واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: تربيت،هنر راهبردي كودك
اگر ساكت و آرام به كناري بنشيند، مي شود با تربيت اما اگر پر سروصدا باشد بي شك بي تربيت است. اگر براي آن چه كه براي او مي خريد نظري نداشته باشد بازهم بسيار باتربيت است اما اگر بخواهد مخالفت كند، مي شود بازهم بي تربيت. اگر سلام كند دوباره مي شود باتربيت اما اگر در مواجهه با ديگران زبان در بياورد يا لب هايش را كج و راست كند كاملا بي تربيت است و ...
بسياري از والدين فكر مي كنند خوب تربيت كردن بچه يعني اين كه آداب معاشرت را به خوبي بداند، درحالي كه تربيت كودك فراتر از اين حرف ها قابل ملاحظه و اهميت است. توجه به تربيت توجهي به جاست اما اين كلمه و تكرارش آن قدر براي مان عادي شده است كه گاه كمتر به مفهوم واقعي آن فكر مي كنيم. از نظر روان شناسان تربيت، هنر راهبردي كودك در تمام دوره رشد اوست.
تربيت چيست؟
دكتر عبدعلي، روان شناس در ابتداي گفت و گو با ما در تعريف تربيت مي گويد: در لغت تربيت يعني پرورش و پروراندن، مثلا يك گل رز را تربيت مي كنيم تا شاخه هايي صاف و گل هاي زيبايي داشته باشد، يا حيوانات اهلي را با اهداف خاصي براي كارهاي مختلف تربيت مي كنيم ولي در حقيقت منظور سوال شما چيز ديگري است و آن ادب و اخلاق به كسي آموختن است، چون ادب خاص انسان است و رسالت بزرگ انبيا به خصوص پيامبر اعظم (ص) نيز هدفي جز انسان سازي و تربيت آدمي براي انسانيت نبوده است.در علم روان شناسي نيز تربيت هنر راهبردي كودك در تمام دوره رشد است.درحالي كه بسياري از والدين فكر مي كنند خوب تربيت كردن طفل يعني آموزش آداب معاشرت.
تربيت در دوره هاي رشد
دكتر عبدعلي در ادامه مي گويد: رشد يعني جداشدن كودك از گهواره اش، كم شدن وابستگي به والدين به خصوص مادر و تبديل او به يك فرد بزرگ سال مستقل و خود مختار درست مثل پدر و مادر.آموزش آداب معاشرت فردي، خانوادگي و اجتماعي جزو تربيت كودك به حساب مي آيد و اين ها در ادب لازم و ضروري هستند، چرا كه كودكي كه آداب دان نباشد، بعدها از اين مسئله رنج مي برد، اما تمام تربيت محدود به اين نمي شود.
تربيت و معناي واقعي
تا اين جا گفتيم كه تربيت فقط آموختن آداب معاشرت نيست و اين كه تربيت واقعي معناي ديگري دارد. دكتر عبدعلي در توضيح اين معناي واقعي مي گويد: انسان در سالروز ١٨ سالگي اش بزرگ نمي شود. او بايد مراحل مختلف نوزادي، طفوليت، كودكي و نوجواني را پشت سر بگذارد تا به عنوان بزرگسالي دست يابد. فراگيري، سال ها طول مي كشد و به قيمت جدايي هاي تدريجي به دست مي آيد. از شير گرفتن نوزاد و به مدرسه فرستادن كودك، دو مرحله اي است كه جداشدن از والدين را به او مي آموزد. به اين ترتيب او مي فهمد سرنوشتش اين است كه والدين را ترك كند. او مي خواهد كه به تقليد از بابا، مامان و خواهر بزرگ ترش تمام كارهايش را خودش انجام دهد. او اگر مي خواهد، ليوانش را خودش در دستش بگيرد از سرلجبازي و بهانه جويي نيست بلكه به دليل رشد اوست. اگر ما اين مسئله را بفهميم و او را جدي بگيريم در واقع الفباي تربيت كودكمان را آموخته ايم. گردش كودك با كالسكه درحالي كه او مي تواند راه برود و يا نگه داشتن كودك ٣ساله در منزل درحالي كه مي تواند به كودكستان برود، در واقع مقابله با رشد اوست.
تربيت و حق كودك
اگر خوب دقت كنيم مي بينيم كه در برابر تمايل كودك به بزرگ شدن ،والدين علاقه ناخودآگاهي به كوچك ماندن او دارند. در اين حالت روياها و رفتار كودك به نظر غيرعاقلانه مي آيد. اگر آزادي لازم و متناسب با سن كودك از او دريغ شود، او باز هم رشد مي كند ولي دچار افسردگي مي شود. اما تنها با اين كه بگذاريم كودك شكفته شود و جلوي رشد او را نگيريم و در عبور از موانع او را ياري كنيم، كار ما پايان نيافته است. تربيت جنبه ديگري هم دارد و آن تشخيص قريحه و استعداد كودك و ياري او در استفاده صحيح از آن هاست. بزرگ شدن فقط قدكشيدن نيست. انسان بايد استعدادش را تشخيص دهد و بفهمد براي چه كاري ساخته شده است. اگر كودكي صحيح، بزرگ و تربيت شود، همان كاري را انتخاب مي كند كه استعداد دارد.
بنابراين راهنمايي كودك به اين معنا نيست كه از پيش به او تلقين كنيد كه بايد مهندس يا دكتر شود. بلكه بايد بگذاريم بزرگ شود و به تدريج خودش با كمك ما سرنوشتش را تعيين كند. بسياري براين عقيده اند كه بزرگ شدن، پيشرفت آهسته و مدامي است به طرف بزرگ سالي، درحالي كه اين تفكر اشتباه است. زيرا به خاطر بزرگ شدن كودك هر روز به الزام آرام تر، باهوش تر و مطيع تر نمي شود.
او دو قدم به جلو و يكي به عقب برمي دارد و به موانع بي شماري برمي خورد كه جلوي پيشرفت او را مي گيرد. شناسايي مشكلات كودك و ياري او وظيفه شمايي است كه والدين او هستيد.
تربيت و وظيفه والديني
دكتر عبدعلي در ادامه مي افزايد: والدين در جريان تربيت كودك بايد بفهمند آيا از نظر جسمي او آن قدر قوي شده است كه به تنهايي راه برود! و تشخيص بدهد كه آيا از نظر روحي قدرت تحمل ١٥ روز دوري را از شما دارد! مشكل اصلي تربيت، در توان پاسخ دادن به اين پرسش هاست.در پايان شايد بد نباشد كه والدين در جريان تربيت فرزندشان بدانند كه به تصور اين كه بچه كوچك است و نمي فهمد، همه حرف ها را در برابر او برزبان نياورند. اغلب والدين با بچه هايشان به اندازه كافي حرف نمي زنند ولي در حضور آن ها بيش از حد صحبت مي كنند. بزرگ ترها معمولا مي گويند: مهم نيست، او نمي فهمد درحالي كه او خيلي بيشتر از آن چه كه ما فكر مي كنيم مي فهمد. والدين بايد بدانند كه فهميدن برابر با قدرت سخن گفتن نيست بلكه پيش از آن به وجود مي آيد. ديگر نكته اي كه والدين لازم است به آن توجه داشته باشند اين است كه هر رفتار استقلال طلبانه كودك را به حساب بهانه جويي او نگذارند. اين كه كودك مي خواهد غذايش را خودش بخورد، يا از پله ها به تنهايي پايين برود يا مقابل مغازه اسباب بازي فروشي مي ايستد و با اصرار اسباب بازي مي خواهد هميشه مساوي با لجبازي و بهانه جويي نيست. پيش از سخت گيري از خودتان بپرسيد آيا كار او واقعا بهانه جويي است! بهتر است كه به جاي تفكر بهانه جويي، خواسته هاي كودكتان را بفهميد و بگذاريد كه كودكتان با سرعتي كه دوست دارد، بزرگ شود و پيش از موعد رشدش رفتارهاي بزرگانه را به او آموزش ندهيد چرا كه هرچه بچه را به پيشرفت هاي سريع تر وادار كنيم، او را به شكست هاي بيشتري محكوم كرده ايم و او را عصبي تر مي كنيم. بهتر است كه پدر و مادرهاي گرامي به كودك و خواسته هايش احترام بگذارند و گوشش را به شنيدن ناسزا و سروصدا عادت ندهند چون بزرگ تر كه شد آن ها را به خود شما تحويل خواهد داد!
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]