واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مرگ گران است، زنده بمانيد اولين قدم پذيرايي در اينگونه مراسم كه خداوند براي هيچ خانوادهاي قسمت نكند، تهيه حلوا و خرما است. در ضمن حجله نبايد فراموش شود. به هر حال همان شب نخست چيزي حدود سيصد، چهارصد هزار تومان خرج روي دست صاحبخانه ميگذارد. لاالهالاا...- بلند بگو لاالهالاا... يقول اشهد ان لاالهالاا... و.... شايد اسامي خداوند اولين نوايي است كه بانگ مردن و مرگ را به صدا درميآورد. گاه و بيگاه در كوچه و خيابان مراسم تشييع جنازه افراد مختلفي را ديدهايد و ناخودآگاه بدون آنكه حتي نام آن ميت را بدانيد يا اينكه خانواده ميت را بشناسيد، به جمع مشايعتكنندگان جنازه اضافه شدهايد. اما امروز هنگامي كه بستگان و خانواده يك مرده زير تابوت وي ميگريند، معلوم نيست كه بهحال خود و غم فراق عزيز از دست رفتهشان گريه ميكنند يا اينكه از زور خرج و مخارجي كه بر روي دوش آنها افتاده است، ميگريند. هفت روز و هفت شب اولين وعده عزاداري است، البته به تازگي هم يك روز بعد از مرگ ميت، وي را دفن ميكنند تا احيانا اقوام از راههاي دور و نزديك برسند و خلاصه مراسم عزاداري تكميل باشد. شب اول تازه همين امروز فردي به رحمت خدا رفته است. يكي از بستگان از صبح زود مسوول تلفن زدن شده است. از ابتداي دفترچه تلفن تا انتهاي آن به همه كساني كه بيخبرند بايد اطلاع بدهد تا شايد فردا كسي ديگر گله نكند و بالاخره با گذشت چند ساعت همه از راههاي دور و نزديك به محل موردنظر ميرسند. بيچاره صاحب عزا نميداند از مهمانها پذيرايي كند يا به فكر خورد و خوراك آنها باشد. اولين قدم پذيرايي در اينگونه مراسم كه خداوند براي هيچ خانوادهاي قسمت نكند، تهيه حلوا و خرما است. در ضمن حجله نبايد فراموش شود. به هر حال همان شب نخست چيزي حدود سيصد، چهارصد هزار تومان خرج روي دست صاحبخانه ميگذارد. شب به ساعات پاياني ميرسد و همه به خانههايشان برميگردند. آغاز ماجرا ساعت حدود 9 صبح است و همه با لباسهاي مشكي در محل مورد نظر جمع شدهاند. چند اتوبوس سر خيابان آماده است تا همراهان و مشايعتكنندگان را به سوي قبرستان هدايت كند. البته هر اتوبوس چيزي حدود هشتادهزار تومان كرايه دريافت ميكند. آمبولانس مخصوص حمل ميت هم آماده است. اگر آمبولانس عمومي باشد، نوزده هزار تومان و اگر هم بخواهند از آمبولانس خصوصي استفاده كنند هر سه ساعت مبلغي حدود چهل و نه هزار تومان از آنان دريافت ميشود. با كنار هم گذاشتن تمام اين مسائل يك تشييع جنازه آبرومند برگزار ميشود و جنازه به قبرستان، كه در تهران به بهشتزهرا (س) معروف است، ميرسد. اين مرحله نيز آغاز يكسري عمليات پرهزينه ديگر است. حتي آب هم صلواتي نيست و بابت همهچيز بايد پول پرداخت شود. قطعه 250 واقع در بهشتزهرا است كه قبرهايش به صورت رايگان ارائه ميشود، اما اگر در ساير قطعهها به دنبال قبر باشيد به صورت رسمي و قيمت مصوب سازمان بهشتزهرا از حدود يكصد و بيست هزار تومان تا سقف دوميليون تومان است، در ضمن اين قيمت در بازار غيررسمي بهشتزهرا تا چيزي حدود 10ميليون تومان هم ميرسد. روابط عمومي سازمان بهشتزهرا اين موضوع را تكذيب ميكند، آيا آنها نميدانند كه مردم هر چيزي را كه ببينند، قبول ميكنند. خلاصه هزينه حمل، تغسيل، تدفين و ساير خدمات حواشي آن چيزي حدود سيصد هزار تومان ميشود. دانشپژوه از مسوولين روابط عمومي سازمان بهشتزهرا (س) ميگويد، تمام اين مراحل به صورت رايگان انجام ميشود، ولي با حضور خبرنگار ما در بهشتزهرا خبري از خدمات رايگان نبود. بعد از اجراي مراسم تدفين همگان با چشماني گريان و قلبي پريشان سوار بر اتوبوسها شده و به سمت خانه باز ميگردند. تداركات صرف ناهار نيز از سوي خاندان معزا فراهم شده است. هزينه اين ناهار كه اصولا در سالنهاي پذيرايي و رستورانها برگزار ميشود، چيزي حدود يكميليون تومان آب ميخورد. قبرهاي ويلايي در هنگامي كه قصد دفن ميت خود را داريد، خوب و با دقت به اطرافتان نگاه كنيد و غريبههايي را كه متوجه شما هستند، بنگريد. آري اگر خوب دقت كنيد مشاوران املاك قبرستان را كه به صورت سرپايي فعاليت ميكنند، حتما مشاهده خواهيد كرد. درهر قطعهاي كه ميخواهيد، قبر موجود است. بر خيابان باشد يا قطعات كاملا سايهدار، قطعات قديمي، كلاس بيشتري دارد يا اگر توان پرداخت صد يا دويست ميليون تومان را داريد يكي از قبرهاي خانوادگي را بخريد. آب و برق هم دارد. اينها سخناني است كه در وهله اول از سوي آنها به شما زده ميشود. حالا قبر با آب و برق به چه دردي ميخورد يا اينكه محل تدفين ميت چه فرقي ميكند، خدا ميداند. به راستي سرمايه آدمي براي سفر آخرت جز يك كفن و اعمال آدمي چه چيزي ميتواند باشد، خداوند مهربان و رحيم آگاه است و بس، دانشپژوه وعده ميدهد كه اگر يك قبر ميليوني پيدا كرديم، يك قبر از روابط عمومي بهشت زهرا به ما هديه خواهد داد. حال ما منتظر جايزه خود هستيم؛ چرا كه در قطعه 72 اين قبرستان قبري يازده و نيم ميليون توماني يافتهايم. به هر حال دو سه روز اول به همين منوال پشتسر گذاشته ميشود تا اينكه نوبت به مراسم ختم آن مرحوم ميرسد. در اينگونه مراسم حتما خرما، حلوا و ميوههاي مختلف استفاده ميشود. پذيرايي در مسجد جزو مرسومات آيين عزاداري و ورشكستگي صاحب عزا است؛ اما مسجدهايي كه در آنها اينگونه مجلسها ترتيب داده ميشود، بسته به منطقهاي كه در آن قرار گرفتهاند، هزينههاي مختلفي را دريافت ميكنند. به طور مثال اگر مسجد در مناطق شمالي شهر باشد، مبالغي نظير دويست و سيصد هزار تومان دريافت ميكند، اگر هم در مناطق جنوبي باشد، ديگر كمتر از پنجاه شصت هزار تومان قبول نميكنند. هزينه قاري كلاما...، روحاني و مسوول پخش گلاب و قرآن به عهده خود مسجد است، اما هزينه مداح و ساير خدمات مسجد جزو هزينههاي صاحب مجلس به حساب ميآيد و جالبتر اينكه گاهي اوقات افرادي هستند كه چه در هنگام تغسيل و تدفين و چه در مساجد به هنگام مراسم ختم يقه پيراهن صاحب عزا را دو دستي ميچسبند و در ازاي چند خط قرآني كه بهخواسته خودشان قرائت كردهاند، طلب دريافت خيرات و مبرات ميكنند. اين ماجرا ادامه پيدا ميكند تا پايان روز هفتم؛ البته نبايد فراموش كنيم كه در اينگونه مجالس وظيفه خريد و تهيه كردن وسايل لازم به عهده آقايان و سهم خانمها هم گريه كردن و شيون و زاري است. با رفتن دوباره به مسجد مراسم شب هفتم نيز به پايان ميرسد و مردم صاحب عزا را تا جلوي در خانه همراهي ميكنند و همگي تا رسيدن مراسم شب چهلم به سوي منازل خود بازميگردند. فرداي روز هفتم اولين كساني كه براي عرض تسليت به در منزل آن مرحوم مراجعه ميكنند، همان كسبه محل هستند؛ چرا كه طي هفته گذشته همه اجناس به صورت نسيه از مغازهها آورده شده و تازه بندهخدا صاحب عزا به جاي اينكه بتواند استراحت كند، بايد به فكر تهيه وام از هر كجا كه ميشود باشد تا بتواند قرض طلبكاران را بدهد. آن روي سكه مطالبي را كه در بالا خوانديد، مختص كساني بود كه به هر حال توان بازپرداخت هزينههاي جانبي يك مردن ناقابل را داشتند، اما واقعا خانوادههايي كه توان پرداخت اين مبالغ را ندارند، چه كاري بايد انجام بدهند؟ چندي پيش براي ملاقات يكي از دوستانم به بيمارستاني حولوحوش مناطق جنوبي شهر رفته بودم كه از وي عيادت كنم و او را ببينم اما چيز ديگري در آن بيمارستان توجه مرا جلب كرد. خانمي محترم با ظاهري كاملا پوشيده، داشت زاروزار جلوي رييس بخش حسابداري گريه ميكرد و با التماس ميگفت: «تو را به خدا آبروي من را نبريد. به دين، به مذهب ندارم، آخه از كجا سه ميليون بياورم تا جنازه شوهر بيكارم را از شما بگيرم». ولي جوابي كه به اين زن بنده خدا داده ميشد، چه بود، بماند. آيا واقعا اين رسم هموطني يا همنوع دوستي است، پس معني شعر «بني آدم اعضاي يكديگرند» چه ميشود؟ آيا واقعا اين طور طرز فكرها مختص كتابهاي رمان شده است؟ نميدانم جواب اين سوال به چه كسي مربوط ميشود؟ ولي به اين موضوع يقين دارم كه در شهر ما بعضي از خانوادههاي بيبضاعت توان پرداخت هزينه مراسم خاكسپاري و يادبود عزيزانشان را كه از خرج يكي دو تا عروسي هم بيشتر ميشود، ندارند. جنازههاي عزيزانشان را رها ميكنند تا شهرداري زحمت كفن و دفن آن را بكشد. سكانس آخر ديگر شب چهلم آن مرحوم فرا رسيده است و پس از يك «مرگ پارتي» مفصل همه به خانههايشان برميگردند و از فردا صبح خانواده معزا با در دست داشتن چيزهايي مانند كله قند، پارچه، پيراهنهاي روشن و ... به سراغ كساني ميروند كه طي اين ايام به سراغ ايشان آمدهاند و با حضور خود و بر تن كردن رخت عزا با اين خانواده احساس همدردي كردهاند. با دادن هدايايي از آنها ميخواهند تا ديگر از عزا در بيايند و به زندگي روزمره خود بازگردند. به طور واقع هزينه يك مردن ناقابل بالاخره گريبانگير تمام انسانهاي روي زمين ميشود، هزينههاي اين چهل روز از حدود سه چهار ميليون تومان هم تجاوز ميكند. توصيه به شما عزيزان توصيه ميكنيم، هنگامي كه خداي ناكرده براي اينگونه مراسم به بهشت زهرا (س) تشريف ميبريد، حتي در كمال ناراحتي، حتما به اطراف توجه داشته باشيد؛ چرا كه عدهاي در انتظار اين موقعيتها نشستهاند تا به بهانه عرض تسليت و سرسلامتي، جيبهاي مبارك شما را خالي كنند يا اينكه اگر توانستند از طلا و جواهراتي كه به همراه داريد، سرقت كنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 260]