واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: گفتوگو با محمد علي سبحاني سفير سابق ايران در لبنان؛گفتوگو با همه گروههاي لبناني راهبرد صحيحي است
اعتماد ملي - رعنا زوره : بهدنبال دعوت از مقامات مختلف لبناني براي سفر به ايران و تغيير مواضع و رويكرد جمهوري اسلامي نسبت به برخي شخصيتها و مقامات لبنان، محمدعلي سبحاني درخصوص اين تغيير راهبرد و رويكرد در سياست خارجي ايران به سوالات اعتماد ملي پاسخ داده است. سبحاني كه در دولت خاتمي سكانداري سفارت ايران در لبنان را برعهده داشت معتقد است كه در حال حاضر سه فاكتور مسير تفاهم، تشكيل دولت وحدت ملي و انتخابات پارلمان در لبنان باعث شده كه تحولات دراين كشور تغيير كند. او تاكيد دارد كه تهران با تغيير رويكرد و راهبردي كه در دستور روابط ديپلماتيك با بيروت درنظر گرفته است ميتواند سطحي بالاتر از تفاهم و همكاري را به نمايش بگذارد. مشروح مصاحبه در پي ميآيد:
سفر احتمالي سنيوره نخستوزير لبنان به تهران را چطور ارزيابي ميكنيد و با توجه به اينكه ايران پيش از اين نسبت به دولت او انتقاداتي داشت و حتي دولت سنيوره را غربگرا ميخوانديم؛ فكر ميكنيد چه تحول و اتفاق خاصي در سياست خارجي ايران رخ داده و آيا رويكردها نسبت به لبنان تغيير كرده است؟
اصولا اينكه در تحولات داخلي كشورها با جناحهاي مختلف درگير شويم كار غلطي است. اين رويكردي كه در حال حاضر اتخاذ شده كه همزمان از همه گروههاي مختلف در لبنان دعوت ميشود يا با آنها گفتوگو ميشود راهبرد صحيحي است. در كشور متنوعي مثل لبنان و در شرايط بسيار حساس اين كشور، ايران به عنوان يك قدرت منطقهاي و يك كشور بزرگ كه دوستان زيادي دارد بايد راهبرد و رويكرد خود را وحدتگرايانه قرار دهد و به نحوي برخورد كند كه امكان هرگونه بهانهجويي نسبت به سياستهاي ايران وجود نداشته باشد، بنابراين كاري كه امروز انجام ميشود و به همه اطراف مختلف لبناني روي خوش نشان داده ميشود، كار مناسبي است.
اينكه قبلا ما در نحوه رفتار و برخورد با دولت سنيوره، آنها را زير سوال ميبرديم و مورد انتقاد قرار ميداديم اما الان از او براي سفر به تهران دعوت رسمي به عمل ميآوريم نشانه چيست؟
اگر به تغييراتي كه در لبنان و درمنطقه رخ داده توجه كنيم، زمينههاي اين تغييرات را ميتوانيم بهتر متوجه شويم. در لبنان احتمال جنگ داخلي كه حدود يك سال اين كشور را در تب و تاب خود قرار داده بود با كنفرانس وحدتگرايانهاي كه در دوحه قطر اتفاق افتاد از بين رفته است. در حقيقت لبنانيها رويكرد همكاري و تفاهم را نسبت به رويكرد گذشته كه درگيري، جنگ و اختلاف بود جايگزين كردند. طبيعتا در آن شرايط هم لازم نبود كه كشورهاي منطقه از جمله ايران يك گروه را بر گروههاي ديگر ترجيح دهند، البته ترجيح فكري ممكن است وجود داشته باشد ولي در رفتار ديپلماتيك، ما به هيچ وجه نبايد در امور داخلي كشورها به نحوي دخالت كنيم كه بهانههاي اتهام زني و بهانههاي فشار از ما بهوجود آيد. بنابراين اين شرايط گذشته است و زمينهها براي درك شرايط جديد و درك صحت رفتار فعلي بهوجود آمده است. تغيير ديگري كه در لبنان ايجاد شده است تشكيل يك دولت وحدت ملي است كه با توافق و تفاهم همه طرفها تشكيل شده است و اين دولت ديگر دولتي نيست كه در گذشته مورد قبول بخشي از لبنانيها نبود. اين دولت مورد توافق و تفاهم همه لبنانيها است و امروز بااينكه سنيوره رئيس دولت است اما تركيب كابينه او ملي است بنابراين حتي نميتوان اصطلاحات گذشته را در مورد اين دولت بهكار برد. افراد و احزاب در لبنان داراي گرايشهاي مختلف هستند و تاكيد آنها بر صحت نظرات خودشان و اصرار بر اينكه بايد ديدگاههاي آنها را پيش گرفت باعث شد كه اختلافات پيشين رخ دهد اما وقتي در كنفرانس دوحه توافق كردند و مسير و رويكرد تفاهم را برگزيدند، دولتي را انتخاب كردند كه يك دولت ملي به حساب ميآيد. در اين راستا نكته ديگري هم هست و آن انتخابات مجلس در لبنان است كه اساسيترين انتخابات به شمار ميرود و نهاد مجلس است كه رئيسجمهور و به نوعي وزرا را انتخاب ميكند و در اصل رويكرد كلي دولتها رامشخص ميكند، بنابراين انتخابات آتي در لبنان محور تحولات سياسي نيز ميتواند باشد. سفرهايي كه شما از آن يادكرديد و رويكردي كه وجود دارد از جمله همين ارتباطات گستردهاي كه ايران با گروهها در پيش گرفته است و ساير تحولاتي كه در ذهن ناظران ممكن است سوال ايجاد كرده باشد تحت تاثير تحولات جدياي است كه در لبنان اتفاق افتاده است.
شما فكر ميكنيد سنيوره با انجام اين سفر موافقت كند؟
سنيوره كه حتما موافقت ميكند و دوست دارد به ايران بيايد، اما شرايط زماني و كاري شايد در زمان يا نحوه انجام اين سفر تاثير بگذارد، يا حتي ممكن است شرايطي كه همپيمانان و ائتلاف گروهي 14 مارس براي او بگذارد باعث شود آنها را به اين تصميم برساند كه سفر قبل يا بعد از انتخابات انجام شود اما بهطور كلي اين سفر به شرايط جاري و سياسي لبنان و تصورات گروهها براي مسائل انتخاباتي بستگي دارد.
از طرف ديگر شخص وليد جنبلاط خود مطرح كرده درصورتي كه ايران يك گام بردارد، من تمايل دارم كه با تهران گفتوگو كنم.
اين علامتها مثبت است. يك روز شاهد ردو بدل شدن اتهامات و ناسزاها بوديم و ملاحظه ميشد كه همين جنبلاط ايران را متهم ميكرد اما امروز صحبت از اين ميكند كه در صورت برداشتن يك گام، او هم گامي برميدارد. اينها همه پيامهايي است كه شرايط به همه ديكته ميكند.
با توجه به اين پالس مثبتي كه جنبلاط براي ايران فرستاده آيا ايران ميتواند از اين موضوع بهرهاي ببرد؟
به نظر من نبايد به جنبلاط جواب منفي داد، بالاخره جنبلاط يك واقعيت در لبنان است و بخشي از جامعه دروز لبناني را رهبري ميكند و اتفاقا سابقه دوستي با ايران بهخصوص در دوره آقاي خاتمي را بسيار داشته و بارها و بارها از جايگاه ايران حمايت كرده و به تهران بارها سفر كرده است. فكر ميكنم اين آمادگي هنوز وجود دارد. ايران يك كشور بزرگ و قدرت منطقهاي است و نبايد به بداخلاقي برخي از دوستان در شرايط خاص توجه كند و بايد بزرگوارانه نسبت به اين مسائل رفتار كند. به نظر ميآيد در صورتي كه ايران به جنبلاط فرصت دهد تا روابط خود را با تهران بهبود بخشد از وزن و شخصيت ما نخواهد كاست. فكر ميكنم بايد به او گفت كه سياست ايران به روي همه باز است، با هر تفكر و ارادهاي كه هستند و آنها نيز بفهمند ايران بهدنبال وحدت و مصلحت لبنان است.
پس همه موارد صورت ميگيرد تا تفاهم بيش از گذشته صورت گيرد.
حتما، ما اگر با همه گروهها ارتباط برقرار كنيم به اين معنا است كه طرفدار تفاهم هستيم، حتي اگر دوباره لبنانيها با هم به اختلاف رسيدند رفتار ايران بايد طوري باشد كه به دنبال حل مشكلات لبنان باشد، چون از اختلافات، كساني بهره ميبردند كه بهدنبال اشغال لبنان هستند و نفوذ در اين كشور را پيگيري ميكنند. بهطور مشخص اسرائيليها و آمريكاييها كه حتي ميتوانيم بگوييم در سالهاي گذشته آنها مانع اصلي تفاهم و وحدت لبنانيها بودند. بنابراين هر حركت وحدتگرايانه در لبنان مورد تاييد نظام جمهوري اسلامي است.
در لبنان نسبت به سفر ميشل عون به تهران كه طي آن تقريبا با همه مقامات ايراني ديدار كرد، انتقادهايي مطرح شد كه باعث شد يكي از نمايندگان لبنان مطرح كند كه همين منتقدان 6 ماه بعد از ايران درخواست ملاقات خواهند كرد. اولا ارزيابي شما از اين سفر چيست و بعد، اين انتقادها و پاسخ به آنها به چه دلايلي انجام ميشود؟
اينكه بعضيها با سفر ميشل عون مخالفت كنند، در لبنان يك موضوع غيرطبيعي نيست، لبنان الان شرايط انتخاباتي دارد و جامعه اين كشور متنوع است و اين مخالفان تصور ميكنند كه ميتوانند احيانا زمينه حضور خود را در صحنه تقويت كنند، خيلي نبايد مورد توجه ما قرار گيرد، آن نماينده حرف درستي زده است، ممكن است همين منتقدان بعدها درخواست سفر به تهران را داشته باشند. در لبنان همه دنبال اين هستند كه جايگاه خود را تقويت كنند و بتوانند امتيازات بيشتري بگيرند و افراد بيشتري را به مجلس روانه كنند. نظام موزاييكي در لبنان اين شرايط را بهوجود ميآورد، بنابراين نبايد خيلي فكر كرد كه اين مساله يك مساله مهمي است. آنچه مهم است اصل سفر ميشل عون به ايران و نمايش رويكرد مثبت مسيحيان لبنان به ايران ميباشد، اين هم برميگردد به توافق و تفاهم و ائتلاف ميشل عون با حزبالله لبنان، البته سمت و سوي وحدتگرايانهاي كه او در لبنان بهدست آورده نيز در اين مساله دخيل است. بنابراين اين سفر مهمتر از حاشيههايي است كه در لبنان براي آن درست كردهاند، اين فضاي مثبتي است كه بين ايران و لبنان بهخصوص مسيحيان اين كشور بهوجود آمده و يك موضوع قابل توجهي است.
ميشل عون مطرح كرده كه در اين سفر با ايران به توافق كامل رسيده است اما در جايي نيز مطرح كرده كه همه خطراتي كه دو طرف را تهديد ميكند را بررسي كرديم، فكر ميكنيد خطراتي كه مطرح كرده و اصولا پيام او براي ايران چه بوده است؟ البته برخي منابع نيز مطرح كردند كه او به تهران آمده تا پول و اسلحه از تهران بگيرد.
من از اين پول و اين حرفهايي كه زده ميشود اطلاعي ندارم اما ميشل عون در طول تحولات سه چهار سال گذشته لبنان هميشه متحد وحدتگرايان و مليگرايان و اسلامگرايان در لبنان بوده و موضع قابل قبولي داشته، او سعي كرده از مقاومت لبناني بهعنوان مقاومت مشروع دفاع كند و در ائتلاف با حزبالله لبنان طي سالهاي گذشته صداقت زيادي از خود نشان داده است. او در تحولات مثبتي كه در لبنان اتفاق افتاده نقش موثري داشته است، آنچه در ايران مورد توجه قرار گرفت، مواضع ميشل عون بوده است، مواضعي كه درجهت تقويت مقاومت و وحدت ملت لبنان داشته است. اين مسائل مورد توجه تمام كشورهاي منطقه بهخصوص ايران قرار گرفته و نه چيز بيشتر.
سفر ميشل سليمان يا اميل لحود به تهران چطور، آيا فكر ميكنيد به گستردگي سفر ميشل عون باشد، ارزيابي در اين خصوص چيست؟
هركدام از اين سفرها اهميت خاص خود را دارد، سفر ميشل سليمان رئيسجمهور لبنان به ايران، بعداز سفرهاي او به منطقه بسيار طبيعي است، يعني او ميخواهد روابط خود را با قدرتها، نيروها و كشورهاي موثر توسعه دهد. اين يك امر طبيعي، عادي و مثبت است و اهميت خود را دارد اما در سطح رسمي اين سفر صورت ميگيرد. اين سفر نشان ميدهد كه تحولات داخلي درلبنان بهگونهاي است كه رئيسجمهور لبنان همزمان ميتواند با همه قدرتهاي رقيب منطقهاي هم رفت و آمد كند و شخصيت مستقل لبنان را نمايش ميدهد، اين حركت بيشتر از ايران مدنظر لبنان است.
ضرورت سفر اميل لحود به ايران چيست؟
ضرورت خاصي براي آن نميتوان بيان كرد، او رئيسجمهور سابق لبنان است، نقش بسيار خوبي در تحولات گذشته در لبنان داشته و روابط خوبي با تهران داشت. او در گذشته هم تلاش بسيار زيادي در جهت توسعه روابط با ايران انجام داد.
در حال حاضر كه مقامات فعلي به ايران سفر ميكنند آيا سفر او ضرورتي دارد؟
مانعي ندارد، به هرحال لحود هم نماينده بخشي از مسيحيان لبنان و شخصيتي تاثيرگذار است.
با همه اين تفاسير چشماندازي كه از آينده روابط ايران و لبنان در راستاي اين سفرها به دست ميآيد چيست؟
روابط ايران و لبنان يك روابط پايداري است، دولتها و گرايشهاي آنها ميتوانند تاثيرات جزئي بر اين روابط گذارند اما اصل روابط به ملتها، پايههاي تاريخي و ريشهدار بازميگردد، بنابراين اگر دولتها تاكتيك صحيح بهكار برند ميتوانند روابط تاثيرگذارتر و مفيدتري را رقم زنند و اگر دولتها سياستهاي بستهاي داشته باشند تاثيرات مطلوبي را در بر نخواهند داشت.
به هرحال به نظر ميآيد رويكرد جديدي كه ايران اتخاذ كرده است رويكرد صحيحي در روابط با لبنان باشد، چرا كه در پي آن همكاري با كل لبنان و كمك به وحدت لبنان حادث ميشود ضمن اينكه نشانه باز بودن همه درهاي سياست ايران به روي همه گروههاي لبناني است .
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 30 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]