد بردن فريضه امر به معروف و نهي از منكر؛ رشد روحيه رفاه طلبي و دنيا دوستي؛ غفلت و بي خبري مردم از آنچه در جامعه مي گذرد؛ تنها گذاشتن رهبر الهي و اطاعت نكردن از او؛ نبود اتفاق نظر در ميان امت اسلام؛ تسلط ترس و هراس بر مردم در مقابل قدرتهاي باطل؛ و ... . اگر امروزه نيز، نيروهاي مؤمن و انقلابي، حساسيت خود را درباره سرنوشت اسلام، مسلمين و انقلاب از دست بدهند و براي حفظ آنچه دارند و كسب آنچه ندارند، از گفتن حق و اداي تكليف، كوتاهي كنند؛ اگر دچار تفرقه شوند و بر محور رهبري امت منسجم نباشند؛ براي رسيدن به پول و مقام، ارزش ها و آرمان ها را زير پا بگذارند؛ ساده لوحانه، فريب شايعه ها و بوق هاي تبليغاتي دشمن را بخورند و اگر ...، عاشورا تكرار خواهد شد و اسلام ضربه خواهد خورد و مظلوميت مضاعفي براي مسلمانان و جبهه حق، پيش خواهد آمد. در حديثي از اميرالمؤمنين علي عليه السلام، عامل سقوط دولت ها چهار مورد دانسته شده است: «ضايع كردن اصول، پرداختن به فروع، پيش انداختن اراذل و كنار گذاشتن افاضل».( غررالحكم،ج6،ص450) اگر مسؤولان حكومتي به جاي پرداختن به مشكلات اساسي، به مسائل حاشيه اي بپردازند و با بوق كردن شعار بدون شعور و سخن بدون عمل، كساني را در زمره مشاوران و تئوري پردازان خود قرار دهند كه يا دچار توهم اند و يا به ساختن توهم مي پردازند، همان ميشود كه براي به دست آوردن لقمه اي نان، جان كندن روا گردد؛ و اميد به آينده و بهبودي اوضاع، در خيال خلايق، به قصه اي باورناپذير تبديل شود! بي شك، بهترين بازدارنده در برابر توطئه هاي دشمنان داخلي و خارجي، خدمت رساني صادقانه و حل مشكلاتي است كه مردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند. مديران شايسته و انقلابي اينگونه اند كه به جاي برگزاري سمينارها و نشستهاي گوناگون و صرف هزينه هاي ميليوني براي برپايي فلان نمايشگاه و مراسم و به جاي تخصيص بودجه هاي كلان كشوري جهت خريد ساختمان براي سازمان دولتي و ريخت و پاشهايي از اين دست، همه توان خود را براي اداي حق طبيعي و مسلّم انسان ها كه همانا رهايي از قيود مادي و دغدغه هاي دنيايي است، مينهند؛ زيرا ميدانند كه افيون حقيقي ملت ها، تنگدستي است. شادماني هنگامي ماندگار خواهد بود كه جاي خويش را به تلخي فقر نبخشد. چگونه ميتوان ميليون ها تومان خرج فلان مراسم به اصطلاح شادماني- مسابقات و جشنهاي پرهزينه آمفي تاتري، اقدام نمادين طبخ بزرگترين ساندويچ جهان و... - كرد در حالي كه انساني به دليل تنگدستي، در گوشه اي از شهر در نهايت اندوه به سر ببرد. شهيد رجايي (ره) با ظرافت ويژه اي با برگزاري اينگونه مراسمات و جشن ها مخالفت ميكرد و ميگفت: «ما بايد هنگامي جشن داشته باشيم كه همه افراد كشور بتوانند جشن بگيرند، نه اين كه عده اي زير فشار گرسنگي له بشوند، آن وقت بقيه جشن بگيرند. تا هنگامي كه در جامعه ما افراد بدبخت، فقير و گرسنه هستند، ما نمي توانيم و نبايد هيچ جشني داشته باشيم.»( سيره شهيد رجايي،ص346) بزرگي ميگفت كودكي را ديدم كه در كنار پياده رو خوابيده بود. شخصي به من گفت مي بيني خداوند چه قدر به وضع بندگان خود اهميت مي دهد! به او گفتم البته كه مي بينم؛ او اين كودك را در برابر چشمان ما قرار داد تا روشن شود كه ما با ديدن او كاري برايش مي كنيم يا خير. روزانه چند نفر از اين خيابان خواب ها را مي بينيم و از كنار آن ها به راحتي ميگذريم؟! چه قدر از احوال مستمندان آگاهيم؟!، آيا هرگز به ياري ايشان شتافته ايم؟! حضرت رسول اكرم (ص) مي فرمايد: «به آن ها كه در زمين هستند، رحم كنيد تا آن كه در آسمان ها است بر شما رحم كند.» (ر.ك: نهج الفصاحه) البته رحم كردن به كساني كه به كسي رحم نميكنند، عين جنايت است. بايد دستهاي افرادي را كه به خود اجازه ميدهند ثروتهاي عمومي را به انحصار خويش در آورند و بر اين كار اصرار مي ورزند قطع كرد؛ آن ها كه با طرح هاي مستبدانه خويش هميشه ايام، مردم را بدهكار به خويش و دولت مينمايند و دولتي را كه بايد برقرار كننده آرامش براي مردم باشد را تبديل به هولناك ترين مجموعه ها كرده اند، كه بايد براي برگرداندن چند برابر وامي كه براي خريد مسكن و... از آن گرفته اند، جانكندن پيشه كنند و به هر دري بزنن؛ همان چيزهايي كه به وضوح در دولتهاي پيشين بويژه دولت كارگزاران شاهد آن بوديم! استاد شهيد مرتضي مطهري مي فرمايد: «در سال فتح مكه، زني مرتكب جرمي شده بود كه بايد مجازات ميشد. اتفاقاً اين زن كه دزدي كرده بود، وابسته به يكي از خانوادههاي بزرگ و جزو اشراف طراز اول قريش بود. وقتي بنا شد حد درباره اش اجرا شود و دستش را قطع كنند، غريو از خاندان زن برخاست كه اي واي؛ اين ننگ را چگونه تحمل كنيم! دسته جمعي به سراغ پيامبر رفتند و از او درخواست كردند كه از مجازات زن صرف نظر كند. [رسول گرامي اسلام(ص]) فرمود: هرگز صرف نظر نمي كنم. هر چه واسطه و شفيع تراشيدند، پيامبر ترتيب اثر نداد. در عوض مردم را جمع كرد و به آن ها گفت: ميدانيد چرا امت هاي گذشته هلاك شدند؟ دليلش اين بود كه در اين گونه مسائل تبعيض روا داشتند. اگر مجرمي كه دستگير شده بود، وابسته به يك خانواده بزرگ نبود و شفيع و واسطه نداشت، او را زود مجازات ميكردند ولي اگرمجرم شفيع و واسطه داشت، در مورد او قانون كار نميكرد. خدا به همين سبب چنين اقوامي را هلاك ميكند. من هرگز حاضر نيستم در حق هيچ كس تبعيضي قائل شوم. و يا درباره علي (ع) نقل ميكنند كه روزي گردن بندي به گردن دخترش ديد، فهميد كه گردن بند مال او نيست؛ پرسيد اين را از كجا آورده اي؟ جواب داد آن را از بيت المال «عاريه مضمونه» گرفته ام؛ يعني عاريه كردم و ضمانت دادم كه آن را پس بدهم. علي (ع) فوراً مسؤول بيت المال را حاضر كرد و فرمود تو چه حقي داشتي اين را به دختر من بدهي؟ عرض كرد يا اميرالمؤمنين! اين را به عنوان عاريه از من گرفته كه برگرداند، فرمود به خدا اگر غير از اين مي بود، دست دخترم را مي بريدم. اين حساسيت هايي است كه ائمه و پيشوايان ما - كه اسلام مجسم و معلمان راستين اسلام اصيل بوده اند - در زمينه عدالت اجتماعي از خود نشان دادند. انقلاب اسلامي ما نيز اگر مي خواهد با موفقيت به راه خود ادامه دهد، راهي به جز اعمال چنين شيوه ها و بسط روش هاي عدالت جويانه و عدالت خواهانه در پيش ندارد.» (ر.ك: پيرامون انقلاب اسلامي) بايد از اختلاف هاي دروني پرهيز كرد و در جهت رفع مشكلات بندگان خدا كوشيد. بايد چنان بود كه به تعبير مقام معظم رهبري، هنگامي كه در حين مسؤوليت به گذشته خود نگاه ميكنيم، ببينيم آيا كاري كه خدا و وجدان خودمان را راضي كند، انجام داده ايم؟ نبايد نااميد و يا خسته شد؛ نااميدي نخستين گامي است كه شخص به سوي نابودي برمي دارد. گام نخست را بايد محكم برداشت و گفت: «با اميد به خدا، مي توانم»؛ همان گونه كه مولاي متقيان، حضرت علي (ع) فرمودند: «بگو مي توانم، تا بتواني». (ر.ك: نهج البلاغه) حضرت آيت اللّه خامنه اي در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام در مورخه 15/4/82 با اشاره به اين كه نبايد اعتماد به نفس ملي را از دست داد، فرمودند: «اين كه امام (ره) فرمودند «ما مي توانيم»، جمله بسيار مهم و پرمعنايي است. باور كنيم كه مي توانيم ... از همين توانستن هاي ما است كه [دشمنان] ناراحتند، صريحاً اعلام كرده اند كه ما نمي توانيم ببينيم جمهوري اسلامي به فناوري برتر هسته اي و از اين قبيل چيزهايي كه وجود دارد، برسد ... بنابراين ما مي توانيم اين اعتماد به نفس را حفظ كنيم». (بيانات معظم له در 23/9/1377) آري، ما مي توانيم. چنانكه مردان مرد و دليران خوش سيرت اين مرزو بوم در مجاهدت هشت ساله خويش با اجنبيان بعثي و متحدان غربي شان ثابت كردند كه با توكل به خدا، خواستن، توانستن است. و امزوز عرصه اي ديگر براي ثابت كردن اين حقيقت و باور ديني و ملي، به خواست مردم و به دست مردي مردمي گشوده شده است. عرصه اي كه طعم شيرين عدالت را بر مردمي كه مستحق بهترين وضعيتهاي مادي و معنوي اند، خواهد چشاند. شكي نيست كه اينك احمدي نژاد در آغاز راهي بلند است و تا به اين لحظه نيز ثابت كرده است دلي دردمند و اراده اي آهنين در راستاي برقراري عدالت اسلامي دارد. او مي داند كه علي رغم همه كارشكني ها و مشكلات موجود، عدالت، دست نيافتني نيست؛ بلكه ثمره برقراري احكام نوراني اسلام به صورت كامل است؛ خدا قوت و دست حق نگهدارت حاج محمود!
دوشنبه 6 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
-
گوناگون
پربازدیدترینها