واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: دوش چه خورده اي بتاراست بگو نهان مكن
حسن فاني
«بين سالهاي 2002 تا 2007، وقتي دنيا دوران رشد بي سابقه اي را تجربه مي كرد، ناديده گرفتن سوسياليست هاي اروپايي و پوپوليست هاي آمريكاي لاتين كه الگوي اقتصادي آمريكا را محكوم مي كردند و آن را سرمايه داري كابويي مي خواندند. كارآساني بود. اما اكنون واگن رشد اقتصاد آمريكا از ريل خارج شده و همه دنيا را به دنبال خود به خطر انداخته است. از آن بدتر اينكه اكنون متهم اصلي، الگوي آمريكايي است.»(1)
اين سخنان «فرانسيس فوكوياما» نظريه پرداز معروف «پايان تاريخ» و از طرفداران ليبرال دموكراسي غرب است كه چندي پيش در مجله نيوزويك به چاپ رسيد. وي در مقاله خود ضمن انتقاد از الگوي آمريكايي اقتصاد، واشنگتن را متهم كرد كه با شعار دولت كم رنگ، در نظم بخشيدن به بازار مالي شكست سنگيني خورده و بقيه بخشهاي جامعه را نيز با لطمات سنگيني مواجه ساخته است.
اظهاراتي از اين دست را مي توان امروزه فراوان درمطبوعات، رسانه ها و شخصيت هاي بلندپايه آمريكايي و غربي ديد كه ضمن اعتراف به از دست دادن رهبري اقتصاد جهان توسط آمريكا و با زير سؤال بردن الگوي آمريكايي اقتصاد، اذعان مي كنند كه اين بحران مالي به «برند» آمريكا لطمه زده است و «نيكلا ساركوزي» كه خود از طرفداران ليبرال دموكراسي مي باشد، سرمايه داري را يك «جنون» مي خواند. امروزه آمريكا علاوه بر بحران شديد مالي غير قابل كنترل، با تناقض آشكار الگوي كاپيتاليسم و سرمايه داري مواجه است. ايالات متحده كه از زمان رياست جمهوري ريگان در دهه 1980 تاكنون با مقررات زدايي مالي، كاهش ماليات ها و خصوصي كردن اقتصاد به صورت گسترده و بي حد و مرز لابي حاكم سرمايه داران اغلب صهيونيست و شعار دولت كوچك سعي در ترويج اين مدل آمريكايي به جهان را داشت و اين تفكر استعماري خود را از طريق پيمانهاي تجاري، بانك جهاني و صندوق بين المللي پول به ساير كشورها خصوصاً كشورهاي آسيايي تحميل مي كرد، امروز با دولتي و ملي كردن مؤسسات مالي و بانكهاي ورشكسته كه زماني آمريكا آن را يك اقدام سوسياليستي مي ناميد به نجات سرمايه داران و مؤسسات بزرگ ورشكسته شتافته است. اين در حالي است كه بسياري از مردم آمريكا در جريان بحران مالي اخير تمام دارايي و حتي پس اندازهاي بازنشستگي خود را از دست داده اند. روزنامه واشنگتن پست(2)، اين ميزان پس انداز و بازنشستگي از دست رفته مردم آمريكا را در پانزده ماه اخير 2 تريليون دلار تخمين مي زند.
كاخ سفيد پس از بروز اين بحران همچون بعضي از مبتلايان به ايدز به سرايت آن به ساير نقاط جهان دامن زد تا اين بحران را يك بحران جهاني نشان دهد تا از اين طريق از افزايش فشارها و انتقادها به واشنگتن كه متهم اصلي است كاسته شود.
در داخل كشورمان نيز پس از بروز بحران مالي در آمريكا شاهد اظهار نظرهاي متفاوتي بوديم. عمده كارشناسان سياسي و اقتصادي در ايران آن را پايان ليبرال دموكراسي در جهان و نفس هاي آخر نظام سرمايه داري غرب خواندند و اعترافهاي بزرگ نظريه پردازاني چون فوكوياما را مصداقي بر اين نظر خود دانستند. عده اي نگران گسترش دامنه اين بحران در اقتصاد ايران شدند و عده اي نيز بحران مالي اخير را فرصتي براي اقتصاد و بازار مالي ايران دانستند تا بتواند سرمايه هاي سرگردان سرمايه گذاران نگران را به سوي خود جذب كنند. اما در اين بين دست و پا زدنهاي طرفداران مكتب سرمايه داري در ايران كه با درج مقالات و تحليل هايي خام، شعار «زنده باد سرمايه داري!!»(3) را سر داده و جمهوري اسلامي را به شكل گيري «اقتصاد معيشتي» و مانع تراشي در راه «سرمايه داري ايراني» متهم نمودند جاي بسي شگفتي دارد.
نشريه شهروند امروز در يادداشت سردبير خود(4) با مطلبي تحت عنوان «زنده باد سرمايه داري!!» مدعي مي گردد كه رسول گرامي اسلام(ص) به جز وحي و لطف الهي از مال و ثروت حضرت خديجه(س) و حمايت هاي بي دريغ عبدالمطلب و ابوطالب بهره مي گيرد تا رسالت خويش را به انجام رساند و نگارنده با ذكر اين مطلب و اينكه رفتار پيامبر اسلام پس از فتح مكه و استقرار دولت مدينه در رفتار با ثروتمندان دال بر توانگرستيزي نبود!! در توجيه سرمايه داري در اسلام برمي آيد و به مخالفان نظام و مكتب سرمايه داري مي تازد. نگارنده هيچ اشاره اي به نقش پررنگ و غيرقابل انكار ياران، نزديكان و ديگر همراهان حضرت محمد(ص)، همچون ابوذر غفاري، عمار ياسر، سلمان فارسي و از همه مهمتر اميرالمؤمنين علي(ع) كه هيچ يك سرمايه دار نبودند نمي كند و تنها با اين گريز تاريخي كه حضرت خديجه كبري(س) را سرمايه دار مي خواند، بهره گيري پيامبر اسلام از ثروت حضرت خديجه(س) در تجارت را سرمشقي در حمايت از سرمايه داري در فقه اسلامي و شيعي!! مي داند كه بايد در سرلوحه كار قرار گيرد!! همان گونه كه مي دانيم حضرت خديجه نيز تمام ثروت خود را كه قبل از اسلام اندوخته بود در راه اسلام خرج كرد و برخلاف سرمايه داران صهيونيست كه روز بروز به ثروت خود مي افزايند در آخر عمر با پيامبر فقيرانه زندگي مي كرد.
وي در ادامه پا را فراتر مي نهد و در قسمتي از مقاله خود چنين مي نويسد:
«حرص دنيا در دين مذموم است اما كام گرفتن از خلقت دنيا گاه فريضه است. ليبرال ها و محافظه كاران سعي مي كنند از دنيا لذت ببرند اما لذت مشروع و شريعت در اينجا نه اخلاق كه قانون است.» (5)
وي در پايان ايده آل خود و جامعه اسلامي را نظام سرمايه داري رام شده اي! معرفي مي كند كه در آن هم سرمايه داري مانند فردريش انگلس مي تواند از حزب كمونيست دفاع كند و هم سرمايه داري مانند حضرت خديجه(س)!! از جامعه اسلامي حمايت نمايد!
دفاع ها و اظهارنظرهاي سطحي روشنفكرمابانه اي از اين دست كه طي ماههاي اخير از زبان و قلم عناصر داخلي طرفدار نظام سرمايه داري شنيده مي شود، خالي از هرگونه پشتوانه محكم علمي و تجربي است. بطوري كه نويسنده يا گوينده اين مطالب براي توجيه آرمانشهر كذايي خود، به استفاده ابزاري از دين توسل مي جويد تا آنجا كه براي دفاع از سرمايه دار و نظام سرمايه داري، بانوي بزرگ اسلام حضرت خديجه(س) را كه تمام ثروت خود را فداي دين خود كرد يك سرمايه دار مي خواند و پيامبر بزرگ اسلام را يك طرفدار نظريه سرمايه داري!! واقعيت اين است كه اين روزها طرفداران مكتب سرمايه داري در ايران، به جاي آنكه گوشه چشمي به واقعيات اخير آمريكا و غرب داشته باشند و وقايع را منصفانه رصد كنند، باغ سبز دنياي غرب را براي چريدن بزرگ جلوه مي دهند و هنوز در خيالات خام گذشته سير مي كنند.
چه زيركانه بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي در نامه تاريخي خود به ميخائيل گورباچف، حوادث را پيش بيني نمود كه پيش بيني هايش هنوز هم در هزاره جديد مصداق دارد.
«البته ممكن است از شيوه هاي ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنياي غرب رخ بنمايد، ولي حقيقت جاي ديگري است. شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گره هاي كور اقتصادي سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايه داري غرب حل كنيد، نه تنها دردي از جامعه خويش را دوا نكرده ايد، كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهاي اقتصادي و اجتماعي به بن بست رسيده است، دنياي غرب هم در همين مسايل، البته به شكل ديگر و نيز در مسايل ديگر گرفتار حادثه است.» (6)
جاي بسي تعجب است در كشوري كه پايه حكمراني سراسر ظلم و جور سرمايه داران جبار فرعون گونه ستمشاهي را به دست زاغه نشينان و ستمديدگان تاريخ بر باد داد و طومار تاراجها و حكمفرماني شياطين بزرگ و شيطانكهاي كوچك را درهم پيچيد، صداهايي به گوش مي رسد كه سرمايه داري را تلاش انسانها براي بهره مندي و كامجويي از جهاني مي داند كه خداوند در اختيار او گذارده است. اين روزها در حالي اين صداها در داخل به گوش مي رسد كه سيستم سرمايه داري آمريكا و غرب با بزرگترين چالشها و آزمونها مواجه گرديده و سيستم مالي و بانكي ايالات متحده كه كانون سرمايه داري است مانند ركود اقتصادي دهه 1990 ميلادي در ژاپن در حال استحاله است. اظهارنظرهايي از اين دست را نه از روي ناآگاهي و جهل، بلكه بايد از روي آگاهي و از پي مقصودي دانست كه جرياناتي در داخل سعي در جاي دادن تفكرات خود و هم پيمانانشان در تفكرات جامعه دارند. پس بهتر است از آنان بپرسيم كه:
دوش چه خورده اي بتا، راست بگو نهان مكن
چون خمشان بي گنه روي بر آسمان مكن
باده خاص خورده اي، نقل خلاص خورده اي
بوي شراب مي زند خربزه در دهان مكن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) نشريه نيوزويك - اكتبر 2008
2- روزنامه واشنگتن پست، چهارشنبه 8 اكتبر 2008
3- نشريه شهروند امروز- مورخه 23 تير 1387- صفحه 10
4- همان
5-شهروند امروز، 23تير 1387-صفحه11
6-پيام تاريخي حضرت امام خميني(ره) به گورباچف-11دي 1367
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]