پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851346529
از نفت تا بحران از فرات تا اوستيا
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: از نفت تا بحران از فرات تا اوستيا
در مقاله اي كه در هشتم خرداد در روزنامه محترم كيهان با عنوان آيا آمريكا خودزني خواهد كرد منتشر شد، نگارنده آورده است:
«ايده دوم كه در واقع مربوط به جناح نفتي يعني حاكمان فعلي در آمريكا است، تأكيد بر اين موضوع دارد كه آمريكا مي بايست صرفاً به حضور كوتاه مدت در عراق بسنده كند چرا كه در غير اين صورت، آمريكا بازنده كامل بازي خواهد بود. اين گروه برخلاف ادعاهاي ظاهري خود مبني بر عدم خروج از عراق تا آينده اي نامشخص، بر اين باورند كه اگر روند چينش قدرت در عراق به سمت مورد نظر آنها حركت كند و به بسته سياسي مورد نظرشان در اين كشور دست يابند، كنترل و مديريت از راه دور با حداقل حضور مشهود، منافع آمريكا را بيشتر تأمين خواهد كرد. در اين سناريو، با دامن زدن به روند افزايش قيمت هاي جهاني نفت، آمريكا و بويژه حاكمان نفتي فعلي آمريكا به بيشترين منافع دست خواهند يافت.» در همين مقاله آمده است: «اگر حزب جمهوري خواه و در رأس آن، حاكمان نفتي كنوني به پيروزي در دور بعدي رياست جمهوري اميدوار نباشند، حداكثر توان خود را بدست آوردن درآمدهاي نجومي نفتي از طريق فروش نفت در داخل و خارج آمريكا صرف خواهند كرد، تا نه تنها هزينه هاي هنگفت حضور خود در عراق را پوشش دهند، بلكه ثروت هاي افسانه اي نفتي را براي افراد و اشخاص معين در داخل و خارج آمريكا رقم زنند. تنها در اين حالت است كه امكان تعرض بسيار محدود به ايران وجود دارد.»
در آن مقام و مقال، لب كلام در چند مؤلفه قابل خلاصه سازي بود: 1-جهان با آمريكايي در تعامل است كه سكان سياست خارجي آن، بدست دار و دستأ حاكمان نفتي است. 2-ادعاي حضور نامحدود اين حاكمان نفتي در عراق باتوجه به برآيند نيروها، صرفاً يك ژست سياسي است و دست يابي به بسته سياسي مورد نظرشان در عراق، حضور ظاهريشان را بزودي محدود خواهند كرد. 3-حال كه معلوم نيست حاكمان نفتي جمهوري خواه در كاخ سفيد ابقاء شوند و در عين حال مي بايست در اين مقطع، از عراق هم خارج شد پس ضروري است كه قيمت نفت در صعودي ديوانه وار براي عبور از مرز 015 دلار در هر بشكه خيز بردارد (آنگونه كه در مقاله نيز به صراحت بدان اشاره شده بود). به اين ترتيب، از محل فروش نفت در عراق و آمريكا مي توان ثروت هاي نجومي باد آورده اي را تحصيل كرد. 4-براي ماندن، بايد به هر ترفندي دست زد؛ حتي با ورود به حوزه هاي نوين امنيتي و چالش هاي نظامي تا مردم در آمريكا متقاعد شوند ضامن اقتدار آمريكايي و برقراري امنيت پيراموني، صرفاً در اجراي دكترين نظامي جمهوري خواهان است. به زعم جمهوري خواهان مي توان اميدوار بود كه از اين رهگذر، مردم دو چراغ از سه چراغ سفيد را براي آنان روشن كنند تا در تحليل نهايي، دار و دستأ جديدي از نيويوركي ها و حكمرانان نفتي با همان رويكرد، دوباره روانأ كاخ سفيد شوند. براي آنكه ميزان صحت چارچوب تحليلي ارايه شده را در عمل مورد ارزيابي قرارداد مي توان به برخي رويدادهاي برجسته از خرداد تا اين تاريخ، نيم نگاهي داشت:
1- جهش بي سابقأ قيمت هاي جهاني نفت و ثبت ركورد 841 دلار براي هر بشكه نفت در تابستان 8002؛ 2-اوج گرفتن به يكبارأ تهديدات نظامي آمريكا عليه ايران به خصوص از سوي رژيم صهيونيستي به بهانه جلوگيري از توسعأ توانمندي هاي صلح آميز هسته اي ايران؛ 3-ارايأ توافقنامأ امنيتي به عراق از سوي آمريكا و تحت فشار گذاردن دولت مالكي در عراق براي پذيرش اين توافقنامه و اعلام خروج زودهنگام ارتش آمريكا از عراق حداكثر تا سه سال ديگر؛ 4-چالش قفقاز؛ گرجستان با غفلت از اينكه روسيه ديگر نه به مثابأ يك خرس قطبي بلكه همچون يك گوزن قطبي كم خطر شده است سعي كرد با كمك به اجراي سياست هاي منطقه اي آمريكا و اسراييل، خود نيز از اين بين طرفي بربندد. در اين راستا، پس از حضور بوش در گرجستان و سفر رايس به اين كشور، مقارن با مراسم افتتاحيه بازي هاي المپيك، گرجستان با حمله با منطقأ اوستياي جنوبي، جهان را به يكباره در آستانأ ورود به يك جنگ سرد جديد ميان روسيه و غرب قرار داد. يكي از تبعات بارز ورود به جنگ سرد، امضاء قرارداد مربوط به استقرار سامانه هاي موشكي و ضدموشكي ميان آمريكا و لهستان است. البته چالش روسيه با گرجستان كه كاركرد ديگري از دكترين و ديپلماسي انتخاباتي جمهوري خواهان و متاثر از تاكتيكها و راهبردهاي عديده و پيچيده آمريكا در برابر روسيه است اما بي شك در اين دكترين، ديپلماسي نفت و انرژي آمريكا جايگاه كاملا تعيين كننده اي را به خود اختصاص داده است. 5-آقاي پوتين پس از برقراري آتش بس ميان روسيه و گرجستان، در اظهارنظري كم سابقه مدعي شد كه درگيري هاي ايجاد شده در منطقه قفقاز، احتمالا با هدف كمك به يكي از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري كشور آمريكا انجام شده است كه بلافاصله از سوي سخنگوي جمهوري خواهان، با واكنش تخريبي مواجه شد! 6-برخي پيامدها در سطح بين الملل و راه نگار (Road Map) انتخاباتي دو رقيب در آمريكا، اميد جمهوري خواهان را به پيروزي در انتخابات تا قبل از بحران اخير مالي، به شكل چشمگيري تقويت كرد تا آن اندازه كه در تحليل نهايي، زمينه ساز افت شديد قيمت هاي جهاني نفت به زير 001 دلار در هر بشكه گرديد. بدين معني كه با قبول صحت چارچوب تحليلي فوق الذكر، سير نزولي قيمت هاي جهاني نفت كاملا معنادار و قابل پيش بيني بود.
نكته بسيار قابل تامل در اين باره اين است كه زماني در شهريورماه سال جاري قيمت هاي جهاني نفت در يك سراشيبي قرار گرفت كه در منطق عادي بازار نفت، با اعلام خبر كاهش ذخاير استراتژيك نفت در آمريكا در اواخر مردادماه همچنين اعلام كاهش توليد اوپك و برخي تحولات مهم جهاني پيش از آن، به خصوص تحولات منطقه قفقاز، قيمت ها حتي مي توانست تقويت شود. در اين مقطع از سير تحولات، با يك طنز يا تلخند مواجه مي شويم. زماني كه جمهوري خواهان، بحران ناشي از اعلام ورشكستگي مراكز مهم مالي در آمريكا را به عنوان چالشي بزرگ بر سر راه پيروزي در انتخابات ديدند، با طرح حمايتي هفتصد ميليارد دلاري بوش، ناخواسته گزينه تقويت قيمت هاي جهاني نفت را براي برهه كوتاهي رقم زدند. البته بدون اينكه بخواهيم وارد تحليل كارشناسي از رقص قيمت هاي نفت شويم فقط نيم اشاره اي به رفتار رسانه اي اعلام شوك افزايشي و تامل برانگيز قيمت هاي جهاني نفت در روز اول مهرماه 7831 مي شود؛ شبكه تلويزيوني العربيه در خبري فوري اعلام مي كند كه بهاي نفت در بازارهاي جهاني به يكصد و سي دلار! در هر بشكه رسيد حال آنكه در سايت بلومبرگ، قيمت هر بشكه نفت تك محموله حدود يكصد و بيست دلار و قيمت هر بشكه نفت در بازار آينده (آتي)، يكصد و نه دلار در بازار نايمكس آمريكا اعلام مي شود.
قيمت هاي نفت با همان شيب صعودي بلافاصله در سراشيبي سقوط قرار گرفت زيرا بحران مالي جاري در آمريكا و غرب كه وامدار سياست هاي دوران زمامداري جمهوري خواهان و به ويژه بوش پسر است آن قدر عميق بوده است كه شوك نفتي مزبور، چند روز بيشتر دوام نياورد و قيمت ها به زير 07 دلار و حتي برخي انواع آن تا حدود 06 دلار در هر بشكه سقوط كند.
قيمت هاي 07 تا 08 دلار در هر بشكه نفت، تيغ دو لبه اي براي غربيان است اما اين گزينه در بدترين شرايط ممكنه براي غربيان يعني در دوران برزخي انتخاب رئيس جمهور در ايالات متحده آمريكا رخ نموده است. در اين مختصر، تحليل اين مهم نمي گنجد.
در اين مجال، ذكر اين نكته ضروري است كه دفاع از قيمت هاي 001 دلار در هر بشكه، راهبرد اعلام شده اي است كه ايران و اوپك مي بايست به صورت جدي تر آن را در عمل مدنظر قرار دهند.
اين همه، شواهدي است كه نشان مي دهد بخش مهمي از تحولات جهان در سال 8002 به ويژه در منطقه خاورميانه و قفقاز همچنين بروز بحران مالي در بورس ها و نهادهاي مالي جهاني كاملا متاثر از سياست ها و عملكرد دولتمرداني است كه همچنان مي خواهند در كاخ سفيد باقي بمانند. اما آنچه كه زياده خواهان زورگو از درك آن براي هميشه تاريخ عاجزند اين است كه اگر اينان، كشتي ظلم خود را در فرات به گردش درآوردند دچار گردابهايي خواهند شد كه رهايي از آن ديگر ممكن نخواهد بود؛ يكي از اين گردابها شايد اوستيا و شايد هم باتلاق بحران مالي باشد كه غرب در حال حاضر با آن دست بگريبان است.
آري، اين سنت الهي است كه در سرزمين كربلا و كربلائيان، هر كه با نور خدا درافتد در همين دنيا از ذلت و هزيمت گريزي نخواهد داشت. بهروز بن سينا
در مقاله اي كه در هشتم خرداد در روزنامه محترم كيهان با عنوان آيا آمريكا خودزني خواهد كرد منتشر شد، نگارنده آورده است:
«ايده دوم كه در واقع مربوط به جناح نفتي يعني حاكمان فعلي در آمريكا است، تأكيد بر اين موضوع دارد كه آمريكا مي بايست صرفاً به حضور كوتاه مدت در عراق بسنده كند چرا كه در غير اين صورت، آمريكا بازنده كامل بازي خواهد بود. اين گروه برخلاف ادعاهاي ظاهري خود مبني بر عدم خروج از عراق تا آينده اي نامشخص، بر اين باورند كه اگر روند چينش قدرت در عراق به سمت مورد نظر آنها حركت كند و به بسته سياسي مورد نظرشان در اين كشور دست يابند، كنترل و مديريت از راه دور با حداقل حضور مشهود، منافع آمريكا را بيشتر تأمين خواهد كرد. در اين سناريو، با دامن زدن به روند افزايش قيمت هاي جهاني نفت، آمريكا و بويژه حاكمان نفتي فعلي آمريكا به بيشترين منافع دست خواهند يافت.» در همين مقاله آمده است: «اگر حزب جمهوري خواه و در رأس آن، حاكمان نفتي كنوني به پيروزي در دور بعدي رياست جمهوري اميدوار نباشند، حداكثر توان خود را بدست آوردن درآمدهاي نجومي نفتي از طريق فروش نفت در داخل و خارج آمريكا صرف خواهند كرد، تا نه تنها هزينه هاي هنگفت حضور خود در عراق را پوشش دهند، بلكه ثروت هاي افسانه اي نفتي را براي افراد و اشخاص معين در داخل و خارج آمريكا رقم زنند. تنها در اين حالت است كه امكان تعرض بسيار محدود به ايران وجود دارد.»
در آن مقام و مقال، لب كلام در چند مؤلفه قابل خلاصه سازي بود: 1-جهان با آمريكايي در تعامل است كه سكان سياست خارجي آن، بدست دار و دستأ حاكمان نفتي است. 2-ادعاي حضور نامحدود اين حاكمان نفتي در عراق باتوجه به برآيند نيروها، صرفاً يك ژست سياسي است و دست يابي به بسته سياسي مورد نظرشان در عراق، حضور ظاهريشان را بزودي محدود خواهند كرد. 3-حال كه معلوم نيست حاكمان نفتي جمهوري خواه در كاخ سفيد ابقاء شوند و در عين حال مي بايست در اين مقطع، از عراق هم خارج شد پس ضروري است كه قيمت نفت در صعودي ديوانه وار براي عبور از مرز 051 دلار در هر بشكه خيز بردارد (آنگونه كه در مقاله نيز به صراحت بدان اشاره شده بود). به اين ترتيب، از محل فروش نفت در عراق و آمريكا مي توان ثروت هاي نجومي باد آورده اي را تحصيل كرد. 4-براي ماندن، بايد به هر ترفندي دست زد؛ حتي با ورود به حوزه هاي نوين امنيتي و چالش هاي نظامي تا مردم در آمريكا متقاعد شوند ضامن اقتدار آمريكايي و برقراري امنيت پيراموني، صرفاً در اجراي دكترين نظامي جمهوري خواهان است. به زعم جمهوري خواهان مي توان اميدوار بود كه از اين رهگذر، مردم دو چراغ از سه چراغ سفيد را براي آنان روشن كنند تا در تحليل نهايي، دار و دستأ جديدي از نيويوركي ها و حكمرانان نفتي با همان رويكرد، دوباره روانأ كاخ سفيد شوند. براي آنكه ميزان صحت چارچوب تحليلي ارايه شده را در عمل مورد ارزيابي قرارداد مي توان به برخي رويدادهاي برجسته از خرداد تا اين تاريخ، نيم نگاهي داشت:
1- جهش بي سابقأ قيمت هاي جهاني نفت و ثبت ركورد 841 دلار براي هر بشكه نفت در تابستان 8002؛ 2-اوج گرفتن به يكبارأ تهديدات نظامي آمريكا عليه ايران به خصوص از سوي رژيم صهيونيستي به بهانه جلوگيري از توسعأ توانمندي هاي صلح آميز هسته اي ايران؛ 3-ارايأ توافقنامأ امنيتي به عراق از سوي آمريكا و تحت فشار گذاردن دولت مالكي در عراق براي پذيرش اين توافقنامه و اعلام خروج زودهنگام ارتش آمريكا از عراق حداكثر تا سه سال ديگر؛ 4-چالش قفقاز؛ گرجستان با غفلت از اينكه روسيه ديگر نه به مثابأ يك خرس قطبي بلكه همچون يك گوزن قطبي كم خطر شده است سعي كرد با كمك به اجراي سياست هاي منطقه اي آمريكا و اسراييل، خود نيز از اين بين طرفي بربندد. در اين راستا، پس از حضور بوش در گرجستان و سفر رايس به اين كشور، مقارن با مراسم افتتاحيه بازي هاي المپيك، گرجستان با حمله با منطقأ اوستياي جنوبي، جهان را به يكباره در آستانأ ورود به يك جنگ سرد جديد ميان روسيه و غرب قرار داد. يكي از تبعات بارز ورود به جنگ سرد، امضاء قرارداد مربوط به استقرار سامانه هاي موشكي و ضدموشكي ميان آمريكا و لهستان است. البته چالش روسيه با گرجستان كه كاركرد ديگري از دكترين و ديپلماسي انتخاباتي جمهوري خواهان و متاثر از تاكتيكها و راهبردهاي عديده و پيچيده آمريكا در برابر روسيه است اما بي شك در اين دكترين، ديپلماسي نفت و انرژي آمريكا جايگاه كاملا تعيين كننده اي را به خود اختصاص داده است. 5-آقاي پوتين پس از برقراري آتش بس ميان روسيه و گرجستان، در اظهارنظري كم سابقه مدعي شد كه درگيري هاي ايجاد شده در منطقه قفقاز، احتمالا با هدف كمك به يكي از نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري كشور آمريكا انجام شده است كه بلافاصله از سوي سخنگوي جمهوري خواهان، با واكنش تخريبي مواجه شد! 6-برخي پيامدها در سطح بين الملل و راه نگار (Road Map) انتخاباتي دو رقيب در آمريكا، اميد جمهوري خواهان را به پيروزي در انتخابات تا قبل از بحران اخير مالي، به شكل چشمگيري تقويت كرد تا آن اندازه كه در تحليل نهايي، زمينه ساز افت شديد قيمت هاي جهاني نفت به زير 001 دلار در هر بشكه گرديد. بدين معني كه با قبول صحت چارچوب تحليلي فوق الذكر، سير نزولي قيمت هاي جهاني نفت كاملا معنادار و قابل پيش بيني بود.
نكته بسيار قابل تامل در اين باره اين است كه زماني در شهريورماه سال جاري قيمت هاي جهاني نفت در يك سراشيبي قرار گرفت كه در منطق عادي بازار نفت، با اعلام خبر كاهش ذخاير استراتژيك نفت در آمريكا در اواخر مردادماه همچنين اعلام كاهش توليد اوپك و برخي تحولات مهم جهاني پيش از آن، به خصوص تحولات منطقه قفقاز، قيمت ها حتي مي توانست تقويت شود. در اين مقطع از سير تحولات، با يك طنز يا تلخند مواجه مي شويم. زماني كه جمهوري خواهان، بحران ناشي از اعلام ورشكستگي مراكز مهم مالي در آمريكا را به عنوان چالشي بزرگ بر سر راه پيروزي در انتخابات ديدند، با طرح حمايتي هفتصد ميليارد دلاري بوش، ناخواسته گزينه تقويت قيمت هاي جهاني نفت را براي برهه كوتاهي رقم زدند. البته بدون اينكه بخواهيم وارد تحليل كارشناسي از رقص قيمت هاي نفت شويم فقط نيم اشاره اي به رفتار رسانه اي اعلام شوك افزايشي و تامل برانگيز قيمت هاي جهاني نفت در روز اول مهرماه 7831 مي شود؛ شبكه تلويزيوني العربيه در خبري فوري اعلام مي كند كه بهاي نفت در بازارهاي جهاني به يكصد و سي دلار! در هر بشكه رسيد حال آنكه در سايت بلومبرگ، قيمت هر بشكه نفت تك محموله حدود يكصد و بيست دلار و قيمت هر بشكه نفت در بازار آينده (آتي)، يكصد و نه دلار در بازار نايمكس آمريكا اعلام مي شود.
قيمت هاي نفت با همان شيب صعودي بلافاصله در سراشيبي سقوط قرار گرفت زيرا بحران مالي جاري در آمريكا و غرب كه وامدار سياست هاي دوران زمامداري جمهوري خواهان و به ويژه بوش پسر است آن قدر عميق بوده است كه شوك نفتي مزبور، چند روز بيشتر دوام نياورد و قيمت ها به زير 07 دلار و حتي برخي انواع آن تا حدود 06 دلار در هر بشكه سقوط كند.
قيمت هاي 07 تا 08 دلار در هر بشكه نفت، تيغ دو لبه اي براي غربيان است اما اين گزينه در بدترين شرايط ممكنه براي غربيان يعني در دوران برزخي انتخاب رئيس جمهور در ايالات متحده آمريكا رخ نموده است. در اين مختصر، تحليل اين مهم نمي گنجد.
در اين مجال، ذكر اين نكته ضروري است كه دفاع از قيمت هاي 001 دلار در هر بشكه، راهبرد اعلام شده اي است كه ايران و اوپك مي بايست به صورت جدي تر آن را در عمل مدنظر قرار دهند.
اين همه، شواهدي است كه نشان مي دهد بخش مهمي از تحولات جهان در سال 8002 به ويژه در منطقه خاورميانه و قفقاز همچنين بروز بحران مالي در بورس ها و نهادهاي مالي جهاني كاملا متاثر از سياست ها و عملكرد دولتمرداني است كه همچنان مي خواهند در كاخ سفيد باقي بمانند. اما آنچه كه زياده خواهان زورگو از درك آن براي هميشه تاريخ عاجزند اين است كه اگر اينان، كشتي ظلم خود را در فرات به گردش درآوردند دچار گردابهايي خواهند شد كه رهايي از آن ديگر ممكن نخواهد بود؛ يكي از اين گردابها شايد اوستيا و شايد هم باتلاق بحران مالي باشد كه غرب در حال حاضر با آن دست بگريبان است.
آري، اين سنت الهي است كه در سرزمين كربلا و كربلائيان، هر كه با نور خدا درافتد در همين دنيا از ذلت و هزيمت گريزي نخواهد داشت. بهروز بن سينا
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-