تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835099576




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب - آينه‌اي رو به آسمان


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب - آينه‌اي رو به آسمان


كتاب - آينه‌اي رو به آسمان

حسين جاويد:رمان «سرخ و سياه» استاندال امروزه‌ يكي از بزرگ‌ترين رمان‌هاي همه دوران‌ها به شمار مي‌آيد و نويسنده آن را در زمره شاخص‌ترين نويسندگان قرن نوزدهم مي‌دانند. اين رمان جاودان را زنده‌نام «عبدالله توكل» بيش از 50 سال پيش به فارسي برگردانده بود و در همان سال‌ها ترجمه‌اي از آن به قلم «عظمي نفيسي» هم منتشر شد. نيم‌قرن بعد از انتشار اين دو ترجمه اخيرا نشر مركز ترجمه مهدي سحابي از «سرخ و سياه» را با طرح جلد و چاپ بسيار زيبا و دلچسب به بازار عرضه كرده است. به بهانه انتشار اين ترجمه، كه اميدواريم سرآغاز موج جديدي از توجه خوانندگان پارسي‌زبان به استاندال باشد، به‌طور مختصر به مهم‌ترين نكات درباره اين رمان و نويسنده‌اش پرداخته‌ايم.

زندگي و آثار استاندال
مردي را در نظر آوريد چاق و بي‌ريخت، با سر بزرگ، پاهاي كوتاه و بيني كلفت كه تنها چيزي كه ندارد جذابيت ظاهري است! اين مرد در سال ۱۷۸۳ در شهر گرنوبل، از شهرهاي جنوب شرقي فرانسه، زاده شد. نام واقعي‌اش آنري بيل بود. پدرش وكيل دعاوي بود و مادرش فرزند طبيب معروف شهر. مادرش را، كه بسيار دوست مي‌داشت‌، در هفت سالگي از دست داد (چه‌بسا به همين دليل است كه ژولين سورل، قهرمان «سرخ و سياه»، نيز مادر ندارد). شانزده ساله بود كه براي تحصيل در دانشگاه رياضيات عازم پاريس شد و «در دوره‌اي از زندگي‌اش كه سه دهه را فرا مي‌گيرد، آرزومند كمدي‌نويسي، مامور دولت، آجودان ارتش ناپلئون در ايتاليا، واردكننده ناكام خواربار، مامور سررشته‌داري، افسر ملزومات در جريان تهاجم ناپلئون به مسكو، مختلس ادبي، منتقد موسيقي و هنر، عاشق سرگشته، ديپلمات كنسولگري، حسب‌حال‌نويس، سفرنامه‌نويس، مفسر تاريخ، روزنامه‌نگار سياسي، نقاد كتاب‌هاي خويش و ديگران، و رمان‌نويسي بسيار توانا و بسيار باريك‌بين بود».(۱) مي‌گويند در طول زندگي كوتاهش از بيش از 200 نام مستعار استفاده كرده است اما معروف‌ترين اين‌ نام‌ها، يعني استاندال، را در 34 سالگي بر خود گذاشت. تعمق در زندگي و تجربه‌هاي شخصي استاندال دستمايه‌هاي بسياري از صحنه‌ها و حوادث آثارش، به‌خصوص «سرخ و سياه»، را روشن مي‌كند. به‌عنوان مثال، چون استاندال زشت بود و توفيقي در جلب توجه زنان نداشت هر آنچه در تخيل خود آرزوي‌اش را داشت به «ژولين سورل» بخشيد! از جمله زيبايي بي‌نقص و جذابيت فراوان. يا اينكه وصف اولين حضور ژولين در پاريس و نيز رفت و آمدش به محافل اشراف دقيقا اتفاقاتي است كه خود استاندال آنها را تجربه كرده بود. استاندال دست‌كم 16 اثر منتشر شده دارد كه برخي از معروف‌ترين‌شان اينها هستند: «تاريخ نقاشي در ايتاليا»، «رم، ناپل و فلورانس»، «درباره عشق»، «صومعه پارم»، «زندگي آنري برولار»، ««خاطرات يك توريست»، «آرمانس»، «راسين و شكسپير» و دو رمان ناتمام «لوسين لوون» و «لامي‌يل». استاندال در ماه مارس سال ۱۸۴۲ بر اثر سكته درگذشت.
استاندال، شهرت پس از مرگ
شايد جالب و حتي عجيب باشد كه بدانيم چاپ اول «سرخ و سياه» در ۷۵۰ نسخه منتشر شد! يا اينكه كتاب «درباره عشق» استاندال كه در سال ۱۹۲۲ منتشر شد در مدت يازده سال فقط هفده نسخه‌اش به فروش رفت! در واقع، استاندال نمونه بارز نويسندگاني است كه پس از مرگ به شهرت رسيدند. انتشار «سرخ و سياه»، كه امروزه از سترگ‌ترين آثار ادبي فرانسه و جهان محسوب مي‌شود، در آن زمان‌ـ سال ۱۸۳۰ـ موفقيت چنداني نداشت. با وجود اين، استاندال به نبوغ خود ايمان داشت و در برابر منتقداني كه به او و رمانش حمله كردند اينگونه جبهه گرفت: «حرف مرا در ۱۸۸۰ خواهند فهميد». سامرست موام در كتاب‌ «درباره رمان و داستان كوتاه»، كه در آن به بررسي 10 رمان عالي دنيا از جمله «سرخ و سياه» پرداخته است، مي‌نويسد كه وقتي استاندال مرد، فقط دو روزنامه پاريس به خود زحمت دادند اين خبر را منتشر كنند! نيز او شهرت پس از مرگ استاندال را معلول دو واقعه مي‌داند. اول اينكه پس از مرگ استاندال دو دوست قديمي او بنگاه مطبوعاتي معتبري را قانع كردند كه آثار او را منتشر كند. كاري كه هرچند به اقبال عمومي استاندال ياري چنداني نرسانيد اما، با توجه به اينكه «سنت بوو»ـ منتقد نامدار فرانسوي- هم روي آثارش نقد نوشت، او را اندكي از گمنامي خارج كرد. دليل ديگر، و مهم‌تر، تعريف و تمجيد يك استاد سخن‌شناس «كولژ نرمال» از او بود. اين استاد در كلاس‌هايش با شيفتگي از استاندال سخن گفت و چند نفر از دانشجويان او وسوسه شدند كه سراغ مطالعه آثار استاندال بروند. اين دانشجويان بعدها چهره‌هاي اسم و رسم‌دار و معتبري شدند و با يادداشت‌هاي ستايش‌آميزي كه درباره استاندال نوشتند شهرت او را همه‌گير كردند. شايد حق با «پل ليدسكي» و «كريستين كلن» باشد كه استاندال «براي مردم زمان خود بيش از اندازه قاطع و بي‌حيا محسوب مي‌شد»!(۲)
دستمايه «سرخ و سياه»
ظاهرا پلات «سرخ و سياه» الهام‌گرفته از يك ماجراي واقعي است اما در حقيقت اين رمان جلوه‌اي تمام‌عيار از نبوغ و قدرت آفرينندگي ادبي محسوب مي‌شود. شكي نيست كه استاندال سرگذشت جواني به‌عنوان «آنتوان برته» را دستمايه خلق شخصيت ژولين و ماجراهاي رمان خود قرار داده اما به‌هيچ‌وجه به آن ماجرا پايبندي كامل نداشته است. «آنتوان برته» در يك خانواده فقير فرانسوي چشم به جهان گشود و به سبب هوش بالايش مورد علاقه تعدادي از بزرگان شهرش، برانگ، از جمله كشيش شهر قرار گرفت و آنها سعي كردند راه را براي پيشرفت او باز كنند. به همين دليل او را به تحصيلات مذهبي واداشتند و پس از مدتي با مساعدت كشيش شهر او توانست سرپرستي يكي از فرزندان فردي به نام «موسيو ميشو» را برعهده بگيرد. آنتوان حسن‌توجه مادرانه همسر ميشو را به‌غلط برداشت كرد و پس از رسوايي‌اي كه به بار آورد از منزل اخراجش كردند. از آن پس به علت سو‌‌ء‌شهرتش نتوانست به جامه كشيشي درآيد و حرفه نان و آب داري براي خودش دست و پا كند. اين جوان 25 ساله كه خانم ميشو را مسبب همه بدبختي‌هايش مي‌دانست، به قصد انتقام، روزي در كليسا گلوله‌اي به او و گلوله ديگري به خود شليك مي‌كند. زخم كاري نيست و هيچ‌يك نمي‌ميرند اما دادگاه براي آنتوان برته حكم مرگ در نظر مي‌گيرد. استاندال اين ماجرا را در نشريه «وقايع دادگاه‌ها»، كه گزارش جلسات دادرسي را منتشر مي‌كرد و استاندال به آن بسيار علاقه داشت، خوانده بود. استاندال افتخار مي‌كند كه هر آنچه نوشته «واقعا اتفاق افتاده» اما اين ادعا گزافه‌اي بيش نيست! «سرخ و سياه» مملو از صحنه‌ها و كاراكترهاي نابي است كه خاستگاهي جز ذهن شكوفا و خلاق استاندال ندارند. علاوه بر اين، جنبه سياسي– اجتماعي رمان و، به‌ويژه، تحليل روان‌شناسي قهرمانان داستان اوج هنر استاندال را مي‌نمايانند و مسائلي‌اند كه در روايت هيچ اتفاق مستندي به آنها پرداخته نمي‌شود. بي‌خود نيست كه بزرگي چون «نيچه» از كشف استاندال به‌عنوان يكي از «نيك‌بختي‌ها»ي زندگي‌اش نام برده و «آندره ژيد» او را، هرچند بر طريق اغراق، «مبتكر رمان روان‌شناسي» ناميده است.
بستر سياسي- تاريخي «سرخ و سياه»
استاندال در «سرخ و سياه» مي‌نويسد: «سياست سنگي است به گردن ادبيات. در كمتر از شش‌ماه غرقش مي‌كند. سياست در گيرودار تخيل شليك تپانچه‌اي است در گرماگرم يك كنسرت. صدايي است رعدآسا اما بدون پويايي»، اما آنچه به‌طور مشخص در رمان او حضور دارد سياست است و روايت رذالت‌ها و شيادي‌هاي سياستمداران و حاكمان آن روزگار فرانسه، از شاه گرفته تا كشيشان و اشراف، يعني نيروهايي كه از سال ۱۸۱۵ قدرت و ثروت را در انحصار خود داشتند.» شايد علت نوشتن اين جمله ترس استاندال از حاكمان بود. او خود در نامه‌اي به دوست‌اش «كنت سالوانيولي» به تاريخ ۱۸۳۲ مي‌نويسد: «چهره‌هاي كريهي كه وصف‌شان كرده بودم در آن هنگام قادر مطلق بودند و مي‌توانستند مرا به پاي ميز محاكمه كشانده و مانند ديگران به زندان بفرستند».(۳) شكي نيست كه هيچ تاريخ‌نگاري نمي‌توانست به خوبي استاندال در «سرخ و سياه» سال‌هاي پرآشوب پس از انقلاب كبير فرانسه و دوران ناپلئون و كشمكش‌هاي سياسي و تاريخي آن دوران، و نيز زندگي نوكيسه‌گان و اشراف و فقرا، اعم از شهرستاني و پاريسي، در سال‌هاي آغازين سده نوزدهم ميلادي را توصيف كند. «سرخ و سياه» يك تاريخ زنده است. بي‌واسطه. بدون نقاب. عريان و عيان.
«سرخ و سياه»؛ يك نام، چند معنا
درباره وجه تسميه «سرخ و سياه» بسيار سخن گفته شده اما يك چيز مشخص است. واضح‌ترين اشاره اين نام به دو قدرت آن زمان، يعني كشيش‌ها و نظاميان، است. ژولين سورل جاه‌طلب راه پيشرفت سريع خود را فقط در پوشيدن اونيفورم نظامي يا لباده كشيشي مي‌بيند. در زمان وقوع داستان رنگ سرخ، رنگ غالب اونيفورم نظاميان بود و رنگ سياه، رنگ لباس كشيشان. سرخ و سياه اشاره‌اي است به ترديد ژولين در انتخاب يكي از اين دو شغل. البته در طول داستان مي‌بينيم كه ژولين درمي‌يابد آن دوره‌اي كه يك روستازاده مي‌توانست به‌واسطه لياقت و شجاعت نظامي ره 100 ساله را يك‌شبه طي كند، يعني دوره امپراتوري ناپلئون، پايان يافته است و بهتر است با رياكاري در لباس كشيشان درآيد و به اين‌صورت پله‌هاي ترقي را طي كند. تفسيرهاي ديگري نيز از نام «سرخ و سياه» شده است. از جمله آن‌ را اشاره‌اي به رنگ‌هاي گردونه قمارخانه‌ـ به‌عنوان نمادي از قماري كه ژولين بر سر زندگي خود مي‌كند- اشاره به سمبول‌هاي احزاب سياسي آن زمان و نيز نماد همزيستي شدت احساسات و سنگدلي و سختي در رفتار ژولين دانسته‌اند.
ناپلئون، استاندال، ژولين سورل
استاندال ناپلئون را مي‌پرستيد. او اين خصلت خود را دقيقا در ژولين سورل به وديعه گذاشته است و امپراتور بزرگ را الگو و اسطوره قهرمان رمانش قرار داده است. ناپلئون در فهم «سرخ و سياه» و رفتارهاي ژولين يك «كليدواژه» است. حضور مستقيم چنداني در رمان ندارد اما گويي پيوسته روح او را مي‌بينيم كه در ژولين سورل حلول كرده است و مي‌خواهد اين جوان شهرستاني را كه درست مثل خودش «پرورش درست، تخيل نيرومند و تنگدستي بسيار»(4) دارد براي نجات دوباره فرانسه ويران علم كند. فرانسه‌اي كه كشيشان و اشراف بي‌شرافت مثل لاشخورهايي جنازه‌اش را خوان نعمت كرده‌اند. تنها تفاوت اين است كه ژولين احتمالا از ناپلئون‌شدن فقط قدرت بي‌حدوحصري كه غرورش را ارضا كند و ثروت بيكران حاصل از آن را خوش دارد. حضور ناپلئون در «سرخ و سياه» همان كوه يخ معروف «ارنست همينگوي» است. قسمت عمده‌اش زير آب است و فقط بخش كوچكي از آن را مستقيما مي‌بينيم.
استاندال، فراتر از رمانتيسم
زمانه استاندال زمانه تاخت و تاز و اوج قدرت‌نمايي رمانتيك‌ها بود. «بازگشت به طبيعت» و «برتري احساس بر عقل» دو اصل مهم رمانتيسم به شمار مي‌رفت اما استاندال در اثرش به قواعد اين مكتب ادبي پشت پا زد و به‌عنوان يك نويسنده پيشرو راهي يك‌سره متفاوت در پيش گرفت. هرچند بيش از يك دهه پس از انتشار «سرخ و سياه» بود كه «شانفلوري» براي اولين‌بار نامي از «رئاليسم» به ميان آورد و آغاز اين مكتب مدرن را رقم زد اما مي‌توان استاندال را يك نويسنده رئاليست در عصر رمانتيك‌ها دانست. در سراسر رمان «سرخ و سياه» هيچ صحنه‌اي نيست كه استاندال در آن به شيوه رمانتيك‌ها به وصف طبيعت و زيبايي‌هاي آن پرداخته باشد، با اينكه روستا بستر بسياري از وقايع اين رمان است. استاندال تنها به‌اندازه‌اي به توصيف طبيعت مي‌پردازد كه براي پرداخت شخصيت و داستانش به آن نياز دارد و به‌هيچ‌وجه به دام ستايش از آن نمي‌افتد. نيز او كاملا از سانتي‌مانتاليسم و هيجان و احساس بري است. حتي ژولين سورل نيز يك شخصيت ضدرمانتيك است، چه او هميشه عقل را بر احساس مقدم مي‌شمارد و در نقطه مقابل شخصيتي مثل «ورتر» در «رنج‌هاي ورتر جوان» گوته‌ـ از شاخص‌ترين آثار مكتب رمانتيسم‌ـ قرار دارد. پرداخت استاندال به جامعه روز و معضلات اجتماعي و سياسي آن نيز تاكيد ديگري است بر رئاليست بودن استاندال يا دست‌كم تفاوت فراوان او با رمانتيك‌ها. استاندال از پيشگامان رئاليسم است.
راسكلنيكف و ژولين سورل
شباهت قريب و غريبي بين راديون رومانويچ راسكلنيكف و ژولين سورل وجود دارد كه مي‌تواند زمينه‌اي براي بررسي تطبيقي «جنايت و مكافات» داستايفسكي و «سرخ و سياه» استاندال، به‌عنوان دو شاهكار بي‌بديل ادبيات جهان، باشد. راسكلنيكف و ژولين هر دو جوان‌هايي هستند آرمان‌طلب. هر دو زيرك و باهوشند و بيگانه. هر دو قصد اصلاح جامعه را دارند. ناپلئون الگوي هر دوي آنهاست و هر دو هدف را توجيه‌كننده وسيله مي‌شمارند. هر دو در 23 سالگي مرتكب قتل مي‌شوند، هرچند به دلايلي يكسره متفاوت از هم. هر دوي آنها عاشق‌اند. عشق سونيا راسكلنيكف را نجات مي‌دهد اما عشق مادام دورنال ژولين را زير گيوتين مي‌فرستد. داستايفسكي داستانش را بر زمينه‌اي از گند و كثافت طبقات زيرين جامعه پترزبورگ روايت كرده و استاندال فضاي اشرافي و تالارهاي مجلل و پرشكوه فرانسه و پاريس را محيط وقايع داستان قرار داده است. با وجود اين، هر دوي اين نويسنده‌ها فراز و نشيب زندگي يك جوان بلندپرواز و سرانجام شوم او را دستمايه نوشته خود قرار داده‌اند و از قضا بسيار موفق بوده‌اند. داستايفسكي فرانسه مي‌دانسته و از جمله رمان «اوژني گرانده»ي بالزاك را به روسي ترجمه كرده است. با توجه به اينكه «سرخ و سياه» بيش از سه دهه قبل از «جنايت و مكافات» منتشر شده مي‌توان حدس زد كه داستايفسكي رمان استاندال را مطالعه كرده و، خودآگاه يا ناخودآگاه، از آن تاثير پذيرفته باشد. نكته‌اي كه، در صورت درست بودن، بي‌گمان بر اهميت و اعتبار استاندال مي‌افزايد.
پايان‌بندي «سرخ و سياه»، ضعف يا قدرت؟
در سراسر رمان شخصيت ژولين به‌گونه‌اي ترسيم‌ شده كه همواره عقل او بر احساسش چيره است و اصولا همين ويژگي اوست كه موجبات پيشرفت روزافزونش را فراهم مي‌آورد. حتي عشق‌ورزي‌هاي ژولين نيز مبناي عاطفي ندارد و كاملا حساب‌شده و مطابق با برنامه‌اي است كه براي ترقي و نيز ارضاي غرورش در سر مي‌پروراند. در انتهاي رمان او برخلاف انتظار خواننده ناگهان از نامه‌ رسواكننده‌اي كه خانم دورنال، معشوق سابقش، براي كنت دو لامول، پدر ماتيلد كه ژولين قصد ازدواج با او را دارد، مي‌نويسد آنچنان برآشفته مي‌شود كه سراغ دورنال مي‌رود و قصد جان او را مي‌كند. «سامرست موام» درباره اين پايان‌بندي اعتقاد دارد كه اين‌كار احمقانه است و ژولين زيرك‌تر از آن بود كه چنين حماقتي مرتكب شود. او مي‌نويسد: «حقيقت اين است كه قدرت اختراع و ابداع استاندال كم بود و به همين جهت، نتوانست وسيله‌اي اختراع كند تا كتاب خود را به نحوي پايان دهد كه خواننده بتواند آن‌ را «محتمل» بداند».(۵) در مقابل اين نظر، كه طيف گوناگوني از منتقدان از جمله «اميل فاگه» معروف به‌گونه‌هاي مختلف آن‌ را ابراز كرده‌اند، «كريستين كلن» و «پل ليدسكي» در كتاب «تفسيري بر سرخ و سياه» نگاهي نو به اين پايان دارند. آنها معتقدند كه ژولين با اين جنايت در واقع شرف و حرمت خود را حفظ مي‌كند زيرا او مي‌داند كه نمي‌خواهد به جايي برسد كه خود را تحقير كند. ژولين در انتهاي رمان و پس از نامزدي با ماتيلد به عمده آنچه كه مي‌خواسته رسيده است: زيباترين دختر پاريس، افسري در هنگ سواره‌نظام و هزاران فرانك عايدي سالانه. اين فتوحات ژولين را از خاستگاه ابتدايي خود جدا كرده و او را به خيانت به آرمان‌هايش واداشته است، تا آنجا كه شاهديم در انتهاي رمان به ناپلئون توهين مي‌كند. «ژولين به‌وسيله‌ جنايت لكه خيانت موقت خود را مي‌شويد و دوباره همان روستازاده شورشي ابتداي قصه مي‌گردد... كشتن مادام دورنال او را از توفيقي كه انكار خود محسوب مي‌شد نجات مي‌دهد».(۶) با اين توضيحات آيا پايان «سرخ و سياه» نشانه ضعف استاندال است يا قدرت او؟ قضاوت با مخاطب است.
استاندال و «سرخ و سياه» در زبان فارسي
اولين چاپ ترجمه‌اي از آثار استاندال به زبان فارسي به سال ۱۳۳۴ شمسي بازمي‌گردد. يعني بيش از نيم‌قرن پيش. در آن سال انتشارات «كانون معرفت» ترجمه زنده‌ياد عبدالله توكل از كتاب اول «سرخ و سياه» را منتشر كرد. سال بعد انتشارات نيل ترجمه كامل هر دو جلد اين رمان را، كه كار خود توكل بود، در مجموعه‌اي به نام «ده رمان بزرگ» منتشر كرد و در سال ۱۳۳۶ همين نشر «راهبه كاسترو» را با ترجمه جهانگير افكاري به بازار فرستاد. نيز در همين سال «بنگاه ترجمه و نشر كتاب» ترجمه «عظمي نفيسي» از «سرخ و سياه» را منتشر كرد. به غير از اينها دو كتاب «صومعه پارم» (با ترجمه اردشير نيك‌پور) و «ناپلئون» (با ترجمه علي‌اصغر خبره‌زاده) نيز از استاندال به فارسي ترجمه و منتشر شده است. دو كتاب خوب نيز درباره استاندال سال‌ها پيش منتشر شده كه اكنون هر دو ناياب هستند: «تفسيري بر سرخ و سياه» (نوشته كريستين كلن و پل ليدسكي) و «استاندال» (نوشته ميشائيل زايدل). همانطور كه ذكر شد، استاندال بيش از 16 اثر منتشرشده دارد كه متاسفانه اكثر آنها به فارسي ترجمه نشده‌اند و مي‌توان اميدوار بود با استقبال مخاطبان جوان از انتشار مجدد «سرخ و سياه» فضا براي ترجمه باقي اين آثار فراهم شود. علاقه‌منداني كه پيش از انتشار ترجمه مهدي سحابي ترجمه زنده‌ياد توكل از رمان «سرخ و سياه» را خوانده باشند بي‌گمان تصديق مي‌كنند كه، به‌رغم دقت و امانت عبدالله توكل، نياز به ترجمه مجدد اين اثر سترگ به‌شدت احساس مي‌شد و نثر قديمي مربوط به بيش از نيم‌قرن پيش به هيچ‌ عنوان جوابگوي مخاطب امروزي نبود. ترجمه مهدي سحابي از «سرخ و سياه» ترجمه‌اي است در نهايت دقت و ذوق. مخاطبي كه با زبان فرانسه آشنايي دارد مي‌تواند با مقايسه متن اصلي و متن ترجمه سحابي بيشتر در جريان كارداني، زبردستي و حسن‌سليقه مترجم نامدار و دوست‌داشتني‌مان قرار گيرد.

سرخ و سياه
استاندال
ترجمه: مهدي سحابي
ناشر: نشر مركز
چاپ اول، 1387
شمارگان 2000 نسخه
قيمت: 11500 تومان
 سه شنبه 30 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن