واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: پژوهشهاي تخصصي براي كتاب كودك
نويسندگان- نگار پدرام:
مهدي حجواني متولد سال 1339 در تهران و داراي دكتراي پژوهش هنر از دانشكده هنر دانشگاه تربيت مدرس است.
از سال 1361 وارد عرصه ادبيات شده و از سال 1364 بهمدت 2سال با واحد ادبيات حوزه هنري همكاري داشته است.
مسئوليت واحد كودك و نوجوان انتشارات اميركبير، سرويراستاري مؤسسه نشر افق و مشاور ادبي مؤسسه انتشارات قدياني و سردبيري چند شماره از گاهنامه تخصصي قلمروي ادبيات كودكان از ديگر فعاليتهاي اوست.وي از سال 74 فصلنامهاي تخصصي در زمينه نقد و بررسي ادبيات كودك و نوجوان را با عنوان پژوهشنامه ادبيات كودك تاسيس كرد و از سال 76 سردبيري نشريه كتاب ماه كودك و نوجوان را بهعهده گرفت كه تا شماره 96 اين ماهنامه ادامه داشت. از سال1377 نيز با همكاري عدهاي از فعالان ادبيات كودك، نهاد مدني «انجمن نويسندگان كودك و نوجوان» را راهاندازي كرد و در حال حاضر رئيس هيأتمديره انجمن نويسندگان كودك و نوجوان است.
* چه شد كه تصميم گرفتيد به مونيخ برويد؟
در واقع من تصميم نگرفتم. مسئولان كتابخانه مدارك مرا بررسي كردند و به من بورس دادند. چند سالي بود كه ميشنيدم دوستاني از بورس مطالعاتي كتابخانه مونيخ استفاده كردهاند. من هم براي تكميل رساله دانشگاهيام شرايط استفاده از بورس را پرسيدم و با كتابخانه مكاتبه كردم. در فرم مخصوص كتابخانه به پرسشهاي آنها درباره سابقه كارم در حوزه ادبيات و كتاب كودك، فعاليتها، تحصيلات، تاليفات و موضوع پژوهشم پاسخ دادم.
* در چه زمينههايي پژوهش كردهايد؟
پروپوزال رسالهام را كه همان طرح اوليه بود برايشان فرستادم. موضوع رسالهام «زيباييشناسي ادبيات كودك» بود.
* اين كتابخانه چه ويژگيهايي دارد و چه امكاناتي در اختيار محقق قرار ميدهد؟
شرحش كمي طولاني است. من در سفرنامه مفصلي كه درباره اقامتم در مونيخ نوشتهام (دارم قسمت به قسمت توي وبلاگم ميگذارمش.) همه چيز را با زباني كه كوشيدهام خودماني باشد، گفتهام. از دروديوار مونيخ، مردمش، خانههايش، خيابانها، آرامش و نظمش، كتابخانه، ايرانيهاي مقيم آنجا، دلتنگيهايم و... از هر چيزي كه توانستهام، نوشتهام. در آن سفرنامه، بروشوري كه در آن تاريخ و چگونگي تاسيس و امكانات كتابخانه نوشته شده را ترجمه كرده و آوردهام.
* چه كساني ميتوانند از اين فرصت مطالعاتي استفاده كنند؟
محدوديتي ندارد. هركس كه بتواند از منابع كتابخانه به يكي از زبانهاي زنده دنيا استفاده كند و طرح مطالعاتياش مورد قبول واقع شود، ميتواند از بورس استفاده كند. البته پيداست كه وقتي متقاضيها بيش از ظرفيت پذيرش باشند، كارشناسان كتابخانه در مجموع به كسي كه طرحش تازهتر، تسلطش به زبان بيشتر و سوابق پژوهشياش بيشتر باشد، اولويت ميدهند. از ايران تا جايي كه ميدانم، محمدهادي محمدي، زهره قاييني، فريبا كلهر، حميدرضا شاهآبادي، معصومه انصاريان و رضي هيرمندي از اين بورس استفاده كردهاند.
* اين افراد كه نام برديد همه از اهالي ادبيات كودك و نوجوان هستند. چرا كتابخانه بيشتر از سوي ادبيات كودكيها مورد استقبال قرار گرفته است؟
علتش اين است كه منابع كتابخانه براي استفاده گروه سني كودك و نوجوان و جوان و پژوهشگراني است كه موضوع تحقيقشان از جنس كتاب و ادبيات و فرهنگ كودك و نوجوان است. البته پژوهشگران غيرحوزه كودك و نوجوان هم اگر پژوهشي در اين حوزه داشته باشند، ميتوانند از اين بورس استفاده كنند، گرچه بهطور طبيعي اولويت با كساني است كه در اين زمينه بيشتر كار كردهاند.
* محقق در قبال امكاناتي كه كتابخانه در اختيار او قرار ميدهد، چه تعهداتي دارد؟
قبلا متعهد بود كه چكيده تحقيقش را در پايان دوره ارائه كند. البته هيأتمديره جديد كتابخانه، مقرر كرده است كه هر پژوهشگري در پايان دوره، علاوه بر ارائه چكيده مكتوب، در حضور ديگر بورسيهها و همچنين كاركنان كتابخانه، گزارشي شفاهي نيز از پژوهش خود ارائه كند. موارد ديگري هم هست: رعايت مقررات عمومي كتابخانه؛ حضور تمام وقت در قرائتخانه كتابخانه، (5روز در هفته از ساعت 10 صبح تا 4 عصر) و همچنين شركت در فوقبرنامههايي كه كتابخانه معمولا دارد.
* چه فوقبرنامههايي؟
مثلا وقتي من آنجا بودم اعلام كردند كه قرار است يكي از روزهاي تعطيل، در محوطه سبز كتابخانه، جشن تولد يكي از تصويرگران كتاب كودك آلمان به نام «الي ميت گوچ» برگزار شود. پوستر و دعوتنامه مراسم را خود «الي» طراحي كرده بود. برنامهها هم اين بود كه بچههاي مردم با امكاناتي كه در اختيارشان قرار داده بودند، نقاشي بكشند و بازي كنند. در پايان مراسم هم بچهها و پدر مادرها با تصويرگر عكس يادگاري گرفتند و او عكسهايش را امضا كرد و به بچهها داد. آخر برنامه هم كيك بزرگي آوردند و بريدند و بين همه تقسيم كردند.
از ما خواستند كه در مراسم حضور داشته باشيم و كمك كنيم. يا يك بار نمايشگاهي از كتابهاي مازاد بر نياز كتابخانه ترتيب دادند و كتابهاي هر كشور و منطقه را براي فروش در گوشهاي از محوطه چيدند. من بالاي سر كتابهاي ايراني و عربي بودم و مراجعهكنندگان را در باره كتابهاي كودك ايراني راهنمايي ميكردم. يك بار ديگر از من دعوت شد كه به مدرسهاي در مونيخ بروم، براي بچهها در باره ايران و فرهنگ ايراني حرف بزنم و به پرسشهايشان پاسخ بدهم.
من اين كار را در دو كلاس انجام دادم و حكايت «فيل در خانه تاريك» از مولوي را كه در كتابي با تصويرهاي هنرمندانه فيروزه گل محمدي روايت شده بود، براي بچهها تعريف كردم و بعد هم عكس يادگاري و خداحافظي. يكي ديگر از برنامههاي ثابت كتابخانه اين است كه بچههاي بورسيه را به يكي از 2 نمايشگاه سالانه كتاب در فرانكفورت آلمان و يا بولونياي ايتاليا ميبرند كه قسمت من فرانكفورت بود، بهطور كلي بردن، چيدن و جمعآوري كتابها و حضور در غرفهها بهعهده ما بود. البته براي بعضي از اين فعاليتها به ما حقالزحمه هم ميپرداختند.
* آيا در كتابخانه مونيخ از ادبيات كودك ايران هم كتابي به زبان فارسي موجود بود؟ و چه كتابهايي؟
بله، البته نسبت به كتابهايي كه در ايران منتشر شدهاند، تعداد كتابهاي فارسي زبان كتابخانه مونيخ ناچيز بود. شايد بيشتر تلاشهايي هم كه شده، حاصل حركتهاي داوطلبانه ايرانيهاي دلسوز و علاقهمند بوده است و نه سياستهاي فرهنگي كشور. مثلا خانم ليلي سجادي (گروبل) از ايرانيهاي مقيم آلمان است كه سالها تجربه كتابداري دارد و داوطلبانه در بخش كتابهاي فارسي كتابخانه كار كرده است. ايشان به پژوهشگران ايراني كه از كتابخانه بورس ميگيرند لطف دارد. او به ارزشهاي ادبيات كودك ايران ايمان دارد و هميشه دنبال اين است كه داستانهاي تاليفي نويسندگان ايراني را خلاصه كند و در كتابخانه قرار دهد. كتابخانه، هر سال كاتالوگي به نام «كلاغ سفيد» منتشر ميكند و در آن كتابهاي برگزيده از سراسر دنيا را معرفي ميكند. تا به حال هر كتابي از ايران در فهرست كلاغ سفيد برگزيده شده، بهعلت تلاش ايشان براي خلاصهبرداري و ارائه به مسئولان كتابخانه بوده است.
خانم سجادي يك بعدازظهر وقت گذاشت و مرا به ديدن دپارتمان شرق شناسي دانشگاه مونيخ برد و با بخش مربوط به رشته زبان فارسي و مسئولش آشنا كرد. همچنين با هم از كتابخانه ملي مونيخ كه 400سال سابقه دارد ديدن كرديم. در هر دو مركز، فقر شديد كتابهاي فارسي مشهود بود. آن تعداد كتاب هم كه بود اغلب قديمي بود و كمتر نشاني از نويسنده و ناشري معتبر داشت. خانم سجادي معصومانه از من خواست كه درخواست ارسال كتابهاي روز فارسي را به گوش مسئولان و بهخصوص رئيس كتابخانه ملي ايران برسانم كه اميدوارم روابط عمومي ادارات و نهادهاي مربوطه اين پيام را برسانند.
* بيش از يك دهه از انتشار پژوهشنامه ادبيات كودك و نوجوان به سردبيري شما ميگذرد، خبرهايي از احتمال منحل شدن آن به گوش ميرسد. آيا صحت دارد؟
با توجه به مسائل اقتصادي، مشكلات چاپ و نشر در ايران بيشتر شده و انتشار نشريات مستقل بهويژه اگر تخصصي و كمتيراژ باشند، دشوارتر. از طرفي بعضي از مراكزي كه پژوهشنامه را براي كارشناسان و مربيان خود ميخريدند به دلايل نامعلوم، از اين كار شانه خالي كرده و اين نشريه را تحريم كردهاند، درحالي كه نشريه ديگري را كه ارتباطش با تخصص كارشناسان آن مركز خيلي كمتر از پژوهشنامه است، به دلايلي كه از ذكرش معذورم خريداري ميكنند.
چهارشنبه 1 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]