تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820577421




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با علي اصغر اصغرنژاد فريد زنان افسرده، بيشتر از مردان افسرده


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: گفت وگو با علي اصغر اصغرنژاد فريد زنان افسرده، بيشتر از مردان افسرده
مريم نظري

نوجواني در راهرو پشت در بسته اتاقي ايستاده و با اضطراب به كفپوش هاي سالن خيره شده است. مادرش چند صندلي آن طرف تر نشسته است. چادرش را آنقدر جلو كشيده كه صورتش را نمي بينم. با انگشتانش بازي مي كند، كف دستانش عرق كرده است. اضطرابش به من هم منتقل مي شود. ياد كودكي هايم مي افتم و اضطراب پشت در دفتر ناظم مدرسه ايستادن. آقاي دكتر كه مي آيد هنوز در خاطراتم غرق هستم، قرار مصاحبه داشتيم. دكتر «علي اصغر اصغرنژادفريد» استاد دانشگاه و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران است. به اينجا آمده ام تا به مناسبت روز سلامت زنان درباره عوامل افسردگي زنان در ايران گفت وگو كنيم. آمارها نشان مي دهد ابتلا به افسردگي در زنان در سطح جهان رو به افزايش است و زنان كشورمان نيز در اين روند سهيم هستند.

دكتر اصغرنژادفريد به عنوان يك روان درمانگر همه آمارها را واقعي نمي داند و معتقد است ارائه آمارهاي مستند نيازمند مطالعات باليني و بررسي هاي دقيق تري است. او مي گويد؛ «استفاده از سوال هاي چهارجوابي آماده، براي تعيين ميزان افسردگي در زنان كافي نيست.»

---

- افسردگي چيست و چگونه ايجاد مي شود؟

حالت هاي عاطفي - هيجاني كه افراد تجربه مي كنند خوشايند يا ناخوشايند هستند؛ خوشايند مثل شادي و ناخوشايند مثل ترس يا خشم. لزوماً هر حالت ناخوشايندي به افسردگي منتهي نمي شود. براي تشخيص افسردگي فرد بايد حداقل چهار ويژگي داشته باشد. مثلاً نداشتن انرژي و شوق زندگي، لذت نبردن، بي حال بودن و... به شرط آنكه اين علائم در او استمرار و شدت داشته و باعث اخلال در امور روزمره اش شود. مثلاً يك مادر نتواند وظيفه فرزندپروري خود را به خوبي انجام دهد.

- افسردگي در زنان ايراني رو به افزايش به نظر مي رسد، به نظر شما چه عواملي سبب افزايش ميزان افسردگي در ايران شده است؟

وقتي كسي راجع به شيوع افسردگي صحبت مي كند بايد مطالعه همه گيرشناسي (اپيدميولوژي) با روش هاي مربوط به آن را انجام دهد. لازمه اين مطالعه اين است كه ارزيابي صحيح باليني از يك نمونه انجام شود. نبايد از طريق تست هاي آماده آمارگيري شود. اين آمارها به لحاظ روانشناسي دقيق و مستند و عاري از خطا نيستند. اما اگر فرض كنيم عاري از اشكالند، در همه جاي جهان زنان بيشتر از مردان به افسردگي مبتلا مي شوند. اما نبايد فراموش كنيم مردان نيز بيشتر دچار الكليسم و اعتياد مي شوند. در حقيقت آنها از اين طريق خوددرماني مي كنند.

- به طور كلي در جهان تعداد زنان افسرده بيشتر است؟

زنان به لحاظ ساختار هورموني متفاوت خود و اتفاقاتي كه به طور طبيعي در زندگي پشت سر مي گذارند بيشتر به افسردگي مبتلا مي شوند. حاملگي، زايمان، قاعدگي و يائسگي مي تواند در افسرده شده زنان تاثير داشته باشد. مثلاً 35 تا 60 درصد زنان دچار افسردگي پس از زايمان مي شوند و تعدادي از آنها چون آسيب پذيرتر هستند اين افسردگي در آنها باقي مي ماند. البته بسياري از اختلالات خلقي به مرور زمان به خودي خود درمان مي شوند اما درصدي از اين موارد هم باقي مي ماند. عامل ديگر ساختار ژنتيكي است كه مجموعه اين عوامل سبب مي شود زنان حساس تر شوند.

عوامل اجتماعي هم وجود دارد، ضمن اينكه زنان مشكلات خاص خود را نيز دارند. معمولاً اين زنان هستند كه قرباني تجاوز به عنف مي شوند. آمارها در امريكا نشان مي دهد از هر چهار زن، يكي قرباني تجاوز به عنف مي شود. پس زنان آسيب پذيرترند و بايد از خود مراقبت بيشتري به عمل آورند.

- پس در يك نگاه كلي مي توان عوامل افسردگي زنان را به عامل هاي دروني و بيروني تقسيم كرد؟

بله، بعضي از افسردگي ها ناشي از عوامل دروني و گاهي عوامل بيروني و گاهي نيز تعامل بين آنها است.

- آمارهاي رسمي منتشرشده حاكي از شيوع بيشتر افسردگي در بين زنان خانه دار است. در اين باره چه مي گوييد؟

اينكه زني خانه دار باشد، في نفسه به افسردگي او كمك نمي كند و اگر زني شاغل هم باشد به افسرده نشدن او كمك نمي كند. اشتغال زنان بار اضافه يي بر عهده آنها است. زناني كه شاغلند بايد در خانه 70 درصد وظايف زن خانه دار را انجام دهند.

- فكر نمي كنيد چنين نگرشي كه اغلب مردان مثل شما، انجام امور منزل را وظيفه زنان مي دانند، باعث آسيب رساندن به آنان مي شود؟

خير، زيرا هيچ زني را به زور داغ و درفش و شلاق مجبور نمي كنند خانه را مرتب كند. اين به دليل طبع لطيف زن است. برخي از كارها زنانه تر هستند. مثلاً شما به راحتي خانه يي را كه چند دختر در آن زندگي مي كنند با خانه يي كه چند پسر در آن ساكن هستند تشخيص مي دهيد، بدون اينكه از قبل به شما گفته شود كدام خانه دختران است.

- به نظر شما اين موضوع به روش تربيتي والدين و حاكميت نگاه مردسالارانه بر جامعه ما برنمي گردد؟

اينكه نقش هاي جنسيتي چطور شكل مي گيرد و هويت جنسيتي چيست بحث مفصلي دارد. لحظه لقاح و تقسيمات كروموزومي و وضعيت هورموني تا موقعي كه نوزاد به دنيا مي آيد و بزرگ مي شود، در شكل گيري نقش جنسيتي سهيم است. چرا شما به اين مساله يك طرفه نگاه مي كنيد، چرا وقتي كه اجتماع و فرهنگ و شرع مي گويد جنگيدن كاري مردانه است و مردان بايد بلاگردان زنان شوند انتقادي به نقش هاي جنسيتي نمي كنيد. ما در دوران دفاع مقدس چند شهيد مرد و چند شهيد زن داديم؟ همان نقش جنسيتي كه مي خواهد مردي بجنگد، مي خواهد زن ها هم رفت و روب كنند.

براي هر كاري تعابير، قالب ها و چارچوب هايي هست كه بايد رعايت شود.

- زنان ما كمتر به رياست مي رسند و گاهي از دستمز دهاي كمتري نسبت به مردان برخوردارند، به نظر شما اين عوامل آسيبي به سلامت روحي زنان وارد نمي كند؟

اگر شما در يك اداره كار كرده باشيد و همكار مرد و زن داشته باشيد، ديده ايد كه روي زنان نمي شود حساب كرد. ممكن است اين زن امروز حامله شود و چند ماه بعد زايمان كند و بعد هم تصميم بگيرد از نوزادش مراقبت كند و ديگر كار نكند، ما هم نمي توانيم او را به زور به محل كارش برگردانيم.

- آيا اين نگاه جامعه به زن كه تنها او را مسوول پرورش كودكش مي داند علت اين امر نيست؟ در برخي كشورهاي اروپايي به پدر نوزاد نيز مرخصي اجباري داده مي شود تا در مراقبت از نوزاد سهيم باشد.

نه اينطور نيست. همان كشوري را كه شما مثال مي زنيد، افرادي زندگي مي كنند كه 50 درصدشان ازدواج رسمي و ثبت شده ندارند، يعني تعهد قانوني نسبت به يكديگر ندارند. در ضمن بالاترين آمار طلاق ها هم مختص آنها است. در اين كشورها زني كه طلاق مي گيرد شايد شوهر زورگو و قلدري بالاي سرش نباشد اما دولت نقش شوهر زورگو و قلدر را براي آنها بازي مي كند. بيشترين مشكلاتي كه زنان دارند در همان كشورها است. اين آمارها در كتاب «جنگ عليه خانواده» كه دفتر مطالعات زنان دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران منتشر كرده، ثبت شده است.

-آيا اعمال محدوديت هاي سليقه يي بر پوشش زنان براي بهداشت رواني آنها مضر نيست؟

بايد بپذيريم كه زنان به علت شرايط خاص عاطفي و رواني كه دارند ممكن است قرباني سوءاستفاده شوند. براي اصلاح مي توانيم سه كار انجام دهيم يا بايد شرايط اجتماعي را تغيير داد يا ظرفيت آدم ها را بالا برد يا هر دو كار را با هم انجام داد. بايد كار پژوهشي معقول انجام شود، بايد بررسي شود اين محدوديت ها چه معايب و چه محاسني دارند و بعد با حضور كارشناسان تصميم گيري شود.

- برگرديم به بحث خودمان. زني كه زايمان مي كند ممكن است در معرض خطر افسردگي باشد. اگر مشكلات اجتماعي مثل بيكاري يا استرس هاي ناشي از آن اضافه شود ممكن است اين افسردگي بيشتر شود؟

من عميقاً معتقدم زني كه حامله مي شود و زايمان مي كند بيشتر از هر زمان ديگري به توجه و محبت شوهرش احتياج دارد. به اينكه بتواند به شوهرش به عنوان يك تكيه گاه نگاه كند و اگر اين اتفاق نمي افتد شوهرش به اين امر آگاه نيست و موقعيت را درك نمي كند.

- اگر اين زن از حمايت هاي همسر، اجتماع و دولت برخوردار باشد وضع به چه صورت خواهد بود؟

در جامعه كنوني ما خيلي از افراد هستند كه حمايت نمي شوند مثلاً افراد معلول، افرادي كه مشكل رواني دارند، خانواده افرادي كه مرتكب جرم شده و در زندان نگهداري مي شوند. هيچ دولتي وجود ندارد كه بتواند به همه افراد نيازمند جامعه خدمات ارائه دهد. كشور ما يك كشور در حال توسعه است. اينكه ما انتظار داشته باشيم حمايت هاي دولتي همه جانبه از همه افراد به عمل بيايد قطعاً رويايي است. واقعاً از عهده دولت ها خارج است و چون دولت نمي تواند، پس مطرح كردن چنين بحثي تنش بين افراد را زياد مي كند. اين انتظار معقولي نيست.

- نظر شما اين است كه زنان هيچ تلاشي براي رفع مشكلات خود نكنند، اصطلاحاً بسوزند و بسازند و حتي مشكلات شان را با دولت در ميان نگذارند؟

آنچه من در زندگي حرفه يي خود با آن مواجه هستم اين است كه زناني مراجعه مي كنند و مي گويند يا بايد با شرايط موجود خانوادگي خود بسوزم و بسازم يا بايد طلاق بگيرم. اما ما به او راه حل سومي را پيشنهاد مي كنيم و آن اين است كه وضعيت را اصلاح كن. ما به او مي آموزيم چطور قدرت مقابله و ظرفيتش را بالا ببرد و توان مديريتش را ارتقا دهد.

هميشه دو نفري كه زندگي مشترك شان را آغاز مي كنند يكي از آنها توانايي بيشتري در مديريت رابطه دارد و لزوماً هميشه اين مرد نيست.

-اگر راه حلي كه شما پيشنهاد مي دهيد به سادگي با پرداخت هزينه كم و اختصاص زمان به جلسات مشاوره پيامدهاي مثبتي دارد چرا همه زنان اين كار را نمي كنند؟ كم نيستند زناني كه از دست شوهرا ن شان كتك مي خورند.

شما فكر مي كنيد كه زنان فقط كتك مي خورند. ما بسياري از موارد را مي بينيم كه زنان كتك مي زنند. نمي خواهم بگويم زنان پرخاشگر هستند اما اين مساله نيز در جامعه وجود دارد. در يك رابطه يا طرفين معقول و منطقي مثل دو دوست در فضايي به دور از تنش با هم حرف مي زنند يا اگر اين كار را بلد نباشند سه راه پيش رو دارند يا مي جنگند يا فرار مي كنند يا تسليم مي شوند. كساني كه كتك مي خورند ياد نگرفته اند چطور رفاقت كنند و ارتباط دوستانه برقرار كنند و به تفاهم برسند.

-آيا خدمات روان درماني كه به ازاي افراد نيازمند در كشور وجود دارد با استانداردهاي جهاني هماهنگ است؟

سرويس هاي بهداشت رواني ما پاسخگوي حجم نيازهاي بهداشت رواني ما نيستند. اين خدمات به تعداد كمي از افرادي كه نيازمند آن هستند، ارائه مي شود. گاهي نيز به دليل بالا بودن هزينه ها امكان دسترسي افراد به آنها به حداقل مي رسد.

-فكر نمي كنيد نگاه شما به مشكلات زنان تا حدودي منطبق بر نگرش هاي مردسالارانه است؟

اين طور نيست. من از مدعيان حقوق زنان هستم. اما نوع نگاه شما يك جور دفاع از زنان است و من طور ديگري فكر مي كنم. من مي گويم اگر قرار است به زني كمك كنم تا حق و حقوقش را بگيرد بايد مردانه تا آخرش ايستاد و به او كمك كرد. نبايد او را در يك بازي وارد كرد و بعد ناگهان تنهايش گذاشت و رهايش كرد. ما بايد تا ته قصه را ببينيم. تحولاتي كه در جوامع صنعتي اتفاق افتاده بلايي بر سر زنان آن جوامع آورده است كه جبران ناپذير است. (با همين شعارها و ادعاها) وقتي پديده هاي مربوط به حقوق زنان را بررسي مي كنيم بايد يك ديد جامع و كلي داشته باشيم در غير اين صورت بازنده اصلي زنان هستند.

-بي حالي، نداشتن شوق زندگي و اختلال در امور روزانه كه از علائم افسردگي برشمرديد، چه تاثيري بر تربيت فرزندان و در ادامه آن بر جامعه مي گذارد؟

اولين مدرسه عشق كودك، آغوش مادر است. او دوست داشتن و دوست داشته شدن را آنجا تجربه مي كند. مادري كه سلامت رواني دارد و دچار اختلال نيست عاشقانه به فرزند خود محبت مي كند و آن فرزند احساس ارزشمندي مي كند، اين رابطه توام با ايمني است. اما وقتي مادر افسرده است رابطه آنها ناايمن است. بزرگسالاني كه در كودكي احساس ايمني داشته اند سازگاري خانوادگي شان بيش از 80 درصد است ولي كساني كه اين احساس را نداشته اند اين ميزان تا 30 درصد تقليل مي يابد. در كودكي هم اين كودكان ناايمن تمركز لازم را براي انجام كارها ندارند، مضطربند و تعالي ذهني و معارف اجتماعي ندارند. اين فرزندان سيستم ايمني بدن شان ضعيف تر است و زود بيمار مي شوند. رشد قد و وزن آنها نيز متاثر مي شود. همچنين مشكلات گوارشي و تنفسي بيشتري برايشان به وجود مي آيد.
 دوشنبه 6 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1760]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن