واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اسرار جنايت را گشود
ايسكانيوز: ديوانعالي كشور حكم قصاص قاتل دختري را كه به دنبال رابطه اينترنتي به ضيافت مرگ دعوت شده بود، تاييد كرد. بنابراين گزارش، در آخرين روزهاي مرداد سال 85 پليس اصفهان از كشف جنازه دختري در حاشيه زاينده رود اصفهان (بوستان ناژوان) باخبرشد. سپس بازپرس شاهمحمدي كشيك دادسراي جنايي با بررسي صحنه جرم، دستور انتقال جنازه دختر 19ساله به پزشكي قانوني را صادر كرد. همزمان، افسران اداره آگاهي، تحقيقات در اين زمينه را آغاز كردند. آنان پس از مدت كوتاهي فهميدند در روزهاي اخير، يك دختر در ناپديد شده است. او از 20 مرداد كه خانه پدرش را ترك كرده بود ديگر برنگشت. پليس كه احتمال ميداد بين جنازه و دختر گم شده رابطهاي باشد به منظور روشن شدن موضوع از خانواده دختر خواست به پزشكي قانوني بروند. حدس كارآگاهان درست بود و جنازه شناسايي شد.
همچنين پزشكي قانوني اعلام كرد اين دختر، هفت ماهه باردار بوده و علت اصلي مرگش فشار خارجي بر عناصر حياتي گردن بود. با افشاي اين راز، تحقيق كارآگاهان روي شناسايي مردي متمركز شد كه احتمال ميرفت روز جنايت همراه قرباني بوده و قطعا براي جرم، انگيزه غيرمالي داشته است.
در نخستين شاخه تجسسها و با گواهي يك پزشك كه درباره بارداري الهام، اطلاعاتي به پليس داد مشخص شد اين دختر از مدتها پيش با مردي رابطه عاشقانه داشته و قرار بوده اين دوستي به ازدواج برسد. با كنكاش در مدركها و ارتباطات تلفني قرباني، متهم 24ساله به نام دستگير شد. وي در بازجوييهاي نخست، خود را بي گناه خواند اما سرانجام 23 شهريور 85 (يك ماه بعد از جنايت) لب به اعتراف گشود.
گفت: از طريق اينترنت با هم آشنا شديم، مقابل دانشگاه نجف آباد قرار ملاقات گذاشتيم و از همانجا روابطمان گسترش يافت. ما به هم علاقه داشتيم و قرار بود ازدواج كنيم ولي يك مساله مرا به شدت نگران كرده بود. اواخر بهار بود كه فهميدم باردار است و ديگر راهي براي بازگشت وجود ندارد.
متهم ادامه داد: براي سقط جنين، سراغ يك پزشك رفتيم اما قبول نكرد. ترسيده بودم و ميدانستم آبرويم درخطر است. شب قبل از جنايت با او، تلفني صحبت كردم و قرار گذاشتيم به اصفهان بيايد تا همديگر را ببينيم. با همه دستپاچگي تصميم قاطع گرفتم تا كار را تمام كنم. در چهارراه غذا خريديم و به سمت زايندهرود و پارك ناژوان رفتيم. داخل يكي از باغهاي اطراف نشستيم و غذا خورديم. سعي داشتم ظاهرم را كاملا حفظ كنم، حتي برايش لقمه ميگرفتم. در حال شوخي بوديم كه ناگهان گلويش را گرفتم و فشردم. ديگر نميتوانست نفس بكشد. التماس ميكرد اما من بيتوجه بودم. همه چيز تمام شد، ديگر تكان نميخورد. مقداري آب به صورتش ريختم كه فايده نداشت. او مرده بود. براي اطمينان با شيشه نوشابه ضربه محكمي به سرش زدم، كيف و چادرش را برداشتم و گريختم.
بازپرس شعبه پنجم دادسراي جنايي اصفهان با صدور قرار مجرميت، متهم را روانه زندان كرد و رسيدگي به اين پرونده به شعبه 17 دادگاه كيفري استان اصفهان سپرده شد.
قاضي هاشم رضايي و چهار مستشار پس از شنيدن كيفرخواست، دفاع مجرم و درخواست خانواده قرباني، راي به قصاص داد كه به تائيد شعبه 27 ديوانعالي كشور رسيد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
شنبه 4 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]