واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گزارشي از يك جلسه نقد كتاب
گروه علمي ـ تخصصي جامعهشناسي خانواده انجمن جامعه شناسي ايران در يكي از جلسات خود، به معرفي، نقد و تحليل كتاب ”اعتياد و آسيبشناسي خانواده، مصون سازي كودكان در برابر اعتياد“ نوشته دكتر حبيباله آقابخشي پرداخت.
دكتر حبيباله آقابخشي، عضو هيئت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي از سال 1354 در بيمارستان معتادين ونك فعاليت ميكرده، سپس در كشورهاي افغانستان، پاكستان، هندوستان، پنال، چين دوبلين و ونكهور با معتادان كار كرده و در اين زمينه تحقيقات علمي انجام داده است.
كتاب اعتياد و آسيبشناسي خانواده حاوي دو بخش است كه در بخش نخست آن به بررسي پديده اجتماعي اعتياد پرداخته شده و اين پديده و رفتارهاي انحرافي از ديدگاههاي گوناگون مورد بررسي و مطالعه قرار گرفته. به گفته نويسنده، در اين بخش، بازپروري معتادان با رويكرد مددكاري اجتماعي تشريح و سپس طرح عملي پيشگيري اوليه از اعتياد معرفي شده و اعتياد نه به صورت مجزا از نهادهاي ديگر كه در ارتباط با اساسيترين نهاد اجتماعي يعني خانواده بررسي شده و بر فرزندان خانوادههاي پدر معتادي نظر افكنده شده از آنجا كه هنوز با خانواده زندگي ميكنند چندان مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفتهاند تا حال و روزشان واكاوي شود. در بخش دوم كتاب نيز علاوه بر اين موضوع آثار پديده اعتياد در درون نظام خانواده مورد بررسي قرار گرفته است تا ”تيپ نمونهاي“ از خانوادههاي آسيبزا معرفي شود. دكتر آقابخشي معتقد است: با توجه به اين امر، ديگر جاي مجادله نيست كه بر سر تعداد معتادان ايراني كه يك ميليون نفرند يا سه ميليون نفر وقت هدر دهيم، زيرا هنگامي كه يك فرد معتاد به عنوان پدر خانواده معرفي ميشود، چهره ديگري رخ مينمايد.
وي در بخش دوم كتاب اعتياد و آسيبشناسي خانواده، به تشريح اثرات اعتياد پدر بر جامعهپذيري فرزندان، روابط اجتماعي اعضاي خانواده و نقش اقتصادي و حمايتي خانواده پرداخته است.
دكتر آقابخشي در جلسه گروه جامعهشناسي خانواده گفت كه در قلمرو مطالعات مربوط به خانواده بهتر است به جاي پرداختن موردي به خانوادههاي از هم گسيخته و اظهار دلخوشي از اينكه ميزان طلاق در ايران، نسبت به جوامع ديگر پايينتر است، تا حدي هم به خانوادههاي موفق پرداخته و الگوها و معيارهاي اجتماعي آنها را معرفي كنيم و يا به مطالعه خانوادههاي پر تنشي كه بيصدا و خزنده شرايط آسيبپذيري فرزندان را مهيا ميسازند، بپردازيم چرا كه به عقيده او، در بسياري از خانوادههايي كه ظاهراً دست نخورده باقي ماندهاند، عناصر اصلي خانواده زير يك سقف يكديگر را تحمل ميكنند، يخچالهاي عاطفي درست شده و چه بسا كه چنين خانوادههايي آثار مخربتري نسبت به خانوادههاي تك والدي، بر فرزندان خود بر جاي گذارند.
آقابخشي تصريح كرد: در بيشتر ارگانهاي كشور ما، اصرار بر اين است كه حتي در مواردي كه افراد براي طلاق مراجعه ميكنند، پيوند دوباره بين آنها برقرار شود؛ اين در حالي است كه اين عده از معضلاتي كه به عنوان مثال يك پدر معتاد بر ساختار خانواده ميگذارد، غافلند.
وي در مورد پژوهش خود در اين زمينه گفت: از سال 57 كه ترياك كمتر شد و هروئين رواج بيشتري پيدا كرد، به قرچك ورامين رفتم مدت 8 سال فعاليت خود را آنجا ادامه دادم. در آن زمان 700 نفر مجرم آنجا بودند كه به دليل كمبود جا، بسياري از آنها روي يك تخت با هم ميخوابيدند.
عضو انجمن جامعهشناسي ايران افزود: حدود 100 نفر از افراد متأهل معتاد به هروئين كه صاحب فرزند بودند و با خانواده خود زندگي ميكردند را انتخاب كردم تا وضعيت جامعهپذيري فرزندان، نقش حمايتي پدر، ارتباطات اجتماعي (داخل خانواده و بيرون از آن) و نقش اقتصادي خانواده را در مورد آنها مورد بررسي قرار دهم.
وي خاطر نشان كرد: از آنجا كه مراجعه مستقيم به اين عده، نتيجه چندان مناسبي را در برنداشت، تصميم گرفتم با همسران آنها آشنا شوم و براي اين منظور حدود 7 ماه كار گروه درماني كرديم. پس از آنكه همسران اين گروه متوجه نقش كمكي من شدند، ارتباط مناسبي با ما برقرار كردند و نتيجه اينكه نمونه ما حدود 100 تا 110 نفر از خانمهايي شد كه همسران افراد معتاد بودند.
به گفته آقابخشي، چهار متغير پراكندگي مناطق مسكوني (شامل پاركشهر، حسنآباد، نظام آباد، گمرك، مولوي، شوش، آزادي، تجريش و تهران)، شغل افراد، ميزان تحصيلات و سن آنها در اين پژوهش در نظر گرفته شدند.
وي افزود: در عين حال با تلاش و صرف وقت بسيار، گروه مشابهي را با استفاده از مراكز حمايتي مددكاري اجتماعي انتخاب كرديم. سپس هريك از شاخصههاي مؤلفههاي جامعهپذيري فرزندان، نقش حمايتي پدر، ارتباطات اجتماعي و نقش اقتصادي پدر در خانواده تك به تك با گروه شاهد مقايسه شد.
”در نتيجه كار، ميانگين شاخص ناهمساني دو گروه 38/51%، ميانگين شاخص ناهمساني از نظر نقش اقتصادي پدر 77/57%، ميانگين شاخص ناهمساني از نظر نقش حمايتي پدر 5/92%، ميانگين شاخص ناهمساني از نظر روابط اجتماعي 6/86% و ميانگين كلي شاخص ناهمساني كاركرد خانواده 8/82% به دست آمد“.
دكتر آقابخشي گفت: با توجه به اين نتايج، سئوال اصلي اين است كه پدر معتاد به عنوان يك عامل تخريبي چه نقشي بازي ميكند. در بسياري از موارد، فرزندان گروه مورد مطالعه ما شاهد بودند كه پدر هميشه با دست پر از منزل بيرون ميرود و وقتي به خانه برمي گردد، فضاي نااميني در محيط خانواده حاكم ميشود. چنين پدري به جاي آنكه بر فرزندان خود نظارت كند، بايد توسط آنها مورد نظارت واقع شود.
بخش دوم كتاب اعتياد و آسيبشناسي خانواده، به بررسي اين مسأله ميپردازد كه با برانگيختن چه رفتارهايي، پدر به عامل تخريبي تبديل ميشود.
نويسنده كتاب معتقد است: ميزان كمتر شاخص ناهمساني جامعهپذيري نسبت به نقش حمايتي پدر، به دليل نقشي است كه عوامل ديگري مانند رسانهها و گروه همسالان در جامعهپذيري كودكان ايفا ميكنند. اين در حالي است كه متأسفانه، جامعه نتوانسته ساز و كارهاي حمايتي مناسبي در مورد افرادي كه حمايت خانوادههاي خود را از دست ميدهند، پيدا كند.
”در شرايط نبود ساز و كار حمايتي مستقل از خانواده، اعتياد پدر اين چنين خانوادهها را دستخوش تغيير ميكند. وقتي پدري مواد مخدر مصرف ميكند، آستانه تحملش بالا ميرود، بچههاي خانوادههاي پدر معتاد، ميديدند وقتي پدر مواد مصرف ميكند، چقدر خوش اخلاق و صبور و وقتي مدت كوتاهي ازمان مصرفش ميگذرد تا چه اندازه خشن است. همين امر باعث ميشد آنها با ذهن كودكانه خود رابطهاي ميان خوش خلقي و مصرف مواد مخدر پيدا كنند“.
در ادامه اين جلسه اعضاي گروه جامعهشناسي خانواده درباره موضوع كتاب دكتر آقابخشي به بحث و اظهارنظر پرداختند.
دكتر خديجه سفيري، دانشيار دانشگاه الزهرا در اين باره اظهار داشت: متأسفانه، پس از انقلاب ما نقش پدر را در خانوادهها كمرنگ كردهايم و همين امر سبب شده احتمال آسيبزايي و آسيبپذيري پدران بالا رود.
وي افزود: در بسياري از خانوادهها از آنجا كه وضعيت نقشها مشخص نيست، مادر با بار مسئوليت بسيار زياد زندگي ميكند ولي موقعيت و نقش پدر با مسئوليتهاي كمتر، او را در معرض آسيبهاي بيشتري قرار ميدهد. ”من فكر ميكنم براي پيشگيري از اين آسيبها، بايد به وضعيت نقشهاي خانوادگي بيشتر پرداخته و حد و حدود نقشهاي پدران و مادران را در خانوادهها مشخصتر كنيم“.
دكتر باقر ساروخاني مدير گروه جامعهشناسي خانواده نيز ضمن تأييد نظر دكتر سفيري، گفت: اصولاً در جامعه ما، خانواده بيشتر پديدهاي زنانه معرفي و مطرح شده است در حاليكه بايد در جهتي حركت كنيم كه خانواده به زن و مرد، هر دو، تعلق داشته باشد.
وي افزود: خانوادههاي ما از سويي دچار آنومي و از سوي ديگر دچار تضاد نقشها شدهاند. در شرايط جديد زنان بيشتر شاغلند و درآمد دارند اما در مقابل اين پديده نسبتاً مدرن، ما هنوز نتوانستهايم الگوسازي كرده و مطابق دنياي جديد هنجارهاي تازهاي معرفي كنيم.
دكتر شهلا اعزازي نيز در ادامه اين جلسه گفت: دولت ايران و يا بسياري از كشورهايي كه نوعي حكومت محافظهكارانه دارند، بر خانواده و حفظ ساختار آن تأكيد ميكنند. در بسياري از خانوادههاي ما توازن نابرابري وجود دارد. گاه مردان مسئول اقتصادي خانواده بوده و زنان هيچ مسوليتي ندارند.
وي افزود: از جمله دلايل كاهش طلاق در كشورهاي مشابه ما، استفاده ابزاري دولت از ساختار خانواده است. در چنين جوامعي، به جاي آنكه عرصه عمومي براي حمايت از افراد باز شود، تنها طلاق را به عنوان امري مذموم و بد معرفي ميكنند.
”بسياري از خانوادههاي امروز قادر نيستند از سالمندان خود نگهداري كنند. در چنين شرايطي وظيفه دولت و حتي بخش خصوصي فراهم كردن سراهاي مناسب سالمندان است نه تقبيح آن“.
در پايان اين جلسه، اعضاي گروه جامعهشناسي خانواده بحثهايي را درباره انجمن مطالعات خانواده و لزوم انتقال محل آن از فرهنگسرا به دانشگاه مطرح كردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 192]