واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست - سفر از حقیقت تاریخی امام خمینی به حقیقت وجودیاش سیدباقر میرعبداللهی: وقتی آیت الله العظمی سید روح الله خمینی، از «سربازان در گاهواره» خود سخن میگفت، شاید در این گمان نبود که این سربازان اینک سی ساله، دورههای متنوع بحران را بیازمایند. آیت الله، در غربتش در نجف، ترکیه و پاریس، وقت کافی داشت تا به پیامدهای انقلابش فکر کند و برای مقابله با بحران های پس از پیروزی، طرحی در افکند: «حکومت دینی بر پایه ولایت فقیه». این حکومت روحانیان با حضور کاملا ایرانی «مردم» که مولفه نخستین هر خیزش دموکراتیک است، همراه بود و چنین بود که انقلاب بهمن پنجاه و هفت، زمینه ساز ظهور حرکتی مدرن به دست سنتیترین گروه های دینی شد. اتفاقا همین پارادوکس ظاهری، بیانگر ایده بنیادین انقلابیون در باب حکومت نوپا شد: «جمهوری اسلامی». امروزه حتی مخالفان رسمی جمهوری اسلامی هم باور کردهاند که رهبر حکومت آیت الله ها گره از کار فروبسته بسیاری از بحرانها را نه با انگشتان صبور دیپلماسی، بلکه به قوه روح اللهیاش میگشود؛ یعنی همان چیزی که امروزه آن را، با تسامح درباره او «رهبری کاریزماتیک» مینامند. همین رهبری بود که باعث میشد بعضی خلأهای علمی تئوری حکومت دینی، به چشم نیاید. وجه مهم مقبولیت مردمی رهبر انقلاب، بیش از آنکه به سیاستمداری او مربوط باشد، به شخصیت دینی او برمیگشت. مردم او را «آقا» می دانستند؛ آقایی که خود را نه آریامهر، بلکه «خدمتگزار» مینامید. انقلاب های پیش از این، یا به چپ کمونیست و سوسیالیست مربوط می شد یا به راست. به همین دلایل داخلی و خارجی، انقلابی که در 22بهمن 57 در ایران به بار نشست، شکل سومی از «انقلاب های مردمی» بود؛ انقلابی که، علاوه بر برخورداری از نمادهای صریح دینی، ویژگی های منحصر به فرد دیگری هم داشت: با فاصله دو ماه پس از پیروزی، انتخابات برگزار کرد، و به اشاره همان رهبر کاریزماتیک، «دولت» موقت انقلاب را بنیان نهاد، آن هم درست در زمانی که هنوز بقایای رژیم سابق به شکل رسمی در ایران نفس می کشید. پس از گذشت بیست سال از فقدان امام، ما در کجای زمان ایستاده ایم؟ نمی توانیم انکار کنیم که بحران هایی مثل جنگ هشت ساله، تحریمها، منفعت طلبی ها و کارشکنی های خارجی و داخلی که ربطی به رفتارهای انقلابیون نداشت، دستِ دست اندرکاران صف اول انقلاب را، ناخواسته بست و زمان را به ضرر انقلاب به عقب برگرداند. اما اکنون که انقلاب خاک و خُل بحران های اولیه را از تن تکانده است، چه ارمغانی برای ایران آورده است؟ در این باره هم خوب است به همان مفهوم «حکومت دینی» بپردازیم: زمانی بود که حتی برخی از متعصب ترین هواخواهان سابق انقلاب با لحن ایدئولوژیک درباره این تجربه سی ساله حرف نمیزدند؛ چرا که میدیدند دیگر نزاع نه بر سر اصولگرایی و اصلاح طلبی که بر سر حکومت دینی و سکولاریسم است. در آن وضعیت، دیگر «نه شرقی، نه غربی»، نه لزوما- چنان که رهبر انقلاب میگفت- به « فقط جمهوری اسلامی» که نزد برخی تجدیدنظر طلبان، به گفتمانها و قرائتهایی میرسید که حتی معتقدان به آن درباره تفسیرش با هم ناسازگار بودند. این ناسازگاری نه به خود سکولاریسم، بلکه به سکولاریسم به عنوان «تجربه ما» باز میگشت. ایدئولوژی طناز سکولاریسم دینی، از آن رو که تجربه تاریخی خود را از سر نگذرانده بود، نتوانست از پشتوانه رشک برانگیز مردمی طرفی ببندد و نه، آن چنان که می پنداشت، مرد میدان قدرت بود. دریغ و افسوس این وضعیت فقط دامن دین باوران سکولاریست را نگرفت، بلکه «پا برهنه ها»ی دیروز را نیز از پیشبرد آرمانها با گفتمانی نو ناامید کرد. چنین فراز و فرودهایی، به انقلابیون گذشته و اکنون آموخته است که آراستن خانه تا آنجا مطلوب است که خانه از پای بست ویران نشود؛ اما دربند نقش ایوان نبودن و مخالف را دست کم گرفتن ـ اگر نگوییم به هیچ گرفتن ـ نیز همان قدر ناگوار است. به همین دلیل، دم زدن از «اصول»، «مردم» و «ارزش ها» پس از سی سال لزوما به معنای بازگشت به آن آرمان خواهیهای نخستین نیست. انقلاب ما در صیرورتی دائم است و در این رفتنها و شدنهاست که جوهر نخستین را چون قلبی تپنده در کالبد نوشونده خویش عزیز می دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1041]