تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، آن است كه قابل فهم و روشن و كوتاه باشد و خستگى نياورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826051496




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منشاء تصوف از کجاست؟؟؟


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بدون مقدمه و به سادگي ميتوان گفت كه: تصوف و عرفان در همهي اديان و مذاهب و حتي مكاتب فلسفي كم و بيش وجود دارد. و پس از اين همه تحقيقات كه دربارهي پيداشدن صوفيگري و درويشي و عرفان انجام شده، هنوز هيچكس نتوانسته بگويد كه منشأ اصلي تصوف اسلامي و ايراني چيست و يا كجاست؟ اين امر، به چند دليل به وجود آمده است كه در ادامه به آن ميپردازيم.

عرفان اديان
اول اينكه - در هر يك از مذاهب و اديان نشانههايي از زهد و پرهيزگاري و بياعتنايي به امور مادي و انصراف و بيتوجهي به دنيا آمده است، و شايد بتوان گفت كه: يكي از خصوصيات عمومي اديان و مذاهب همين توجه به امور معنوي و تحقير دنيا و مظاهر مادي است؛ نهايت آنكه در برخي اديان مانند دين موسوي نشانههاي اين مطلب اندك است، ولي در بعضي آيينها مانند مسيحيت و آيين بودايي و تائوگرايي و ديگران اين مطلب قويتر است. در تورات و انجيل و كلمات مأثور از بودا (1) و لائوتسه (2) و ماني و مزدك مطالب زيادي توان يافت كه مؤيد اين نكته است. البته زهد و ايي تنها نشانهي صوفيگري نيست و امور بسياري در اين باره به جز زهد دخالت دارد، اما پيداشدن آن يعني زهد بيشك يكي از بزرگترين انگيزههاي توجه به عرفان و تصوف و مايهي دلكندن از زندگاني پرشور و شر دنيا و دلبستن به خدا و امور معنوي شد.
قراين و شواهد بسيار هست كه معلوم ميكند، در ميان يهود از خيلي پيش آشنايي با عرفان وجود داشته است، و اين ميراث قديم، اساس فكر فرقههايي شد كه بعدها عرفان قوم يهود را پختگي و كمال بخشيدند؛ و از آن جمله فلسطينيان يا فرقهي ربانيم (3) است كه تعاليم آنها در تلمود (4) جلوهگر است و نيز فرقهي يهود اسكندريه كه عرفان يهود را با روش حكيمان يونان در آميختند. و از همه بالاتر حكمت اسكندراني افلوطين (5) كه مظهر كاملي از عرفان، و تركيبي از حكمت افلاطون و علم كلام يهود و ديگر عوامل است. حكمت گنوسي (6) نيز نوعي عرفان به شمار ميرود. و آن نيز در حقيقت عرفان شرقي پيش از روزگار عيسي است كه در اوايل تاريخ ميلادي با آيين مسيحي در آميخت و رنگ مسيحيت به خود گرفت، كه منشأ و مأخذ آن نيز - مانند مأخذ و منشأ صوفيگري اسلامي و ايراني مورد اختلاف پژوهشگران است - و برخي از اهل تحقيق آن را از عقايد يهود پيش از روزگار عيسي، و برخي برگرفته از افكار معنوي مصريان يا ايرانيان قديم ميدانند. (7)
عرفان ترسايي نيز دنباله عرفان يهود است. و گفتهاند: ريشه و اساس اين تعليم عرفاني را در زندگاني خود مسيح و حواريان او، در روحالقدس، در انجيل يوحنا، و در اعمال رسولان ميتوان يافت. گذشته از اين غسل تعميد و عشاء رباني و قيام مردگان نيز خود از عناصر عرفاني خالي نيست. (8)

دربارهي مذهب ماني (215-276م) نيز چند كلمه بايد سخن گفت. مذهب ماني آميزهاي از آيينهاي زرتشتي - مسيحي - بودايي و فلسفهي يوناني و اساطير قديم است. به عقيدهي ماني جهان از دو عنصر روشنايي و تاريكي پيدا شده، و پايهي آن بر نيكي و بدي است؛ ولي اصل چنان است كه سرانجام روشنايي از تاريكي جدا خواهد شد و بر آن پيروز خواهد گشت. وظيفهي يك مانوي اين است كه اين دو عنصر يعني نور و ظلمت را از هم جدا سازد و آميزش آنها را به هم زند. اما اين كار از يك راه ممكن است و آن اينكه: وجود خويش از بدي و فسادي كه منسوب به تاريكي است، پاك كند. و از لذات اين جهاني چون زن خواستن و گوشت خوردن و شراب خوردن و مال گردآوردن و نفس پرستيدن خودداري كند چنان كه ملاحظه ميكنيد: كم و بيش شباهتي در اصول اين دين با صوفيگري وجود دارد، و چون صوفيان اهل گزينش و التفاط بودهاند، بعيد نمينمايد كه برخي از اصول ديانت مذكور را گرفته باشند. (9) ولي بايد جانب احتياط را فرو نگذاشت و گفت كه: شباهت ميان برخي از آيينها و كيشها دليل تأثير متقابل يا اخذ يكي از ديگري نيست.

دوم اينكه - «اسني»هاي يهود Essenciens و ايان مسيحي كه آنان را «گوشهگيران» (10) ناميدهاند، و نيز جوكيان هند پيش از ايندو، اصولي مشابه به هم دارند و راه وصول به عرفان را همين خشنپوشي و رياضت دانسته و قناعت و خرسندي را نردبان معرفت خدا شناختهاند. در اسلام نيز كم و بيش همين حال بوده است. آيات گوناگون در قرآن توان يافت كه زهد و ايي و بياعتنايي به امور دنياوي را مايه خشنودي خدا از بند و سبب وصول بنده به مراتب و مقامات برتر و نزديكي به پروردگار شمرده است. «بگو: برخورداري دنيا اندك است. آنچه نزد خداست پايدار است» يا «.. زندگاني دنيا جز بازيچهي كودكان و بازي نوجوانان چيزي نيست؛ و اگر ايمان آوريد و پرهيزگاري كنيد پاداش شما را بدهد... الخ» (11) و بسياري از آيات ديگر.
و آنگهي آياتي كه دربارهي عذاب و شكنجهي رستاخيز و روز واپسين در همه كتابهاي آسماني و در قرآن جابهجا آمده، و بسياري از حديثها و انبوهي از اخبار درست نيز آنها را تأييد ميكند، مردمان خداشناس و معتقد را از عشقها و لذتها و برخورداريهاي اين جهاني دور ميساخت، و پيوسته ميخواستند در نهايت امساك و بياعتنايي به خوراك و پوشاك و گستراك به سر برند تا مگر از خشم و عقاب و قهر و عذاب خدا برهند. «خلفاي راشدين» در آغاز اسلام خود در نهايت سادگي به سر ميبردند. (12) سادگي زندگاني ابوبكر و علي و عمر و تا حدودي عثمان نشانههايي از اين دل كندن از دنيا و دلبستن به آخرت است. خود پيامبر، به ويژه در روزگاري كه در مكه مردم را به اسلام دعوت ميكرد روش زاهدان و ايان داشت و در برخي اوقات از ترس خدا به خود ميپيچيد و مردم را نيز بدين راه ميخواند. در اثر همين تعاليم و نمونهي رفتار بود كه اشخاصي مانند «عبدالله بن عمرو بن عاص» ميخواست كه همهي روزهاي سال را روزه دارد، (13) و عثمان مظعون ميخواست كه خود را عقيم كند (14) و زن و فرزندان را ترك گويد و به سير و سفر بپردازد. البته پيامبر برخي اوقات اين گروه را از انجام اين قبيل كارها باز ميداشت و چنان كه معروف است و ميدانيد، هميشه ميگفته است كه: «در اسلام گوشهگيري و سختي برخود نهادن نيست. (15) مثلاً عرفان هندي كه اصولاً از آن به « يوگا Yoga » تعبير ميكنند مانند اديان هندي بر اين پايه استوار است كه انسان چگونه وجود جزئي و محدود خود را در وجود كل فاني سازد؟ در عرفان اسلامي هم دين اسلام و اديان اقوام مغلوب حتماً تأثير گذاشته و از اينرو بايد گفت: اگر چه عرفان اسلامي و ايراني شباهتهايي يا اديان و افكار فلسفي و ديني اقوام ديگر دارد و يا اصولي از آنها برگرفته، ولي ساخته و پرداختهي اذهاني است كه نخست مسلمان بودهاند ولي از تنگ نظري و سختگيري و بيگذشتي و تعصب گريزان بودند، و بنابراين اصولي را كه از ديگران فراگرفته و گزيده و پسنديده بودند، در لباس آيهها و حديثها و خبرهاي ديني پيچيدند و از سخنان پيامبر و امامان و تابعان و ياران آنها نيز چاشني زدند تا رنگ اسلامي گرفت و در محيط اسلاميان مورد قبول يافت.

اينها، اندكي از تاريخ سير تصوف بوده اما اينجا بايد پرسيد: تصوف چگونه در اسلام پيدا شد و چرا پيدا شد؟ گفتيم كه از آغاز اسلام عدهاي به علت فقر و نيازمندي به درويشي زيستند- و يا به خودي خود درويش بودند. (16)
همچنين گفتهاند كه: «اويس قرني» پيش قصهگويان زاهد حاضر ميشد و از سخنان آنها به گريه ميافتاده، و آنگاه كه ياد دوزخ ميكردند، اويس فرياد بر ميآورد و گريه كنان به راه ميافتاد و مردم در پي وي افتادند و ميگفتند: ديوانه، ديوانه! (غزالي: احياء علوم الدين، ج 4، ص 4-182، چاپ طبانه، مصر).
زيرا «هيچ رنجي بالاتر از آن نيست كه انسان بخواهد در ميان گروهي دروغكو و سياهكار هميشه راست بگويد و راست باشد.» (17) در همهي ادوار تاريخ چه در ايران و چه در خارج ايران وقتي فساد و تباهي بزرگان و كارگردانان از حد گذشه، و مردمان صاحبنظر درستكار از راهنمايي و ارشاد مستقيم مردم سودي نبردهاند و اميدي نداشتهاند و ديدهاند كه نميتوانند با كارهاي زشت و نامردمي دنيامداران وزرشناسان بسازند ناچار كنار كشيدهاند و هر يك از گوشهاي فرا رفتهاند.

از اينرو به قول يكي از دانشمندان «منع زراعت ترياك اگر باعث راندن اهل درد به جانب بنگ و افيون ميشود از ميان برد و فساد را به صلاح بدل كرد. كسي كه همان ميكند، عقب ماندگي، نتيجهي افكار درويشانه است اشتباه ميكند، افكار درويشانه بر اثر سختي زندگي و بيچارگي و اضطرار قوت ميگيرد. (18)
مانند اينكه يكي از ارادتكيشان ائمه، از امام صادق دعوت به قبول امامت كرد، و او گفت: «نه روزگار، روزگار من است و نه تو از ياران مني»؛ (19)







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن