واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سياست - فرصت تاريخي نخبگان
سياست - فرصت تاريخي نخبگان
حسن محمدي: سپهر سياست ايران شكست را زماني تجربه كرد كه نخبگان جامعه چراغهايشان را خاموش كردند و مردم كورمالكورمال دست به ديوار گرفتند تا زمين نخورند اما به چاله افتادند. انتخابات سال 84 در حالي برگزار شد كه نخبگان اجتماعي تحريم را بر تشريح وضع ترجيح دادند، نخبگان سياسي نااميد از نتيجهگيري بودند و دانشجويان نيز كه هميشه نقش اكتيوكردن فضاي انتخابات را در كشور به دوش گرفتهاند، علاوه بر تحريم و نااميدي، دلسرد نيز شده بودند. در واقع آنچه از صندوقهاي راي در سال 84 بيرون آمد، ناشي از عدمحضور نخبگان و بهطور اخص اشتباه تاريخي محافظهكاران عاقل و اصلاحطلبان معتدل و پيشرو بود. محافظهكاران عاقل كه بيشتر از ميان راست سنتي برخاسته بودند، ديگر نفوذ كلامشان را از دست دادهاند و سربازان متمرد آنها بدون توجه به فرمان ژنرالهاي خود، پا به عرصه قدرت گذاشته و همچنان سرمست از پيروزي، بدون زين، سوار بر اسب سركش قدرت شدهاند و ميتازند.
اصلاحطلبان نيز كه بخش مهم و عمدهاي از نخبگان تاثيرگذار جامعه را تشكيل ميدادند علاوه بر اينكه در دوران پس از خاتمي، دچار تشتت آراء شده بودند حتي چنگ زدن بر دامان هاشمي رفسنجاني نيز آنها را نجات نداد؛ چراكه هم نااميد بودند، هم دلسرد و هم تحريمي! اكنون كه بيش از سه سال از آن دوران ميگذرد، برخي نخبگان جامعه، فتيلههاي فانوس خود را پايين كشيده و برخي آن را برداشته و مام وطن را ترك كردهاند، به همين خاطر در عصري كه به سرعت به سوي آزادي، توسعه و رفاه پيش ميرود چه بسا اسفانگيزترين حالت، از دست دادن پيشگامان آزادي، رفاه وتوسعه است. امروز توده مردم به نخبگان خود نيازمندند، اما چون اين نياز با ويژگيهاي بيولوژيك آنها سر و كار ندارد و به خورد و خواب و قضاي حاجتشان مستقيما ارتباطي پيدا نميكند، آنها اين نياز را حس نميكنند و اولويت اول زندگيشان نيست چرا كه هميشه نيازهايشان در سبدهاي خانوار جا شده و چون نخبگان را نميشود در سبد خانوار قرار داد، پس توده مردم آنها را نميبينند اما نخبگان وظيفه دارند خود را بنمايانند. اگر توده مردم به حال خود رها شوند، تصميمي بهتر از آنچه كه سال 84 گرفتند، نخواهند گرفت. امروز وظيفه نخبگان جامعه است كه همچون گذشته چراغهاي انديشه خود را روشن كنند تا مردم بار ديگر در دستاندازهاي انتخابات زمين نخورند و به چاله نيفتند. تكرار روند فعلي در سال 88 - كه به قول خاتمي نه به نفع نظام است نه انقلاب و نه اسلام- افتادن به چاه است؛ چاهي كه بيرون آمدن از آن به آساني ميسور نيست.
دوران فعلي كمتر در تاريخ جمهوري اسلامي ايران رخ داده؛ دورهاي كه نخبگان حكومتي و نخبگان غير حكومتي، بايد يك هدف را پيگيري كنند و آن نجات مردم، نظام و اسلام از دست سربازان متمردي است كه بدون فرمانده فقط رو به جلو به پيش ميروند. سرباز بدون فرمانده هر حركتش خطرناك است به همين خاطر محافظهكاران عاقل و اصلاحطلبان، امروز بايد به نجات ملي بينديشند و در اين راستا نقش نخبگان اعم از دانشجو، استاد دانشگاه، فعال سياسي و اجتماعي فزوني يافته تا دست در دست يكديگر اجازه ندهند برگ ديگر تاريخ اين كشور را كساني رقم بزنند كه افق ديدشان تا نوك بينيشان است، هرجامعهاي كه سياستمدارانش به خود و ماندگاري خود آن هم به هر قيمتي، اهميت ميدهند، آن جامعه محكوم به شكست است چرا كه «يكپارچگي» و «صداقت» در چنين جامعهاي در محاق قرار ميگيرد و فريب، دروغ و نفاق جاي آنها را ميگيرد. در چنين جامعهاي اگر نخبگان قهر كنند، مردم نميتوانند پيامهاي صادقانه و فريبكارانه سياستمداران را از يكديگر تميز دهند. در عصري كه هر كالايي با تبليغات گسترده جلوهگري ميكند، فرض كنيد در اين بازار مكاره يك سياستمداري بخواهد همان كاري را با افكار عمومي انجام دهد كه يك تاجر با كالاي تجاري خود ميكند، حال چگونه ميتوان از مردمي كه با نور «تك كبريتهاي» روشن خود وارد بازارسياستسازان و سياستبازان ميشوند، انتظار داشت كه راست را از دروغ تشخيص دهند. به هرحال، جامعه نخبگان ايران بايد از تفرق بپرهيزند و حتي فراتر از جناحبنديهاي سياسي در كنار يكديگر قرارگيرند؛ چرا كه رفتار امروز نخبگان جامعه ما كه بايد برگي ديگر از تاريخ را ورق بزنند، در تاريخ ثبت و ضبط ميشود و اگر امروز برخي ترديدها در جمع محافظهكاران شكل گرفته و در پي بازي با برگهاي ديگر در انتخابات هستند، به دليل آن است كه از پاسخ به تاريخ ميترسند.
امروز برخي از سربازان متمرد، «خاتميهراسي» را سرلوحه تبليغات انتخاباتي خود قرار دادهاند تا شايد بتوانند از اين «نمد» براي خود «كلاهي» درست كنند اما محافظهكاران عاقل بايد در رفتار خود بازنگري كنند تا اين بار با طناب آنها به چاه نيفتند و آينده سياسي خود را به اين طناب گره نزنند. تبليغ خاتميهراسي در واقع همان زرق و برقهاي كالايي است كه اين بار در بازار مكاره يك گروه سياسي در برابر چشمان مردم قرارگرفته تا شايد بتوانند بزرگان طيف خود را با اين روش به دنبال خود بكشند و چون كالايشان از رنگ و رو رفته است و مردم به ناكارآمدي آن پي بردهاند، از اين رو، به مثابه تجار بازار ميخواهند هم با خريداران خود معامله كنند و هم مردم را گمراه نمايند. به نظر ميرسد نخبگان سياسي جريان محافظهكار كشور باري سنگينتر از اصلاحطلبان بر دوش دارند و براي رساندن اين بار به سرمنزل مقصود، بايد راهي دشوار را بپيمايند و تصميمات سختي را بگيرند، اما به نظر ميرسد اين تصميم بايد عاقلانه و در جهت تنبيه سربازان متمرد باشد.
چهارشنبه 1 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]